۵-ارزیابی دانش

۶-ایجاد و تثبیت دانش

۷-استفاده بهینه از دانش می‌باشد) بوکوایتز سال ۱۹۹۹)

ادبیات مدیریت دانش با سازمان‌های یادگیرنده نیز پیوند خورده است؛ یک سازمان یادگیرنده سازمانی است که در خلق ، تحصیل و تبدیل دانش و در همسان سازی رفتارش با دانش و دیدگاه های جدید تبحر دارد.

این دانش می‌تواند از داخل یا خارج سازمان نشأت بگیرد لیکن تا زمانی که به تغییر در نوع عملکرد سازمان منجر نشوند، یادگیری سازمانی و به تبع آن بهبود را ایجاد نمی کند. از همین روست که یادگیری سازمانی، به مدیریت دانش نیاز دارد .

۲-۲-۴: اهمیت به کارگیری مدیریت دانش

درراستای تعریف مدیریت دانش تاکنون تعاریف زیادی صورت گرفته است که مختصراً در ذیل به آن ها اشاره می‌گردد. پرز (۱۹۹۹) معتقد است مدیریت دانش عبارت است از گردآوری دانش، قابلیت های عقلانی وتجربیات افراد یک سازمان وایجاد قابلیت بازیابی برای آن ها به عنوان یک سرمایه سازمانی.

ازدیدگاه نیگل کینگ(۱۹۹۹) مدیریت دانش عبارت است از فرایند ایجاد، سازماندهی، اشاعه وحصول اطمینان از درک اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار(اِرال سال ۲۰۰۱)[۲۶].

از دیدگاه ‌بار کلی‌ و موری(۲۰۰۵) مدیریت دانش شامل شناسایی و تعیین سرمایه های فکری موجود در یک سازمان، تولید دانش جدید برای تداوم برتری رقابتی آن سازمان، فراهم ساختن امکان دسترسی به حجم وسیعی از اطلاعات، اشتراک بهترین عملکرد با به کارگیری فناوری است که حصول همه موارد مذکور را میسر سازد(کینگ سال ۲۰۰۶)[۲۷]. در یک نگاه کلی می توان گفت مدیریت دانش می‌تواند همان سازماندهی دانسته ها باشد، یعنی تلاش برای به دست آوردن دانش ضروری، اشتراک اطلاعات در داخل یک سازمان و تأکید بر تقویت حافظه سازمانی به منظور بهبود روند تصمیم گیری، افزایش تولید و حمایت از نوآوری در سازمان.

یکی از تعریف هایی که از مدیریت دانش به اهل حرفه کتابداری و اطلاع رسانی عرضه شده است: از آن به عنوان عمل مدیریتی یاد می‌کند که سرمایه فکری یک سازمان را به کار می‌گیرد تا آن را قادر سازد رسالت و مأموریت‌ خود را تحقق بخشند(لوس سال ۲۰۰۰)[۲۸].

در تعریف دیگر، متعلق به رشته مدیریت، مدیریت دانش تلاش استراتژیکی سازمان دانسته شده که سعی می‌کند از راه کنترل و استفاده از دارایی های فکری که در نزد کارکنان و پشتیبان سازمان وجود دارد، در رقابت به برتری دست یابند. به دست آوردن، ذخیره کردن و توزیع دانش، موجب می شود که کارکنان سازمان هوشمندتر کار کنند، از دوباره کاری بکاهند و در نهایت تولیدات و خدمات خلاقانه تری تولید کنند که نیاز مشتریان را بهتر بر آورند(میشلوا سال ۲۰۰۳)[۲۹] .از تعاریف بالا ، نکات زیر را می توان استنباط کرد:

نخست آنکه مدیریت دانش چیزی است که در محیط سازمانی رخ می‌دهد؛ دوم آنکه مواد کار آن دانش سازمانی یا سرمایه فکری یا دارایی فکری است ( افشار زنجانی،۱۳۸۳).

از مهمترین عللی که موجب شده تا سازمان ها به موضوع مدیریت دانش تمایل نشان دهند آن است که مدیریت دانش( افشار زنجانی،۱۳۸۳):

    • موجب افزایش بهره وری وسوددهی می شود.

    • همکاری را تقویت می کند.

    • موجب بروز و رشد خلاقیت می شود.

