مقالات و پایان نامه ها – ۲-۸-۱- نگرشهای مختلف راجع به اندازه گیری نقدینگی: – 3 |
- جستجوی راهکارهایی جهت بهبود عملیات اصلی شرکت.
شرکتها معمولاٌ خطمشیهای رشد را با توجه به وضعیت خود در بازارهای رقابتی انتخاب می کنند برخی از این خط مشیها عبارتاند از: توسعه عملیات و فعالیت فعلی شرکت، ایجاد عملیات جدید، انجام تحصیلهای تجاری و ترکیب با سایر شرکتها، توجه به رضایتمندی مشتریان، افزایش سهم شرکت از بازار و به تبع آن افزایش میزان فروش شرکت، خرید داراییهای جدید (زوک و روقرز،۲۰۰۱).
۲-۸- خط مشی نقدینگی شرکت:
فعالیتهایی که شرکتها انجام می دهند معمولاٌ به سه دسته تقسیم می شوند، فعالیتهای عملیاتی، فعالیتهای سرمایهگذاری و فعالیتهای تأمین مالی. به رغم تفاوتهای مهمی که این سه دسته فعالیت دارند، یک ویژگی مشترکشان این است که انجام آن ها موجب ورود و خروج وجه نقد از شرکت می شود. به عبارت دیگر انجام این فعالیتها از یک طرف مستلزم صرف وجه نقد (خروج وجه نقد) است و از طرف دیگر در آینده جریانهای نقدی به شرکت وارد خواهد شد. جریان نقدی در خصوص فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالی در بلندمدت صورت می گیرد لذا قابلیت برنامهریزی بیشتری دارند، در حالی که فعالیتهای عملیاتی معمولاً در کوتاه مدت انجام می شود و ورودی جریان نقدی آن ها هم در کوتاه مدت صورت می گیرد.
قدرت نقدینگی یک شرکت عبارت است از توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت شرکت.
حاصل فعالیتهای عملیاتی که در دوره عملیات انجام می شود در قالب ارقام حسابداری همچون مانده وجه نقد، مانده مطالبات، مانده موجودی کالا و مانده حسابهای پرداختنی نشان داده می شود. تعهدات کوتاه مدتی که طی دوره جاری ایجاد می شود میبایست از محل داراییهای جاری که طی این دوره ایجاد می شوند، پرداخت شود. توانایی شرکت در پرداخت به موقع بدهیها نشان دهنده قدرت نقدینگی شرکت می باشد. بنابرین میتوان گفت قدرت نقدینگی مناسب برای شرکتها یکی از عوامل مهم و اساسی در موفقیت برنامه های استراتژیک شرکت است (چاسوس و السن،۲۰۰۷، ص ۳۱).
۲-۸-۱- نگرشهای مختلف راجع به اندازه گیری نقدینگی:
نگرشهای مختلفی راجع به اندازه گیری نقدینگی و مبانی اندازه گیری مذکور وجود دارد که آن ها را میتوان در سه دسته زیر تقسیم بندی کرد:
۱- برخی از نویسندگان مدیریت مالی برای نشان دادن توانایی شرکت در انجام تعهدات کوتاه مدت صرفاً وجه نقد و اوراق کوتاه مدت قابل فروش را مورد توجه قرار می دهند. این نویسندگان سایر داراییهای جاری از جمله موجودی کالا و مطالبات را در تعیین وضعیت نقدینگی مؤثر نمیدانند.
۲- برخی دیگر از نویسندگان کلیه داراییهای جاری اعم از داراییهایی که کاملاً نقد یا شبه نقد هستند و داراییهایی که نقد نیستند ولی قابلیت نقد شدن در دوره های کوتاه مدت را دارند در تعیین وضعیت نقدینگی شرکت مؤثر می دانند.
۳- عدهای دیگر از نویسندگان ضمن اینکه کلیه داراییهای جاری را مؤثر میدانند، همه امکانات و داراییهای شرکت را تعیین کننده وضعیت نقدینگی می دانند. اگر شرکت داراییهای ثابت غیرعملیاتی داشته باشد که در کوتاه مدت بتواند به راحتی تبدیل به نقد شود، یا اگر شرکت دسترسی سریع به منابع مالی بانکی داشته باشد و یا فرصت استفاده از اعتبار در حساب جاری داشته باشد همگی بیانگر قدرت نقدینگی شرکت هستند (جهان خانی و طالبی،۱۳۷۸، ص ۹).
در این پژوهش به پیروی از چاسوس و السن (۲۰۰۷)، قدرت نقدینگی شرکت را بر اساس موجودی نقد و اوراق بهادار کوتاه مدت قابل فروش اندازه گیری می کنیم.
