این همه تأکید برای عفت جنسی بی دلیل نیست.رابطه جنسی نامشروع نه تنها خود یک فعل مجرمانه مستقل است بلکه با وقوع آن انواع و اقسام نابهنجاری های اجتماعی و روانی را به دنبال دارد.جرمی است که از دل آن می‌تواند بالقوه بودن بسیاری از حالات خطرناک را به فعل تبدیل کند.بسیاری از قتل های ناموسی،آدم ربایی،روسپیگری،انتقال عمدی بیماری‌های خطرناک،ایجاد حالت خطرناک برای شخص بزه دیده و یا خانواده او،سقط جنین،زنا،قوادی و بسیاری موارد دیگر که توالی فاسد یک عمل حرام و ممنوع برای افراد اجتماع است.به علاوه باید به اثرات آن بیماری‌های روحی و روانی فرد بزه دیده،به خطر انداختن روان اجتماعی،اشاعه فحشا،و از دست دادن شرافت و آبروی یک فرد،خانواده و یا جامعه محلی را هم بایست بر آن اضافه کرد.

بنده شهوت ندارد خود خــــلاص جـز به فضل ایزد و انعـام خـــــاص

خشم و شهوت مرد را احول کــند ز استقامت روح را مبــدل کنــــــد

ترک شهوتها و لذت‌ها سخــاســـت هرکه در شهــوت فروشد برنخواسـت

این سخا شاخی است از سرو بهشت وای او کز کف چنین شاخی بهشــت[۲۳۸]

گفتار سوم: توصیه به امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف فرمان دادن به کارهای نیک و نهی از منکر نهی کردن از ارتکاب از زشتی ها و گناه است.یکی از روش های خوبی که به سالم سازی محیط و اشاعه خوبیها و طرد و حذف بدی ها می‌ انجامد امر به معروف و نهی از منکر است. این امر جامعه را رشد می‌دهد و باعث ارتقا فضائل اخلاقی و جلوگیری از گمراهی جامعه می‌گردد.اما امر به معروف ونهی از منکر دارای شرایطی است و از چنان دقت و ظرافتی برخوردار است که یک اشتباه کوچک در آن نتیجه عکس دارد هیچ تاثیری ممکن است بر روی افراد نداشته باشد.از جمله اینکه:

۱-در نهی از منکر باید از منکرات مهم شروع کرد:مانند ابراهیم(ع) که از مهمترین منکر که شرک به خدا بود شروع کرد و ابتدا عمویش آذر را به خداپرستی دعوت کرد.

۲- اینکه قرآن کسانی را که ‌به این فریضه و محیط افراد خود بی تفاوت باشند و حساسیتی نسبت به بدی های اطراف خود نشان نمی دهند سرزنش می‌کند «آن ها که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن و نفرین شدند.این به خاطر آن بود که گناه می‌کردند و تجاوز می نمودند،واز اعمال زشتی که انجام می‌دادند یکدیگر را نهی نمی کردند.»[۲۳۹]

۳-باید از بدی ها اعلام انزجار نمود نه بدها:«مثلا در سوره شعراء حضرت لوط(ع) می فرماید که من از کارهای شما بیزارم.نمی گوید که من از شما بدم می‌آید.»[۲۴۰] یا ابراهیم(ع)می فرماید:«من از آنچه بدان شرک می ورزید برائت می جویم و نمی گوید از شما برائت می جویم.»[۲۴۱] پس ما نباید امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یک تسویه حساب شخصی یا محل قدرت نمایی و یا خالی کردن عقده ها قلمداد کنیم بلکه این امر مقدّس باید وسیله ای برای بهتر شدن جامعه و پذیرش اشتباهات از سوی افراد قرار گیرد و رفتار ناشایست خود یکی از نمونه های بارز منکر است.

