الف: اوقات خاص فیزیولوژیک زنانه که عبارتند از بلوغ و عادت ماهانه در دوران یائسگی. دوران حاملگی. برخی تحقیقات نشانگر افزایش تحریک پذیری، بی ثباتی و پرخاشگری زنان در این دوره ها است و در نتیجه بزهکاری آنان افزایش می‌یابد.

ب) توانایی‌های فیزیکی و جسمانی زنان، ضعف فیزیکی زنان از علل کم بودن بزه کاری، آنان در مقایسه با بزهکاری مردان است. هرچند این دیدگاه با انتقاد جرم شناسان بعدی مواجه شد.

ج) اختلالات کوروزومی: به خاطر بروز چنین اختلالاتی احتمال بزهکاری در زنان به شدت افزایش می‌یابد. مبحثی که لومبروزو ایجاد کرد نگرشی بود، که متاثر از یافته های علوم زیست شناسی، ستاره شناسی، علم شیمی بود. سوالی که او مطرح کرد این بود که اگر نظریات علمی برای مطالعه طبیعت به کار می رود چرا برای تبیین رفتار انسان به کار گرفته نشوند.

به طور کلی می توان نتیجه گرفت که لومبروزو برای زنان بزهکار چند مشخصه بارز را مدنظر قرار می‌دهد که ‌به این شرح می‌باشد:

۱)زنان اصولاً محافظه کارترند. علت این تساسل را باید در عدم تحرک و انزوای آن ها در محیط خانگی دانست.

۲)نقش زنان نقشه های اجتماعی متفاوتی در مقایسه با مردان دارند نقش زنان محدود به محیط خانگی است. ‌بنابرین‏ انتظارات کمی از آنان است.

۳)برخی خصوصیات هورمونی در مغز و سایر اعضای بدن زنان نسبت پیدایش عوارض روانی و مشکلات جنسی در زنان می شود.[۳۲]

بند دوم: نقد نظریات سزار لومبروزو

مشخصه ی بارز تحقیقات سزار لومبروزو و توجه به آناتومی و ویژگی های افراد بزهکار بود. نگاه یک‌جانبه و عدم توجه به سایر عوامل باعث انتقادات فراوان از او شد. به طوری که انکریکوفری شاگرد لومبروزو که ابتدا عقایدات را تأیید می نمود در نهایت اظهار داشت که بزه کاری معلول تجمع و ترکیب عوامل فردی و اجتماعی است. درحال حاضر هیچ پژوهشگری وجودزن جرم زا یعنی زنی که مجرمین را از دیگران متمایز سازد، تأیید نمی کند[۳۳]. هرچند برخی تحقیقات جرم شناسی ثابت می‌کند نتیجه ای که لومبروزو به دست آورده بود با شتاب زدگی بوده یعنی بر تجربیات علمی کافی استوار نبود.

توسعه علوم و فنون و بهره گیری از شیوه های علمی درانجام تحقیقات جرم شناسی ثابت می‌کند نتیجه ای که لومبروزو به دست آورده بود با شتاب زدگی بوده یعنی بر تجربیات علمی کافی استوار نبود. زیرا نقائص خلقت آدمی هرچند که با مجرمیت بی مناسبت نیستند ولی نمی توان به طورحتم آن ها را زمینه ساز مجرمیات افراد دانست.[۳۴] انکریکوفری پدر جامعه شناسی جنایی درباره تفکر لومبروزو معتقد است که عقاید او دارای نقص کلی هستند. چراکه شامل تمام ‌گروه‌های مجرمانه نمی شود. نظریه او کلیت ندارد، به عنوان نمونه در بزهکاران اتفاقی نابهنجاری ارثی به ندرت مشاهده می شود و یا درمیان تبهکاران مادرزادی اگرچه در مواردی این نابهنجاری زیستی مشهود است ولی در یک بهای دیگر این دسته از تبهکاران علائمی از بیماری اختلالات مرضی و جسمی و روحی وجود دارد که لومبروزو به آن ها توجه نکرده است. این دیدگاه لومبروزو که بیماری صرع یکی از عوامل اصلی بزهکاری است. با انتقاد انکریکوفری مواجه شد. او بر این باور بود که تمام بزهکاران مصروع نیستندو از سوی دیگر صرع با وراثت منافات ندارد. به نظر می‌رسد ارتباطی بین تبهکاران و نقایص خلقت یا بیماری صرع با وراثت وجود نداشته باشد. چراکه آن ها شرایط لازم و کافی برای بزهکاری نیستند.

درست است که نظریه لومبروزو محرکی بود برای پژوهش و بررسی ها درباره شخصیت مجرمان و توجه ‌به این نکته که وراثت نیز به اندازه محیط اجتماعی در وقوع یک رفتار مجرمانه مؤثر است.

انتقاد از عقاید لومبروزو و طرز نگرش او پدیده بزهکاری را تا حدودی تغییر داد. به طوری که او اثر وراثت را محدود به مجرمین مادر زادی نموده ‌بنابرین‏ می توان نتیجه گرفت هرچند تحقیقات لومبروزو مقدمه ای بر نگرش تجربی و علمی نسبت به پدیده مجرمانه بود اما تأکید بیش از حد او بر عوامل زیستی به ویژه در رابطه با بزهکاری زنان نمی تواند قابل دفاع باشد. چه آنجا که بزهکاری زنان را استثنایی بر بزهکاری مردان می پندارند و چه آنجایی که دغدغه های جنسی آنان را مهمترین علل بزهکاری زنان می‌داند.

گفتار دوم:رویکرد روان شناختی

یکی از رویکرد هایی که در تبیین بزهکاری زنان و مردان همواره مدنظر بوده است رویکرد روان شناختی است.بر این اساس علت بزهکاری را در مسایل روانی افراد جستجو کرد.به عنوان مثال چنین استدلال کردن که رو آوردن زنان به جرایم جنسی به خاطر اختلالات روانی آن ها مانند عقب ماندگی ذهنی،تدوین یافته نبودن شخصیت و تلفیق پذیر بودن انان است.[۳۵]روان شناسان جنایی در تبیین این پدیده معمولا دو عامل محیط و وراثت را در نظر می گیرند.همچون جامعه شناسان که معتقدند که عوامل مربوط به رفتار افراد در محیط باعث بزهکاری می شود و بیشتر روی موضوع یادگیری و رفتار بزهکاران تأکید می‌کنند.زمینه تاریخی این رویکرد به نظریه فروید بر می‌گردد.او برخی عوامل روانی ماننداضطراب،بی ثباتی شخصیتی و عواطف منفی را از عوامل مستعد برای بزهکاری می‌داند.زنان و مردان با هم تفاوت های مهمی دارند.هم چنان که تفاوت های رفتاری و فیزیکی بسیاری بین آن ها حکم فرماست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...