کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Basistrading2 Relativevalue2 Futures2 PatrickByrne2 DotSama2 HODL2 What Is2 Orbs? Bots2 Blockchain2 HMTreasury2 Economics2 BCH LTC2


جستجو


 



خوشایندی ( توافق پذیری، سازگاری ) (A)

همانند برون گرایی، شاخص سازگاری بیش از هر چیز ‌بر تمایل نسبت به ارتباطات بین فردی تأکید دارد. فرد سازگار اساسا نوع دوست است، با دیگران احساس همدردی می‌کند، مشتاق است که به آنان کمک کند و اعتقاد دارد که دیگران نیز متقابلا به او کمک می‌کنند و در مقابل شخص ناسازگار، ستیزه جو، خوددار و شکاک است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری (حق شناس، ۱۳۸۵) .

این حقیقت وجود دارد که افراد سازگار مقبول تر و محبوب تر از افراد ستیزه جو هستند، اما باید توجه داشت که آمادگی برای دفاع از خود هم یک امتیاز است و لذا سازگار بودن مثلا در میدان جنگ فضیلتی محسوب نمی شود. هیچ یک از دو قطب این شاخص دارای منزلت اجتماعی بالاتر نیستند. هم چنین نمی توانیم بگوییم کدام گروه از کسانی که در قطب های این شاخص قرار می گیرند، بهداشت روانی بهتری دارند. نمره ی پایین در سازگاری با حالت خود شیفتگی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و پارانوئید همراه بوده ، در حالی که نمره ی بالا در سازگاری با اختلالات شخصیت وابسته همراه است (سون[۱۳۱]، ۲۰۰۴).

وظیفه شناسی ( مسئولیت پذیری ) ©

یکی از موضوعات مهم نظریه شخصیت و ویژه در نظریه روان پویایی، موضوع کنترل تکانه هاست. در روند تکوین و رشد فردی بیشتر افراد می آموزند که چگونه کشش ها و نیازهای خود را اداره کنند. به طور کلی، ناتوانی در برابرکنترل تکانه ها و تمایلات نشان دهنده ی مسئولیت پذیری بالا در افراد بالغ است. از سوی دیگر کنترل خویشتن می‌تواند به فرایند طراحی، سازماندهی و اجرای وظایف نیز اطلاق شود و تفاوت های فردی در این زمینه، مبنای شاخص مسئولیت پذیری در آزمونNEO است. به طور خلاصه دو ویژگی عمده ی کنترل تکانه ها و تمایلات و به کارگیری طرح و برنامه برای رسیدن به اهداف مورد بررسی در شاخص مسئولیت پذیری آزمون NEO قرار می‌گیرد (حق شناس، ۱۳۸۵).

افراد دارای نمره ی بالا در مسئولیت پذیری افرادی دقیق، وسواسی، وقت شناس و قابل اعتماد هستند. افراد دارای نمره ی پایین را نباید افرادی فاقد پایبندی با اصول اخلاقی دانست. بلکه این افراد معمولا دقت کافی را برای انجام کارها نشان نمی دهند، هم چنین، در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستند (همان منبع). برخی از شواهد پژوهش نشان می‌دهد که نیاز به لذت طلبی و علاقه مندی به امور جنسی در افراد دارای نمره ی پایین، بیشتر از افرادی است که نمره ی بالا کسب می‌کنند (جان و اسریواستاوا، ۱۹۹۹، به نقل از جان و پروین، ۲۰۰۱، ترجمه ی جوادی و کدیور، ۱۳۹۲).

۲-۵-۶) مدل شش عاملی مایکل اشتون وکیبوم لی

مایکل اشتون[۱۳۲] و کیبوم لی[۱۳۳](۲۰۰۹،۲۰۰۷؛ به نقل ازشولتز و شولتز،۲۰۱۳؛ ترجمه سید محمدی،۱۳۹۲) مدل شخصیت شش عاملی را ارئه داده‌اند.دو تا از عوامل- برون گرایی و وظیفه شناسی- شبیه عواملی هستند که در مدل پنج عاملی یافت می‌شوند؛ چهار عامل دیگر با نظریه پیشین تا اندازه ای تفاوت دارند ومنحصر ‌به این مدل شخصیت هستند(اشتون و لی،۲۰۰۸؛شپارد و بلیکی،۲۰۰۸؛به نقل از شولتز وشولتز،۲۰۱۳؛ترجمه سید محمدی،۱۳۹۲). این شش عامل یا ابعاد مدل (HEXACO ) درجدول زیر فهرست شده اند.

