بررسی های آزمایشی به غایت نشان دادند، مشاهده پرخاشگری در رسانه های گروهی به دلایل مختلف می‌تواند موجبات رفتارهای پرخاشگرانه را فراهم سازد . بوش من و همکارانش (۲۰۰۲) با تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادند، بر این باورند بنا بر چند دلیل، مشاهده رفتارهای پرخاشگرانه رسانه های گروهی، موجب افزایش پرخاشگری می شود. اول این که در معرض فیلم های خشونت آمیز قرار گرفتن، بازداری های مربوط به چنین رفتارهایی را در میان بینندگان کاهش می‌دهد. بعد از تماشای بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه، اغلب بینندگان کمتر احساس محدودیت در انجام چنین رفتارهایی می‌کنند. بینندگان در این شرایط می‌گویند، اگر افراد دیگر می‌توانند چنین رفتاری را انجام دهند، چرا ما نتوانیم این رفتارها را انجام دهیم؟

دوم این که در معرض فیلم های خشونت آمیز قرار گرفتن، فنون های جدیدی را جهت صدمه و آزار به بینندگان ارائه می‌دهند، فنون هایی که قبلاً در دسترشان نبوده است. وقتی چنین فنون هایی را می آموزند، در موقعیت های مناسب به کار می‌برند.

سوم این که تماشای فیلم های خشونت آمیز می‌تواند، شناخت بینندگان را در جهات متعدد تحت تأثیر قرار دهد. چنین صحنه هایی از یک طرف، افکار و خاطرات رفتارهای پرخاشگرانه را تحریک می‌کنند و آن ها را به سهولت در هرم شناختی بینندگان قابل دسترس تر می‌سازند. و از طرف دیگر افکار وابسته به پرخاشگری را درباره حوادثی که قبلاً اتفاق افتاده یا در موقعیت هایی که مناسب هستند، تشدید می‌کند و بر می انگیزاند.

چهارم این که در معرض فیلم های خشونت آمیز قرار گرفتن، موجب کاهش حساسیت هیجانی نسبت به خشونت و عوارض بعدی آن می‌گردد. به عبارت دیگر تماشای صحنه هایی از جنگ، کشتار و پرخاشگری نسبت به دیگران موجب کاهش حساسیت هیجانی نسبت به خشونت ها و عوارض بعدی آن می‌گردد و در نتیجه ممکن است فرد چنین رفتارهایی را در موقعیت های واقعی به کار ببرد. ‌بنابرین‏ چندان جای شگفتی نمی باشد که مشاهده فیلم های خشونت آمیز، موجبات رفتارهای پرخاشگرانه را در کودکان و بزرگسالان فراهم می‌سازد.

من حیث المجموع تحقیقات دیدگاه یادگیری اجتماعی ترجمان واقعیت ذیل می‌باشد :

۱- مشاهده فیلم های خشونت آمیز نه تنها رفتارهای پرخاشگرانه رادرهمه افراد افزایش می‌دهد، بلکه رفتارهای پرخاشگرانه را در کسانی که تمایل شدیدی برای چنین رفتارهایی دارند دو چندان می‌سازد.

۲- هر چه کودکان و نوجوانان فیلم های خشونت آمیز بیشتری را تماشا کنند، میزان رفتارهای پرخاشگرانه آن ها در سال‌های بعدی حتی در چند دهه بعد هم بیشتر می شود. یعنی بین تماشا کردن فیلم های خشونت آمیز و رفتارهای پرخاشگرانه همبستگی مثبتی وجود دارد. چرا که تأثیر فیلم های خشونت آمیز در طی زمان به صورت تراکمی می‌باشد( فلسون، ۱۹۹۳).

۲-۳-۵ دید گاه تحولی[۵۸]

محققان دیدگاه تحولی مانند کلاین[۵۹]، اشپیتز[۶۰]، هارتمن[۶۱]، کریس[۶۲]، (به نقل از دادستان، منصور،۱۳۶۹) هم بر نقش سازنده و هم بر نقش منفی رفتارهای پرخاشگرانه در سنین اولیه اشاره داشتند و بر این باورند، رفتارهای پرخاشگرانه سنین اولیه که در اکثر کودکان با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد ، از یک سو موجبات سازش نایافتگی اجتماعی با دنیای بیرون را فراهم می‌سازد و از دیگر سو واجد بیشترین ارزش در تحول کودکان به شمار می رود. چرا که باعث تمایز بین کودک و جهان بیرون می‌گردد.

