کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 نشانه‌های عشق در مردان
 درآمد از محتوای آموزشی برای معلمان
 انتخاب باکس مناسب گربه
 درآمد از انیمیشن‌سازی با هوش مصنوعی
 بیماری بامبل فوت در پرندگان
 انتخاب باکس مناسب سگ
 بازاریابی خلاصه در شبکه‌های اجتماعی
 راهنمای استفاده از Copilot
 انتخاب نژاد مناسب گربه برای خانه
 از بین بردن شک در رابطه
 ایجاد امنیت روانی در رابطه
 درآمد از ترجمه با هوش مصنوعی
 درآمد از تولید و فروش محصولات غذایی خانگی
 راهنمای نگهداری از ایگوانا
 شناخت طوطی اسکندر (شاه طوطی)
 دلایل احساس عدم پیشرفت در روابط عاشقانه
 درآمد از اجاره وسایل خانه آنلاین
 انتخاب شغل پردرآمد در ایران و اشتباهات رایج
 اشتباهات درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی مهارت‌های نرم
 کسب درآمد از نوشتن مقاله آنلاین
 فروش محصولات فیزیکی آنلاین
 تکنیک‌های سئو برای فروشگاه آنلاین
 معرفی محبوب‌ترین نژادهای سگ
 درآمد از نوشتن و فروش کتاب الکترونیکی
 انتخاب حیوان خانگی کم‌دردسر
 آموزش استفاده از ابزار Jasper
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



پژوهشگران معتقدند که الگوهای فعال یا ساختار های شناختی که نمایانگر نظم در الگو های ارتباطی بین شخصی می‌باشد. در هدایت رفتار در حیطه والد گری دارای نفوذ هستند(بوگنتال،۱۹۹۱).

اغلب نظریه پردازان خواه آنهایی که رویکرد رشد شناختی دارند یا طرفدار نظریه دلبستگی و روانپویایی، همه بر اهمیت محیط و پاسخگو بودن مراقبان و به خصوص مادر در رشد عزت نفس و آگاهی از خود به عنوان یک عامل فعال که می‌تواند بر روی محیط فیزیکی و اجتماعی تاثیر بگذارد، تأکید دارند. از دیدگاه نظریه های رشدی – شناختی و دلبستگی، تجربه یک مراقبت با ثبات، پاسخگو و وابسته، این امید را در کودک ایجاد می‌کند که دیگران پیش‌بینی پذیر بوده و همیشه در دسترس هستند و این وضعیت به نوبه خود بر روی احساس ‌کارآمدی کودک مؤثر است. کودکانی که علائم ارسالی از طرف آن ها نادیده گرفته می شود و به طور با ثباتی به آن ها پاسخ داده نمی شود، می آموزند که نیاز ها و رفتار های آن ها اثری بر رفتار های دیگران ندارد و این انتظار را در خود به وجود می اورند که نیاز هایشان بر آورده نخواهد شد. این انگاره های درونی عمل یا طرحواره های آن ها از خود و روابط، باعث می شودکه خودشان را فاقد شایستگی و ارزش و دیگران را فاقد اعتماد ببینند(کمبل ترجه صیاد لو،۱۳۸۶).

حمایت اجتماعی

خانواده و دوستان حمایت های گوناگونی را مهیا می کنندکه تاثیر عمده ای بر والد گری دارد. آن ها ممکن است مساعت های مالی یا کاری، تشویق یا ارزیابی مثبت از عملکرد والد گری و اطلاعاتی همچون راهکار های دستیابی به یک هدف تربیتی را فراهم کنند. از میان تمام منابع حمایتی ممکن، نقش همسر اهمیت اهمیت فوق العاده ای دارد چرا کهد حمایتگری او به طور چشمگیری با خودکارامدی والدینی مادران در ارتباط است(الدر و همکاران،۱۹۹۵ به نقل از طهماسیان).نظریه خودکارامدی بیان می‌کند که حمایت های زناشویی به گونه ای مثبتی بر خود ‌کارآمدی والدگری تاثیر می‌گذارد. بر طبق این نظریه، زنانی که انتقادات زیاد و حمایت اجتماعی کمی را دریافت می‌کنند، انتظار می رود که احساس فقدان یا عدم شایستگی را نسبت به خودشان به وجود آورند(بندورا، ۱۹۷۷). حمایت اجتماعی نیز به مثابه سپری در مقابل استرس های مادرانه بر روابط مادر با فرزندشان عمل می‌کند(ویور[۶۱] و همکاران،۲۰۰۸).

تحصیلات

طبقه اقتصادی، اجتماعی خانواده، به ویژه سطح تحصیلات مادر با بسیاری از جنبه‌های رفتار والد گری، در کشور های مختلف در ارتباط می‌باشد. لوستر و کاین (۱۹۸۷) مطالعه ای را به منظور بررسی عواملی که بر خود ‌کارآمدی والدگری مؤثر است، انجام داده‌اند. تحلیل رگرسیون چند گانه در این مطالعه بعد از کنترل سن والدین و تعداد فرزندان نشان می‌دهد که تحصیلات به گونه ای مثبتی با تصور والدین از خود ‌کارآمدی شان رابطه دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که تحصیلات یک پیش‌بینی کننده مثبت خود ‌کارآمدی والدینی می‌باشد(بورن و استین،۲۰۰۳؛ به نقل از ویور و همکاران،۲۰۰۸).