جدول ۲-۳: شش عاملی مایکل اشتون وکیبوم لی منبع (شولتز و شولتز، ۲۰۱۳؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲)

جدول شش عامل شخصیت مدل HEXACO

عامل شرح

صداقت/فروتنی صمیمی، ساده، باوفا دربرابر طماع، پرادعا، ریاکار، خودستا

تهییج پذیری هیجانی، بیش از حد حساس، باوفا، مضطرب در برابر متهور، مقاوم، ازخودمطمئن، باثبات

برون گرایی معاشرتی، سرزنده، مردم آمیز، بشاش در برابر خجالتی، منفعل، گوشه گیر، خوددار

خوشایندی بردبار، صلح جو، آرام، دلپذیر دربرابر ستیزه جو، ‌یک‌دنده، بدخلق

وظیفه شناسی منضبط، کوشا، دقیق، با وجدان دربرابر بی باک، تنبل، غیر مسئول، حواس پرت

تجربه پذیری خلاق، مبتکر، نا متعارف در برابر سطحی، متعارف، فاقد قدرت خلاقه

۲-۶) اساسی عصب زیست شناختی برای نیرومندهای مرتبط با صفت

دیپو (۱۹۹۶؛ به نقل از کار، ۲۰۰۴؛ ترجمه ی پاشاشریفی و همکاران، ۱۳۸۵) استدلال کرد که می توان بین سه سامانه ی عصب زیست شناختی یعنی سامانه ی آسان سازی رفتار (BFS) با نشانه های پاداش فعال می شود. BFS گذرگاه دوپامین فرولومبیک (لیمبیک میانی) است. در مدل صفت شخصیت، BFS تا حدودی با برون گرایی مطابقت دارد. سطح بالای فعالیت BFS با برون گرایی اما سطح پایین آن با درون گرایی مرتبط است.

دومین سامانه در مدل دیپو، با ترکیب باوجودان بودن و توافق پذیری در مدل پنج عاملی شخصیت مطابقت دارد و در مقیاس روان پریش خویی آیزنک در پایین ترین حد نمره قرار می‌گیرد. این سامانه ی محدود کننده جریان اطلاعات به سوی مغز را بازداری می‌کند. این سامانه شامل گذرگاه های بالارونده سروتونین است که الگوی گسترده ی بخش تحریک عصبی در مغز را فرهم می‌سازد. سامانه ‌محدود کننده با BFS تعامل دارد و نقش آن تنظیم نقش پاداش است. جایی که سامانه ی محدود کننده خیلی فعال است (و سطح بالایی از سروتونین وجود دارد)، فعالیت BFS کند می شود، ‌بنابرین‏ برای فراخوانی رفتار هدفمند به مشوق های نیرومندی نیاز است. در چنین مواردی رفتار هدفمند بازداری شده و محتاطانه است. جایی که سامانه ی بازدارانده فعال است (و سطح پایین تری از سروتونین وجود دارد) فعالیت BFS را (که شامل دوپامین است) کند می‌کند، ‌بنابرین‏، حتی در پاسخ به مترین مشوق ها رفتار هدفمند شدید رخ می‌دهد.

سومین سامانه در مدل دیپو با صفت روان رنجورخویی مطابقت دارد. نقش آن تشخیص محرک های تهدید کننده از محرک های بدون تهدید و بازداری یا توقف رفتار در شرایط بالقوه تهدید کننده یا خطرناک است که می‌تواند به تجارب تنبیه منجر شود. آن از انعکاس های نورآدرنالین تاثیر می پذیرد که در لوکوس سرولوس سرچشمه می‌گیرد و دارای الگوی عصبی معکوس در سرتاسر بسیاری از نواحی مغز است. کاهش در نورآدرنالین با از هم گسیختگی توجه انتخابی و توانایی تشخیص محرک های تهدید کننده از محرک های عاری از تهدید مرتبط است. این امر با بیش فعالی مزمن لوکوس سرولوس سامانه ی نورآدرنالین همراه است که بی اطمینانی، نگرانی، ترس و بیش برانگیختگی مزمن را به همراه دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 05:20:00 ب.ظ ]




۲-۶-۲ صفات شخصیت

آلپورت صفات شخصیت را آمادگی­هایی برای پاسخ دادن به شیوه یکسان یا مشابه به محرک­های مختلف در نظر داشت. به عبارت دیگر، صفات شیوه ­های باثبات و بادوام واکنش نشان دادن به محیط هستند. او ویژگی­های صفات را به صورت زیر خلاصه کرد:

۱- صفات شخصیت واقعی هستند و درون هر یک از ما وجود دارند. آن ها ساختارهای فرضی یا برچسب­هایی نیستند که برای توجیه کردن رفتار ساخته شده باشند.

۲- صفات رفتار را تعیین ‌می‌کنند یا موجب آن می­شوند. آن ها صرفاً در پاسخ به محرک­های خاص به وجود نمی­آیند. آن ها ما را برای یافتن محرک­های مناسب با انگیزه ‌می‌کنند و برای به وجود آوردن رفتار با محیط تعامل ‌می‌کنند.

