علاوه بر این نیدلر[۶۸](۱۹۸۴)، مهارت­ های تفکر انتقادی را شامل سه قسمت می­داند:

الف- مهارت تعریف و شفاف­سازی مسئله، که خود شامل: تشخیص دیدگاه­ های اصلی یا مسئله، مقایسه شباهت­ها و تفاوت­ها، تشخیص اطلاعات مربوط به یک مسئله، تنظیم سوال­های مناسب است.

ب- مهارت قضاوت درباره اطلاعات مربوط به مسئله، که خود شامل: تمایز میان حقیقت، عقیده، قضاوت مستدل، بررسی توافق مفاهیم، تشخیص مفروضات بیان نشده، تشخیص چهارچوب­های کلیشه­ای و تشخیص عوامل احساسی، تبلیغی و مطالب سوگیری شده است.

ج- مهارت حل مسئله و استخراج نتایج، که خود شامل: تشخیص کفایت اطلاعات جمع ­آوری شده و پیش ­بینی نتایج احتمالی است(تفنگدار، ۱۳۸۶).

انیس( به نقل از عباسی، ۱۳۸۰) در فهرست خود دوازده عنصر از تفکر انتقادی را نام می­برد و بیر به آن نیز اشاره می­ کند که یکی از کامل­ترین تحلیل­ها از تفکر انتقادی ‌می‌باشد که عبارتنداز:

۱) معنای یک عبارت را درک کنند.

۲ (قضاوت و داوری ‌در مورد وجود یا عدم وجود ابهام در استدلال.

۳ (قضاوت بر تناقض­های موجود در عبارات.

۴ (قضاوت ‌در مورد نتیجه ­گیری.

۵ (قضاوت ‌در مورد صراحت عبارت­ها.

۶ (قضاوت ‌در مورد کاربرد اصل خاصی در عبارت­ها.

۷ (قضاوت بر اعتبار مشاهدات.

۸ (قضاوت ‌در مورد تأیید نتایج استقرایی.

۹ (قضاوت بر صریح و روشن نمودن مسئله.

۱۰ (قضاوت ‌در مورد مفروضات.

۱۱ (قضاوت ‌در مورد کفایت تعریف.

۱۲ (قضاوت ‌در مورد پذیرش عبارت­ها.

فاسیون[۶۹] (۱۹۹۷)، نیز مهارت­ های تفکر انتقادی را شامل

الف- تعبیر و تفسیر: به معنی فهم و بیان مفهوم و تجربیات، موقعیت­ها، داده ­ها، رویدادها، قضاوت­ها، اعتقادات و قوانین، رویه­ ها یا معیارها ‌می‌باشد این مهارت خود را شامل یک سری از مهارت­ های دیگر مانند گروه­بندی، اهمیت­بندی، و روشن­سازی مفهوم ‌می‌باشد.

ب- تجزیه و تحلیل: به عقیده کارشناسان شناسایی روابط قضاوتی واقعی و مورد نظر در میان جمله­های بیانی، پرسش­ها، شرح­ها یا دیگر شکل­های بازنمایی به منظور بیان عقیده، قضاوت، تجربیات، دلایل و اطلاعات، فرایندهای مربوط به تجزیه و تحلیل ‌می‌باشد مهارت تجزیه و تحلیل نیز، دو مهارت فرعی دیگر یعنی بررسی نظرها و شناسایی استدلال­ها را در بر ‌می‌گیرد.

ج- مهارت­ های ارزیابی: ارزیابی جز مهارت­ های شناختی است. ارزیابی اینگونه تعریف شده است که برآورد اعتبار بیانیه­ها یا دیگر نمودهایی که در قالب برداشت شخصی تجزیه و تحلیل موقعیت، قدرت، قضاوت یا توضیحاتی از قضاوت تجربه، موقعیت، باور، عقیده و همچنین برآورد قدرت منطقی میان روابط عمده یا قضاوتی در نظر گرفته شده بین گفته­ها، توضیحات، سوالات و دیگر نمودها را دارند، می­داند.