جنسیت

پژوهشگران بر این عقیده اند که مادران نسبت به پدران ، به عنوان یک والد احساس شایستگی کمتری می‌کنند. همان گونه که این پژوهشگران پیش‌بینی می‌کردند نتایج نشان داد که مادران نسبت به پدران شایستگی والد گری کمتری را گزارش کرده بودند. این پژوهشگران معتقدند که علت این امر بدان خاطر است که در جوامع غربی تصور می شود که بیشترین مسئولیت برای تمام جنبه‌های رشد کودک متوجه مادران است(گی[۶۲]،۲۰۰۶).

سن

کنراد و همکاران(۱۹۹۲)با به کار گیری نظریه خود ‌کارآمدی بندورا به عنوان مبنای مطالعه شان، رابطه میان شایستگی والد گری به عنوان تصور مادر ان از کارآمدی شان در مدیریت تکالیف و موقعیت های والد گری تعریف شده است. اطلاعات جمعیت شناختی که در این مطالعه گرد آوری شده است، شامل سن، نژاد، تحصیلات و در آمد مادران بود. نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری میان شایستگی والدگری مادران و سن مادران وجود دارد. مادران سنین بالاتر اعتماد به نفس بیشتری در تکالیف و موقعیت های والد گری نسبت به مادران جوان نشان می‌دادند. نویسندگان بیان می‌کنند که امکان دارد مادران سنین بالاتر ‌به این نکته معتقد باشند که راهکارهای مؤثری را در والد گری با فرزندانشان به وجود آورده اند و نیز ممکن است که انتظار واقع گرایانه تری از خودشان داشته باشند(طالعی،۱۳۸۸).

خصوصیات کودک

خلق و خوی کودک

بازخورد تعاملات والد- کودک اولین منبع اطلاعات مربوط به شایستگی است و از این رو می بایست تاثیر قابل توجهی بر تصورات والدین از توانایی‌های خودشان برای مقابله با چالش های والد گری داشته باشد(کولمن و کاراکر،۲۰۰۰).

خلق و خوی کودک اثر به سزایی بر تصور والدین از خودشان بر تعاملات مادر- کودک دارد. خود ‌کارآمدی والدینی نسبت به ادراک مادر از خلق و خوی کودک با طبقه بندی آسان یا دشوار تحت تاثیر قرار می‌گیرد. احساس مادر از کفایت و اثر مند بودن با داشتن فرزندی که قابل پیش‌بینی و مدیریت بوده ، به طور مؤثر نیاز های خود را ابراز می‌کند و به آسانی آرام می شود افزایش یافته و تقویت می شود و بر عکس خود کارآمدی والدینی، در مواجه با کودکانی کج خلق هستند، پایین می‌آید(هس[۶۳] و همکاران،۲۰۰۴).

مشکلات رشدی کودک

بین مشکلات رفتاری و رشدی کودک و خودکارآمدی مادر به واسطه عوامل دیگر ارتباط وجود دارد. مادرانی که کودکان آن ها دچار مشکلات رشدی و رفتاری هستند دچار افسردگی یا استرس والد گری می‌شوند که ناشی از درگیری های ست که در نتیجه مشکلات پرورشی این نوع از کودکان ایجاد می شود(هس و همکاران،۲۰۰۴).

سن کودک

در هر دوره از مراحل رشدی کودک، والد باید از راهبرد های جدیدی را برای آرام سازی، تحریک، نظارت و تربیت آن به کار ببرند. بر طبق نظریه خود ‌کارآمدی، کسب مهارت های جدید با وجود خود ‌کارآمدی بالاتسهیل می شود. پژوهش های طولی برای بررسی میزان خود ‌کارآمدی در طول زمان انجام شده که بر اساس آن ها این شاخصه در والدین با نوسان هایی رو به روست(طهماسیان،۱۳۸۹).

در بررسی خود ‌کارآمدی والدینی با واژ ه های متفاوتی مواجه می‌شویم که معنای مشابهی با این سازه دارند. از این رو مقایسه و استفاده از نتایج را با مشکل مواجه می‌سازد. این ناهمخوانی میان تعاریف و مفاهیم و استفاده از آن ها در پژوهش ها بیانگر این نکته است که با مفاهیم آن گونه که به نظر می‌رسند پخته و رشد نکرده اند یا میان دو یا چند مفهوم آمیختگی وجود دارد.

عزت نفس والدینی: مفهومی است که معمولا همراه با خود ‌کارآمدی والدینی است، ولی ثابت شده است که متفاوت از آن می‌باشد. بدان مفهوم که عزت نفس ، قضاوت، خود ارزشمندی است، در حالی که خود ‌کارآمدی قضاوت توانمندی شخصی است(بندورا،۱۹۷۷؛ ابارشی،۱۳۸۸).

اعتماد در والد گری : یک مفهوم مرتبط و در عین حال متفاوت با خود ‌کارآمدی والدینی می‌باشد. بندورا نیز به دوسو گرایی بین این دو مفهوم اشاره ‌کرده‌است. به نظر بندورا (۱۹۷۷) اعتماد یک اصطلاح غیر توصیفی است که اشاره به قدرت یک باور دارد که ولی میزان قطعیت آن را دقیقا بیان نمی کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:40:00 ب.ظ ]




هدف اولیه گزارش های مالی حل نمودن مشکل عدم تقارن اطلاعاتی است. به بیان بهتر هدف گزارشگری مالی، فراهم آوردن اطلاعاتی است که سرمایه گذاران، بستانکاران و سایر استفاده کنندگان را در اتخاذ تصمیمات اقتصادی یاری رساند. کمیته تدوین استانداردهای حسابداری ایران بیان می‌کند که صورت‌های مالی اصلی ترین ابزار گزارش گری اطلاعات مالی به افراد خارج از واحد انتفاعی است و اطلاعات مالی فراهم شده توسط سیستم حسابداری تنها هنگامی می‌تواند در فرایند تصمیم گیری های اقتصادی استفاده کنندگان مفید واقع شده و مورد استفاده قرار گیرد که از حداقل استانداردهایی برخوردار باشد. این استانداردهای دستوری تحت عنوان “خصوصیات کیفی” اطلاعات حسابداری بیان می‌شوند و می‌توانند بر میزان سودمندی اطلاعات بیفزایند.