۳- صفات را ‌می‌توان به صورت تجربی اثبات کرد. با مشاهده کردن رفتار در طول زمان می­توانیم از ثبات پاسخ­های فرد به محرک­های یکسان یا مشابه، به وجود صفات پی ببریم.

۴- صفات به هم مرتبط هستند; با اینکه آن ها ویژگی­های متفاوتی را نشان می­ دهند، امکان دارد که همپوش باشند.

۵- صفات با توجه به موقعیت­ها تفاوت دارند. برای مثال، امکان دارد کسی صفت پاکیزگی را در یک موقعیت و صفت بی­نظمی را در موقعیتی دیگر نشان دهند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

آلپورت ابتدا دو نوع صفت را مطرح کرد: صفات فردی و صفات مشترک. صفات فردی[۷۴] منحصر­به­فرد هستند و منش فرد را توصیف ‌می‌کنند. صفات مشترک [۷۵] صفاتی هستند که تعدادی از افراد، مانند اعضای یک فرهنگ، در آن سهیم اند. چنین بر­ می ­آید که افراد فرهنگ­های مختلف صفات مشترک متفاوتی دارند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

۲-۶-۳ رویکرد کتل به صفات شخصیت

کتل صفات را به صورت گرایش­های نسبتاً دائمی واکنش نشان دادن گه واحدهای ساختاری بنیادی شخصیت هستند، تعریف کرد. او صفات را به چند طریق طبقه ­بندی کرد. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).

صفات مشترک وصفات منحصر­به­فرد: صفات مشترک صفاتی هستند که هر کسی تا اندازه­ای از آن برخوردار است و صفات مننحصر­به­فرد آن جنبه­ های شخصیت هستند که تعداد معدودی از افراد دیگر در آن ها سهیم­اند.(همان).

صفات توانشی، خلقی و پویشی: روش دوم برای طبقه ­بندی صفات تقسیم کردن آن ها به توانشی،خلقی و پویشی است صفات توانشی[۷۶] تعیین ‌می‌کنند که ما تا چه اندازه­ای برای رسیدن به یک هدف کارآمد خواهد بود.مانند هوش. صفات خلقی[۷۷] سبک کلی و حال و هوای هیجانی رفتار ما را توصیف ‌می‌کنند. این صفات بر نحوه­ای که عمل ننموده و به موقعیت­ها واکنش نشان می­دهیم تاًثیر می­گذارند. صفات پویشی[۷۸] نیروهای برانگیزنده­ی رفتار هستند. آن ها انگیزه­ ها، تمایلات و آرزوهای ما را توصیف ‌می‌کنند.

صفات سطحی و صفات عمقی: سومین طبقه­ی صفات، صفات سطحی در برابر عمقی طبق پایداری و دایمی است. صفات سطحی[۷۹] ویژگی­های شخصیتی هستند که با یکدیگر همبستگی دارند ولی یک عامل را تشکیل نمی­دهند زیرا منبع واحدی آن ها را تعیین نمی­کند برای مثال چند عنصر رفتاری مانند اضطراب ، تردید و ترس غیر منطقی با هم ترکیب می­شوند تا صفت سطحی به نام روان­رنجورخویی را تشکیل دهند. صفات عمقی[۸۰] که عوامل یکپارچه­ی شخصیت بوده و پایدار­تر و دائمی­تر هستند اهمیت بیشتری دارند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).

صفات سرشتی و صفات محیط­ساخته: صفات عمقی بر اساس منشا آن ها به صورت صفات صفات سرشتی و صفات محیط ساخته طبقه ­بندی می­شوند. صفات سرشتی [۸۱] از شرایط زیستی ناشی می­ شود ولی لزوماًً فطری نیستند. صفات­محیط­ساخته[۸۲] از تاثیرات موجود در محیط اجتماعی ومادی حاصل می­ شود این صفات ویژگی­ها ورفتارهای آموخته شده­ای هستند که به شخصیت حالت می­ دهند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).

کتل بعد از بیست سال پژوهش فشرده­ی تحلیل عاملی، ۱۶ صفت عمقی را به عنوان بنیادی شخصیت مشخص کرد. این عوامل به صورت آزمون عینی شخصیت به نام پرسشنامه­ شانزده عاملی شخصیت شهرت دارند. کتل این صفات را به شکل دو قطبی ارائه داد. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).

۲-۶-۴ نظریه خلق و خوی باس و پلامین

آرنولد باس[۸۳] و رابرت پلامین[۸۴] سه خلق و خو را مشخص کردند که به اعتقاد آن ها عناصر اصلی شخصیت هستند. این ها عبارتند از تهییج­پذیری ، فعالیت و معاشرتی بودن باس و پلامین معتقدند که شخصیت هر فرد از مقادیر مختلف هر خلق و خو تشکیل شده است. این خلق و خوها با هم ترکیب می­شوند تا الگوهای شخصیت یا صفات برتر معروف، مانند درون­گرایی و برون­گرایی را تشکیل دهند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

تهییج­پذیری: خلق تهییج­پذیری به سطح برانگیختگی یا تحریک­پذیری ما اشاره دارد و از سه عنصر تشکیل می­ شود: اندوه، ترس و خشم. (همان).

