کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



در اوایل قرن نوزدهم (۱۸۳۷) شورش‌هایی برضد دولت بریتانیا و قانون آن هم توسط ساکنین انگلیسی (ساکن در کانادای شمالی) و هم توسط ساکنین فرانسوی (ساکن در کانادای جنوبی) کانادا صورت گرفت. شورشیان چند شهر را به تصرف خود درآوردند و کبک کاملا از مستعمرات جدا شد. بریتانیا تصمیم گرفت برای کنترل اوضاع و جلب رضایت دو ایالت کانادای شمالی و جنوبی، این دو ایالت را در هم یکی کند و اداره این مستعمره را به یک دولت مسئول (به عنوان نماینده خود) واگذار کند. ‌بنابرین‏ با تصویب «قانون اتحاد»[۴۱] در ۱۸۴۰ «ایالت واحد کانادا»[۴۲] جایگزین کانادای شمالی و جنوبی شد و یک پارلمان واحد تحت نظر بریتانیا برای آن در ۱۸۴۶تشکیل شد (۱۸۴۹-۱۸۳۹: اتحاد و …[۴۳]، ۲۰۰۵).

در ۱۸۶۴ کنفرانس‌هایی با شرکت نمایندگان ایالات مختلف مستعمرات بریتانیا در آمریکای شمالی ‌در مورد نحوه اداره این سرزمین‌ها تشکیل شد. در نتیجه این دیدارها نمایندگان ‌به این نتیجه رسیدند که بهترین گزینه اداره ایالات به صورت کنفدراسیون است. بدین ترتیب هم امکان اداره مناطق مختلف تحت نظارت دولت مرکزی به مردم این مناطق داده شود و هم با حفظ موقعیت نظارت برای بریتانیا، منافع آن در منطقه حفظ شود. کنفدراسیون کانادا با ۴ ایالت در ۱۸۶۷ تشکیل شد (کنفدراسیون کانادا[۴۴]، ۲۰۰۶).

در اوایل قرن بیستم همراهی کانادا در جنگ جهانی اول با بریتانیا و پیروزی آن‌ ها در بعضی نبردها، در دادن هویت ملی بریتانیایی- کانادایی به مردم این سرزمین کمک کرد و در نتیجه این جنگ‌ها، مردم کانادا به بریتانیا نزدیک‌تر شدند (کانادا و اتحاد ملل[۴۵]، ۲۰۰۷). در ۱۹۳۱ دولت بریتانیا با تصویب «قانون وست‌مینستر»[۴۶] دامنه اختیارات دولت‌های مسئول در سرزمین‌های مستعمره (نظیر کانادا و استرالیا) را گسترش داد. تا قبل از این دولت کانادا پارلمان خود را داشت، اما مصوبات پارلمان بریتانیا نیز لازم‌الاجرا بود؛ با تصویب این قانون، کانادا صاحب قدرت کامل قانونگذاری شد. (بلانگر[۴۷]، ۲۰۰۱).

در ۱۹۸۱ در جلسه‌ای که با حضور وزیران برگزار شد، دولت‌های ایالتی با تدوین قانون اساسی مجزا از بریتانیا موافقت کردند. در ۱۷ آوریل ۱۹۸۲ کانادا از ملکه الیزابت دوم مجوزی برای جداسازی قانون اساسی‌اش گرفت. بدین ترتیب کانادا نیز مانند بریتانیا صاحب حکومت مستقل پارلمانی با نظارت ملکه شد (قانون اساسی[۴۸]،۲۰۱۰).

دولت کانادا در ۱۹۹۳ بازنگری برنامه های خود را در قالب «ارزیابی برنامه های دولت کانادا»[۴۹]، با هدف تجدیدنظر در برنامه ها، جلوگیری از دوباره‌کاری و کاهش هزینه ها در سطح دولت فدرال آغاز کرد (ارزیابی برنامه های فدرال[۵۰]،۱۹۹۳). این برنامه در کنار برنامه های دیگر دولت وقت باعث شد دولت کانادا تا ۲۰۰۰ بیشترین رشد اقتصادی را در تاریخ خود تجربه کند (کانادا، ۲۰۱۰).

۴-۲-۱-۲ ساختار حکومتی

هم‌اکنون کانادا ۱۰ استان و ۳ قلمرو دارد و دولت مرکزی (فدرال) بر آن حاکم است. بالاترین مقام در ساختار حکومتی، ملکه انگلستان است و فرماندار کل، نماینده رسمی او در کاناداست. سیستم قانونگذاری دارای دو مجلس است: سنا و مجلس عوام. هر استان نیز پارلمان خود را دارد و با استقلال زیاد از دولت مرکزی اداره می‌شود (کانادا، ۲۰۱۰).

۴-۲-۱-۳٫ ویژگی‌های جمعیتی

کانادا تنوع قومی، زبانی و فرهنگی بالایی دارد و در سیاست‌های خود همواره این مسئله را در نظر دارد. به عنوان مثال به دلیل درصد بالای جمعیت انگلیسی‌ زبان (۸/۵۸٪) و فرانسوی زبان (۶/۲۱) کشور دارای دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسوی است. وجود ملیت‌های مختلف شامل بریتانیایی (۲۸٪)، فرانسوی (۱۵٪)، اروپایی (۱۵٪)، امریکای جنوبی (۲٪)، سایر ملیت‌ها (۱۸٪) و چند ملیتی (۲۶٪) نشان‌دهنده تنوع بالای قومی و فرهنگی در کاناداست. دولت مرکزی با دادن قدرت به حکومت‌های محلی و احترام به فرهنگ‌های مختلف به خوبی با این مسئله کنار آمده است و از لحاظ احترام به چند فرهنگی بودن مردم سرآمد کشورهای جهان است (کانادا، ۲۰۱۰).