از طرفی در امور اقتصادی استفاده کنندگان، همواره برای تصمیم گیری و انجام تحلیل های خود به اطلاعات دقیق و قابل اتکایی نیازمندند و طبیعتاً فقدان اطلاعات مناسب و مربوط، موجب اخلال در تصمیم گیری آنان می شود. ارقام و گزارش‌های مالی، بخش مهمی از داده ها و اطلاعات مورد نیاز این فرایند محسوب می‌شوند.(دستگیر و همکاران،۱۳۹۱)

صورت سود و زیان، یکی از صورت‌های مالی اساسی است که این هدف را برآورده می‌سازد. محصول صورت سود و زیان، سود خالص است و یکی از اطلاعات مالی بسیار مهمی است که توسط سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان صورت‌های مالی استفاده می‌گردد.

ولی باید ‌به این نکته توجه شود که سود به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی، امکان دارد منعکس کننده عملکرد واقعی شرکت‌ها و مدیریت آنان نباشد, زیرا به دلیل قابلیت انعطاف ذاتی استانداردهای حسابداری، تفسیر و به کارگیری روش های حسابداری در بسیاری از موارد تابع قضاوت و اعمال نظر مدیران می شود اما اهداف مدیریت با سهام‌داران هماهنگ نیست (نظریه نمایندگی) ‌بنابرین‏ امکان دستکاری و “مدیریت سود” وجود دارد. این کار با نزدیک کردن سود گزارش شده به میزان سود مورد نظر انجام می شود. به همین علت، علاوه بر کمیت سود، باید به کیفیت آن نیز توجه شود.

۱-۲ بیان مسأله تحقیق :

پیش از انقلاب صنعتی ، تئوری سنتی “مالک،مدیر” حاکم بود.به عبارتی مدیریت شرکت را، مالک آن عهده دار بود. اما پس از ظهور انقلاب صنعتی و بزرگتر شدن شرکت‌ها و همچنین تخصصی شدن کارها و از آن جمله مدیریت، موضوع تفکیک مالکیت از مدیریت و تئوری نمایندگی به وقوع پیوست. در واقع جدایی مالکیت سهام و کنترل مدیریت بر عملیات شرکت می‌تواند باعث ایجاد تضاد منافع شود.

در متون مدیریت مالی مهمترین وظیفه مدیران، حداکثر نمودن ثروت مالکان ذکر شده است که این مهم از طریق افزایش سود خالص، افزایش قیمت سهام و کاهش ریسک صورت می‌گیرد.اما الگوی به حداکثر رساندن ثروت مالکان توسط الگوی به حداکثر رساندن ثروت مدیران به چالش کشیده می شود. به بیان بهتر مدیران سعی در حداکثر نمودن منافع خود دارند که لزوماً همسو و همسان با منافع مالکان نیست.(احمد پور و همکاران،۱۳۹۰)

باید توجه داشت که افراد در جامعه به طور ذاتی درصدد افزایش منافع شخصی خود بوده و مدیران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و علاقمندند در راستای حداکثر نمودن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهام‌داران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.(تقوی و همکاران،۱۳۸۹)

انعطاف موجود در استانداردهای حسابداری به مدیران این اجازه را می‌دهد که در گزارشگری مالی به منظور انتقال اطلاعات، تشخیص و قضاوت شخصی خود را اعمال نماید که وجود این اختیار و در نتیجه اعمال قضاوت توسط مدیران در فرایند گزارشگری مالی به “مدیریت سود” شهرت یافته است.

مطالعات فراوانی در سال‌های اخیر پیرامون مدیریت سود انجام گرفته است. در خصوص این موضوع سوالاتی از این دست به ذهن خطور می‌کند که آیا مدیریت سود بالذات امری تقبیح شده است یاخیر؟

آیا می توان مدیریت بر سود را به طور کلی امری متقلبانه محسوب نمود که موجب گمراه کردن استفاده کنندگان از صورت‌های مالی می شود؟

شواهد تجربی این موضوع را رد می‌کند که مدیریت سود در فرایند گزارشگری مالی را بالذات نوعی تقلب محسوب کنیم.

گای و همکاران(۱۹۹۶) “فرض اندازه گیری عملکرد” را مطرح کرده‌اند که بر اساس آن مدیران با بهره گرفتن از مدیریت سود تلاش می‌کنند اثر رویدادهای اقتصادی جاری را در سودهای گزارش شده جاری به دقت منعکس کنند. در مقابل آن ها “فرض مدیریت فرصت طلبانه اقلام تعهدی” را تعریف کرده‌اند که بر اساس آن مدیران با به کارگیری مدیریت سود، صحت و دقت گزارشگری سود را کاهش می‌دهند.(بهار مقدم و همکاران۱۳۸۹)

کریستی و زیمزمن(۱۹۹۴) “اقدامات مدیریتی کارا” را مطرح و آن را ‌به این شکل تعریف می‌کنند که این اقدامات ثروت طرفین قرارداد، شامل سهام‌داران، وام دهندگان و مدیران را افزایش می‌دهد. در مقابل آن ها “اقدامات مدیریتی فرصت طلبانه” را به صورت اقداماتی تعریف می‌کنند که بر اساس آن، مدیران به جای افزایش ثروت تمامی طرفین قرارداد، فقط ثروت خود را افزایش می‌دهند.(همان منبع)

بهار مقدم و همکاران(۱۳۸۹) به بررسی رابطه اقلام تعهدی اختیاری به عنوان شاخص مدیریت سود و سود آوری آتی با بهره گرفتن از سه متغیر جریان‌های وجه نقد عملیاتی آتی، سود خالص عاری از اقلام تعهدی اختیاری آتی و تغییر در درآمدهای آتی می بردازند و ‌به این نتیجه می‌رسند که در بورس اوراق بهادار تهران مدیریت سود به کارایی گرایش دارد.

