عملکرد غیر متعادل سیستم‌های پیشرفته، روابط متقابل عوامل اقتصادی را مختل کرده، جامعه را به دو قطب فقیر و غنی تفکیک نموده و نوعی ناهمگونی میان اقشار مختلف پدید می آورد.این عدم توازن اجتماعی در نظام های سرمایه داری یا شبه سرمایه داری به صورت حادتری ظاهر می شود. راه حلی که اقتصاددانان در این رابطه پیشنهاد می‌کنند توزیع مجدد درآمد ها و ثروت ها می‌باشد. این مهم از طریق کمکهای بلاعوض نقدی و غیرنقدی،پرداخت سوبسید و ارائه خدمات عمومی رایگان یا ارزان صورت می‌گیرد.منابع تامین مالی اینگونه تسهیلات،ممکن است مالیتهایی باشد که در بهترین وجه خود،از ثروتمندان جامعه اخذ می شود.پرداخت مالیتها به وسیله اقشار پردرآمد و توزیع آن میان ‌گروه‌های درآمدی پایین می‌تواند شکاف درآمدی میان اقشار را تا حدودی جبران کند، اگرچه توزیع مجدد درآمدها درمان قطعی این عارضه نیست و تنها در حکم یک مسکن است.

۲-۴-۲) ایجاد توازن در دخل و خرج دولت

یکی از وظایف مالیتها تامین هزینه های جاری دولت در وهله اول و پشتیبانی از طرحهای عمرانی در مرحله بعدی است. اقتصاددانان در بحث تعادل بودجه بر این نکته تأکید دارند که وجود کسری بودجه مداوم،یعنی فزونی مخارج بر دریافتهای دولت می‌تواند عواقب وخیمی را برای اقتصاد به وجود آورد. کسری بودجه با افزایش تقاضای بازار و نقدینگی در جامعه،زمینه بروز فشارهای تورمی را پدید می آورد، وجود کسری به ویژه در بودجه جاری دولت مشکل ساز است، زیرا در مقابل هزینه های جاری انجام شده، کالایی تولید نمی شود تا جوابگوی تقاضای انسانی به وجود آمده باشد، اما چنانچه از پشتیبانی منابع دجلوگیری ‌کرده‌است.به همین دلیل مالیاتها در زمینه جلوگیری از کسری بودجه و ایجاد تعادل و توازن در دخل و خرج دولت نقش اساسی را برعهده دارد.

۲-۴-۳) ابزار سیاست گذاری هدایتی

همان‌ طور که مالیات ابزاری برای محو قله های ثروت و حذف شکاف درآمد میان فقیر و غنی از جامعه است، همچنین می‌تواند ابزاری برای ایجاد توازن میان بخش‌های اقتصادی باشد. رشد موزون بخش‌های مختلف اقتصادی و جلوگیری از عدم تمرکز امکانات در مناطق خاص، از جمله اهدافی است که اقتصاد هر کشور دنبال می‌کند.توفیق در این زمینه باعث می شود امکانات و منابع را برای فعالیت‌های اقتصادی در بخش‌های مختلف به طور یکسان و عادلانه ای فراهم کنند.نمونه ای از رشد نامناسب بخش‌های اقتصادی ،رشد بی رویه بخش خدمات قبل از توسعه متناسب بخش تولید جامعه است، که می‌تواند باعث عقب افتادگی و عدم توسعه مناطق محروم و دورافتاده شود. راه حلی که صاحب‌نظران اقتصادی در این زمینه ارائه می کنندعبارتست از وضع مالیات‌های سنگین به امور غیرتولیدی و برقراری معافیتهای مالیاتی در رشته‌های تولیدی خاص با اعطای امتیاز به واحدهای متمرکز در منطق محروم.بدین ترتیب با به کارگیری مالیات به عنوان ابزار سیاست‌گذاری می توان سودآوری فعالیت‌های اقتصادی را بنحوی تغییر داد که فعالیت‌های تولیدی در رشته‌های مورد نظر توسعه یابد.گرجی،محمدرضا،بررسی موارد خود اظهاری مالیاتی در ایران و ارائه راهکارهای لازم،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز۸۰-۱۳۷۹

