• ویژگی انسان درون­گرا[۱۲]

وقتی مانعی بر ر راهشان سبز شود ، تأثیر خیره کننده ­ای که بر آنان و دنیای درونشان می­ گذارد چنان است که انرژی اکتسابی و محرک محیطی پس می­رود و در نتیجه محتمل یک جذابیت غیر مستقیم درونی که او را از حقیقت محیط دور می­ کند و به طرز اغراق آمیز در دنیای تخیلات فرو می­برد. انسان درون گرا به رغم هر گونه تلاش، تمایل به گریز به دنیای خاطرات و تأثرات مهار شده دارد. البته این هم نوعی مقابله با­مشکلات زندگی است و او در خود فرو می­رود تا پس از رفع مشکل دوباره به دنیا بیاید. خطر این کار این است که او به علت مشکلات متعدد در درون خود باقی بماند و به فردی منزوی تبدیل شود و به تدریج در خود منفر شود و به تمام خطاای خود اقرار کرد و ادعای جنون نماید(رحمانی،۱۳۸۷).

به نظر یونگ در انسان، چهار کنش یا فعالیت اساسی روانی نیز وجود دارد که عبارتند از: تفکر، احساس، ادراک و الهام. ادراک و الهام از کارکردهای غیرعقلانی هستند و تفکر و احساس از کارکردهای عقلانی که شامل قضاوت و ارزیابی درباره تجربیات می‌شوند(شاملو، ۱۳۹۰).

تفکر: افرادی که این کنش در آن‌ ها قوی‌تر است می‌کوشند جهان را با استدلال بشناسند و به روابط منطقی جهان توجه دارند(شعاری نژاد، ۱۳۵۴).

  • ویژگی های انسان متفکر

انسان متفکر تحت سلطه احساسات خویش است. وقتی این احساسات بروز ‌می‌کنند، هیچ دلیل منطقی جلو­دارش نیست. تنها تأثرات و دگرگونی­هایی که در او به وجود می­آیند ، قادرند کمک کنند تا از تأثرات و دگرگونیهایی که در او به وجود می­آیند، قادرند کمک کنند تا از لاک خویش بیرون آید. انسان متفکر به طرز وحشتناکی از عاشق شدن می­ترسد چون عاشق شدن می‌تواند او را به دیوانگی هایی وادار کند. احتمال زیادی هم دارد که از بخت بد، به مرد یا زنی دل ببندد که مناسبش نباشد. او جز به زنانی اصالتا” بدوی دل نمی­بندد. به همین دلیل بسیاری از روشنفکران مایلند با زنی مادون خود ازدواج کنند. معمولا” دلباخته زنان روستایی یا خدمتکارانشان می­شوند. پس متفکران حق دارند به احساسات خود بد گمان باشند، چون می ­توانند آن ها را به سفاهت بکشانند. این گروه منطق و استدلالی قوی دارند، تسخیر ناپذیرند و می ­توانند به زانوی خویش اتکا کنند. ولی­در عرصه احساسات­ تأثیرپذیر و لرزانند و این­ را خودشان نمی­دانند(رحمانی،۱۳۸۷).

احساس: افرادی که این کنش در آن‌ ها مسلط است می‌کوشند جهان را با احساسات خوشایند و ناخوشایندی که از تجربه های خود دارند بشناسند

ادراک: این افراد جهان را آن‌چنان که هست تجربه می‌کنند.

الهام: افرادی که این کنش در آن‌ ها قوی‌تر است در شناخت جهان، به یک ناخودآگاه یا ادراک درونی توجه دارند و می‌کوشند به نیروی نهانی موجود در اشیا پی‌ببرند(شعاری نژاد،۱۳۵۴).

  • ویژگی‌های انسان احساساتی

درست برعکس انسان متفکر ، انسان احساساتی معمولا” از تفکر می­ترسد و اجازه دخالت به تفکر خویش را می­داند، مگر آنکه یک دگرگونی عصبی بروز کند و افکارش، شروع به تکان دادن او کنند.این تفکرات با چنان شدتی ظاهر می­شوند که شخص موفق نمی­ شود خود را از قید آن ها برهاند. می ­تواند رفتاری شبیه یک انسان بسیار آرام و دوست داشتنی داشته باشد ولی انسانی با اعتقاداتی عجیب و غریب و به عنوان کسی که تفکر او کنشی مادون است، قادر به استدلال نیست. روحش انعطاف نمی­پذیرد و تا گردن در افکاری فرو­می­رود که موفق به خلاصی از آن ها نمی­ شود(رحمانی،۱۳۸۷).