تقوی و همکاران(۱۳۸۹) رابطه بین هزینه های نمایندگی و ارزش شرکت را با مدیریت سود مورد مطالعه قرار می‌دهند و ‌به این نتیجه می‌رسند که مدیریت سود در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در جهت منافع شرکت نبوده و مدیران این شرکت‌ها از مدیریت سود در جهت منافع شخصی خود استفاده می‌کنند.

‌بنابرین‏”مدیریت سود” به خودی خود نباید امری مذموم تلقی گردد بلکه با توجه به نیت مدیریت از دستکاری آخرین رقم صورت سود و زیان، می توان مدیریت بر سود را به دو نوع “فرصت طلبانه” و “سودمند” تقسیم بندی نمود.

از طرفی سود به عنوان محصول نهایی حسابداری همواره برای مقاصد مختلفی نظیر ارزش گذاری سهام، ارزیابی عملکرد مدیریت شرکت‌ها و مواردی از این دست مورد توجه بوده است.

اما از این نکته نیز نباید غافل شد که سود به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی، امکان دارد منعکس کننده عملکرد واقعی شرکت‌ها و مدیریت آنان نباشد زیرا همان گونه که پیشتر بیان شد به جهت وجود قابلیت انعطاف ذاتی استانداردهای حسابداری، تفسیر و به کارگیری روش های حسابداری در بسیاری از موارد تابع قضاوت و اعمال نظر مدیران می شود. به همین علت باید علاوه بر کمیت سود، کیفیت آن نیز مورد توجه قرار گیرد.

در ایران، اعتمادی و ‌همکاران(۱۳۹۱) به بررسی چگونگی تاثیر مدیریت سود بر کیفیت سود پرداخته‌اند.آن ها اقلام تعهدی اختیاری را به عنوان نماینده مدیریت سود انتخاب و تأثیر آن را بر چهار ویژگی کیفیت سود(کیفیت اقلام تعهدی، پایداری، قابلیت پیش‌بینی، هموار بودن)مورد مطالعه قرار دادند و در نهایت ‌به این نتیجه رسیدند که مدیریت سود، کیفیت سود را کاهش می‌دهد.

در این تحقیق ما ابتدا مدیریت سود را به فزاینده و کاهنده تفکیک نموده و سپس تاثیر هر کدام را بر روی کیفیت سود مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]




شکایت کردن[۲۰] (گله کردن): کووالاسکی (۱۹۹۶) به بررسی یکی دیگر از اشکال اظهار نظر کارمند که تا آن زمان مورد توجه چندان قرار نگرفته بود، تحت عنوان گلایه یا شکایت کارمند پرداخت. کووالسکی این مفهوم را اینطور تعریف می‌کند: اظهار نارضایتی، با هدف خالی کردن هیجانات یا دستیابی به اهداف درون روانی و یا هر دو. به اعتقاد او اظهار گله کردن یا شکایت کردن یکی از اشکال نافذ روابط بین افراد می‌باشد و زمانی رخ می‌دهد که افراد بپندارند بهایی که بابت شکایت کردن می پردازند کم و میزان غیر انفعالی بالا می‌باشد. با این وجود طبق نظر کووالاسکی تمامی شکایت ها برای اظهار غیر انفعالی نمی باشند و افراد راضی هم ممکن است برای دستیابی به اهداف درون فردی همچون مورد توجه و همدردی قرار گرفتن، گله کنند.

کووالاسکی (۲۰۰۲) به بررسی مزایای بالقوه گله کردن می پردازد و خاطر نشان می‌کند که شکایت کردن افراد را قادر به بیان کمبودهایشان می‌کند و سبب می شود که عقده های دلشان را خالی کرده و متعاقباً احساس بهتری بکنند. مضاف بر این، او معتقد است که رها شدن از بند موانع بروز احساسات و تفکرات و رفتارها از طریق شکایت کردن منجر به بهبود سلامت روانی و فیزیولوژیکی فرد می شود(گرینبرگ و ادواردز، ۲۰۰۹ ).

رفتار شهروندی سازمانی : برخی از پژوهشگران با بررسی رفتار شهروندی سازمانی نقش اظهارنظر در سازمان ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده‌اند. رفتار شهروندی سازمانی رفتاری اختیاری است و مستقیما به وسیله سیستم های رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، ولی میزان اثربخشی سازمان و عملکرد مؤثر سازمان را افزایش می‌دهد (رابینز[۲۱]،۲۰۰۱). خودداری از بیان ایده ها، اطلاعات یا عقاید کاری با هدف کسب منفعت افراد یا سازمانی دیگر بر مبنای انگیزه­ های نوع دوستی یا تشریک مساعی رفتار شهروندی سازمانی است (طالب پور و همکاران، ۱۳۸۶).