فعالیت: باس و پلامین فعالت را بر حسب نیرو و بنیه­ی جسمانی تعریف ‌می‌کنند. (همان).

معاشرتی بودن: خلق معاشرتی به میزان اولویت قائل شدن برای تماس داشتن و تعامل کردن با دیگران اشاره دارد. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سید­محمدی، ۱۳۸۸).

کنترل درونی در برابر تقویت بیرونی

راتر دریافت که بعضی از افراد معتقدند تقویت کننده­ها به اعمال خودشان بستگی دارند در حالی که دیگران باور دارند که تقویت کننده­ های آن ها به وسیله­ دیگران و نیروهای بیرونی کنترل می­شوند. او این مفهوم را منبع کنترل[۸۵] نامید. افرادی که به صورت شخصیت­های دارای منبع کنترل درونی مشخص ‌شده‌اند معتقدند تقویتی که دریافت ‌می‌کنند تحت کنترل رفتارها و نگرش­های خود آن ها قرار دارد. آنهایی که از شخصیت دارای منبع کنترل بیرونی بر خوردارند تصور ‌می‌کنند که پاداش­هایی را که دریافت ‌می‌کنند دیگران، سرنوشت یا شانس کنترل ‌می‌کنند. به عبارت دیگر، آن ها متقاعد ‌شده‌اند که در رابطه با نیروهای بیرونی ناتوان هستند. افراد دارای منبع کنترل بیرونی، باور دارند که که رفتار و نگرش آن ها بر تقویت کننده­هایی که دریافت ‌می‌کنند تاثیری ندارند.در مقابل افراد دارای منبع کنترل درونی معتقدند که شرایط خود را کاملاً در اختیار داشته و مطابق با آن رفتار ‌می‌کنند. آن ها از اضطراب کمتری خبر می­ دهند. (شولتز،۱۹۹۰؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).

۲-۶-۵ درماندگی آموخته شده سلیگمن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




“اصل برائت است، ‌بنابرین‏ اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند والا مطابق این اصل، حکم به برائت مدعی علیه خواهد شد.”

نتیجه این ماده چنانچه ملاحظه شد این است که در موارد شک و تردید در وجود دین یا تعهد در قراردادها، اصل، عدم وجود دین یا تعهد است و مدعی وجود دین یا تعهد باید آن را اثبات کند.

اصل برائت اگر چه یک اصل عملی است و همان طور که در مقدمه بحث اشاره شد موارد تمسک به اصول عملی فقط منحصر به مواردی است که دلیل و اماره‌ای برای کشف واقع نداشته باشیم و برای رفع بلا تکلیفی و روشن کردن حکم موضوع به اصول عملی تمسک کنیم، ولی چنانچه ذکر شد به نظر می‌رسد اصل برائت در تفسیر قراردادها نیز جایگاه مناسبی دارد و قاعده تفسیر شک به نفع مدیون که از قواعد تفسیری مشهور و مورد قبول عامه حقوق‌دانان است نشئت گرفته از همین اصل است (محمصائی، ۴۸۲).

گفتار دوم: جایگاه و کاربرد اصل استصحاب در تفسیر قراردادها

الف) تعریف و ارکان استصحاب

بنابر تعریف علمای علم اصول: «الاستصحاب، هوالحکم ببقاء حکم او موضوع ذی حکم شک فی بقائه»

در توضیح این تعریف باید گفت که هرگاه بقای حکم یا موضوعی که قبلاً وجودش یقینی بوده مورد تردید واقع شود، بنابه حکم شارع آن حکم و آثار شرعی مترتب بر وجود واقعی‌اش را باقی می‌دانیم.( مظفر، ۱۴۱۸،۲۷۸)

بر اساس این تعریف استصحاب بر سه رکن استوار است:

۱- یقین سابق: پیش از استصحاب حکم یا موضوعی باید به وجود آن یقین داشته باشیم؛ زیرا اگر وجود سابق آن نیز برای ما قطعی نباشد نمی‌توانیم آن را استصحاب کنیم.

مثلاً هرگاه کسی مدعی شود که از دیگری طلبکاراست ولی دلایل وی تنها ایجاد ظن به صدق وی نماید، نمی‌توان براستصحاب بقای دین، مدعی علیه را محکوم به پرداخت نمود.