محققان دیدگاه تحولی معتقدند، کودکان در۱۲ماهگی وقتی که با هم هستند یا در کنار مادرشان می‌باشند، شروع به ابراز رفتارهای پرخاشگرانه وسیله ای می‌کنند( پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی نه قصد آسیب رساندن به کسی) . رفتارهای پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان و اعضای خانواده ابراز می شود( مک دونالد، ۲۰۰۵). فریدمن، (۱۹۸۵) در بررسی های خود مشخص ساخت، کودکان وقتی که سنین اولیه تحول را طی می‌کنند و وارد سال‌های پیش از مدرسه می‌شوند، در نوع پرخاشگری آنان تغییراتی ایجاد می شود و پرخاشگری آن ها غالباً کلامی و خصمانه می گرددوبه صورت رفتارهای منفی متجلی می ـ گردد که قصد آن آزار به فرد یا افرادی دیگر می‌باشد.

پیاژه و طرفداران او بر این باورند دلیل این نوع رفتارهای پرخاشگرانه به علت وجود ویژگی خود ـ مدارانه که در دیدگاه کودک می‌باشد به گونه ای که کودک در کنشهای متقابل اجتماعی خود کمتر به نقطه نظر دیگران توجه دارد. این مهم به نوبه خود موجبات رفتارهای پرخاشگرانه و ناسازگاری اجتماعی او را فراهم می‌سازد. فروید و طرفداران او هم به وجود رفتارهای پرخاشگرانه در سنین قبل از مدرسه اعتقاد دارند و بر این باورند، رفتارهای پرخاشگرانه محصول عقده ادیپ است که در فضای روتنی کودک شکل می‌گیرد (همان منبع).

وقتی که کودکان وارد مدرسه می‌شوند(دبستان) به علت پیدایش تفکر عملیاتی عینی، موانع اجتماعی و مقررات حاکم بر مدرسه، رفتارهای پرخاشگرانه آن ها بدون این که شکل خود را تغییر دهد، کمتر امکان تجلی پیدا می‌کند، اما در دوران نوجوانی که همراه با تغییرات سریع جسمی، روانی، شناختی وجنسی می‌باشد، رفتارهای پرخاشگرانه به شکل بارز و آن هم به صورت خصمانه ( رفتاری که قصد آن آسیب جسمی به فرد یا افرادی می‌باشد) متجلی می‌گردد.

بسیاری از محققان از جمله اریکسون ۱۹۷۵، آنا فروید ۱۹۷۷ ( به نقل از پری[۶۳]، ۲۰۰۵) بر این باورند که دوره نوجوانی به علت ‌طغیان‌های جسمی، روانی به دوره پر کشمکش تبدیل می شود و نوجوان سعی دارد از یک طرف با تغییرات جسمی، روانی … کنار بیاید و از طرف دیگر به دنبال هویت یابی و استقلال خانوادگی و رفتاری خود می‌باشد. قطعاً جهت رسیدن به هویتی مستقل با موانع خانوادگی و اجتماعی روبرو می‌گردد که این مهم به نوبه خود موجبات رفتارهای پرخاشگرانه را فراهم می‌سازد. هم چنین محققان اعتقاد دارند که افزایش هورمون تستوسترون در دوره نوجوانی در ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه این دوره بی تأثیر نمی باشد. نوجوان کم کم دوره پر تلاطم و پر آشوب نوجوانی را پشت سر می‌گذارد و مجهز به ویژگی « ستایش من» و همپایگی با بزرگسالان می شود. در چنین وضعیتی رفتارهای پرخاشگرانه او سامان بهتری پیدا می‌کند و در موارد خاص و در برابر برخی از تحریکات محیطی، برانگیخته می شود. هر چه نوجوان به دوره های بعدی تحولی( جوانی، میانسالی …) گام بر می‌دارد، رفتارهای پرخاشگرانه او کمتر می شود و بیشتر متوجه درون می‌گردد . ‌بنابرین‏ محققان تحولی بر این باورند، رفتارهای پرخاشگرانه در سنین اولیه (قبل از مدرسه) و در نوجوانی بیشتر از دوره های بعدی زندگی وجود دارد.

۲-۳-۶ دیدگاه شناختی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...