• به صورتی واضح ماهیت و خصیصه­ های این دارایی­ ها معطوف به نوع کسب و کار، تولید و یا خدمت در هر سازمان است (اسکولین و کریستوفر[۵۳]، ۲۰۰۸).

در هزاره­ جدید، تعاریف گسترده­تری توسط نظریه پردازان و پژوهشگران در راستای یافته ­های گذشته مطرح شده است. هر چند با توسعه­ شناخت اهمیت مفاهیم مرتبط با دانش و نوآوری سازمانی، بر گستردگی جایگشت دارایی­ های دانشی و نوآورانه در طبقه بندی و مؤلفه‌ های مؤثر دارایی­ های نامشهود افزوده شد. از سوی دیگر توجه به طبقه بندی دارایی­ های نامشهود از خلال خصایص کارکردی این دارایی­ ها نیز مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این نگره برخی از دارایی­ های نامشهود بر عملکرد تولید یا خدمت رسانی تاثیر گذارند مانند: سرمایه انسانی، ساختار داخلی و ساختار خارجی، که می توان این دسته از دارایی های نامشهود را دارایی­ های تولیدی نامید ( پترسون[۵۴] ، ۲۰۰۵).

باروخ لو معتقد است که خلق ارزش از خلال این دارایی­ ها در سازمان، مستلزم پیاده سازی استراتژی­ های بر پایه فرآیندهای نوآورانه است که به شکلی مستحکم از سرمایه گذاری بر دارایی های نامشهود پشتیبانی نماید (لو[۵۵] ، ۲۰۰۱).

لو، در این راستا طبقه بندی جدیدی را برای مؤلفه‌ ­های تشکیل دهنده دارایی­ های نامشهود از خلال توجه به ماهیت کارکردی پیشنهاد ‌کرده‌است. بر اساس این طبقه بندی، مؤلفه‌ ­های دارایی های نامشهود عبارتند از:

    • سرمایه ساختاری: رویه های متمایز و چابک کسب و کار که سازمان را از سایر رقبا متمایز می­ نماید.

    • سرمایه نوآوری و نوپدیدی: تلاش­ها و یافته ­های سازمان در قالب تحقیق و توسعه.

    • برند سازمانی، اعتباری که از دریچه آن سازمان این امکان را می‌یابد تا محصول/ خدمت خود را به بالاترین قیمت نسبت به سایر رقبا به فروش رساند.

  • حقوق امتیازات انحصاری: مزایایی که منحصر به سازمان بوده و رقبا در ورود و رقابت در آن حوزه ها ناتوان بوده یا با محدودیت هایی روبرو هستند (لو ، ۲۰۰۱) .

یکی دیگر از تعاریفی که در حوزه طبقه بندی دارایی های نامشهود مورد توجه قرار گرفته، تعریف و طبقه بندی روبرت کاپلان و دیوید نورتون است. کاپلان و نورتون دارایی های نامشهود را در قالب سه مؤلفه‌­ی عمده طبقه بندی نموده اند، که عبارتند از:

    • سرمایه انسانی: مهارت، استعداد و دانشی که کارکنان در سازمان به کار می گیرند.

    • سرمایه اطلاعاتی: پایگاه داده، سامانه های اطلاعاتی، شبکه ها و زیر ساخت های فن آورانه­ سازمان.

  • سرمایه سازمانی، فرهنگ، رهبری، طریقت هدایت کارکنان در راستای اهداف استراتژیک و توانایی سازمان در اشتراک دانش(کاپلان و نورتون ، ۲۰۰۴) .

با توجه به تعاریف صورت پذیرفته پیرامون دارایی های نامشهود، به طور کلی می توان ویژگی­های زیر را به عنوان خصیصه های مشترک دارایی های نامشهود عنوان داشت.

    • دارایی های نامشهود غیر قابل لمس بوده و ماهیت فیزیکی ندارند.

    • دارایی نامشهود محدود نبوده، ممکن است بتوان در یک زمان واحد به صورتی چندگانه از آن‏ها استفاده نمود.

    • دارایی نامشهود زمانی که مورد استفاده قرار می گیرند، به ارزش آن‏ها افزوده می­ شود.

    • بازده دارایی­ های نامشهود، بر خلاف دارایی­ های مشهود صعودی است.

    • دارایی­ های نامشهود، در قالب شبکه­ های ارتباطاتی پیچیده­­ درون سازمانی یا از طریق اکتساب از خارج سازمان شکل می گیرند.

    • ایجاد ارزش از دریچه دارایی های نامشهود معطوف به آینده است.

    • اداره و کنترل دارایی نامشهود چندان آسان نیست.

    • هر چند شکل­ گیری دارایی­ های نامشهود در سازمان و امکان انتساب ارزش از آن‏ها فراگیر است، اما امکان شناسایی این دارایی­ ها چندان راحت نیست.

    • سیستم­های حسابداری سنتی، ابزارهای مناسبی برای محاسبه و اداره­ دارایی­ ها نامشهود نیستند.

    • مفهوم مالکیت به صورت سنتی آن، ‌در مورد دارایی­ های نامشهود چندان حکم فرما نیست.

    • سرمایه ­گذاری بر دارایی نامشهود با ریسک زیادی همراه است.

    • از آنجایی که دارایی­ های نامشهود صورت مادی و فیزیکی ندارند، ‌بنابرین‏ تبادل و داد و ستد آن‏ها با مشکلاتی همراه است.

    • ایجاد سامآن‏های حقوقی برای پشتیبانی و حفظ این دارایی­ ها در سازمان دشوار است.

    • هزینه­ های حاشیه­ای مرتبط با دارایی­ های نامشهود کم و در مقابل هزینه­ های اصلی مرتبط با آن‏ها زیاد است.

    • غالب دارایی­ های نامشهود قابلیت مستند سازی و معامله در قالب تبادلات مالی، اسناد و مدارک ندارند.

    • دارایی­ های نامشهود هر سازمان، تنها برای همان سازمان ارزش حداکثری ایجاد می­نمایند.

    • دارایی های نامشهود، چرخه­ عمر نامشخص داشته و تعیین عمر مفید آن‏ها دشوار است.

    • دارایی های نامشهود، در شرایط متفاوت دارای ارزشی متغیر هستند.

    • دارایی های نامشهود، به طور مستقیم توانایی خلق ارزش برای سازمان را نداشته و به شکل پشتیبان فرآیندهای کسب و کار، ارزش ایجاد شده از این فرآیندها را افزایش می­ دهند.

    • دارایی­ های نامشهود دارایی ارزش بالقوه هستند.

  • ارزش دارایی­ های نامشهود به طور مستقیم بستگی به سیاست­ها و استراتژی­ های سازمان دارد (خاکاوند و همکاران ، ۱۳۸۸).

سرمایه فکری و رویکردهای آن

مقدمه و تاریخچه

نخستین تلاش­ های مرتبط با مفاهیم سرمایه فکری مرهون مطالعات فریتز مچلاب در سال ۱۹۶۲ میلادی است. اما به لحاظ تاریخی ابداع مفهوم سرمایه فکری به سال ۱۹۶۹ میلادی، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبرایس نسبت داده شده است.

دهه نود میلادی را می توان سرآغاز توجه جدی ‌سازمان‌ها به مفاهیم مرتبط با سرمایه فکری که حاصل نتایج مطالعات نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف در دهه­ هشتاد میلادی بود، نامید.