۲-۱۰- نظریه یادگیری- رفتاری استرس

تجربه استرس می‌تواند از طریق هر سه نوع یادگیری یعنی یادگیری کلاسیک[۱۴۹]، یادگیری کنش گر[۱۵۰] و یادگیری مشاهده ای[۱۵۱] حاصل شود. ‌در مورد آلبرت کوچولو[۱۵۲]، همراه شدن صدای شدید با ارائه موش باعث شد که او از موش‌های سفید بترسد. باید ‌به این نکته توجه داشت که همه افراد در موقعیت های خاصی صدمه می بینند اما هرگز نسبت به آن موقعیت احساس ترس نمی کنند. روان شناسان معتقدند که شرطی سازی کلاسیک در انسان پیچیده تر از آن است که تنها همراه شدن یک محرک خنثی با یک موقعیت به صورت خود کار، واکنش ترس را به وجود آورد. تحقیق ‌در مورد چگونگی به وجود آمدن ترس و استرس در انسان مشکل است، زیرا روانشناسان نمی توانند و نباید این حالتها را در افراد به وجود آورند. ‌بنابرین‏ نتایج به دست آمده از طریق مراجعینی است که برای درمان یا مشاوره مراجعه کرده‌اند (تاکر- لاد،۲۰۰۰).در گذشته برای مؤلفه‌ تفکر در فرایند شرطی سازی کلاسیک نقشی در نظر نمی گرفتند، اما امروزه محققان می‌گویند که محرک شرطی باعث می شود انتظارات فرد درمورد محرک غیرشرطی برانگیخته شده و افراد واکنش های مختلف نسبت به آن نشان دهند (پاسخهای شرطی متفاوت). با توجه ‌به این فرض، به گفته دیوی[۱۵۳] (۱۹۹۲) نظریه های جدید مراحل شرطی سازی شناختی را پیشنهاد می‌کنند (نقل از تاکر- لاد،۲۰۰۰). مراحل شرطی سازی شناختی در شکل ۲-۱ نشان داده شده است.

محرک شرطی پیامد انتظارات مفهوم شناختی محرک غیر شرطی ارزیابی پاسخ به UCS پاسخ شرطی شده

شکل۲-۱- اثر عوامل شناختی در شرطی سازی (تاکر-لاد،۲۰۰۰)

۲-۱۱- نظریه شناختی استرس

بر اساس نظریه شناختی، موقعیتهای استرس زا با تفسیری که روی آن ها انجام می شود، شناخته
می‌شوند و در واقع باورها و تفسیرهای افراد است که در آن موقعیت عملکرد و احساسات را تعیین می‌کنند. نظریه پردازان شناختی و یادگیری اجتماعی این فرایند را طبق مراحل ذیل عنوان کرده‌اند:

۱- ابتدا فرد موقعیت را ادراک می‌کند؛ ادراکی که ممکن است واقعی یا تحریف شده[۱۵۴] باشد؛ ۲- یک ارزیابی از موقعیت انجام می شود (بر اساس این ارزیابی، موقعیت ممکن است خوب یا بد تلقی شود)؛ ۳- ‌در مورد توانایی و کنترل موقعیت، ارزیابی صورت می‌گیرد؛ ۴- در پایان فرد تصمیم می‌گیرد که چه کاری انجام دهد و با چه نوع احساس و فعالیتی پاسخگو باشد.

هر کدام از این مراحل می‌تواند واکنش فرد را نسبت به موقعیت استرس زا به وجود آورد. این واکنش بر اساس تجربه های قبلی فرد، الگوهای مشاهده ای که در موقعیت های مشابه داشته، ادراک فرد (واقعی یا تحریف شده)، باورها، انکار و در نهایت نتیجه گیری ای که فرد می‌کند، متغیر خواهند بود (تاکر- لاد، ۲۰۰۰). بر اساس این دیدگاه، ترس ها و اضطراب غیر واقعی بر اثر الف) تهدید ادراک شده بسیار اغراق آمیز و ب) ناکافی بودن توانایی فرد برای مقابله با تهدید و ج) هر دوی این موارد به وجود می‌آید.