۴-۲-۱-۴٫ ارتباطات

ویژگی دیگر کانادا پراکندگی بالای جمعیت در نقاط مختلف کشور است. این مسئله باعث شده است، ارتباطات راه دور و مخابرات نقش مهمی در زندگی اجتماعی و پژوهشی مردم ایفا کند. کانادا جز ۱۰ کشور برتر جهان است که به خوبی بین قسمت‌های مختلف کشور ارتباط برقرار ‌کرده‌است. ۵۳ درصد جمعیت به اینترنت دسترسی دارند و بسیاری از آن‌ ها از امکانات ارتباطاتی مناسبی نظیر کامپیوترهای شخصی یا اینترنت بی‌سیم استفاده می‌کنند (کانادا، ۲۰۱۰).

۴-۲-۱-۵٫ وضعیت اقتصادی

بعد از جنگ جهانی دوم صنعت و معدن کانادا رشد چشمگیری پیدا کرد و اقتصاد کشور از اقتصاد روستایی به اقتصاد شهری و صنعتی تغییر یافت. کانادا صنعت و معدن پیشرفته‌ای دارد و توانایی تأمین انرژی سوختی از منابع درون‌مرزی را دارا است و سیستم اقتصادی آن نیز تجارت‌محور است. بیشترین رشد اقتصادی کانادا (حدود ۳٪) در سال‌های آخر قرن بیستم (۲۰۰۰-۱۹۹۳)، در نتیجه بازنگری‌های مسئولان وقت در برنامه های دولت مرکزی رخ داد (کانادا، ۲۰۱۰).

در ۲۰۰۸ بحران‌ اقتصادی جهانی ضربه شدیدی به اقتصاد کشور وارد کرد تا جایی که نزدیک بود آمار بیکاری به ۱۰ درصد برسد (استرجئون[۵۱]، ۲۰۰۹) دولت با اتخاذ سیاست‌هایی برای تعدیل شرایط تلاش کرد و توانست نرخ بیکاری را در ۲۰۰۸ به ۶/۸ درصد برساند. هم اکنون کشور در بحران اقتصادی به سر می‌برد و سعی دارد با پشتوانه منابع غنی طبیعی، صنعتی و معدنی خود اوضاع اقتصادی کشور را به خوبی مدیریت کند (کسری نبردهای بودجه‌ای با…[۵۲]،۲۰۱۰).

۴-۲-۲٫ شکل‌گیری کتابخانه ملی

کتابخانه ملی کانادا در سال ۱۹۵۳ تأسیس شد. اما سابقه آن به کتابخانه پارلمان کانادا می‌رسد. در واقع، تا قبل از شکل‌گیری کتابخانه ملی کانادا در این سال، کتابخانه پارلمان نقش کتابخانه ملی را ایفا می‌کرد (اسپایسر[۵۳]، ۱۹۷۰، ص.۱۵۷). به عنوان مثال کتابخانه پارلمان نقش مسئولیت اجرای قانون واسپاری را در کشور برعهده داشت و ‌بنابرین‏ صاحب مجموعه‌ای عظیم از انتشارات کشور بود.[۵۴] کتابخانه پارلمان بعد پیوستن کانادای شمالی و جنوبی که در بالا به آن اشاره شد و تشکیل نخستین پارلمان ایالت واحد کانادا در ۱۸۴۶ تشکیل شد (اِسدایل[۵۵]،۱۹۶۳، ص. ۳۱۳).

چند سال بعد (۱۸۶۷) با تشکیل دولت فدرال کانادا (کنفدراسیون)، بحث ایجاد کتابخانه ملی برای حفظ میراث ملی این سرزمین نو بنیاد نیز ایجاد شد. در ۱۸۸۳ در بحث ‌در مورد تأسیس کتابخانه ملی در مجلس، نخست‌وزیر وقت گفت کتابخانه فعلی «به لحاظ فنی صرفا یک کتابخانه پارلمانی» است و کشور به یک کتابخانه ملی نیاز دارد که دربرگیرنده «همه کتاب‌های ارزشمند» کانادا باشد (لامب[۵۶]، ۱۹۷۰، ص. ۱۶۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:32:00 ب.ظ ]




علاوه بر مفهوم خودتنظیمی که نقش عمده‌ای در نظریه بندورا دارد، مفهوم اصلی نظریه وی در مفهوم خودکارامدی تجلی می‌یابد. خودکارامدی، ارزیابی فرد از توانایی خود در انجام یک تکلیف است. خودکارامدی، به باورهای شخصی درباره ظرفیت‌های خود با یادگرفتن یا انجام فعالیت‌ها در سطح معین اشاره دارد. به نظر بندورا، این که افراد چگونه رفتار می‌کنند، بیشتر به واسطه باورهایشان درباره توانایی خود در آن حیطه و تأثیر این باورها در گرایش آن ها به استفاده از دانش و مهارت‌های قبلی برای انجام آن عمل دارد، بستگی دارد(سالکایند، ۲۰۰۸).

