۱۶-۲ علائم خطرساز و مخرب در روابط زناشویی

دوام و سلامت خانواده به عوامل زیادی بستگی دارد؛ خانواده در طول حیات و رشد خود با فراز و نشیب­های بسیاری روبرو می­ شود و این فراز و نشیب­ها بر روابط هریک از اعضای خانواده تأثیر می­ گذارد. این تأثیرات در دامنه­ای از کاهش احساس رضایت طرفین از یکدیگر و به­ طور کلی از زندگی، تا آشفتگی­های جدی خانواده و طلاق گسترده است. امروزه آمار نشان می­دهد که در کشورهای غربی ۵۰ درصد ازدواج­ها به طلاق منجر می­ شود. روان­شناسان نشان داده ­اند علاوه بر عاقبتی مثل طلاق که پیامد آشفتگی­های زناشویی است، وجود تعارض­های زناشویی نیز تأثیر ژرفی بر بهداشت روانی، جسمانی و اجتماعی زوج و اعضای خانواده دارد. رضایت زناشویی، حالتی از وجود روابط صمیمانه میان زوج، هماهنگی نقش­ها و همین­طور دستیابی به درجه­ای از همدلی است. بر اساس این تعریف، جو حاکی از عدم تفاهم (عدم درک متقابل زن و شوهر از وضعیت و حالات طرف مقابل) و وجود درگیری و کشمکش بیانگر عدم رضایت زناشویی است. بدیهی است که در صورت وجود جو حاکی از عدم رضایت میان همسران، سلامت و کارکرد خانواده خدشه­دار می­ شود و ادامه این اوضاع سرانجام ازدواج و خانواده را متلاشی می­ کند (محمدخانی، ۱۳۸۹).

از جمله عواملی که روابط زناشویی زوجین را با مشکل مواجه ‌می‌کنند عبارتند از:

      1. مشکلات شدید شخصیتی و روانی: برای مثال پارانویای قوی که در یکی از زوجین تشخیص داده می­ شود، عامل بسیار مهمی در اختلافات زناشویی است. این اختلال که هسته مرکزی آن را عدم اعتماد به دیگران و بدبینی و بددلی تشکیل می­دهد از عوامل مشکل­ساز جدی در روابط با دیگران و زناشویی است. بددلی نسبت به همسر از ویژگی­های بارز آن­هاست و تمایل جدی به دانستن تمام ابعاد روابط همسرشان با جهان خارج دارند.

    1. انتقادگری شدید از همسر و دیگران: داشتن خصوصیات وسواسی می ­تواند انسان را به سمت داشتن خصیصه عیب­جویی و انتقادگری شدید سوق دهد. افراد وسواسی دارای خصوصیت جزئی­نگری هستند. افراد جزئی­نگر نه­تنها با همسران خود بلکه با خودشان نیز مشکل دارند. این افراد هرگز زیبایی در ظاهر، اعمال و رفتار همسرشان را نمی­بینند.

    1. حساسیت بسیار شدید: افرادی که دارای این خصیصه­اند، همواره از نکات مثبت خود و زندگی زناشویی خویش چشم­پوشی ‌می‌کنند، دائما در حال مقایسه زندگی خود با دیگران هستند و نمی ­توانند کسی را در موقعیت بهتر از خود ببینند. این خصیصه همواره به داخل روابط زناشویی کشیده می­ شود، به­ طوری که فرد توان دیدن پیشرفت­ها و موفقیت­های همسر خود را ندارد.

    1. شخصیت سرد و غیرحساس: این ویژگی شخصیتی می ­تواند در روابط جنسی آشکار شود و رابطه جنسی را برای زوجین بسیار غیرجذاب و کم لذت کند. در زندگی با این­گونه افراد، تنها کسانی می ­توانند رضایت داشته باشند که مانند آن­ها خونسرد و بی­خیال باشند.

    1. افراد غیرمنعطف و دارای جمود شناختی و رفتاری: زندگی زناشویی همواره با مسائل زیادی مواجه است که حل این مسائل مستلزم انعطاف در شناخت و رفتار است. افراد دارای جمود شناختی نمی ­توانند در زندگی زناشویی جنبه­ های گوناگون را در نظر بگیرند، به همین جهت همواره یک راه ­حل را در پیش می­ گیرند که اغلب به بن­بست می­رسند. نمی­ توان به مشکلاتی که در زندگی زناشویی به ­وجود می ­آید، کلیشه­وار و تک­جنبه­ای نگریست و آن را از این دید حل کرد.