۴-آمر به معروف و ناهی از منکر باید ابتدائاً خود عامل و عامر به آن باشد.پر واضح است کسی که خود به چیزی علم ندارد و آن را انجام نمی دهد نمی تواند از دیگری بخواهد که آن عمل را انجام دهد یا آن را نهی کند.«وَ ما أُریدُ أَن آُخَالِفَکُم إِلَی مَا أَنهَشکُم عَنهُ:من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم خودم مرتکب شوم.»[۲۴۲] ۵-در نهی از منکر باید با طرح سوال وجدان افراد را به قضاوت گرفت.همان گونه که ابراهیم به پدرش می‌گوید:«ای پدر!چرا چیزی را می پرستید که نمی شنود و نمی بیند و تو را از هیچ چیز بی نیاز نمی کند؟»[۲۴۳]

یکی از جلوه های سیاست جنایی مشارکتی اسلام مشارکت دادن مردم در امور مربوط به واجبات و محرّمات است.این امر به وسیله فریضه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک تکلیف همگانی و عاملی در جهت سلامت جامعه از انحراف و پیشگیری از جرم و وظیفه ای برای تک تک شهروندان است.در مکتب فقهی گاهی از امر به معروف و نهی از منکر با عنوان دفاع همگانی یا دفاع اجتماعی در مقابل دفاع فردی یا دفاع مشروع یاد می شود.[۲۴۴]

فصل دوم: تعدیل و پیشگیری ثالث از گرایش مجرمانه

در این فصل به نقش توبه و آثار اصلاحی و تربیتی آن و همینطور عفو ‌و گذشت و اثراتی که بر روی فرد و جامعه می‌گذارد و همینطور نقش آن در پیشگیری های بعدی و حتی بعد از ارتکاب وقوع جرم می پردازیم.

مبحث اول: توبه

احساس گناه،باعث کمبودها و نقایصی در انسان می‌گردد.اگر انسان دائم در همان حالت گناه بماند نه تنها حال خود را از دست می‌دهد بلکه ممکن است که به انواع دیگر گناه نیز آلوده گردد.اما دین راه حلی برای خلاصی از این حس گناه و بازگشت فرد به اجتماع و دادن فرصت دوباره به افراد،نهادی به نام توبه را قرار داده است.این امر باعث می شود که دوباره فرد در دام گناه گرفتار نشود و اعتماد به نفس و احساس رضایت را دوباره در خود ببیند و احساس کند که می‌تواند گذشته اش را جبران نماید که به تثبیت و آرامش انسان منتهی می‌گردد.[۲۴۵]

«إِنَّ اللهَ لاَ یَغفِرُ أَن یُشرَکُ بِهِ وَ یَغفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء:خداوند(هرگز)شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد.»[۲۴۶] و این آیه که نشان از رحمت و بخشش بی منتهای الهی دارد که می فرماید:«وَ إِذَا جَاءَکَ الَّذینَ یُومِنُونَ بِآیَتِنَا فَقُل سَلامٌ عَلَیکُم کَتبَ رَبُّکُم عَلَی نَفسِهِ الرَّحمَهَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنکُم سوءاً بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعدِهِ وَ أَصلَحَ فَأَنَِهُ غَفُورٌ رَحیمٌ:هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آن ها بگو:سلام بر شما،پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده،هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح(جبران) نماید،او آمرزنده مهربان است.»[۲۴۷] از این آیات و آیات دیگر در باب توبه نتیجه می گیریم که هیچ انسانی نباید در خود احساس گناه مداوم و عدم بخشش از جانب خداوند نماید بلکه همواره امید به بخشش از سوی خداوند باید داشته باشد.

گفتار اول: تاثیر توبه در سقوط مجازات

«یا أَیُهَا الذّینَءامَنوا توبوا أِلَی الله تَوبهً نَصوحاً:ای کسانی که ایمان آورده اید بسوی خدا توبه کنید:توبه خالص.»[۲۴۸] توبه در لغت به معنای بازگشت از گناه و ندامت و پشیمانی از انجام آن و در اصطلاح عبارت است از ترک گناهان کنونی و عزم بر ترکشان در آینده و تدارک تقصیر گذشته.[۲۴۹] توبه از بنیادهای حقوق جزای اسلامی است.اسلام در راستای بازگرداندن مجرم به جامعه و ندامت از کرده خود و به خاطر رعایت مصلحت و اعمال سیاست کیفری مناسب راهی معین نموده که در صورت توبه فرد مجازات او منتفی گردد.توبه در قوانین اسلامی از معاذیر معاف کننده قانونی است.‌به این معنا که مجرم دارای تمام شرایط مسئولیت کیفری است و عملی را هم که انجام داده است جرم می‌باشد،اما رعایت پاره ای از مصالح مانع مجازات فرد می‌گردد که آنهم از باب رأفت اسلامی و دادن فرصت دوباره ای به مجرم انجام می شود.[۲۵۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...