بندورا(۱۹۹۷)، اعتقاد دارد که ارزیابی‌های خودکارآمدی، تأثیر عمیقی بر سطح انگیزش ما دارد. وقتی اعتقاد داشته باشیم که در تکالیف به خوبی عمل می‌کنیم، با وجود مکث‌های موقت روی آن ها، سخت‌تر و با پشتکار بیشتر کار می‌کنیم. هنگامی که به توانایی‌هایمان شک می‌کنیم با انرژی کمتر کار می‌کنیم که احتمال بیشتری وجود دارد، هنگام روبرو شدن با اولین مشکل، آن را رها سازیم. به عبارت دیگر در چارچوب نظریه ی خودکارآمدی(بندورا،۱۹۹۳)، چنین بیان می شود که افراد با باورهای قوی به توانایی‌های خود نسبت به افرادی که به توانایی‌های خود تردید دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری از خود نشان می‌دهند و در نتیجه عملکرد آن ها در انجام تکالیف بهتر است(عبدی نیا، ۱۳۷۷).

بندورا به تدریج بر اهمیت ادراک فرد از خودکارامدی به عنوان میانجی شناختی عمل انسان تأکید می‌کند و این باورها را پیش‌بینی‌کننده های م‍ؤثر در رفتار ما می‌شناسد. وقتی انسان در حال بررسی عمل است و یا آن که به آن مشغول است، قضاوت‌هایی نیز از توانایی خود در انجام دادن وظایف گوناگون و شرایط آن ها به عمل می‌آورد. هر فرد، معیارها و هدف‌هایی برای خود تعیین می‌کند که طولانی مدت یا کوتاه مدت و سهل‌الوصول است. همچنین، او ‌در مورد توانایی انجام دادن تکالیف لازم برای دستیابی این هدف‌ها نیز قضاوت می‌کند. اگر چه انسان تحت تأثیر موقعیت‌ها قرار دارد، به دلیل تعیین هدف برای خود و قضاوت درباره خودکارامدی و خودسنجی، موجودی فعال است(راوندی، ۱۳۸۶).

اهمیت خودکارآمدی در یک آزمایش به وسیله کولینز[۳۳] (۲۰۰۴)، نشان داده شده است. کولینز کودکان را بر اساس سطح توانایی آن ها در ریاضیات، به دو گروه تقسیم کرد. همچنین عقیده کودکان را ‌در مورد توانایی‌هایشان جویا شد. سپس به همه کودکان تعدادی مسئله مشکل داد. همان طور که انتظار می‌رفت، کودکان دارای توانایی بالا، نسبت به گروه دارای توانایی پایین، بهتر عمل کردند. اما تصور آن ها از خودکارآمدی خویش نیز در این امرتأثیر داشت. در بین هریک از گروه‌ها، که توانایی‌های مختلفی داشتند، کودکانی که اعتقاد داشتند در ریاضیات خوب هستند، مسائل بیشتری را حل کردند، با پشتکار و اشتیاق بیشتری روی مسائلی که نتوانسته بودند حل کنند، کار می‌کردند ونگرش مثبت‌تری نسبت به ریاضیات از خود نشان می‌دادند(راوندی، ۱۳۸۶). البته این امکان وجود دارد که فرد، توانایی خود را کمتر از حد معمول، تخمین بزند. این موضوع به ویژه هنگامی که احتمال آسیب جسمانی وجود داشته باشد، صادق است. اگر ما توانایی خود را در ورزشی مانند اسکی بالا تخمین بزنیم، در یک سراشیبی زمین می‌خوریم. به شدت آسیب می‌بینیم. با این وصف، بندورا به طور کلی معتقد است که خوب است ما استعدادهای خود را بالا تخمین بزنیم و معتقد باشیم که موفق می‌شویم، زیرا زندگی با مشکلات، ناملایمات، شکست‌ها، موانع و بی‌عدالتی همراه است. ‌بنابرین‏، خودکارآمدی خوش‌بینانه، سودمند است. افراد پرتلاش، آن قدر در خود احساس نیرومندی می‌کنند که قادرند تلاش فوق‌العاده‌ای از خود نشان دهند و شکست‌های زیادی را که به آن ها دچار می‌شوند، تحمل کنند(بندورا، ۱۹۹۷).

هم چنین به اعتقاد شولتز(۱۹۹۰)، افرادی که میزان حس خودکارآمدی آن ها ضعیف است توانایی لازم را در اعمال هر گونه نفوذ و تأثیر بر رخدادها و شرایطی که آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، ندارند. در نتیجه آنان معتقدند که هر گونه سعی و تلاش بیهوده و بی ثمر است و جای شگفتی نیست که آن ها اندوه و نگرانی زیادی داشته باشند. در نتیجه احتمال این که این افراد انتظارات ضعیفی کسب کرده و حس خودکارآمدی شان کاهش یابد، وجود دارد. در مقابل افرادی که از حس خودکارآمدی بالایی برخوردار هستند تمایل دارند هر چه بیشتر خودشان را با تکالیف مورد نظر درگیر نمایند. هنگام رو به رو شدن با مشکل زمان زیادی مقاومت می‌کنند و دوست دارند تکلیفی که به آن ها واگذار می شود به طور شایسته انجام دهند و برای رسیدن به هدف هر زمان که نیاز باشد راهکارهای خود را تغییر دهند(فراهانی، ۱۳۷۸).

۲-۲-۱-۶ ابعاد خودکارآمدی

۲-۲-۱-۶-۱ خودکارآمدی برای عملکرد

هنگامی که افراد با حوزه های یک فعالیت یا تکلیف آشنایی دارند، احتمالاً باورهای خودکارامدی خود را که منتبع از تجارب قبلی آنان در زمینه تکلیف یا فعالیت مشابه می‌باشد، فرا می‌خوانند. در این موارد، قضاوت‌های خودکارامدی، «خودکارامدی برای عملکرد» نامیده می‌شود، زیرا باورهای خوداکارآمدی مستقیماً با عملکردی که افراد مدنظر دارند، هماهنگ می‌باشند(راوندی، ۱۳۸۶).

