معمولاًمنظور شما از این توصیف این است که‌آن فرد صمیمی وخوشایند است ،همنشینی با او خوب است وبه راحتی می توان با ا کنار آمد –آدم مهربانی که شاید او را به عنوان رفیق ،هم اتاقی یا همکار انتخاب کنید .اگر مدیر جایی باشید شاید این فرد را استخدام کنید ،اگر برای رفتن به زیر بار تعمد شخصی آماده باشید ،شاید بخواهید با این شخص ازدواج کنید ،شما تصمیم خود را بر مبنای برداشتی که از شخصیت او دارید می گیرید شما همچنین کسانی را می شناسید که آن ها را به داشتن شخصیت وحشتناک تو صیف می کنید . چنین آدمهایی شاید منزوی ،متغاصم ،پرخاشگر ،نامهربان وناخوشایند باشند ‌و کنار آمدن با آن ها دشوار باشد شما آن ها را استخدام نخواهید کرد ،دوست ندارید با‌آن ها همکاری کنید وامکان دارد دیگران نیز آن ها را طرد ومنزوی کنند .

در حالی که شما مشغول قضاوت کردن شخصیت دیگران هستید آن ها نیز درباره شما قضاوت‌های مشابهی می‌کنند این تصمیمات متقابل که زندگی قضاوت کننده ‌و قضاوت شونده را شکل می‌دهند بارها صورت می گیرند ،یعنی هر بار با موقعیتی اجتماعی روبر می‌شویم که ایجاب می‌کند تا با افراد تازه ای تعامل کنیم. البته تعداد تنوع موقعیتهای اجتماعی که دوست دارید در آ»ها مشارکت کنیدنیز به وسیله شخصیت شما تعیین می‌شوند برای مثال ،اجتماعی بودن یا خجالتی بودن شما .

توصیف شخصیت خود شما :

البته سعی در جمع بندی کردن مجموعه ای از ویژگی‌های شخصیت یک نفر با بهره گرفتن از واژه های مبهمی چون عالی وحشتناک کار آسانی است . شخصیت به قدری پیچیده است که نمی توان آن را ‌به این سادگی توصیف کرد ،زیرا انسان‌ها ‌در موقعیت‌های مختلف و در ارتباط با افراد متفاوت ،بسیارپیچیده وتغییر پذیر هستند . برای این که شخصیت را درست توصیف وتعریف کنیم باید در یان خود دقیق تر باشیم . به همین دلیل روان شناسان برای ارزیابی شخصیت تلاش زیادی را صرف ساختن آزمونها کرده‌اند .

شاید معتقد باشید که به هیچ آزمون روان شناختی نیاز ندارید که بگویند شخصیت شما چگونه است و در مجموع شاید حق با شما باشد . هر چه باشد شما بهتر از هرکس دیگری خود را می شناسید اگر از شما بخواهند کلماتی را فهرست کنید که «شخصیت شما را بهتر توصیف کنند ،بی شک می توانید این کار را بدن فکر کردن زیاد انجام دهید . بسیار خوب ،امتحان کنید . تکه ای کاغذ بردارید وبه هر تعداد که بتوانید صفاتی را روی آن بنویسید که شرح دهنده شما واقعاًچگونه هستید –نه اینکه دوست دارید چگونه باشید یا می خواهید استادان ،والدین ،یا دوستان شما تصور کنند که شما چگونه هستید –بلکه خود واقعی شما سعی کنید از کلمه عالی استفاده نکنید حتی اگر درمورد شما صدق کند .

چند کلمه را انتخاب کنید ؟شش تا ؟ده تا ؟قوری بیشتر ؟ازمون شخصیت پر مصرفی که به فهرست صفت معروف است ۳۰۰صفت را برای توصیف شخصیت ارائه می‌دهند . افرادی که این آزمون را انجام می‌دهند صفاتی را انتخاب می‌کنند که آ»ها را بهتر توصیف می‌کنند . (گوف وهیلبرون،۱۹۸۳)

نه ،ما از شما می‌خواهیم تمام ۳۰۰صفت را مرور کنید فقط ۳۰صفت که فهرست شده اند کافی است . کنار صفاتی که ‌در مورد شما مصداق دارند علامت بزنید . اکنون تو صیفی مشروح تر از شخصیت خود در اختیار دارید فراموش نکنید که در آزمون واقعی ،۲۷۰صفت دیگر برای انتخاب کردن دارید .