طرد اجتماعی[۲۲]: طرد اجتماعی پدیده ای گروهی و میان فردی است که غالباً اشاره به امتناع از بیان مخالفت ها و آن چیزهایی که فرد می‌داند، دارد. ممکن است که طرد اجتماعی هم به عنوان شکلی از رفتار سکوت کارکنان و هم به ‌عنوان ساختاری که بالقوه منجر به سکوت می شود، نگریسته شود. مثلاً فرد ممکن است بخاطر ترس از طرد شدن سکوت کند. علی‌رغم آنکه طرد اجتماعی و سکوت از تاریخچه پژوهشی غنایی برخوردارند ولی اخیراًً در علوم سازمانی مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. پژوهش های انجام شده در حوزه علوم سازمانی در زمینه سکوت کارکنان ‌به این نتیجه رسیده اند که ترس از طرد شدن ممکن است بر تمایل کارکنان جهت اظهارنظر تأثیر گذارد. ویلیامز، شور و گری[۲۳](۱۹۹۸) معتقدند که طرد اجتماعی به عنوان پدیده ای گروهی که به منظور ارتقاء انسجام گروه به کار گرفته می شود و به اعضای به حاشیه رانده شده القاء می‌کند که یا گروه را ترک کنند و یا رفتار خود را اصلاح کرده تا دوباره مورد پذیرش گروه قرار بگیرند (ویلیامز، ۲۰۰۱).

سندرم گوش ناشنوا[۲۴]: همزمان با ویلیامز(۱۹۹۸) دسته دیگری از پژوهشگران بررسی های خود را در زمینه عواملی که موجب بی میلی کارکنان به صحبت کردن و اظهارنظر می‌شوند، آغاز نمودند. بویژه برخی از محققان به بررسی اینکه چطور واکنش های منفی سازمان در برابر شکایات کارکنان ‌در مورد مزاحمت هایی که برای آن ها ایجاد شده، بر تمایل آن ها جهت صحبت کردن و بیان مشکلاتشان تأثیر می‌گذارد، علاقه مند شده بودند(گرینبرگ و ادواردز،۲۰۰۹). در این راستا سندرم گوش ناشنوا را برای تشریح هنجارهای سازمانی ای معرفی نمودند که سبب می شود کارکنان نارضایتی­هایشان را صریح و آزادانه بیان نکنند (پیرس و همکاران، ۱۹۹۸).

۲-۱-۵-موج سوم:

با گذشت زمان، علاقه و توجه به مطالعه سکوت و اظهارنظر در علوم سازمانی رشد پیدا کرد، البته پژوهش های تجربی اندکی در زمینه عوامل تعدیل کننده، وابسته و مستقل در دست است (گرینبرگ و ادواردز،۲۰۰۹).

موریسون و میلیکن (۲۰۰۰) واژه “سکوت سازمانی” را برای تشریح پدیده سطح جمعی که مشخصه آن خودداری گسترده از ارائه اطلاعات، عقاید یا نگرانی ها توسط کارکنان ‌در مورد مسائل و موضوعات مرتبط با کارشان می‌باشد، مطرح کردند.

پیندر و هارلوز (۲۰۰۱) مدتی کوتاه بعد از مطرح شدن مبحث سکوت سازمانی توسط موریسون و میلیکن، مفهوم “سکوت کارمند” در ادبیات علوم سازمانی مطرح شد. گرینبرگ و ادواردز ( ۲۰۰۹ ) معتقدند که سکوت کارمند، در سطح سازمانی و تیمی نیز می‌تواند رخ دهد. برای مثال، کارکنان در تیم های کاری می‌توانند در قبال مسائل و مشکلات سازمانی راه سکوت را در پیش بگیرند. اگر چه سکوت ممکن است با انتخاب فردی که از بیان باورهایش خودداری می‌کند آغاز شود ولیکن ممکن است ما بین اعضای تیم نیز، زمانی که بسیاری از آن ها نسبت به بیان باورهایشان بی میل هستند، سرایت نماید. همچنین جالب است که بدانید واژه های سکوت کارمند و سکوت سازمانی در ادبیات علوم سازمانی توسط نویسندگانی که بنظر می‌رسد به پدیده یکسانی اشاره می‌کنند بجای یکدیگر به کار گرفته شده اند (گرینبرگ و ادواردز).

ون داین و همکاران (۲۰۰۳) سه نوع سکوت مطیع، تدافعی و نوعدوستانه و سه نوع آوای مطیع،تدافعی و نوعدوستانه را بیان کردند. این محققان در مصاحبه عمیق با کارکنان صنایع مختلف پی بردند که ۸۵% از آن ها دست کم می‌توانند یک نمونه به یاد بیاورند که قادر به بیان عقایدشان نبوده اند. پاسخ دهندگان همچنین اظهار داشتند که نمی خواهند مهر آشوبگر (دردسرساز) بر آن ها زده شود همچنین ترس از تلافی و تنبیه را نیز دلیل دیگری برای سکوتشان می‌دانستند. در کل، چون پدیده سکوت سازمانی می ­تواند مانعی برای ابراز ایده­ ها و نظرات افراد در سازمان باشد، شناسایی عوامل مؤثر بر آن و تلاش به منظور رفع آن ها، از اهمیت شایانی در مباحث سازمانی معاصر برخوردار بوده و می ­تواند شرایط ابراز عقاید، بیان ایده­ ها و ارائه نظرات کارکنان را تسهیل کند، لذا توجه جدی مدیران سازمان را می­طلبد (گرینبرگ، ادواردز).

