دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 9 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
نهادهای مدنی به مثابه حائل و واسط بین دولت و مردم از یک سو باعث وفاق و اجماع در جامعه شده و مانع استبداد دولت بر تودهها میشوند و از سوی دیگر استبداد تودهها بر دولت را از طریق نهادینه و کاتالیزه کردن خواستههای نامعقول آنان، متناسب با ظرفیت نظام سیاسی، مانع میشوند. بنابرین برای حفظ نظم اجتماعی و ثبات و تداوم نظام سیاسی ضروری است علاقه ها و سلیقه های مختلف مردم و خواستههای آن ها را در قالب نهادهای مدنی و تشکلهای سیاسی و اجتماعی سامان داده شتاب بخشند، در غیر اینصورت، نبود رابطه منطقی و تعریف شده میان دولت و مردم موجب زیر سؤال رفتن مشروعیت سیاسی نظام، نارضایتی سیاسی و در نهایت بروز شورشهای اجتماعی خواهد شد.[۲۵]
از این رو میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که یکی از مهمترین معضلات در عرصه رقابتهای سیاسی مقوله اتمیزاسیون اجتماعی و خلاء حضور نهادهای مدنی و تعریف نشدن رابطه دولت و مردم و تنظیم چارچوب رقابت در قالب تشکلها و نهادهای میانجی است.
۵ـ نبود جامعهپذیری سیاسی
نبود جامعهپذیری سیاسی و ضعف فرهنگ سیاسی یکی دیگر از موارد و زمینههای تنشزا در رقابتهای سیاسی بشمار میآید. این معضل فرهنگی به سه لایه در جامعه مربوط میگردد که عبارتند از:
۱ـ ضعف جامعهپذیری سیاسی در میان مردم.
۲ـ ضعف جامعهپذیری سیاسی در بین نخبگان، حزبها، تشکلهای سیاسی و گروههای واسط.
۳ـ ضعف جامعهپذیری سیاسی در نهاد دولت[۲۶].
ضعف جامعهپذیری سیاسی در میان مردم
یکی از مشکلات اساسی در رقابتهای سیاسی، اجتماعی که در حال حاضر منجر به خشونت و چالشهای سیاسی میگردد، نبود فرهنگ رقابت میان فرد فرد جامعه است.
ضعف فرهنگ سیاسی، موجب می شود افراد در جامعه، به جای طرح اصولی خواستهها و نیازهای خود، مشارکت سالم در فراشدهای سیاسی، اجتماعی، رعایت قاعدهها و اصول رقابت و مشارکت، احترام به خواستهها، نیازها و حقوق دیگران، پرهیز از مطلق دانستن رأی، خواستهها و حقوق خود، خودداری از تحمیل رأی و نظر شخص خود به دیگران و احترام به رأی و نظر اکثریت و در یک کلام به جای ترجیح منافع و مصالح عام، جمعی و ملی، بر خواستهها و آرای فردی و شخصی تأکید، مطابق استنباطهای شخصی از قاعدهها و اصول سیاسی رفتار نموده، منافع و مصالح شخصی، خانوادگی و قبیلهای را بر مصالح و منافع ملی و عام ترجیح دهند. در چنین حالتی رقابت برای منابع چهارگانه قدرت، ثروت، منزلت و معرفت موجب تنش و بحرانهای تودهای در جامعه خواهد شد.
ضعف جامعهپذیری سیاسی در بین نخبگان
حزبها و تشکلها، یکی دیگر از عاملهای تنشزا در فرایند رقابتی در جامعه محسوب میشود؛ زیرا علاوه بر توده مردم، نخبگان و حزبهای سیاسی نیز نیازمند رعایت قاعدههای بازی سیاسی در فرایند رقابت هستند و این میسر نیست مگر در سایه برخورداری آنان از درک و شعور سیاسی برخی از نخبگان، حزبها و تشکلهای سیاسی؛ همچنین گویای این واقعیت است که متأسفانه به دلیل نوپا بودن نظام حزبی در ایران، نگرشهای سیاسی افراطی، ناآگاهی و نا آشنائی به قاعدهها و اصول رقابت و تمایلات خاص گرایانه و انحصارطلبی و تمامیت خواهی، مطلق انگاری و پائین بودن آستانه تحریک پذیری اعضا، رفتار سیاسی حزبی در ایران دچار نوسانهای شدید و تندرویها و کندرویهای بسیار شده است. تا جائیکه در پارهای شرایط، مناسبات میان حزبها و گروههای سیاسی به خشونت کشیده شده و تا سرحد تکفیر یکدیگر پیش رفتهاند، بدیهی است در چنین شرایطی نظم اجتماعی و وفاق ملی دچار آسیب پذیریهای جدی شده و حالت شکنندگی به خود گرفته است.
