شخصیت بهنجار و نابهنجار از دیدگاه اسلام :

انسانی که دارای شخصیت بهنجار است به جسم و سلامت و نیرومندی آن اهمیت می‌دهد و نیازهای آن را تا حدودی که شرع و عقل اجازه می‌دهد برآورده می‌کند و همزمان با آن به خداوند ایمان می آورد و عبادت و دستوراتی را که موجب رضای پروردگار می شود انجام می‌دهد و از اعمالی که مایه خشم آفریدگار می‌شوند اجتناب می ورزد ، در نقطه مقابل کسی که پیرو هوای نفس خویش باشد و همچنین فردی که خواسته ها و نیازهای جسمانی خود را سرکوب و مقهور کند و با رهبانیت افراطی و ریاضت شدید باعث ضعف قوای بدنی خود شود و تنها به ارضای نیازها و تمایلات معنوی خویش بپردازد شخصیتی نابهنجار دارد زیرا اینگونه گرایش های افراطی یا تفریطی یا طبیعت و یا بهتر گفته شود با فطرت انسان مغایر و متضاداست به همین سبب هیچکدام از این دو گرایش به شکل گیری و تحقق ماهیت حقیقی انسان و ایجاد شخصیت متعادل او نمی انجامد ( هاشمیان ، ۱۳۸۵ ، ص ۱۵۹ )

تیپ شناسی :

یکی از مفاهیم پایداری که در طی تاریخ بشر همراه با مفهوم شخصیت آمده است صفات جسمانی می‌باشند از گذشته های بسیار دور این عقیده بر باور مردم حاکم بود که افراد چاق ، افراد خوش مشرب و شاد ، افرا لاغر مردمانی خجالتی ، مضطرب و عصبی بوده و آدمهای ورزشکار دارای روحی سالم هستند این نظریه که رابطه بین ساختمان سرشتی بدن و خصوصیات روانی و رفتار او وجود دارد ، قرن ها قبل از پیدایش روان شناسی عملی وجود داشته است . ( شاملو ، ۱۳۶۳ ، ص ۱۷۴ )

یکی از اولین دانشمندانی که به طور جدی ‌در مورد این رابطه اظهار نظر ‌کرده‌است بقراط حکیم بوده است بقراط بدن انسان را دارای چهار نوع خلط تصور می کرد : خون ، بلغم ، صفرا ، سودا

وی معتقد بود که میان جسم آدمی و جهان خارج ارتباط برقرار است و عناصر چهارگانه آب ، باد ، خاک و آتش که پیش از او به وسیله آمیدوکس فیلسوف دیگر یونانی عناصر تشکیل دهنده جهان فرض شده بوند در بدن خواص و آثاری دارند بدین معنی خاصیت آتش گرمی ، خاصیت باد سردی ، خاصیت خاک خشکی ، خاصیت آب تری است . خون افراد بهنجار هر چهار عنصر را به مقدار مساوی و متعادل دارا است . از سوی دیگر بلغم نماینده رطوبت آب ، صفرا نماینده گرمی آتش و سودا نماینده خشکی خاک می‌باشد ( کریمی ،۱۳۸۶ ، ص ۱۳۱ )

جالینوس ‌بر اساس نظرات بقراط ، اعتقاد داشت که مردم ‌بر مبنای‌ غلبه هر یک از این اخلاط در بدن از نظر شخصیتی از یکدیگر متمایز می‌گردند : این چهار نوع شخصیت عبارتند از :

    1. سودایی مزاج : سیاه چهره و بلند قد هستند ، اعمال تنفسی و جریان خون در آن ها ضعیف و کند است ، از نظر شخصیتی افرادی مضطرب و بدبین و ناراحت هستند

    1. بلغمی مزاج : چاق و پرچربی و سرخروی هستند ، جریان خون و تنفسی در آن ها ضعیف است و درارای عضلات شل هستند ، از نظر شخصیتی زودآشنا ، اجتماعی ، لاقید ، کم فعالیت ، بی درد و کندذهن هستند

    1. دموی مزاج : جریان خون کند ، ظاهری خوش آب و رنگ ، اشتهایی خوب و خواب سنگین دارند . خوشگذرانی ، خوش بینی ، فعالیت‌های ذهنی سطحی و کم عمق از ویژگی‌های شخصیتی آنان می‌باشد

  1. صفراوی مزاج : از نظر جسمی باریک اندام هستند و رنگ پوست آنان متمایل به قرمز و خشک است ، حرکات تنفسی آنان کند وشدید می‌باشد و از نظر خلق و خوی افرادی تند خوی ، زودخشم ، برتری طلب ، حسود و دارای ‌خواب‌های پرکابوس هستند ( ستوده ، ۱۳۸۱ ،ص ۲۱۵ )