    • موجب تشویق و نوآوری می شود.

    • به برقراری و تسریع جریان انتقال دانش از تولید کننده به دریافت کننده کمک می‌کند.

    • موجب تسهیل اشتراک اطلاعات بین کارکنان می شود.

    • از دوباره کاری می کاهد.

    • توان سازمان را برای مقابله با پدیده تورم اطلاعات افزایش می‌دهد.

    • دانش کارکنان را پیش از ترک احتمالی سازمان گردآوری و ذخیره می کند.

    • کیفیت ارائه خدمات به مشتری را بهبود می بخشد.

  • از طریق افزایش سطح آگاهی سازمان نسبت به راهکارها، محصولات و عملکرد سازمان های رقیب به سازمان کمک می‌کند تا از گردونه رقابت خارج نشود.

۲-۲-۵: اهداف مدیریت دانش

مدیریت دانش شامل فرایند ترکیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب به منظور تولید، اشتراک و به کارگیری دانش و تربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است. هدف مدیریت دانش ایجاد یک سازمان یادگیرنده و شراکت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمت های مختلف سازمان )مالی، عملکرد، هوش رقابتی، وغیره( و مرتبط کردن آن ها با یکدیگر است(ماری سال ۲۰۰۲)[۳۰]. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش ارتقای ارزش افزوده دانش موجود در سازمان به منظور توسعه و بهبود خلاقیت، بهره وری و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان است. ایجاد یک سازمان یادگیری و شراکت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمتهای مختلف شرکت و مرتبط کردن آن ها به یکدیگر است . بیشتر افراد و سازمان‌ها مدیریت دانش را بدلایل ذیل به کار می گیرند(ماری سال ۲۰۰۲):

    • افزایش همکاری

    • بهبود بهره وری

    • تشویق و قادر ساختن نوآوری

    • غلبه بر اطلاعات زیادی و تحویل فقط آنچه مورد نیاز است

    • تسهیل جریان دانش مناسب از تامین کنندگان به دریافت کنندگان بدون محدودیت زمان و فضا

    • تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان

    • تصرف و ثبت دانش کارکنان قبل از اینکه آنان شرکت را ترک نمایند،

    • اطمینان یافتن از اینکه دانش باارزش بهنگام ترک کارمند از دست نمیرود

    • افزایش آگاهی سازمانی از خلاهای دانش سازمان

    • کمک به شرکت‌ها که سبقت جو باقی بمانند با افزایش آگاهی آنان از استراتژیها، محصولات و بهترین کارکردهای رقیبانشان

  • بهبود خدمات مشتری

مدیریت دانش دو قسمت دارد: اول مدیریت داده و اطلاعات و دوم مدیریت افرادی که واجد نظر، دانش و توانایی های خاص هستند. این دو قسمت(محتوا و افراد) برای تسهیل مدیریت دانش با کمک فرایندها و تکنولوژی خاصی بهم متصل شده اند .محک زنی، تصرف بهترین ‌عمل‌ها، ایجاد سازمان‌های یادگیرنده، توسعه جوامع یادگیری، ایجاد فرهنگ تغییر، بهبود جریان کاری و گردآوری نظام مند هوشمندی رقابتی و تجاری فقط چند نمونه از ابرازها، ‌تمرین‌ها، مداخلات و رهیافتهای زیربنا محور هستند که برای مدیریت دانش و اطلاعات به کار گرفته شده اند .دو جزء عبارت مدیریت دانش یعنی مدیریت و دانش با کمک دو عنصر تواناساز تکنولوژی و فرهنگ سازمانی برای تحت کنترل درآوردن حافظه جمعی سازمان‌ها با هم مختلط شده اند(اُ دل سال ۱۹۹۸)[۳۱]. برای فهم مدیریت دانش، مسأله حیاتی این است که مسائل زیر را بدانیم(پارک سال ۲۰۰۴)[۳۲]:

    • زنجیره اطلاعات و تمایز بین داده، اطلاعات، دانش ومعرفت

    • نقش چهارعنصر اساسی مدیریت دانش: دانش، مدیریت، تکنولوژی و فرهنگ سازمانی

  • تفاوت میان مدیریت داده، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش و فرایند مدیریت دانش

۲-۲-۶: مدیریت داده، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...