۲-۲-۱-۶-۲ خودکارآمدی برای یادگیری

زمانی که افراد با فعالیت یا موقعیتی روبه رو می‌شوند که نسبت به آن آشنایی ندارند، دقیقاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً نسبت به مهارت‌ها یا قابلیت‌های مورد نیاز آگاهی نداشته و ‌کارآمدی آنان نمی‌تواند مبتنی بر تجارب قبلی آنان در فعالیت یا موقعیتی مشابه باشد. لذا باورهای خودکارامدی بر مبنای موقعیت‌های پیشین در موقعیت‌هایی مشابه با موقعیت جدید استنباط می‌گردند. این قضاوت‌های خودکارامدی را «خودکارآمدی برای یادگیری » می‌نامند. این قضاوت‌ها شامل استنباط‌هایی از توانایی‌های فرد برای یادگیری آن چه برای انجام موفقیت‌آمیز یک فعالیت مورد نیاز هستند، می‌شود(راوندی، ۱۳۸۶).

تأثیر باورهای خودکارآمدی بر عملکرد، چنان چشمگیر است که می‌تواند تفاوت‌های عمده در توانایی افراد را نیز از بین ببرد. وینبرگ، گلد و جکسون[۳۴] در تحقیقی که در جریان یک مسابقه دو(مهارت حرکتی) برگزار شد، سطح خودکارآمدی دو گروه شرکت‌کننده را با ارائه اطلاعات فرضی متفاوت به هر یک از دو گروه درباره رقیب تغییر دادند. رقیب یک گروه را فردی دچار آسیب در ناحیه زانو و رقیب گروه دیگر را یک ورزشکار حرفه‌ای معرفی کردند. در پایان مسابقه به وضوح، عملکرد گروه اول( دارای خودکارامدی بالا) بهتر از گروه دوم بود(پروین، ۱۳۸۱).

۲-۲-۱-۷ منابع خودکارآمدی

خودکارآمدی تعیین کننده اساسی عملکرد مناسب و شایسته فرد است. خودکارآمدی ناگهانی و یک دفعه اتفاق نمی‌افتد بلکه عقاید خودکارامدی از منابع خاصی ریشه می‌گیرند(مادوکس[۳۵]، ۲۰۰۲).

در واقع انتظارات خودکارآمدی ‌بر اساس منابع متعدد اطلاعاتی پا می‌گیرد. هر روش مشخص، بسته به نحوه ی کاربست آن ممکن است به یک یا چند اطلاعات مربوط به تأثیر و نفوذ نزدیک شود. در همین رابطه بندورا ۱۹۷۷)، چهار منبع اطلاعات خودکارآمدی را مشخص می‌کند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:32:00 ب.ظ ]




جدیدترین تعریف از مددکاری اجتماعی تعریفی است که از سوی فدراسیون بین‌المللی مددکاران اجتماعی در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است که در ترجمه آن چنین آمده است:

«حرفه مددکاری اجتماعی توسعه و تغییر اجتماعی انسجام اجتماعی و توانمند سازی و آزادسازی افراد را تسهیل می‌کند اصول عدالت اجتماعی، حقوق بشر، مسئولیت جمعی و احترام به تفاوت‌ها در مددکاری اجتماعی اساسی‌اند. مددکاری اجتماعی با تکیه بر علوم انسانی و دانش بومی افراد و ساختارها را در مقابله با چالش‌های زندگی و ارتقا رفاه و بهزیستی درگیر می‌کند».

۱-۱-۲- تعریف مددکار اجتماعی

مددکار اجتماعی فردی است حرفه‏ای که از علم و دانش و مهارت لازم برخوردار باشد و ضمن رعایت اصول حرفۀ خود،به افراد، گروه ها و جامعه کمک کند،تا با تکیه بر توانایی‌ها و امکانات موجود در جهت حل مشکلات یا رفع نیازهایشان گام بردارند و از این راه به استقلال نسبی یا رضایت خاطر برسند. ]اقلیا،۱۳۸۱[

مددکار اجتماعی، فردی علاقه‌مند به حرفه مددکاری است که به غیر از شناخت خود،به منظور حل مشکلات در جهت شناخت افراد جامعه و مشکلات موجود کوشش نماید. روشن است که هر کسی می‌تواند در رشته مددکاری تحصیل کند، ولی هر کسی نمی‌تواند مددکار موفقی بشود؛ مگر آن که از نظر خصوصیات شخصیتی و کسب دانش واجد شرایط باشد؛ به عنوان مثال: در حرفه مددکاری، تلاش برای خودشناسی اولین گام می‌باشد؛ زیرا خودشناسی مقدمه خودسازی و خودسازی مقدمه خداشناسی است. به بیان دیگر، شخصیت مددکار، طرز تفکر او در ابعاد مادی و معنوی، نگرش او نسبت به فلسفه زندگی و مسائل اجتماعی، یکی از کارابزارهای حرفه او محسوب می شود. در همین راستا وضعیت ظاهر و برخورد اولیه مددکار مهم است. مددکار باید از نظر ظاهری مرتب و آراسته و منطبق با ارزش های فرهنگی باشد؛ به عنوان مثال: در جامعه اسلامی ایران رعایت حجاب ظاهری الزامی است و همه خانم ها ملزم به رعایت آن هستند؛ شایسته است تمام مددکاران (آقایان و خانم ها) نه تنها حجاب ظاهر، بلکه باید حجاب فکر، حجاب زبان و حجاب قلب نیز برخوردار باشند. برخی از راه ­هایی که ‌می‌توان در راستای خودشناسی و خودسازی نام برد عبارتند از: دعا و توسل[۳]، یوگا[۴]، مراقبه[۵]، آموزش خودزا و یادگیری اتوژنیک[۶] (الله یاری، ۱۳۸۵: ۱۷). امروزه هدف مددکاران اجتماعی افزایش کیفیت زندگی تمام افراد جامعه است.