۲-۲-۶ -مفهوم سکوت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]




این حقیقت که تصاویر خدای اغماض کننده (بخشاینده) با زمینه خانوادگی حمایت کننده و عزت نفس بالا رابطه دارد و اینکه همه این ها با مذهبی بودن درونی و انواع خاصی از اسنادهای کنترل رابطه دارند، نشان می‌دهد که به لحاظ علّی به شیوه ای باهم تعامل دارند. گورساچ و اسمیث (۱۹۸۳؛ اسمیث و گورساچ۱۹۸۹) نیز ، از جمله کسانی بودند که رابطه بین جهت‌گیری مذهبی و تمایل به ساختن اسنادهای مسئولیت و علّیت به خدا را بررسی نمودند. دیدگاه اسناد نشان می‌دهد چرا: ۱) چند مورد از این متغیرها – تصویر خدا، مذهبی بودن و اسنادهای کنترل– بخشی از نظام اسنادهای مذهبی هستند؟ و ۲) این دو باور که رخدادها عموماً معنادار، قابل کنترل و سودمند هستند و خود و دیگران (از جمله خدا) منطقی/معقول، قابل اعتماد و مراقبت کننده[۱۰۷] هستند، به نظر می‌رسد تجارب اجتماعی پیشین، احتمالاً از قبیل باعاطفه و قابل اعتماد بودن والدین را منعکس می‌سازد (نقل از اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک ۱۹۸۵).

اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک (۱۹۸۵) زمینه اسنادکننده را نیز جزو عواملی محسوب می‌کنند که بر فرایند گزینش اسنادها توسط افراد اثرگذار تلقی می‌شوند. بنا به نظر اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک (۱۹۸۵) باور “دسترسی پذیری” بر این حقیقت مسلم مبتنی است که موجودات انسانی پردازشگران اطلاعات با ظرفیت محدود هستند. در یک لحظه معین تنها انگشت شماری از مفاهیم و ایده ها می‌توانند در هوشیاری و حافظه کوتاه مدت قابل دسترس می‌باشند. در نتیجه اکثراً در حل مسئله، تصمیم گیری بر اساس اطلاعاتی که به لحاظ روانشناختی ‌آسان‌ترین و به لحاظ زمانی سریعاً قابل دستیابی هستند “سلسله مراتب دسترس پذیری” را به کار می‌برند (فیسکه و تایلر ۱۹۸۳؛ نیس بت و راس۱۹۸۰). ‌بنابرین‏، زمینه اسنادکننده جهت فرایند اسناد تاحدی در انگیزش و یا محدود ساختن فرایندهای گوناگون شناختی از قبیل دسترسی پذیری تبیین‌های مذهبی و غیرمذهبی نقش ایفا می‌کند. اگر تعبیرات مذهبی مهم جلوه کنند و از اینرو برای اسنادکننده دسترسی بالایی داشته باشند، بیشتر احتمال دارد این نوع اسناد مورد استفاده قرار گیرد. مثال روشن در این مورد می‌تواند بودن اسنادکننده، در موقعیتی مذهبی (برای مثال کلیسا) یا موقعیتی بوضوح غیرمذهبی(برای مثال یک آزمایشگاه روانشناسی تجربی) باشد. دریافته شده است که دوسوم تا سه چهارم تجارب مذهبی در زمانی اتفاق می افتد که افراد در خدمات کلیسا(مذهبی)، خواندن دعا و نماز و از این موارد درگیر هستند (بورکو۱۹۶۹ ، اسپیلکا۱۹۸۰). بعلاوه، گمان می رود که بندرت حضور فرد یا محرکات مذهبی با اهمیت خیلی بالاتر، بر اسنادها اثر داشته باشد؛ دستکاریهایی که توجه اسنادکننده را به یک علت بالقوه معطوف می دارند ارزیابی‌های علّی بعدی را تحت تأثیر قرار می‌دهند (برای مثال تایلر و فیسکه ۱۹۷۵و ۱۹۷۸). خصوصیت دیگر این موقعیتی که بر دسترسی پذیری نسبی نظامهای معنایی تأثیرگذار است میزانی است که اطرافیان حاضر در موقعیت، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، کاربرد اسنادهای مذهبی را برمی انگیزد یا مانع از آن می شود (لافلند ۱۹۶۶، لافلند و استارک ۱۹۶۵). پرودفوت و شیور (۱۹۷۵) چندمثال از اثرات فشار گروهی را بر فرایند اسناد مورد بحث قرار داده‌اند (نقل از اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک ۱۹۸۵).

اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک (۱۹۸۵) کارایی ادراک شده مکانیزم‌های کنترل/پیش‌بینی مذهبی و غیرمذهبی را نیز در گرایش افراد به استفاده از یک نوع یا از نوع دیگر اسناد را مؤثر می دانند. بدین‌صورت که عامل‌های زمینه ای که موقتاً چنین ادراکاتی را تغییر می‌دهند احتمالاً فرایند اسناد را به شیوه ای یکسان تحت تأثیر قرار می‌دهند. یک مثال روشن، موقعیتی است که در آن اسنادکننده قبلاً یک یا چند بار سعی در کنترل پیامدها با بهره گرفتن از معانی چه مذهبی و چه غیرمذهبی نموده است؛ در چنین مواردی راهبرد اسنادی جدیدی ممکن است گزینش شود زیرا که توانایی حس بالاتری از کنترل را دارد. برای مثال، یک فرد مذهبی قوی که معمولاً از دارو اجتناب می‌کند ممکن است اسنادهای طبیعی بعد از تلاش‌های مختلف در کنترل یک بیماری جدی به وسیله نماز یا مناسک عبادی را برگزیند. عکس این مورد نیز مکرراً دیده شود: یعنی، یک فرد عموماً غیرمذهبی به نماز رو می آورد تا از یک بیماری نجات یابد که با دارو (روش طبیعی) قادر نبوده است درمانش کند. بااین حال، اثر زمینه بر ادراکات کنترل پذیری، درجهت تلاش‌های کنترلی خود اسنادکننده محدود نیست. به نظر می‌رسد احتمالا مشاهده تلاش‌های اخیر کنترلی فرد دیگر نیز، به دلالتهای مشابه برای فرایند اسنادی منتج می شود. اسنادهای مذهبی احتمالاً به طور بی واسطه ای در پی شرکت در رخدادی موفقیت آمیز برای مثال شفای ایمانی، عملی و معقولانه تر تصور می‌شوند، درصورتیکه تبیین‌های طبیعی از رخدادها ممکن است بعد از مشاهده پیامد مثبت چند درمان پزشکی، دیده شود.