طبق نظر لازاروس(۱۹۸۶) استرس با تمامی موارد و خواسته هایی که به سیستم درونی فرد فشار وارد می آورند، سروکار دارند. این سیستم می‌تواند سیستم جسمانی، اجتماعی، روانی و یا حتی پاسخ هر یک از این سیستم ها به محرک، را شامل شود. در واقع در دیدگاه وی، این که فرد یک رویداد را صدمه زننده، تهدید کننده و چالش انگیز ارزیابی و یا تفسیر کند، واکنش فرد را به وجود خواهد آورد. چنین نظری سه جزء مهم یک مدل برای استرس را به وجود می آورد: ۱) خواسته ها بر سیستم فشار وارد می آورند؛ ۲) انواع مختلف ارزیابی یا ادراک از تهدید وجود دارد؛ و۳) اهمیت پاسخ سیستم را نیز مورد تأیید قرار می‌دهد. این که، خواسته ها بر سیستم فشار وارد می آورند، نشان دهنده به وجود آمدن عدم تعادل و توازن موقتی است. این خواسته ها تنها به دلیل عوامل خارجی به وجود نمی آیند بلکه در واقع نشانه ای از تعامل بین نیروهای خارجی و عوامل درون فردی یا درون سیستمی هستند (ترور، ۱۹۹۰).

۲-۱۲- منابع استرس

در ادراک استرس و به وجود آمدن پیامدهای آن هم عوامل فردی و هم عوامل محیطی مشارکت دارند. رویدادهای زندگی، محیط اجتماعی، محیط کار و محیط طبیعی، عوامل محیطی محسوب می‌شوند و بازخوردها[۱۵۵]، صفات[۱۵۶]،مزاج،[۱۵۷] تجارب گذشته و نیازها، عوامل فردی هستند.

۲-۱۲-۱- عوامل محیطی

رویدادهای زندگی: در این گروه، عمده تحقیقات انجام شده توسط هولمز و راهه (۱۹۶۷) بوده است. آن ها رویدادهای خاص زندگی که باعث تغییر شده و فرد را مستعد مبتلا شدن به بیماری‌های مرتبط با استرس می‌کند، درجه بندی کرده‌اند (نقل از ترور، ۱۹۹۰). این رویداد ها، انواع تغییرات مانند تغییر در سلامتی، ارتباطات خانوادگی، موقعیتهای زندگی و اقتصادی، تحصیلات و جز این ها را شامل می‌شوند. بالاترین درجه به بحران‌های اصلی زندگی از جمله مرگ داده شده و پایین ترین درجه مربوط به رویدادهای نسبتا بی اهمیت مانند رفتن به تعطیلات یا جریمه شدن تعلق دارد.

محیط اجتماعی: محققان بسیاری ( کسل[۱۵۸]، ۱۹۷۶؛ گانسترو ویکتور[۱۵۹]، ۱۹۸۸) اعتقاد دارند، افرادی که جزیی از شبکه وسیع اجتماعی هستند کمتر تحت تاثیر رویدادهای استرس زای زندگی قرارگرفته و در نتیجه کمتر دچار مشکلات سلامتی مرتبط با استرس می‌شوند. در واقع طبق نظر آن ها، سیستم های حمایتی از قبیل خانواده، ‌گروه‌های کاری و ارتباطی، مقابله بهتر، بهبود و باز توانی را تسهیل می‌کنند و در واقع حمایت اجتماعی در برابر رویداد های استرس زا به عنوان یک ضربه گیر عمل می‌کند. افرادی که تنها زندگی می‌کنند و با دیگر افراد جامعه تعامل ندارند نسبت به بیماری های مزمن، آسیب پذیرتر هستند و لینچ[۱۶۰] (۱۹۷۵) ‌به این نتیجه رسید که افراد منزوی، مرگ پیش از موعد[۱۶۱] خواهند داشت (نقل از ترور، ۱۹۹۰).

محیط کار: بعدی از زندگی که بیشترمورد توجه محققان قرار گرفته، کار یا شغل است . فراتر از کسب درآمد، کار می‌تواند یک سری از نیازهای اساسی انسان مانند تمرین ذهنی و جسمی، ارتباطات اجتماعی، احساسات مربوط به روش شخصی و اعتماد به خود را ارضاء کند. کار، در عین حال می‌تواند منبع استرس نیز باشد. کوپر (۱۹۸۱) یک سری از این عوامل استرس زا را در محیط های کاری ذکر ‌کرده‌است. موقعیت کاری ( صدای زیاد، دمای بالا، نور کم یا زیاد)، ابهام نقش (فرد اطلاعات لازم ‌در مورد نقشی که باید ایفا کند را ندارد)، مسئولیت، ارتباطات در محیط کاری و امثال آن (نقل از ترور، ۱۹۹۰).

محیط طبیعی: عوامل مختلف در محیط فیزیکی یا طبیعی وجود دارند که باعث به وجود آمدن استرس می‌شوند. این محیط ها خصوصیاتی دارند که سیستم سمپاتیک فرد را برمی انگیزند و باعث پاسخ استرس می‌شوند ( کوپر، ۱۹۸۱).

۲-۱۲-۲- عوامل فردی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...