۲- شک لاحق: دراستصحاب پس از یقین به وجود سابق یک‌چیز باید به بقای آن شک داشته باشیم و شک در اینجا اعم از ظن، شک و وهم اصطلاحی است. و در هر سه صورت عنوان شک در بقا صدق می‌کند زمان شک نیز باید بعد از زمان متیقن باشد اگرچه زمان شک می‌تواند بعداً زمان یقین نیز باشد؛ مثلاً هرگاه متهب دلایلی دال بر وقوع هبه ارائه کند، سپس ورثه واهب ادعا کنند که مورث از هبه رجوع ‌کرده‌است. برای دادرسی نسبت به وقوع هبه یقین حاصل می‌شود و همزمان با این یقین در بقای آن تردید صورت می‌گیرد پس می‌تواند به استناد اصل استصحاب، حکم به بقای هبه نماید.

۳- وحدت متعلق یقین و شک: آنچه را می‌خواهیم استصحاب کنیم و مورد تردید است باید همان باشد که به آن یقین داشته‌ایم و باید موضوع قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه واحد باشد چنان که در مثال فوق متعلق یقین و شک، هبه وارث است.

ب) جایگاه و کاربرد اصل استصحاب

بنابر آنچه گذشت اگر وجود تعهد یا دینی در زمان سابق مورد یقین باشد و در زمان لاحق شک و تردید نسبت به بقای آن تعهد یا دین حاصل شود با توسل به اصل استصحاب حکم به بقای آن می‌کنیم. این مصداق بارز استصحاب وجودی است و در مقام تفسیر قراردادها و حل‌وفصل اختلافات قراردادی به معنی اعم راهگشای بسیار مؤثری برای دادگاه می‌باشد. بدیهی است در دعاوی مطروحه در دادگاه قاضی هنگامی حق دارد به اصل استصحاب تمسک کند که با بررسی مفاد قرارداد و ایجاب و قبول طرفین و قرائن و امارات و اوضاع‌واحوال حاکم بر قرارداد و عرف و قوانین مربوطه و سایر عوامل تفسیری داخلی و خارجی نتواند به دلیل و اماره‌ی که کاشف از قصد متعاقدین باشد دست پیدا کند. در این مرحله اصل استصحاب به یاری او می‌شتابد و حسب مورد توسل به استصحاب با او کمک می‌کند که تکلیف قضیه را روشن نماید. اگر چه تمسک به استصحاب زمانی صورت می‌گیرد که راه تفسیر و کشف اراده واقعی طرفین بسته است، ولی نباید از نظر دور داشت که اصل استصحاب در تفسیر قرارداد نیز بی‌تأثیر نیست. به عنوان‌مثال در جایی که شک در وجود دین یا تعهدی وجود دارد و حالت سابقه نیز حاکی از عدم دین یا تعهد است و در حال نظر دلایل و شواهدی در خصوص وجود دین و تعهد در قرارداد مشهود است، دادرس اگرچه در این موارد ممنوع از تمسک به اصل استصحاب به جهت اینکه دلایل و امارات مثبت حق وجود دارد می‌باشد، ولی چنانچه از طریق بررسی و تفحص دلایل و امارات موجود میزان دقیق دین یا تعهد قابل احراز نباشد او وظیفه دارد که قرارداد را به گونه‌ای تفسیر نماید که کمترین دین و تعهد را برای متعهد به وجود بیاورد و این ملاک تفسیری به‌روشنی از اصل استصحاب که حکم به بقای حالت سابقه است استنباط می‌شود. اصل استصحاب در حقوق کشورهای اوپایی وجود ندارد. در حقوق ما نیز اگر چه به صراحت نامی از اصل استصحاب در مواد قانونی برده نشده است ولی با بررسی برخی مواد قانونی ملاحظه می‌شود که این اصل در تصویب قوانین مذکور مورد تبعیت قانون‌گذار قرارگرفته است. ماده ۳۵۷ قانون آیین دادرسی مصداق روشنی از اصل استصحاب است. به موجب ماده مذکور، ‌در صورتیکه حق یا دینی بر عهده کسی ثابت شد اصل، بقای آن است مگر خلافش ثابت شود. مؤلف کتاب ترمینولوژی حقوق اصول ۸۷۳ و ۱۳۳۳ قانون مدنی را نیز مبتنی بر استصحاب دانسته است. مادی ۸۷۳ قانون مدنی که در مقام بیان عدم توارث اشخاصی که از یکدیگر ارث می‌برند مگر آنکه در اثر غرق و هدم فوت کنند و تقدم و تأخر فوت هیچ یک از آن ها نیز معلوم نیست، می‌باشد، ظاهراًً مبتنی بر تعارض استصحاب حیات هر یک از فوت کنندگان با دیگری در زمان حیات یکدیگر و نتیجتا اسقاط هر دو استصحاب به جهت مخالف با معلوم اجمالی است. ماده ۱۳۳۳ قانون مدنی نیز مقرر داشته: در دعوی بر متوفی ‌در صورتیکه اصل حق ثابت‌شده و بقای آن از نظر حاکم ثابت نباشد، حاکم می‌تواند از مدعی بخواهد که بر بقای حق خود قسم یاد کند، ظاهراًً جلوه دیگری از اجرای ناقص اصل استصحاب است. و حکم به حیات غایب مفقودالاثر نیز یکی دیگر از موارد اجرای اصل استصحاب از طریق استصحاب بقای حیات غایب است. احتمالاً با بررسی بیشتری جلوه‌های دیگری از اصل استصحاب در قوانین منعکس است.