چگونه شخصیت شکل می‌گیرد :

در اینجا نمی خواهیم روی این موضوع تمرکز کنیم که شخصیت شما چگونه است .شما برای آگاه شدن از آن به درس روان شناسی نیاز ندارید .آنچه می‌خواهیم بررسی کنیم عوامل ونیروهایی هستند که شخصیت شما را شکل می‌دهند . برای مثال آیا ما با نوع خاصی از شخصیت به دنیا آمده ایم یا آن را از والدین خود یا می گیریم ،آیا شخصیت تحت تأثیر نیروهای ناهشیار قرار دارد وآیا شخصیت بعد از سال‌های کودکی ما می‌تواند تغییر کند . ما می‌توانیم هریک از این نظریه پردازان را به صورت قطعه های کمک کننده به معمای بزرگ در نظر بگیریم ،وبه همین دلیل است که می‌خواهیم عقاید آن ها را بررسی کنیم با اینکه برخی از مفاهیم آن ها ده‌ها سال قدمت دارند . روان شناسان دهمچنان سعی می‌کنند که این قطعه ها را کنارهم بچینند تا تصویر روشن تر وکاملتر ی را به وجود آورند که توضیح دهد چه چیزی ما را ‌به این صورت که هستیم در‌آورده است .

جایگاه شخصیت در تاریخ روان شناسی :

چون بررسی شخصیت برای شناختن ماهیت انسان بسیار اهمیت دارد ،شاید تصور کنید که همیشه جایگاه برجسته ای را در روان شناسی اشغال ‌کرده‌است . اما روان شناسان بعد از گذشت زمانی افزون بر نیم قرن از تاریخ روان شناسی به عنوان یک علم ،توجه نسبتاًکمی به شخصیت داشته اند .

روان شناسی به عنوان علمی مستقل ‌و عمدتاتجربی ،از ترکیب عقاید اقتباس شده از فلسفه وفیزیولوژی به وجود آمد تولد روان شناسی در اواخر قرن نوزدهم در آلمان صورت گرفت ‌و عمدتاحاصل کار ویلهلم وونت بود که اولین آزمایشگاه روان شناسی را در سال ۱۸۷۹در دانشگاه لایپزیک دایر کرد .

بررسی هشیاری :

علم جدید روان شناسی روی تجزیه کردن تجربه هشیار به اجزای اساسی آن تمرکز کرد . روش های روان شناسی از شیوه های که در علوم طبیعی استفاده می شد ،الگو گرفتند . به نظر می رسید که شیمی وفیزیک ،اسرار دنیای مادری را با کاهش دادن کل ماده به عناصر اصلی وتجزیه کردن آن ها آشکارکرده اند .

اگر امکان شناختن دنیای مادی با تجزیه کردن آن به عناصر وجود داشت پس چرا نتوان ذهن یا دنیای ذهنی را به همین روش برسی کرد ؟

وونت وروان شناسان دیگر زمان وی که به بررسی ماهیت انسان علاقه مند بودند،عمیقاًتحت تأثیر روش علوم طبیعی قرار گرفته وسعی کردند وآن را در بررسی ذهن به اجرا گذارند . چون این پژوهشگران خودرا به روش آزمایشی محدود کردند ،فقط آن فرآیندهای ذهنی را بررسی نمودند که ممکن بود تحت تأثیر محرک‌های بیرونی قرار داشته باشند وآزمایشگر بتواند آن ها را دستکاری وکنترل کند . در این رویکرد روان شناسی آزمایشی برای موضوع پیچیده وچند وجهی مانند شخصیت جایی وجود نداشت با موضوع یا روش های علم تازه روان شناسی سازگار نبود .

بررسی رفتار :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...