۲-۹- ساختار سرمایه و مفاهیم مربوط به آن:
سومین عاملی که بر معیارهای عملکرد شرکتها میتواند اثرگذار باشد ساختار سرمایه شرکت است، ساختار سرمایه ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام است که شرکت بدان وسیله به تأمین مالی داراییهای خود می پردازد (شیرزاده،۱۳۸۱، ص ۱۰). در ادامه به طور مفصل در مورد ادبیات ساختار سرمایه و تئوریها و نظریه های ارائه شده در مورد آن مطالبی ارائه می شود.
امروزه درجهبندی شرکتها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان بستگی دارد و در واقع مبنای تولید و ارائه خدمات به نحوه تأمین و مصرف وجوه مالی وابسته است. از طرفی ساختار سرمایه هر شرکت هشدار اولیهای درباره میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم می باشد در برنامه ریزی استراتژیک شرکتها و تعیین عوامل مؤثر بر کارایی تأمین مالی آنان مورد توجه جدی باشد. منابع تأمین مالی شرکتها بر اساس سیاست تأمین مالی آن ها به دو بخش منابع مالی درونی و منابع مالی بیرونی شرکت تقسیم می شود. در منابع مالی درونی، شرکت از محل سود کسب شده اقدام به تأمین مالی می کند، یعنی به جای تقسیم سود بین سهامداران سود را در فعالیتهای عمدتاًً عملیاتی شرکت برای کسب بازده بیشتر به کار می گیرد و در منابع مالی بیرونی از محل بدهیها و سهام اقدام به تأمین مالی می کند.
شرکت برای اینکه بتواند تأسیس شود به سرمایه نیاز دارد و برای توسعه به مبالغ بیشتری سرمایه نیاز خواهد داشت. وجوه مورد نیاز از منابع گوناگون و به شکلهای مختلف تأمین میشوند. ولی همه سرمایه را میتوان در دو گروه اصلی قرار داد: وام و سهام.
تأمین سرمایه از محل وام دارای چندین نقطه قوت است: نخست بهره مشمول مالیات نمی شود و همین امر باعث خواهد شد که هزینه مؤثر وام کاهش یابد و به ویژه اگر نرخ بازدهی حاصل از به کارگیری این منابع بیش از نرخ هزینه تأمین مالی آن باشد. دارندگان سهام عادی به این دلیل که نرخ بهره و اصل بدهی بلندمدت ثابت و مشخص است، الزامی ندارند که وامدهندگان را نیز در این سود اضافی سهیم نمایند و سرانجام به این دلیل که وامدهندگان دارای حق رأی نمیباشند، سهامداران می توانند با پول کمتر، کنترل بیشتری را بر شرکت اعمال نمایند.
از جنبه دیگر، بدهیهای بلندمدت دارای نقاط ضعفی بدین شرح می باشند: نخست آنکه بدهیهای بلندمدت از یک سو تعهدات مالی برای شرکت ایجاد می کنند و اتکاء بیش از حد به آن به افزایش اهرم مالی و به تبع آن به افزایش احتمال ورشکستگی و عدم پرداخت اصل و بهره وام منجر می شود. مخصوصاً در مورد شرکتهاییکه از نظر موقعیت مالی در وضعیت مطلوبی به سر نمیبرند. استفاده بیش از حد از بدهیهای بلندمدت میزان تعهدات شرکت را سنگینتر کرده و باعث افزایش ریسک مالی و ورشکستگی سهامداران می شود، به تبع این وضعیت تقاضا برای سهام شرکت در بورس کاهش مییابد که این امر خود باعث کاهش قیمت سهام و در نتیجه کاهش بازده سهام می شود.
دوم، در برخی کشورها هرقدر نسبت وام بیشتر شود، ریسک بالاتر خواهد رفت و به تبع آن نرخ بازده مورد انتظار وامدهندگان و نرخ هزینه وامها نیز افزایش مییابد که این امر میتواند مزیت ناشی از معافیتهای مالیاتی را تحتالشعاع قرار دهد (بری گام و همکاران،۱۳۸۲).
بنابرین، این مسئله مطرح می شود که شرکتها چگونه اقدام به تأمین منابع مالی کنند تا بر سود و بازده سهامداران حداکثر تأثیر مثبت را بگذارند؟ عوامل متعددی از جمله ماهیت فعالیت و داراییها و نوع صنعت بر تأمین مالی شرکت تأثیر می گذارند. به عنوان نمونه ماهیت فعالیت شرکت ممکن است بهگونهای باشد که جریانات نقدی ورودی به راحتی فراهم شود، در چنین موقعیتی استفاده از بدهیها به جای سهام (تأمین مالی از طریق بدهیها)، ارزانتر از سهام است و بر سود شرکت میافزاید.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:49:00 ب.ظ ]
|