    1. خلق و هیجان ناپایدار: خلق و رفتار چنین افرادی برای همسرانشان قابل پیش ­بینی نیست. برای داشتن حداقلی از رضایتمندی زناشویی لازم است خلق و رفتار زن و شوهر تاحدی برای یکدیگر قابل پیش ­بینی باشد.

  1. داشتن دید منفی نسبت به زندگی: برای داشتن ازدواجی سالم و رضایتمند، وجود درجه­ای از خوش­بینی به زندگی ضروری است. افرادی که در کل نسبت به زندگی نگرش منفی دارند از حداقل سرزندگی دور هستند (یونسی، ۱۳۸۸).

۱۸-۲ تغییرات رضایت زناشویی در طول زمان

تازه ازدواج­کرده­ها سوار بر مرکب عشق و دلبستگی، رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند. اغلب آن­ها در آغاز معتقدند که روابط آن­ها متفاوت از دیگران است و عشق عمیق و خوشبختی آن­ها پشتوانه زندگی مشترک آنان خواهد بود. اما دیر یا زود، غلب این زوج­ها می­بینند که برای بر خورد با مسایل و تضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه می­دواند، از آمادگی لازم بی­بهره­اند و اغلب نمی­دانند مشکل آن­ها در کجاست و از چه سرچشمه ‌می‌گیرد (تی­بک[۶۳]، ۱۳۸۸).

عدم ثبات رضایت زناشویی در طول دوره ­های مختلف زندگی یکی از نقاط قابل توجه در زمینه رضایت زناشویی است. این امر عوامل محیطی را مورد توجه قرار می­دهد. لونسون[۶۴] (۱۹۹۴؛ نقل در نظری، ۱۳۸۸) معتقد است که رضایت زناشویی با گذشت زمان کاهش می­یابد. در همین زمینه اولسون[۶۵](۱۹۸۹؛ نقل در نظری، ۱۳۸۸) زندگی زناشویی را به ۷ مرحله تقسیم کرده و معتقد است که در طی این مراحل، رضایت زناشویی تغییر می­ کند. هر کدام از این دوره­ ها به­نحوی رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار می­ دهند.

    1. زوج­های جوان بدون بچه

    1. خانواده با بچه های پیش دبستانی

    1. خانواده با بچه های دبستانی

    1. خانواده با فرزندان نوجوان

    1. فرزندانی که از خانواده جدا می­شوند

    1. خانواده خالی از فرزند

  1. خانواده در دوران بازنشستگی

۱۹-۲ عوامل زمینه­ ساز برای ازدواج سالم

    1. سطح بلوغ و پختگی زوجین: باید میزان بلوغ فکری و هیجانی زوجین مدنظر قرار گیرد. چه بسیار زوج­هایی که بالای ۲۵ سال هستند ولی هنوز به رشد فکری و هیجانی لازم نرسیده­اند.

    1. زمان ازدواج: در مواردی اگر ازدواج زوجی دو سال زودتر یا دو الی سه سال دیرتر اتفاق می­افتاد، شاهد اختلافات زناشویی کم­تری میان زوجین بودیم.

    1. آمادگی برای رابطه جنسی کامل و انحصاری: عدم آمادگی­هایی از این قبیل می ­تواند در اوایل ازدواج مشکلاتی جدی را ایجاد کند که ‌می‌توان از طریق آموزش­های لازم در مشاوره­های قبل از ازدواج این نقص را تاحدی زیاد برطرف کرد.

    1. میزان آزادی و رهایی هیجانی از والدین: عدم وابستگی­های هیجانی و عاطفی نسبت به خانواده اصلی از موارد بسیار مهم در روابط زناشویی است.

    1. سطح تحصیلات زوجین و میزان آرزوهای شغلی و درجه رضایت آن­ها از شغل: مردان و زنانی که از شغل خود راضی هستند، به­گونه ­ای این رضایت را در روابط زناشویی خود منعکس ‌می‌کنند. زن و شوهری که از لحاظ سطح تحصیلات تفاوت بسیار زیادی دارند، همواره از رابطه زناشویی خود رنج می­برند. در این گونه موارد، چنین به ذهن متبادر می­ شود که این زن و شوهر در دو عالم متفاوت از یکدیگر زندگی ‌می‌کنند به­ طوری که درجه تفاهم به حداقل ممکن می­رسد.

  1. سن ازدواج: ازدواج در سنین پایین یا بسیار بالا می ­تواند آسیب­زا و خطرآفرین باشد (یونسی، ۱۳۸۸).

۲۰-۲ سن مناسب ازدواج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...