۱-۱-۳- تعریف جرم

به موجب ماده ۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲«هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود» .

جَرم در اصل به معنی کندن و چیدن میوه از درخت است این واژه به طور استعاره برای ارتکاب زشـتی و انجام و کسبِ گناه به کار می‌رود. (اصفهانی، ۱۳۸۳: ۳۹۱)

در آیۀ مبارکۀ «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرامی وَ أَنَا بَریءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ» (قران کریم ، سوره هود – آیه۳۵)

«یا می‌گویند که آن را به خدا دروغ بسته است بگو: اگر آن را به خدا دروغ بسته باشم گناهش بر من است و من از گناهی که می‌کنید مبرا هستم»

فَعَلَّی اِجْرامی یعنی فَعَلَیَّ جُرمی وَ عُقوبَتی (آیه ۳۵، سوره هود) یعنی گناه جرمم بر عهده خودم به-تنهایی اسـت. (میرزا خسروانی، ۱۳۹۰: ۲۸۲) «در واقع اجرام قطع کردن است که برخلاف حق باشد و مجـرم در درجـه اول کـسی اسـت کـه خـود را از مقامات لاهوت قطع کرده و از افاضات حق متعال و از رحمت‌های او محروم گردد و باید توجه شـود کـه پس از قطع کردن از مبدأ فیض و رحمت نخواهد بود .

برای انسان مگر ضلال و خـسران و باطـل و ایـن معنی آخرین درجه انحطاط و زیانکاری بشر است.» (مصطفوی، ۱۳۹۰: ۱۸۹) «پس افترای به‌حق و ساختن حکم و کلامـی را که نسبت به خداوند متعال و یا دین او داده شود از مصادیق اجـرام و قطـع کـردن خـود از ارتبـاط بـا خداوند متعال خواهد بود و در این جهت لازم است افرادی که متصدی قضاوت یـا فتـوی هـستند کمـال دقت و احتیاط را داشته و در این جهت با دین خداوند بازی نکرده و از غضب الهی بترسند.» (همان، ۱۹۰) ‌بنابرین‏ اجرام از ماده جَرم بر وزن جهل به معنی چیدن میوه نارس و سپس هر کار ناخوشایندی گفته شده است و همچنین به وادار کردن کسی به گناه نیز اطلاق می‌شود و از آنجـا کـه انـسان در ذات و فطرت خود پیوندی با معنویت و پاکی دارد انجام گناهان او را از این پیوند الهی جدا می‌سازد. (مکارم شیرازی، ۱۳۸۱ :۸۵)

۱-۱-۳-۱-جرم از منظر حقوق جزا

تعریف قانونی و رسمی جرم بیانگر این نکته است که آنچه را دولت جرم بشناسد جرم است بدین ترتیب این تعریف عملی را جرم محسوب می‌دارد که در قوانین جزایی بدان اشاره شده است. از نظر حقوق جزا تعریف رسمی و قانونی جرم ملاک اعتبار است.

«در حقوق جزا سعی می شود جرم به نحوی تعریف شود که مقنن بتواند آن را در قالب قانون پیاده کند زیرا وظیفه تشخیص اعمال و یا ترک اعمالی که به ارزش‌های اجتماعی لطمه می‌زنند و نظم جامعه را مختل می‌کنند و موجب آسیب به آن می شود بر عهده قانون‌گذار است اما قانون‌گذار نیز در تعریف خود نمی‌تواند نظرات مختلفی را که از ناحیه متخصصان ‌در مورد پدیده‌های مختلف و از جمله جرم ابراز شده نادیده انگارد» (نوربها، ۱۳۸۶، :۱۳۵) و به موجب ماده ۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲«هر رفتاری اعم فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود.

۱-۱-۳-۲- جرم از منظر جرم شناسی

«در جرم شناسی مفهوم جرم از نظر دفاع اجتماعی (از طریق : کیفر، طرد، اصلاح و درمان بزهکاران) مطرح است . ‌بنابرین‏ مفهوم جرم در جرم شناسی، فارغ از بررسی حقوقی و قضائی مربوط به شرایط قانونی پدیده مجرمانه بوده و بیشتر اوضاع و احوال فردی و اجتماعی قبل از ارتکاب جرم و عامل یا عوامل واقعی ارتکاب جرم را مورد توجه قرار می‌دهد ، جرم شناس ‌بر اساس مشاهدات و تجربیات علمی به دنبال تعیین رفتار های ضد اجتماعی است تا از این طریق بهتر بتواند حمایت جامعه را امکان پذیر سازد.» (گلدوزیان، ۶۶) «برای جرم شناس نه تنها جرایم قانونی که کلیه اعمال ضد اجتماعی نیز می‌توانند جرم به معنای رفتار ضد اجتماعی باشند هر چند برای آن ها کیفری در نظر گرفته نشود. (نوربها ، ۱۳۸۶ : ۶۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:32:00 ب.ظ ]