  • ویژگی های انسان مکاشفه­ای (شهودی)

انسان مکاشفه­ای همواره با واقعیت دست به گربیان است. قدرت درک واقعیت را ندارد و اغلب گرفتار امکانات مبهم و ضد و نقیض زندگی است. انسانی است که مزرعه­ای را آباد می­ کند و پیش از محصول آن را رها کرده و به سراغ مزرعه دیگری می­رود. همیشه در پی امیدهای تازه ای می­دود و ‌به این ترتیب­ حاصل زندگی خود را بر باد می­دهد. برای انسان مکاشفه­ای چیز واقعی درست همان چیزی نیست که وجود دارد، بلکه چیزی است که باید باشد. انسان مکاشفه­ای به محض قرار گرفتن در موقعیت مبهم، از آن می­گریزد تا به آزادی برسد تا به امکانات تازه­ای دست یابد(همان منبع).

۲-۹-۶ ویژگی انسان حسی

یونگ احساس را یک کنش عقلانی می­داند در حالی که بسیاری از روانشناسان احساس را مکمل یک کنش غیر عقلانی، حسی یا مکاشفه­ای می­دانند. یونگ معتقد است انسان عقلانی، حساسات خود را تحت ­کنترل فکر و عقل خویش ‌می‌گیرد و جز احساسات منطقی سنجید و مورد قبول را منعکس نمی­کند. درحالی که احساسات غیر عقلانی از همان آغاز کنار زده شده و به تبعیدگاه ناخودآگاه می­روند(یونگ،۱۳۸۰).

یونگ بر اساس دو نگرش و چهار کارکرد مذکور، هشت سنخ روان‌شناسی را به وجود آورد.

    • سنخ فکری برون‌گرا: چنین افرادی بر طبق قواعد انعطاف‌ناپذیری زندگی می‌کنند. آن‌ ها احساسات و هیجان‌های خود را سرکوب کرده، در تمام جنبه‌های زندگی خود واقع‌گرا هستند. دانشمندان در این سنخ قرار دارند.

    • سنخ احساسی برون‌گرا: این افراد تفکر خود را بازداری کرده و شدیداً” هیجانی هستند. آن‌ ها از ارزش‌ها، اصول اخلاقی و آداب و رسومی که آموخته‌اند، دست برنداشته و از آن‌ ها پیروی می‌کنند و به طور غیرمعمول نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساس هستند. اغلب زنان دارای این تیپ شخصیتی هستند.

    • سنخ ادراکی برون‌گرا: این سنخ شخصیتی متوجه لذت و شادی و تداوم تجربه ها و حس‌های جدید است. چنین اشخاصی شدیداً واقعیت‌مدار بوده و تا اندازه زیادی با افراد و موقعیت‌های مختلف انطباق‌پذیر هستند.

    • سنخ الهامی برون‌گرا: این افراد به خاطر توانایی زیاد خود در بهره‌برداری از فرصت‌ها، در تجارت و سیاست کارایی بالایی دارند. آن‌ ها جذب عقاید جدید شده و خلاق هستند.

    • سنخ فکری درون‌گرا: این افراد سازگاری خوبی با دیگران ندارند، در بیان افکار خود مشکل دارند و ظاهراً بی‌احساس بوده و توجهی به دیگران ندارند. آن‌ ها نه بر احساس خود، بلکه بر اندیشه‌های خود متمرکزند.

    • سنخ احساسی درون‌گرا: در این افراد تفکر و ابراز بیرونی هیجان سرکوب شده است. آن‌ ها به نظر دیگران اسرارآمیز و دست نیافتنی می‌آیند و آرام و متواضع هستند.

    • سنخ ادراکی درون‌گرا: این افراد غیرمنطقی هستند و از دنیا بریده‌اند. آن‌ ها به بیشتر فعالیت‌های انسان با خیرخواهی و سرگرمی می‌نگرند.

  • سنخ الهامی درون‌گرا: این افراد ممکن است چنان به شهود توجه کنند که ارتباط اندکی با واقعیت داشته باشند. آن‌ ها رویایی و خیال‌پرداز هستند(شولتز ،۱۳۷۸).

۲-۱-۱۰٫ نظریات یونگ درباره روان­شناسی و دین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...