به طور کلی دیدگاه­ های صاحب­نظران درباره مهارت­ های تفکر انتقادی را ‌می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. گروه اول معتقدند که تفکر انتقادی دارای مهارت­ های ذهنی متمایز نیست و در فرایند آموزش تفکر انتقادی آنچه بیشتر مورد نیاز است تغییر در خود فرد است نه کسب مهارت. در این گروه به بعد عاطفی بیش از بعد شناختی تفکر انتقادی اهمیت داده می­ شود. گروه دوم به مهارت­ های متمایز در تفکر انتقادی اعتقاد دارند و آن را متشکل از سه مهارت تعریف و شفاف­سازی مسئله، مهارت قضاوت درباره اطلاعات مربوط به حل مسئله و استخراج نتایج که خود شامل تشخیص کفایت اطلاعات جمع ­آوری شده و پیش ­بینی نتایج احتمالی است( مهری­نژاد، ۱۳۸۶). اندیشمندان و نویسندگان بسیار زیادی مهارت­ های تفکر انتقادی را برشمرده­اند که در صفحات قبل ذکر شد اما محقق با توجه مطالب بیان شده و پرسشنامه آزمون مهارت­ های تفکر انتقادی حسن شعبانی از بین مؤلفه‌ ­های ذکر شده مهارت­ قضاوت یک عنصر کلیدی در تفکر انتقادی است. اکثر دانشمندان مهارت قضاوت را در فهرست مهارت­ های تفکر انتقادی آورده­اند. به نظر محقق قضاوت اصطلاح مفیدی برای وصف جوهر انتقادی است. اعمال قضاوت را ‌می‌توان به طور اساسی برای تمام مهارت­ های تفکر انتقادی به کار گرفت. و انتقادی بودن را نوعی تمرین کردن قضاوت دانست. یکی دیگر از مهارت­ های تفکر انتقادی مقایسه ‌می‌باشد که این مقایسه نه تنها در برنامه درسی موجب دستیابی دانش ­آموزان به مجموعه اهداف ناظر بر رشد عقلانی مانند درک ارتباط میان مطالب می­گردد بلکه در زمینه اجتماعی نیز موجب می­ شود دانش ­آموزان مهارت­ های اجتماعی را بیاموزند. یکی دیگر از مهارت ­ها که از نظر مهم بودن ‌می‌توان ذکر کرد مهارت تشخیص است. این مهارت در درک، فهم مطالب و توانایی استفاده در موقعیت­های مختلف را دارا ‌می‌باشد. چون در این مهارت صرفا از یادگیرنده خواسته می­ شود مطالب را بدون دخل و تصرف زیاد در آن بیان کند.

۲-۴-۷ – نظریه­ های تفکر انتقادی

نظریه­ های شناختی[۷۰]: نظریه پردازان شناختی، به شاگردان در فرایند یادگیری هم چون پردازش کنندگان فعال اطلاعات می­نگرند؛ کسانی که تجربه ‌می‌کنند و برای حل مسائل به جست­و­جوی اطلاعات می­پردازند، در ساختار ذهن خود آنچه را که برای حل مسئله­ خود مفید تشخیص می­ دهند، به کار می­ گیرند، و به جای اینکه به طور انفعالی تحت تأثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه یا چشم پوشی ‌می‌کنند. به همین دلیل، شناخت­گرایان موقعیت یادگیری را یکی از مهم ترین عوامل در فرایند یادگیری می­دانند.

نظریه فراشناختی[۷۱]: از دید فراشناختی، شاگرد باید بر فرایند ذهنی خود نظارتی فعال داشته باشد و فعالیت­های ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کند. حتی برخی بر این باورند که توانایی­ ها و مهارت­ های شناختی و فراشناختی در حدود سنین پنج تا هفت سالگی شروع به رشد ‌می‌کنند و در تعداد زیادی از شاگردان از رشد قابل ملاحظه­ای نیز برخوردارند.

نظریه ساختن­گرایی[۷۲]: یکی دیگر از نظریه­ های حامی تفکر انتقادی، نظریه ساختن­گرایی است که خود ریشه در تفکر شناختی دارد. پایه­ های فلسفی چنین رویکردی بر اصل خطا­پذیری معرفت­شناسی استوار است. ساختن­گرایان نیز هم چون روانشناسان شناختی یادگیری را فرایند ادراک حاصل از تجربه می­دانند و معتقدند، مجریان برنامه ­های درسی باید موقعیتی فراهم سازند که در آن، شاگردان از طریق مباحثه­ی استدلالی که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل می­ کند، به تفکر انتقادی بپردازند(هاشمیان نژاد،۱۳۸۰؛ شعبانی و مهر محمدی، ۱۳۷۹).

۲-۴-۸ – مراحل آموزش تفکر انتقادی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...