یافته جالب دیگر ‌در مورد جنس و بهزیستی این است که زنان عواطف منفی و افسردگی بیشتری را نسبت به مردان گزارش کرده‌اند و احتمالاً بیشتر به دنبال درمان می‌روند. تبیین ما در این مورد این است که زنان بیشتر عواطف منفی را می‌پذیرند، در حالی که مردان چنین احساساتی را نقض می‌کنند، همچنین زنان هیجانات منفی بسیاری را نیز گزارش می‌کنند و احتمالاً بیشتر از اختلالات روانی منفی صدمه می‌بیننند (ادینگتون و شامان، ‌۲۰۰۵).«میزان بالای اختلالات روانی در میان زنان، همچنین به توانایی بیشتر زنان در بازشناسی مسائل عاطفی و تمایل و علاقه بیشتر آن ها به جستجوی کمک نسبت داده شده است» (شهرآرای، ۱۳۸۴، ص. ۲۲۰). تبیین دیگر که به وسیله فوجیتا، داینر و ساندویک (۱۹۹۱) مطرح شده، ‌این است که زنان بیشتر اجتماعی و وابسته اند ؛ ‌بنابرین‏ احتمالاً بیشتر از رویدادهای اجتماعی تأثیر می‌پذیرند و نسبت به تجربیات هیجانی گشاده هستند، چه این هیجانات و رویدادها خوب باشد و چه بد (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳). زنان نسبت به مردان، شادی، غم و ترس را بیشتر ابراز می‌دارند، ولی مردان خشم را بیشتر از زنان ابراز می‌دارند (فابس [۲۱۰]و مارتین[۲۱۱]،۱۹۹۰ ؛ زان واکسلر[۲۱۲]،کل[۲۱۳]و بارت[۲۱۴]،۱۹۹۱؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۴). منابع شادی برای دو جنس متفاوت است. مردها بیشتر به وسیله شغلشان، رضایت اقتصادی و خودشان تحت تأثیر قرار می‌گیرند. زنان بیشتر به وسیله فرزندانشان، سلامتی و خانواده شان تحت تأثیر قرار می‌گیرند. زنان همچنین بیشتر از مردان از خودشان انتقاد می‌کنند (آرجیل ؛ ترجمه بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳).

۳-۲-۷- فرهنگ : تفاوت‌های فرهنگی در شادی و احساس بهزیستی به طور قابل ملاحظه ای مشاهده شده است. به عنوان مثال، در پرتقال ۱۰ درصد مردم و در هلند ۴۰ درصد بیان داشتند که بسیار شاد هستند (اینگل‌هارت، ۱۹۹۰؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱). ‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد که فرهنگ در مطالعات مربوط به بهزیستی باید مورد توجه دقیق قرار گیرد ؛ زیرا نه تنها مفهوم بهزیستی و شادکامی در جوامع مختلف فرق می‌کند، بلکه تعریف «خود فرهنگی»[۲۱۵] نیز بر حسب فرهنگ از جامعه ای به جامعه ای دیگر فرق می‌کند. برخی فرهنگ‌ها بر غم برخی بر شادمانی و برخی نیز بر تعادل و تناوب آن ها (مثلاً در بین جوامع جمع گرا) بیشتر تأکید دارند.

مفهوم بهزیستی همچنین با ابزار و شیوه های متداول در یک فرهنگ در ارتباط است. برخی بهزیستی را در ارضای لذت‌ها و لذت‌های بدنی و مادی خلاصه می‌کنند، حال آنکه جوامعی بهزیستی را در ترک لذت‌های آنی و غلبه بر نفس جستجو می‌کنند (آرجیل؛ ترجمه‌ی بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳). ‌بنابرین‏ بررسی بهزیستی بدون توجه به عناصر ذکر شده، دید روشن و واقع بینانه فراهم نخواهد ساخت. در زیر به ابعاد مختلف بهزیستی و فرهنگ پرداخته خواهد شد.

تحقیقات از جمله داینر، داینر و داینر (۱۹۹۴)؛ نقل از کرمی نوری و مکری (۱۳۸۱) نشان داده است که حتی زمانی که درآمد، به عنوان عاملی دخالت کننده، کنترل می‌شود، تفاوت‌های قابل ملاحظه ای در شادی میان کشورهای گوناگون می‌توان مشاهده کرد. این تحقیقات همچنین نشانگر آن است که بهزیستی در جوامع فردگرا[۲۱۶]و جمع گرا [۲۱۷] به گونه‌های مختلف مفهوم سازی شده است و همبسته‌های آنان نیز متفاوت است. فردگرایی الگوی فرهنگی است که در آن فرد آزاد است، در حالی که در فرهنگ جمع گرا تأکید بیشتر روی اهمیت گروه می‌باشد. افراد در فرهنگ‌های فرد گرا می‌توانند لذت‌هایشان را دنبال کنند؛ با کسی که می‌خواهند، ازدواج کنند؛ جایی که دوست دارند، زندگی کنند و کاری را که می‌خواهند، انجام دهند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳). در جوامع فرد گرا، افراد تمایل دارند، زمانی که هدف‌های شخصی و هدف‌های گروهی با هم در تعارضند، هدف‌های شخصی را مقدم بر هدف‌های گروهی قرار دهند (داینر، بیسواس داینر و تامیر، ۲۰۰۴).

فرهنگ‌های فرد گرا معمولاً بر خودمختاری و انگیزش افراد و به ویژه انگیزه درونی تأکید دارد. در جوامع فرد گرا، بهزیستی عمومی در سطح بالایی گزارش شده و رضامندی در حیطه‌هایی مانند ازدواج بسیار بالا می‌باشد. با وجود این، میزان خودکشی و درجات طلاق نیز در این جوامع بالا می‌باشد (داینر، سا و ایشی، ۱۹۹۷).

