علاوه بر این کش از تئوری انتظارات اجتماعی در ارتباط با بدن نیز بهره میگیرد. این تئوری بیانگر این است که:
۱٫در درون هر فرهنگی توافقی بر سر اینکه چه چیز را زیبا و چه چیز را غیر زیبا بدانند وجود دارد.
۲٫انتظارات فرهنگی در ارتباط با زیبا بودن در هر فرهنگی وجود دارد و در درون فرهنگ های مختلف متفاوت است.
۳٫مردم در ارتباط با افراد جذاب و غیر جذاب رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
درمجموع کش به یاری تئوری اجتماعی – فرهنگی، پایگاه های بیرونی و در نهایت دیدگاه انتظارات اجتماعی دیدگاه خاص خود در ارتباط با تصور از بدن را می پروراند و نتیجه میگیرد که مردم تمایل بیشتری به ارتباط برقرار کردن با آنهایی که در بستر فرهنگی شان به عنوان زیبا و جذاب تعریف میشوند، دارند. به همین دلیل داشتن تصویر بدنی مثبت از خود در موقعیت های اجتماعی و فردی برای افراد حائز اهمیت است.
کش در فصول بعدی کتاب خود به این اشاره میکند هر چند که هر فرهنگی ایده آل های مربوط به زیبایی فیزیکی مختص به خود را دارد و این ایده آل ها با ایده آل های جوامع و فرهنگ های مختلف متفاوت است. اما ایده آل های فرهنگ غرب که تأکید روزافزون بر لاغری و باریک بودن دارد، امروزه تا حد زیادی از طریق رسانه های جمعی جهانی شده است.
به اعتقاد او تصور از بدن که با تجربیات اولیه ی فرد شکل میگیرد، مفهومی باز است یعنی در ارتباط با فرهنگ و تجربیات بعدی فرد تغییر میکند و شکل می پذیرد.
علاوه بر این کش در تعریف دیگری تصور از بدن را مجموعه ای از تصاویر، خیالات و معناها درباره ی بدن، اجزا و کارکردهای آن میداند. او معتقد است که مراحل مختلفی در شکل گیری تصور از بدن وجود دارد. تجربیات اولیه در ارتباط با تصور از بدن در دوره ی کودکی شکل میگیرد. این تصورات اولیه چندان واضح نیستند، چون فرد نمی تواند خود را جدا از دیگران در نظر بگیرد به همین دلیل فرد یک تصویر مبهم از خود دارد. در مراحل بعدی فرد قادر به تمایز مرزهای تصویر بدنی خود با دیگران می شود. مرزهای بین خود و دنیای بیرون باعث می شود که فرد قادر به تمایز من از غیر می شود. در مراحل بعدی فرد به خودآگاهی میرسد و این خودآگاهی با خود بدنی بیرونی و ظاهری فرد پیوستگی جدایی ناپذیری دارد در این مرحله تصویر بدنی از خود، به صورت واضح تر و شفاف تری برای فرد شکل میگیرد.
بُعد شناختی: تفکرات و باورهایی که فرد در بهره بدنش دارد؛ احساسی که ما درباره بدنمان داریم غالباً با باورها و افکار خاصی همراه است. ما وقتی وقتی درباره بدن خودمان ناراضی هستیم که فکر میکنیم شکل، رنگ یا سایز خوب و متوازن و زیبایی ندارد. یعنی تعریف و باور خاصی نسبت به درست، خوب، زیبا، متناسب و جذاب بودن بدن یک دختر یا پسر یا یک زن و یا در سن خودمان داریم.
بُعد ذهنی: آن گونه که فرد خود را می بیند؛ به عبارتی تصویر ما از بدنمان همیشه آن طوری نیست که واقعاً بدنمان هست. برای مثال بسیاری بدن خود را چاق تر یا لاغرتر یا بزرگتر از آنکه هست، می بینند.