نخبگان و حزبهای سیاسی، بجای رعایت مصالح و منافع جمعی و عام، در تعاملات بین حزبی و رقابتها بیشتر حافظ منافع حزبی و سازمانی خود بودهاند و با نقض مرزهای نمادین اجتماع ملی، خطوط قرمز و ممنوعه، حاکمیت نظام را به چالش کشیده و زیر سؤال بردهاند و از این طریق مشروعیت آنرا در جامعه مورد تهدید قرار دادهاند.
ضعف جامعهپذیری سیاسی در نهاد دولت
دولتها نیز به رغم آن که در رأس هرم قدرت قرار دارند، گاهی درگیر معضل توسعه نیافتگی فرهنگی و سیاسی هستند، یکی از زمینههایی که مؤید این توسعهنیافتگی است، تمامیت خواهی آنان است.
اصولاً دولتها، چندان تمایل و علاقهای به توزیع و یا محدود کردن قلمرو قدرت خود از طریق واگذاری بخشهایی از قدرت و اختیارهای خود به نهادهای مدنی و تشکلهای سیاسی، اجتماعی ندارند، آنان تمایلی ندارند در مقابل یا در کنارشان جریانهای سیاسی و نهادهای مدنی قدرتمندی وجود داشته باشد.
مسأله دوم رعایت نکردن قاعدههای بازی در رقابت سیاسی به دست دولت و سیستم سیاسی است، زمانی که سیستم سیاسی و دولت رعایت قاعدههای بازی را فقط برای رقیبان خود بخواهند و خود را از این قاعدهها مستثنی بدانند در این حالت به دلیل نقض میثاقهای ملی و عمومی و قاعدههای عام به دست دولت، افراد و گروه ها و حزبهای سیاسی که خارج از دایره قدرت قرار دارند نیز خود را ملزم به پایبندی از قاعدهها و اصول و میثاقهای ملی ندانسته و آن ها را نقض خواهند کرد. و بدینترتیب صحنههای رقابت، مخدوش و آلوده میگردد، به طور کلی رعایت قاعدههای بازی سیاسی و رقابت در درون سیستم نیز از مقولههای مهمی است که به جامعهپذیری سیاسی نخبگان (الیتها)، رهبران سیاسی، صاحبان قدرت و نحوه تربیت سیاسی آنان مربوط میگردد.
سومین نکته که به ضعف جامعهپذیری سیاسی دولت مربوط است، مسدود شدن راه های کسب قدرت سیاسی و پلکان نردبان قدرت، در رقابت به دست دولتها است. زمانی که در جامعه ها، حزبها و گروههای سیاسی و افراد و نخبگان در هیچ شرایطی قادر به ورود به رقابتهای سیاسی نباشند و راههای کسب قدرت از طریق رقابت در جامعه، مسدود گردد افراد و گروههای سیاسی برای کسب قدرت و ورود به اریکه سیاست ناگزیرند از طریق غیر مشروع و خشونتآمیز به قدرت دست یابند. نمونه این امر را میتوان پیدایش مجاهدین خلق (منافقین) و چریکهای فدائی خلق نام برد که در دهه ۵۰ و ۶۰ از طریق تجزیه از حزب توده و نهضت آزادی خلق شده و برای رسیدن به قدرت سیاسی اقدام به مبارزه مسلحانه کردند. بنابرین سنتی بودن و مسدود بودن سیستم دست یابی به قدرت و مشارکت سیاسی که عمدتاًً به دست دولتها انجام میگیرد، معضل مهم دیگری در فرایند رقابتهای سیاسی محسوب میشوند که خود گویای توسعهنیافتگی سیاسی دولت و جامعهناپذیری سیاسی آنان میباشد[۲۷]. برخی از نویسندگان گروههای قدرت و یا نفوذ یا فشار را به نحوی ساده به گروههای اقتصادی، سیاسی مذهبی و جز ان تقسیم میکنند[۲۸].
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:03:00 ب.ظ ]
|