نیز عامل‌های موقعیتی که موقتاً مؤلفه های مذهبی و طبیعی عزت نفس فرد را تغییر می‌دهند، می‌توانند همانند تفاوت‌های شخصیتی، انتخاب‌های اسنادی را تحت تأثیر قرار دهند. چنین نوساناتی ممکن است که از زمینه ای نشأت گرفته باشند که در آن اسنادکننده احساسی ناکفایتمند، غیرعاقلانه (اسنادطبیعی) یا غیراخلاقی و گناهکارانه (اسناد مذهبی) دارد. ‌در مورد آخر، برای مثال، تهدید مستقیم مؤلفه عزت نفس مذهبی اسنادکننده، ممکن است باعث صرف نظر اسنادکننده از جستجوی اسنادهای مذهبی برای دیگر رخدادها –بخصوص رخدادهای منفی- شود. تحت این شرایط خودپنداره و احترام به خود مثبت اسنادکننده ممکن است موقتاً با مسکوت ماندن نظام معنا-باور مذهبی بهتر مورد حمایت قرارگیرد تا عزت نفس از طریق معانی جایگزین اصلاح شود.

جنبه‌های بخصوصی از فشار اجتماعی نیز ممکن است در این مبحث از عزت نفس و زمینه گنجانده باشد. اگر اسنادکننده باور داشته باشد در صورت داشتن یک اسناد بخصوص، مورد پسند سایرین خواهد بود، با احتمال بیشتری آن اسناد را برخواهد گزید تاحدی که در عزت نفس فردی فزونی را احساس خواهد نمود (یا اینکه این انتخاب مانع از کاهش احساس عزت نفس خواهد شد)؛ تأیید و احترام مثبت نسبت به دیگران در موقعیتی حضوری می‌تواند مثالی در این باب باشد (نقل از اسپیلکا، شیور و کرکپاتریک ۱۹۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]




در تحقیقی با عنوان « بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار و میزان صمیمیت زوجین پرسنل فولاد مبارکه اصفهان » که توسط عابدی در سال(۱۳۸۷) انجام گرفته نتایج زیر به دست آمده است.

الف) بین طرحواره های ناسازگار و صمیمیت رابطه وجود دارد. ب) ابعاد صمیمیت بین زنان و مردان رابطه منفی و معناداری وجود دارد یعنی هرچه طرحواره ها ناسازگارتر می شود صمیمیت کاهش می‌یابد. هم چنین یافته ها حکایت از آن دارند که حوزه محدودیت ها مختل مهم ترین پیش‌بینی کننده صمیمیت زناشویی می‌باشند و غیر از بعد صمیمیت جنسی برای سایر ابعاد صمیمیت زناشویی پیش‌بینی کننده معتبری است. طرحواره های مربوط به محدودیت های مختل که شامل استحقاق/ بزرگ منشی و خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی می‌باشند بیشترین نقش در عدم صمیمیت زناشویی ایفا می‌کنند.

قربانی (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان « بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار بر رضایت مندی زناشویی در کارمندان شهرداری منطقه ۱۱ تهران انجام داد نتایج به دست آمده نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار و رضایت زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد و طرحواره های ناسازگار می‌تواند عدم رضایت زناشویی را پیش‌بینی کند.

آزادبخت (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه بین طرحواره ناسازگار و رضایت مندی زناشویی در زنان متاهل شهرستان ساری پرداخت گروه نمونه شامل ۲۰۱ نفر از زنان متاهل بود که به شیوه تصادفی چند مرحله ای از میان زنان شاغل ادارات و سازمان های تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی ساری انتخاب شدند. نتایج این تحقیقات نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار و رضایت زناشویی رابطه منفی معنی دار وجود دارد و طرحواره های ناسازگار می‌تواند عدم رضایت زناشویی را پیش‌بینی نماید. هم چنین از بین ۵ طرحواره ناسازگار حوزه اول (بریدگی وطرد) رابطه منفی و معنی داری با رضایت زناشویی زنان متاهل دارد و سایر خرده ها رابطه معنی داری با رضایت زناشویی ندارند .

جمع بندی و نتیجه گیری

در جمع بندی مبانی نظری و پژوهشی می توان گفت افسردگی پس از زایمان ابعاد متفاوتی دارد و علاوه بر این ابعاد عوامل مختلفی می‌تواند بر آن تاثیر بگذارد از جمله این عوامل می توان سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اشاره کرد. در عین حال این موضوع نیز امر پذیرفته شده است طرحواره ها با حوادث منفی و فشارهای روانی زندگی تعامل دارند و به طور خلاصه می توان گفت که طرحواره های ناسازگار به دلیل مشکلاتی که در شیوه های برقراری ارتباط و صمیمیت بین فردی و شناخت های افراد نسبت به یکدیگرایجاد می‌کنند می‌توانند به عنوان یک عامل مهم در افسردگی پس از زایمان محسوب شوند. از طرفی ارتباط سالم و مثبت ضمن حفظ استقلال فردی سلامت، شادابی بهترین ها را برای طرفین به همراه دارد. روان شناسان نشان دادند انسان هایی که ارتباط سالم و درستی با دیگران دارند و نسبت به آن هایی که دارای این توانایی نیستند، مشکلات عاطفی کمتری دارند.