بُعد رفتاری: شامل عملکردهایی است که فرد برای تغییر و مدیریت بدن خود در پیش میگیرد کارهایی که فرد به دلیل تصور بدنی ای که از خود دارد انجام میدهد یا نمی دهد. غالباً احساسات منفی و نارضایتی نسبت به بدنمان میتواند باعث شود که ما از برخی کارها و فعالیت ها کناره بگیریم مثل ورزش کردن یا شنا کردن با دیگران یا حتی انجام کارها و فعالیت هایی که در آنه خوبیم چون ما را در مرکز نگاه و توجه دیگران قرار میدهد.
در مجموع به اعتقاد کش تصور از بدن از عوامل مختلفی همچون اجتماعی شدن فرهنگی، تجربیات بین فردی، ویژگی های بدنی، خصیصه های شخصیتی، فعالیت های بدنی، گفتگوهای درونی، احساسات فرد نسبت به بدن، استراتژی های رفتاری و رویه های انضباطی در ارتباط با بدن، تأثیر می پذیرد (کش،۲۰۰۲).
برای اندازه گیری تصور از بدن کش به طراحی مقیاسی می پردازد که به نُه خرده مقیاس تقسیم می شود که هر کدام ابعادی از تصور از بدن را مورد سنجش قرار میدهند که عبارتند از:
۱٫ارزیابی ظاهر: احساسات فرد در ارتباط با جذابیت ظاهری و فیزیکی خود میباشد. بعبارتی این مقیاس بیانگر میزان رضایت و نارضایتی از ظاهر است که امتیاز بالا در آن نشان دهنده ی تصویر مثبت بدنی و بالعکس است.
۲٫جهت گیری نسبت به ظاهر: میزان سرمایه گذاری های فرد در ارتباط با تغییر، مدیریت، کنترل و انضباط بخشی به ظاهر فیزیکی است و امتیاز بالا در آن نشان دهنده توجه زیاد فرد به آراستگی و زیبایی و درجه ی اهمیت آن برای فرد است.
۳٫ارزیابی از تناسب: احساس فرد نسبت به تناسب اندام یا عدم تناسب اندام خود است که امتیاز بالا در آن نشان دهنده ی احساس خوش اندام بودن و تناسب اندام ر فرد است.
۴٫جهت گیری نسبت به تناسب: این مقیاس بیانگر میزان تلاش ها و سرمایه گذاری هایی ست که فرد در ارتباط با تناسب اندام خود انجام میدهد. که امتیاز بالا در آن نشان دهنده ی اهمیت تناسب، ورزش و فعالیت های بدنی برای فرد است.
۵٫جهت گیری نسبت به سلامت: بیانگر سرمایه گذاری است که فرد برای داشتن سبک زندگی سالم انجام میدهد. امتیاز بالا نشانگر آگاهی از سلامت و تلاش فرد برای حرکت به سمت سبک زندگی سالم است.
۶٫جهت گیری به بیماری: تمایل به ماندن یا نگه داشتن بیماری در خود؛ بعبارتی عدم تلاش و اقدام فرد نسبت به درمان خود.
۷٫میزان رضایت و نارضایتی از بخش های مختلف بدن: این مقیاس با پرسش از میزان رضایت از بخش های مختلف بدن با ذکر اجزای مختلف به سنجش میزان رضایت از اجزای اندام فرد می پردازد. که نمره ی بالا نشانگر رضایت از بدن و بالعکس میباشد.
۸٫مشغولیت با وزن: این مقیاس ساختار انعکاسی نگرانی از چاقی، مراقبت از وزن، رژیم و محدودیت های غذایی را ارزیابی میکند.
۹٫نگرش طبقه بندی افراد از وزن: نشان میدهد که افراد چه کسانی را در ردیف کم وزن و سنگین وزن می شناسند و با چه ظاهر فیزیکی آن ها را با این برچسب طبقه بندی میکنند (کش، ۲۰۰۲).
۲-۱۶-۳ نظریه ی مقیاس اجتماعی:
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:04:00 ب.ظ ]
|