این تیپ شناسی به طور همزمان ایجاد دو خط فکری در نظریه شخصیت را آغاز کرد . خط اول عبارت بود از این تصور که شخصیت افراد به نوعی در یک تیپ یا دسته خاص جای می‌گیرد خط دوم این تصور را در بر دارد که شخصیت افراد تا حد بسیار زیادی از طریق متغیرهای زیست شناسی تعیین می شود ( چارلز ، اس ، ۱۳۷۵ ، ص ۱۱۴ )

تیپ شناسی از دیدگاه کرچمر :

کرچمر دانشمند معروف آلمانی در سال ۱۹۲۱ در کتاب ساخت بدن و منش ، معتقد است که افراد را می توان از نظر جسمانی طبقه بندی نمود . تیپ های شخصیتی از نظر او عبارتند از :

    1. لاغرتنان یا لپتو سوماتیک : این افراد بدنی لاغر و کشیده دارند ، با قفسه سینه باریک و کم عمق زاویه زیر دهده ای تنگ است و پای بلند و گردن باریک مشخص می‌شوند و از نظر خلق و خوی دیر جوش ، گوشه گیر و خیال باف هستند . بیش از عالم خارج ، به عالم درون تمایل دارند . دیآشنا هستند اما دوستیهای آنان عمیق و دیر پا می‌باشند . از نظر فعالیت‌های عضلانی ، قوی هستند البته این گروه از نظر طبقه بندی جالینوس در گروه صفراوی مزاج قرار می گیرند ( ستوده ، ۱۳۸۱ ،ص ۲۱۶ )

    1. فربه تنان یا پیک نیک : افرای که در این طبقه جای می گیرند از نظر جسمی چاق و به قول معروف خپله هستند ، قد آن ها کوتاه است و سینه و شکمشان نسبت به سایر قسمتهای بدن رشد بیشتری دارد صورت آن ها پهن است ، گردن آن ها کوتاه و کلفت و پوست بدنشان تمایل به سرخی دارد از نظر خلق خوش برخورد ، خوش گذران ، شوخ طبع و خوش خوراک هستند به همه چیز با نظر خوش بینانه نگاه می‌کنند . و ظاهر و باطن یکسانی دارند . زود به دیگران دل می بندند و زود هم از آنان دل می‌کنند . این افراد در مجموع ، برونگرا هستند و در مسایل عقلی و منطقی زیاد عمق ندارند ، از نظر جسمی استعداد چاقی دارند و از نظر منش ادواری هستند یعنی خلق آن ها به طور متناوب تغییر می‌کند و از نظر بیماری آمادگی ابتلا به سایکوزماتیک – دپرسیو را دارند ( گنجی ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۲۸ )

  1. طبقه اتلتیک یا سنخ پهلوانی : از نظر جسمی این گروه دارای استخوانهای محکم ، عضلاتی نیرومند و قوی می‌باشند و از نظر روانی و اخلاقی ، افراد این گروه علاقه زیادی به فعالیت‌های بدنی و شرکت در مسابقات دارند . افرادی پرخاشگر و زورگو هستند و حساسیت لاغرتنان را ندارند بلکه تا حدودی خونسرد و عمدتاًً محافظه کارند . .کمتر شوخی می‌کنند و سعی می‌کنند بیشتر جدی باشند آمادگی مبتلا شدن به بیماری صرع را دارند ( کریمی ، ۱۳۷۸ ، ص ۱۳۰ )

تیپ شناسی از دیدگاه شلدن :

طبقه بندی شلدن از مشاهده افراد طبیعی به وجود آمده ، بر فرضیه جنین شناسی استوار است . این طبقه بندی در شکل ظاهری بدن سه بعد تشخیص می‌دهد که از رشد سه لایه جنین یعنی اندودرم ، مزودرم و اکتودرم پدید می‌آیند . اولین اقدام شلدن این بود که از صدها جوان برهنه در سه حالت مختلف ( جلو ، عقب ، پهلو ) عکس گرفت . هزاران عکس به دست آمده را چندین بار طبقه بندی کرد و آخرالامر ‌به این نتیجه رسید که ناحیه شکم ، اعضای درونی ( معده ، قلب ، شش‌ها ) در بعضی از آن ها بزرگ و در بعضی دیگر کوچک است . بقیه افراد بین این دو حد افراط و تفریط قرار دارند . چون این ناحیه از بدن از رشد لایه آندودرم جنین به وجود می‌آید این تیپ افراد را آندومورف نامید ( گنجی ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۲۹ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...