فصل سوم:

روش شناسی

۳-۱ مقدمه

در این فصل به معرفی طرح تحقیق، جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری ابزار پژوهش و توضیحات لازم ‌در مورد مقیاس های افسردگی پس از زایمان، سبک دلبستگی ، طرحواره های ناسازگاری و روایی و پایایی این مقیاس ها پرداختند و در پایان نیز به شیوه ی اجرا و روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل فرض ها و سوالات پژوهش می پردازیم.

۳-۲ طرح کلی پژوهش

طرح تحقیق توصیفی است و روش انجام گرداوری داده ها در قالب طرح همبستگی است. طرح کلی پژوهش تبیین پیش‌بینی کننده های افسردگی پس از زایمان بر اساس سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار زنان است.

۳-۳ جامعه آماری

جامعه آماری تحقیق بنا به ملاک های ارائه شده درDSM برای تشخیص اختلال افسردگی پس از زایمان وجود غم و اندوه ملاک مهم است ‌بنابرین‏ شامل کلیه مادرانی است که حداکثر یک ماه از زایمان آنان گذشته باشد. با توجه انجام این پژوهش در محدوده زمانی بهار و تابستان ۱۳۹۴ محقق با مراجعه به بیمارستان هایی که محل مراجعه زنان می‌باشد، بیمارستان های حافظ و زینبیه ، مادر و کودک و اردیبهشت شهر شیراز نمونه گیری به عمل آمد.

۳-۴ نمونه آماری و روش نمونه گیری

از انجایی که نوع زایمان ،‌ تعداد زایمان های قبلی و بیماری‌های روانی مادر با افسردگی پس از زایمان در ارتباط است در انجام نمونه گیری ‌به این عوامل توجه شد. لذا مادرانی در این نمونه شرکت داده شدند که زایمان اولی به شیوه سزارین و بدون سابقه بیماری روانی باشند. با توجه ‌به این که انتخاب تصادفی به علت پرکندگی جامعه مشکل بود روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، جهت کفایت نمونه ، تعداد ۲۰۰ نفر مورد سنجش قرار گرفتند.

معیارهای ورود به مطالعه

    1. زنان زایمان کرده با حداکثر ‌یک‌ماه از زایمان گذشته باشد.

    1. بارداری اول

    1. عدم وجود افسردگی قبلی

  1. عدم مصرف هر نوع داروی اختلال روانی

۳-۵ ابزار جمع‌ آوری اطلاعات

ابزارهایی که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است شامل پرسش نامه افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسش نامه طرحواره های ناسازگار یانگ می‌باشد.

الف) پرسش نامه افسردگی پس از زایمان ادینبورگ

مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ در ارتباط با خلق افسرده ، اضطراب ، احساس گناه و افکار خودکشی است و توسط کاکس و همکاران (۱۹۸۷) تنظیم شده و بارها به منظور تحقیق روی تشخیص افسردگی پس از زایمان مورد استفاده قرار گرفته است(دنیس،۲۰۰۴). پایایی این پرسش نامه به روش دونیمه کردن ۸۸% و به روش ضریب آلفای استاندارد ۸۷% گزارش شده، اعتبار آن نیز توسط کاکس و همکاران ۸۶% گزارش شده است(کاکس و همکاران ،۱۹۸۷، به نقل از برکتین و همکاران، ۲۰۰۹). درایران نمازی(۱۹۹۳) اعتباراین پرسش نامه را ۷۳% و ۶۳% گزارش کرده‌اند(نمازی ،۱۹۹۳). این مقیاس دارای ۱۰پرسش ۴ گزینه ای است. که حداقل نمره آن، صفر و حداکثر ۳۰ می‌باشد. هر سوال، امتیازی بین صفر تا ۳ ‌بر اساس شدت علایم به خود اختصاص می‌دهد. نمره ی پایین تر، نشان دهنده ی وضعیت بهتر فرد و نمره بالای۱۲، وجود احتمالی اختلال افسردگی را نشان می‌دهد. این ابزار، پرسش نامه معتبری برای سنجش افسردگی پس از زایمان است(ابرهارد گران،۲۰۰۱). و پذیرش آن توسط مادران ۱۰۰درصد گزارش شده است(پنتو،۲۰۰۸). روایی این پرسش نامه در مطالعه ی منتظری در ایران تأیید شده است(منتظری،۲۰۰۷). روایی فرم های مصاحبه توسط تعدادی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد روایی محتوا شد. پایایی پرسش نامه ی ادینبورگ با روش سنجش ثبات درونی (آلفای کرونباخ)۹۲a-. تأیید و پایایی سایر فرم مصاحبه از طریق آزمون مجدد، ۹۰درصد به دست آمد. که به صورت مقیاس لیکرتی تدوین شده است و بر جنبه‌های ذهنی افسردگی بویژه ناتوانی در لذت بردن تأکید دارد. فرم های مصاحبه شامل اطلاعات فردی، خانوادگی، مامایی، زایمان، بعد از زایمان و نوزاد بود.

ب) پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان(AAS)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ب.ظ ]