۲-۵) معنی و مفهوم عدالت مالیاتی

عدالت یک مفهوم ارزشی است و بر اساس قضاوتها و معیارهای مختلف ارزشی به صورت‌های متفاوت تعبیر و تفسیر می‌گردد.صاحب‌نظران معتقدند که مفهوم عدالت نتیجه تفکر و رضایت اجتماعی است و دو نوع تعبیر و تفسیر از این مفهوم وجود دارد. ۱-عدالت افقی ۲-عدالت عمودی جعفری صمیمی،احمد،اقتصاد بخش عمومی(۱)،انتشارات سمت،چاپ سوم۱۳۷۸،صفحه۷۲

۲-۵-۱) عدالت افقی

عدالت افقی یک معیار سنتی برای طرح مالیات مطلوب است و منظور از آن این است که مالیاتها، باید با اشخاصی که در وضعیت اقتصادی مشابهی قرار دازند به صورت یکسان برخورد کند، به عبارت دیگر اگر در یک سیستم مالیاتی سعی در برقراری رفتاری یکسان شود، در این صورت منظور اجرای عدالت افقی مالیات است. پورمقیم،سیدجواد،اقتصاد بخش عمومی،تهران،نشرنی،ویراست دوم،چاپ ششم،۱۳۸۲، صفحه۱۷۸مفهوم عدالت افقی فی النفسه پایه اقتصادی نندارد بلکه بر اساس قضاوت است که قبول آن باید با قضاوت ارزشی همراه باشد.‌بنابرین‏ به کار بردن این مفهوم “موقعیت برابر” مستلزم تعریف آن است.معمولا بعضی از فهرستهای قابل مشاهده از توانایی پرداخت مانند درآمد- مخارج- یا ثروت برای تعریف موقعیت برابر مناسب نیستند. دو نفر را در نظر بگیرید که هر دو می‌توانند ۱۰ دلار در هر ساعت به دست آورند. آقای الف در هر ساعت ۱۵۰۰ ساعت کار می‌کند در حالی که آقای ب ،۲۲۰۰ساعت در سال کار می‌کند،پس درآمد الف ۱۵۰۰۰دلار و درآمد ب ۲۲۰۰۰دلار است. ‌بنابرین‏ بر حسب درآمد الف و ب در موقعیت های یکسانی نیستند. اما در مفهوم دیگری الف و ب یکی هستند بخاطر اینکه ظرفیت کسب آن ها برابر است (۱۰ دلار) فقط ب بیشتر کار می‌کند ،‌بنابرین‏ چون تلاش کاری تا اندازه ای تحت کنترل افراد است دو نفر با درآمدهای متفاوت ممکن است در موقعیت یکسانی باشند.همچنین دو نفر را با ظرفیت‌های متفاوت در استفاده از ترکیبی از کالاها در نظر بگیرید. در چنین صورتی یک سیستم مالیاتی که رفتاری یکسان داشته باشد از نظر افقی غیرعادلانه خواهد بود. به همین طریق اگر فرض شود که هر دو به یک نسبت بهره خواهند برد هر سیستم مالیاتی که تبعیض بین افراد ایجاد نکد جنبه عدالت افقی خواهد داشت.فقدان عدالت افقی در حالتی نیز،که بود و نبود مزایا در یک نوع کار خاص، منجر به کسب درآمدهای متفاوت می شود، وجود دارد سیستم مالیات بر درآمد برای افرادی که از مزایای غیرنقدی استفاده نمی کنند تبعیض آمیز خواهد بود و از این رو غیر عادلانه است ‌بنابرین‏ دستیابی به عدالت افقی مشکل خواهد بود.پورمقیم،سیدجواد،اقتصاد بخش عمومی،انتشارات نشرنی،چاپ ششم،ویراست دوم۱۳۸۲،صفحه۱۷۸

۲-۵-۲) عدالت عمودی

عدالت عمودی به معنای آن است که مالیاتها باید با اشخاصی که از نظر اقتصادی در وضعیت متفاوتی هستند به صورت نامساوی برخورد کند،به بیان دیگر برای تحقق عدالت عمودی ،لازم است مالیاتها برای افرادی که در ‌گروه‌های مختلف درآمدی و ثروت،قرار دارند به شیوه ای نابرابر وضع شود. جعفری صمیمی،احمد،اقتصاد بخش عمومی(۱)،انتشارات سمت،چاپ سوم۱۳۷۸،صفحه۷۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...