البته اصل استصحاب با آن گستردگی که در فقه مطرح است و در حقوق ما وارد نشده و در فقه نیز پیرامون اعتبار انواع آن چنانچه گفته شد اختلاف‌نظرهای فراوان وجود دارد. ولی نقش استصحاب به عنوان یک اصل عملی در حل مجهولات قضایی در ارتباط با تعیین تکلیف اختلافات حقوقی در دادگاه‌ها غیرقابل‌انکار است(صاحبی، ۱۳۷۶،۲۱۳).

گفتار سوم: جایگاه و کاربرد اصل صحت در تفسیر قراردادها

الف) جایگاه اصل صحت در عقود و قراردادها

در حقوق ایران در مواردی که قرارداد احتیاج به تفسیر دارد باید قرارداد را چنان تفسیر کرد که به اصل صحت لطمه‌ای وارد نشود و حتی‌الامکان به نفوذ معامله بینجامد و ‌در مورد الفاظ و عبارات به کار رفته نیز چه در اصل عقد و چه در شرایط ضمن عقد، باید آن معانی‌ای به کار رود که لغو و بی‌فایده جلوه‌گر نگردد و ‌بنابرین‏ لازمه اصل صحت این است که در هنگام تردید از تفسیری که منجر به بطلان عقد یا شرایط ضمن عقد می‌گردد، پرهیز شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




    1. – وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِی أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ(الإبراهیم/۳۵) ↑

    1. – یوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ فَإِنْ کُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ (النساء/۱۱) ↑

    1. – َلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیاهُمْ (الأنعام/۱۵۱) ↑

    1. – وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیهَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا(الإسراء/۳۱) ↑

    1. – هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ إِنَّمَا یتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ(الزمر/۹) ↑

    1. – قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/۶۶) ↑

    1. – وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّى یبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا(الإسراء/۳۴) ↑

    1. – لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ (البقره/۸۳) ↑

    1. – یسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ (البقره/۲۱۵) ↑

    1. – وَیسْأَلُونَکَ عَنِ الْیتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَیرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ (البقره/۲۲۰) ↑

    1. – وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى و َالْیتَامَى… (البقره/۱۷۷) ↑

    1. – وَآتُوا الْیتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیبِ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا(النساء/۲) ↑

    1. – وَابْتَلُوا الْیتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ یکْبَرُوا وَمَنْ کَانَ غَنِیا فَلْیسْتَعْفِفْ وَمَنْ کَانَ فَقِیرًا فَلْیأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَیهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیهِمْ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا(النساء/۶) ↑

    1. – وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَهَ أُولُو الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا(النساء/۸) ↑

    1. – وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَ بِذِی الْقُرْبَى و َالْیتَامَى…… إِنَّ اللَّهَ لَایحِبّ ُمَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا(النساء/۳۶) ↑

    1. – أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْیتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِهِ عَلِیمًا(النساء/۱۲۷) ↑

    1. – َاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ(الأنفال/۴۱) ↑

    1. – یسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ(البقره/۲۱۵) ↑

    1. – وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَهٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیسُورًا(الإسراء/۲۸) ↑

    1. – وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فِیهَا خَیرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ کَذَلِکَ سَخَّرْنَاهَا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(الحج/۳۶) ↑

    1. – وَلَا یأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَهِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ(النور/۲۲) ↑

    1. – مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَی لَا یکُونَ دُولَهً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ(الحشر/۷) ↑

    1. – وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ(الذاریات/۱۹) ↑

    1. – وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا(النساء/۳۶) ↑

    1. – یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(آل عمران/۲۰۰) ↑

    1. – وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِکُمْ وَکَفَى بِاللَّهِ وَلِیا وَکَفَى بِاللَّهِ نَصِیرًا(النساء/۴۵) ↑

    1. – وَاصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا(المزمل/۱۰) ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:57:00 ب.ظ ]




پایگاه معتبر بین ­المللی اسکوپوس، جمهوری اسلامی ایران را از نظر تولید علم کشور برتر منطقه اعلام ‌کرده‌است. بعد از ایران به ترتیب کشورهای ترکیه (۲۲۳۱۱)، رژیم اشغالگر قدس (۱۰۳۶۳)، عربستان سعودی (۹۶۱۶) و مصر (۸۶۲۲) به ترتیب رتبه های ۱۹، ۲۸، ۳۴ و ۳۷ جهانی و دوم، سوم، چهارم و پنجم منطقه را به خود اختصاص داده‌اند.