در جوامع جمع گرا، تصمیمات در رابطه با مسائل زندگی به وسیله دیگران برای فرد گرفته می‌شود. در این جوامع، خانواده های گسترده، ساختاری را ایجاد می‌کنند و از افراد اطراف خود، حمایت می‌کنند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳). سا (۲۰۰۰) دریافت که در جوامع فرد گرا، یک ارتباط منطقی بین افراد با سطح بهزیستی آن ها وجود دارد ؛ در حالی که در جوامع جمع گرا، خانواده های منسجم و دوست داشتنی ملاک مهمی برای رضامندی از زندگی می‌باشند (نقل از داینر و اسکلن، ۲۰۰۳).

فرهنگ‌های جمع گرا، بر هماهنگی (سازگاری ) اجتماعی تأکید دارند و تمایل دارند تا هدف شخصی را فدای هدف‌های گروهی کنند، بخصوص زمانی که هدف‌های شخصی و گروهی در تعارض باشند (بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴). در این جوامع انگیزه ها و هیجانات فردی پس از انگیزه ها و هیجانات دیگران اهمیت پیدا می‌کند، از این رو نیز، بیان آزادانه افکار و خواسته‌ها مقبول تلقی نمی شود و افراد بیشتر به همدلی با دیگران ترغیب می‌شوند (داینر، سا و ایشی، (۱۹۹۷).

در جوامع جمع گرا یک ساختار حفاظتی از طریق افراد اجتماع و خانواده ها ایجاد می‌گردد که باعث می‌شود، شادی و افسردگی افراد در حالت تعادل نگه داشته شود (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷).

یافته جالب دیگر این است که جوامع فرد گرا و جمع گرا، به شیوه های مختلف احساس بهزیستی را درک می‌کنند. جمع گراها برای به دست آوردن سطوح بالاتر بهزیستی، فعالیت‌هایی انجام می‌دهند که باعث تسلط و هماهنگی گروهی شود (بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴) و قضاوت‌های رضامندی از زندگی و احساس بهزیستی را هم بر پایه هیجانات و هم ارزش‌های فرهنگی قرار می‌دهند (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷)؛ در حالکیه فرد گراها این قضاوت‌ها و احساس بهزیستی را عمدتاًً بر پایه تجارب هیجانی خود پایه ریزی می‌کنند و در بیان عواطف مثبت و منفی خود از جمله ابراز خود و ارزشمندی خود از آزادگی و گشودگی بیشتر سود می‌جویند. حال آنکه این وضع در جوامعی که بر گروه تأکید دارد، کمتر مشاهده می‌گردد (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:32:00 ب.ظ ]




اگر جوامع بشری را به دقّت مدنظر قرار دهیم و رفتارهای افراد آن را تحلیل آنیم در می یابیم که افرادی که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و تحت یک نظام یا سیستم زندگی می‌کنند معمولاً مشابه هم، فکرو رفتار می نمایند. یکی از دلایلی که رفتارها و قضاوت‌های افراد یک جامعه، مشابه یکدیگر است این است که همه آن ها در معرض اطلاعات یکسان و مشابه قرار می گیرند، عامل دیگر« تأثیر اجتماعی » است که نقش بزرگی در جهت دهی به قضاوت‌های افراد بازی می آند. زمانی که افراد با قضاوت یکسان یک گروه بزرگ از همنوعان خود مواجه می‌شوند گرایش پیدا می آنند که پاسخ متفاوت خودشان احتمالاً نادرست است. این افراد به سادگی فکر می‌کنند که همه افراد نمی توانند اشتباه کنند ‌بنابرین‏ نظر خود را تغییر داده و با آن ها هماهنگ می‌شوند. ما در زندگی می آموزیم که هر گاه یک گروه بزرگی از افراد به مسأله ای پاسخ یکسان داد حق با آن ها‌ است و باید نظر آن ها را پذیرفت. افراد معمولاً تحت تأثیر محیط اطرافشان هستند و اکثر آن ها سعی می‌کنند که خودشان را با محیط تطبیق دهند. مد یک شکل خفیف رفتار مبتنی بر نظر اکثریت است در حالی که یک مثال از شکل قوی آن موجی است که باعث ایجاد حباب خطر ناک در بورس اوراق بهادار می شود. حتّی افراد املاً منطقی هم می‌توانند دچار پدیده همرنگ شدن جماعت شوند. در واقع این افراد داوطلبانه و به منظور استفاده از نوسانات بازار مالی اقدام ‌به این کار می‌کنند. « دهان به دهان شدن » متغیر دیگری که در همرنگ شدن جماعت بسیار مهم است. افراد عموماً به دوستان و همکاران خود بیشتر از رسانه ها اعتماد دارند (پمپیان، ۲۰۰۶)[۲۳].

  • یافتن نقطه اتّکا[۲۴]

یکی از روش های ساده کردن اطلاعات توسط سرمایه گذاران یافتن نقطه اتّکا است. ‌به این ترتیب که تصمیم گیرنده قسمتی از اطلاعات موجود را به عنوان نقطه اتّکای اصلی تعیین کرده و سپس با بهره گرفتن از سایر اطلاعات در دسترس آن را تعدیل می کند و ‌به این ترتیب قضاوت خود را شکل می‌دهد. مشکلی که در فرایند نقطه اتّکا پیش می‌آید این است که عموم افراد پس از یافتن یک نقطه اتّکا تمایلی به تعدیلات لازم ندارند. در واقع نقطه اتّکا به معنی منفی آن زمانی ظاهر می‌گردد که مقیاس ارزش ثابت بوده و به وسیله مشاهدات اخیر تغییرات لازم انجام نشود. به عنوان مثال زمانی که یک سرمایه گذار قیمت های گذشته سهام را به عنوان نقطه اتّکا در ذهن خود قرار داده است زمانی که اطلاعات جدید در خصوص سهام مذکور به دست او می‌رسد او این نقطه اتّکا را به طور ناکافی و ضعیف برای اطلاعات جدید آسب شده، تطبیق می‌دهد و این چنین باعث عکس العمل کمتر از اندازه می شود. به طور خلاصه می توان گفت که یافتن نقطه اتّکا چگونگی گرایش افراد به تمرکز بر اطلاعات خاص و دادن وزن کمتر به سایر اطلاعات را نشان می‌دهد که می‌تواند در تحلیل رفتار سرمایه گذاران مفید باشد (کوثری و همکاران، ۲۰۱۳)[۲۵].