رتبه های ششم تا دهم منطقه از نظر تولید علم به امارات متحده عربی (۱۷۱۰ مقاله)، اردن (۱۳۸۰ مقاله)، قطر (۱۲۵۲ مقاله)، لبنان (۱۱۲۶ مقاله) و عراق (۱۰۳۷ مقاله) تعلق دارد. رتبه­ی جهانی این کشورها به ترتیب ۶۰، ۶۳، ۶۵، ۶۷ و ۶۸ است.(سایت پایگاه اسکوپوس،۲۰۱۴).

جدول۳-۲رتبه کشورهای منطقه از نظر تولید علم ‌در سال‌ ۲۰۱۴(اسکوپوس)

اسکوپوس ۲۰۱۴

رتبه

تعدادمدرک

کشور

جهانی

منطقه

۲۵۲۱۷

ایران

۱۵

۱

۲۲۳۱۱

ترکیه

۱۹

۲

۱۰۳۶۳

رژیم اشغالگر قدس

۲۸

۳

۹۶۱۶

عربستان سعودی

۳۵

۴

۸۶۲۲

مصر

۳۷

۵

۱۷۱۰

امارات متحده عربی

۶۰

۶

۱۳۸۰

اردن

۶۳

۷

۱۲۵۲

قطر

۶۵

۸

۱۱۲۶

لبنان

۶۷

۹

۱۰۳۷

عراق

۶۸

۱۰

۷۱۰

عمان

۷۸

۱۱

۶۵۱

کویت

۸۳

۱۲

۲۸۳

سوریه

۱۰۱

۱۳

۲۳۱

یمن

۱۱۰

۱۴

۲۱۷

بحرین

۱۱۳

۱۵

۱۰-۲-۲وضعیت رده­بندی ۵ کشور برتر جهان در تولید علم(۲۰۱۱-۲۰۱۰)

کشور آمریکا در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی به ترتیب ۲۱/۲۳، ۳۲/۲۲ درصد از کل تولیدات علم دنیا را بر اساس آمار پایگاه استنادی اسکوپوس تولید ‌کرده‌است. کل تولید علم این کشور در همین پایگاه در سال‌های مذبور به ترتیب ۵۰۸ هزار و ۲۲، ۴۷۶ هزار و ۱۹ مقاله بوده است.

بر اساس پایگاه استنادی اسکوپوس، جمهوری خلق چین دومین کشور تولید کننده علم دنیا‌ است. این کشور در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ به ترتیب با تولید ۳۲۲ هزار و ۶۳۰ و ۳۳۲ هزار و ۲۸۳ مقاله در حدود ۱۵ درصد از کل تولیدات علم جهان را به خود اختصاص داده است.همچنین، مجموع تولیدات انگلستان در دو سال بررسی، با تولید حدود ۵/۶ درصد از کل تولیدات علم جهان به ترتیب ۱۴۰ هزار ۹۹۲ و ۱۳۴ هزار و ۸۶۹ مقاله است.

رتبه چهارم در پایگاه اسکوپوس به کشور آلمان تعلق دارد. این کشور با تولید حدود ۶درصد از کل تولیدات علم جهان در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ به ترتیب ۱۳۰ هزار و ۸۸۷ و ۱۲۶ هزار و ۷۹۹ مقاله در نشریات معتبر بین‌المللی منتشر ‌کرده‌است.

پنجمین تولید کنند علم، ثبت شده در اسکوپوس، کشور ژاپن است. این کشور با تولید ۲۳/۵ درصد در سال ۲۰۱۰ و ۸۷/۴ درصد در سال ۲۰۱۱ از کل تولیدات علم جهان با تولید ۱۱۴ هزار و ۵۴۴ و ۱۰۳ هزار و ۸۴۶ مقاله رتبه پنجم جهان را کسب ‌کرده‌است.(همان منبع)

جدول ۴-۲وضعیت ۵ کشور اول تولید کننده علم جهان (۲۰۱۱-۲۰۱۰)

ردیف
کشور
سال میلادی
درصد تولید علمی
تعداد مقالات
۱
آمریکا
۲۰۱۱-۲۰۱۰
۳۲/۲۲-۲۳/۲۱
۵۰۸۰۲۲۴۷۶۰۱۹
۲
چین
۲۰۱۱-۲۰۱۰
۱۵
۳۲۲۶۳۰۳۳۲۲۸۳
۳
انگلستان
۲۰۱۱-۲۰۱۰
۵/۶
۱۴۰۹۹۲۱۳۴۸۶۹
۴
آلمان
۲۰۱۱-۲۰۱۰
۶
۱۳۰۸۸۷۱۲۶۷۹۹
۵
ژاپن
۲۰۱۱-۲۰۱۰
۸۷/۴-۲۳/۵
۱۱۴۵۴۴۱۰۳۸۴۶

۱۱-۲-۲گستره پژوهش در دانشگاه فرهنگیان و راه کارهای توسعه آن

اغلب این پرسش از سوی افراد مختلف مرتبط با دانشگاه فرهنگیان مطرح می شودکه پژوهش در این دانشگاه دارای کدام قلمرو و گستره است. دانشگاه باید حامی کدام فعالیت­های پژوهشی باشد ؟ تأمل و ‌پاسخ‌گویی‌ ‌به این پرسش نکته­ای بسیار مهم ‌و استراتژِیک محسوب می­ شود، چرا که تعیین محدوده­ پژوهش، جهت­گیری­های اساسی این حوزه را مشخص می­سازند. اگر حوزه پژوهش در دانشگاه تعریف شود، فعالیت­هایی همچون همایش­ها، سخنرانی­های علمی، نشر مجلات ‌و کتاب­ها، اجرای طرح­های پژوهشی وسایر فعالیت­ها در این حوزه، تابع این محدوده خواهند بود وانتظارات در این زمینه را متعادل ومتناسب با نیاز­ها خواهند ساخت. ‌بنابرین‏، ارائه تعریفی روشن­تر از ابعاد کلی پژوهش در دانشگاه از هدر دادن منابع انسانی ومادی پژوهش جلوگیری خواهد نمود(ساکی،۱۳۹۳).

دانشگاه فرهنگیان مسئولیت تربیت معلم را بر عهده دارد. وجه تمایز این دانشگاه از سایر ‌دانشگاه­ه­ها همان تربیت معلم است. بر این اساس تربیت معلم می‌تواند حد و مرز پژوهش در دانشگاه فرهنگیان باشد .اما تربیت معلم به ‌عنوان حوزه­ای میان رشته­ای دامنه­ای گسترده از موضوعات را در بر ‌می‌گیرد و به همین ترتیب ، گستره­ای وسیع دارد. پژوهش در تربیت معلم هر موضوعی را که به تربیت و آماده سازی معلمان مرتبط است را در بر می‌گیرد (همان منبع،۱۳۹۳).

پژوهش در این دانشگاه در هشت دسته کلی طبقه بندی می­گردد که هر یک ناظر بر بخشی از نیازهای موجود ‌می‌باشد .

  • دسته نخست: با محوریت برنامه ­های درسی، آموزش ویاد گیری

پژوهش­های ناظر به تولید و تدوین یا روز آمد سازی و کار­آمد سازی برنامه های درسی – آموزشی،تولید مواد و منابع آموزشی ( کتاب های درسی ) بر مبنای درسی و در قالب طرح پژوهشی

  • دسته دوم: فرایند­ها

پژوهش­های ناظر به برنامه درسی اجرا شده در ابعاد مرتبط با دانشجو، حس، نگاه ونظر،استاد، کیفیت آموزش، نو­آوری­های آموزشی، پژوهشی، کتب و منابع درسی – آموزشی،کیفیت خدمات آموزشی، کتابخانه ، اینترنت، دسترسی به منابع علمی،کیفیت کارورزی

  • دسته سوم : نتایج و برآیند ها

پژوهش های ناظر به برنامه درسی کسب شده – تجربه شده از بعد عملکرد­ها ( به ویژه در سطح کلاس درس)،از بعد جو و بافت فرهنگی حاکم بر محیط( برنامه درسی پنهان )، کیفیت زیست ‌و پیام­های مستتر در آن (نتایج زیست در کلاس درس، خوابگاه، فضا­های ورزشی، فضای باز، در کانون­ها ‌و انجمن­ها)کسب شایستگی­های حرفه­ای، سنجش صلاحیت­های حرفه­ایعملکرد در مدرسه در مقاطع زمانی مختلف .

  • دسته چهارم: تصمیم ­گیری – مدیریتی

پژوهش های­مربوط به تصمیم ­گیری­های مدیریتی و با هدف ارتقاءسطح کیفی خدمات پشتیبانی به گروه ­های ذینفع ( دانشجویان، کارکنان واستادان)

  • دسته پنجم: پژوهش­های نظرورزانه و آینده­پژوهانه

ناظر به تحول در عرصه نظر و نظرورزی در ابعاد مختلف تربیت معلم در سطح ملی نظرورزی درباره تجولات ممکن در رویه­ ها و سیاست­های جاری تربیت معلم در ایران

  • دسته ششم: پژوهش­های بین ­المللی

مشارکت در پروژه­ های بین ­المللی تربیت معلم در سطح ملی، رصد کردن تجربیات جهانی در حوزه رویکرد­ها وعملکرد­ها – نو آوری­ها­ی برنامه­ای، سازمانی ‌و ساختاری

    • دسته هفتم: پژوهش­های دانشجویی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:48:00 ب.ظ ]