  • کلیشه قرار دادن (نمایندگی)[۲۶]

اشاره به گرایش تصمیم گیرندگان دارد که بر اساس یک آلیشه خاص اقدام به تصمیم گیری می نمایند. نماینده یا آلیشه قراردادن این گونه در بازارهای مالی ظاهر می شود که سرمایه گذاران فرض می‌کنند که اطلاعات و رویدادهای اخیر در آینده نیز ادامه می‌یابد. ‌بنابرین‏ سرمایه گذاران در بازارهای مالی به دنبال خرید سهام به اصطلاح داغ می‌گردند و سهامی را که اخیراًً وضعیت جالبی نداشته اند را در پرتفولیوی خود قرار نمی دهند و این می‌تواند یکی از توجیهات سرمایه گذاران باشد که در سال ١٩٨۵ توسط تالرودی بونت مطرح شد (چان و همکاران، ۲۰۱۲)[۲۷].

  • تورش های رفتاری

منظور از تورش، انحراف از تصمیم گیری‌های درست و بهینه است. از آنجایی که زمان و منابع شناخت محدود هستند،نمی توانیم داده هایی را که از محیط اخذ می‌کنیم به صورت بهینه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم ‌بنابرین‏ ذهن انسان به طور طبیعی از قواعد سر انگشتی[۲۸] استفاده می‌کند. اگر از چنین روش های ابتکاری مناسب استفاده شود، می‌توانند مؤثّر واقع شوند، در غیر اینصورت تورش های غیر قابل اجتنابی پیش خواهند آمد. به طور کلّی ممکن است اشخاص در فرایند تفّکر و تصمیم گیری دچار خطا شوند.

در این قسمت به بررسی سه دسته کلّی از منابعی که باعث ایجاد تورش در فرایند تفّکر و تصمیم گیری افراد می‌شوند پرداخته می شود. این سه دسته عبارتند از:

الف) روش های ابتکاری

ب) خود فریبی

ج) تعاملات اجتماعی

الف) روش های ابتکاری[۲۹]

از آن جائی که ظرفیت پردازش اطلاعات در بشر محدود است اشخاص به روش های تصمیم گیری ناقص یا روش های ابتکاری روی می آورند که به تصمیم گیری های نسبتاً خوبی نیز منجر می‌شوند. ‌به این مختصر سازی که در فرآیندهای تصمیم گیری صورت می‌گیرد، ساده سازی ابتکاری[۳۰] گفته می شود.

در واقع روش های ابتکاری یک سری قواعد سر انگشتی یا میانبرهای ذهنی[۳۱] هستند که موجب سهولت در فرایند تصمیم گیری می‌شوند. ذهن انسان از این قواعد سر انگشتی به منظور حل سریع مسایل پیچیده استفاده می آند. برای مثال یک بازیکن بیلیارد برای محاسبه زاویه و سرعتی که باید به توپ ضربه بزند از مثلّثات و معادلات دیفرانسیل استفاده نمی آند، بلکه او از یک سری قواعد سر انگشتی بهره می‌گیرد و حتی ممکن است از ریاضیات چیزی نداند (وان در سار، ۲۰۱۱)[۳۲].

ب) خود فریبی[۳۳]

مهم ترین پدیده ای که در زمینه خود فریبی بحث شده است، اعتماد بیش از حد است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد اشخاص به دانش و توانایی هایشان بیش تر ازآن چیزی که هست اعتماد دارند معمولاً پیش‌بینی افراد از احتمال وقوع پدیده ها یا خیلی افراطی یا خیلی تفریطی است. همچنین زمانی که قابلیت پیش‌بینی پدیده ای کم است یا شواهد و مدارک مبهم هستند، ‌متخصصان بیشتر از افراد عادی در معرض اعتماد بیش از حد قرار می گیرند. برای مثال وقتی شخصی می‌گوید احتمال وقوع یک رویداد ٩٠ درصد است، معمولاً پیش‌بینی او کمتر از ٧٠ درصد موارد صحیح است. اعتماد بیش از اندازه به هیچ عنوان به سرمایه گذاران شخصی محدود نمی شود. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد تحلیل گران مالی، حتّی زمانی که مدارک و شواهد نشان دهنده این است که برآوردهای قبلی آن ها صحیح نیست، برآورد قبلی شان از عملکرد آتی یک شرکت را به راحتی مورد تجدید نظر قرار نمی دهند. به طور کلّی در نظریه خود فریبی علاوه بر بحث اعتماد بیش از حد، به مکانیسم هایی پرداخته می شود که طی آن اشخاص به دنبال راه هایی می‌گردند که پیامد تصمیم گیری های خود را توجیه کنند و بدین ترتیب بتوانند احترام دیگران را به خودشان جلب کنند.

ج) تعاملات اجتماعی[۳۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:32:00 ب.ظ ]