دانلود پایان نامه و مقاله – فصل سوم: شناسایی ادله اثبات دعوی – 1 |
فصل سوم: شناسایی ادله اثبات دعوی
مبحث اول: تعریف ادله اثبات دعوی
الف- ادله: ادله جمع مکسر دلیل و جمع دیگر دلیل یا دلالت، دلایل است. معنای لغوی دلیل، راهنما است، دلیل در اصطلاح عرف، به چیزی اطلاق می شود، که امر مجهولی را ثابت نماید.
ماده ۱۹۴ ق.آ.د.م. دلایل را با این عبارت، تعریف می نماید: «دلیل عبارت از امری است که اصحاب دعوا برای اثبات یا دفاع از دعوی به آن استناد مینمایند» به این ترتیب دلیل در لسان قانون معنی محدودی دارد و امری است که کاربرد آن در دادگاه است و زمان ظهور و تجلی آن زمان طرح دعوی و دفاع است. در یک معنی وسیع دلیل، حافظ و نگهدارنده حق شناخته می شود. اعم از اینکه دعوایی مطرح و از دلیل استمداد شود و یا نشود.[۷۳]
ب- «اثبات»، واژهای عربی است که از ریشه «ثبت، ثباتاً، ثبوتاً» گرفته شده و به معنای تحکیم و تحقق است و اثبات حق به معنای اقامه دلیل بر آن است. از نظر اصطلاح حقوقی اثبات معنایی نزدیک به معنای لغوی دارد و تفاوت اساسی در تعریفها دیده نمی شود. بنابرین با بیان دو تعریف شرح الاسمی با ماهیت اثبات، آشنا میشویم:
در یک تعریف آمده است: «اقامه دلیل نزد دادرس برای اثبات وجود واقعهای قانونی، از راه هایی که قانون تعیین کردهاست تا آثار واقعه، بر آن مترتب شود». و «اقامه دلیل بر حقیقت امری که مورد ادعاست برای اینکه آثار قانونی بر آن مترتب شود».
در این دو تعریف به سه موضوع اشاره شده است:
عملیات اثبات کننده؛ موضوع اثبات؛ هدف اثبات.
عملیات اثبات کننده، همان اقامه دلیل است و موضوع اثبات یک واقعهی قانونی یا حقیقت مادی است که مورد اختلاف میباشد. هدف از اثبات، مترتب ساختن آثار بر آن واقعه یا حقیقت است و البته اثبات کننده باید مقررات شکلی و ماهوی راجع به ادله را کاملاً رعایت کند.[۷۴]
ج- دعوی: دعوی عبارت از اظهار به حقی، به نفع خود و بر ضرر دیگری یا خواستن چیزی به ضرر دیگری، و برخلاف تمایل او یا اظهاری است برخلاف اصل که محتاج ارائه دلیل است. بهتر است دعوی را «خواستن چیزی با ادعای داشتن حق به ضرر دیگری و یا وجود مقاومت او» تعریف کنیم با این تعریف شرایط دعوی عبارت است از:
-
- وجود حق به واقع یا حسب ادعا
- انکار حق یا تجاوز به آن
با شناختی که از کلمات «ادله» و «اثبات» و «دعوی» پیدا کردیم مفهوم عبارت «ادله اثبات دعوی» مشخص می شود:
« ادله اثبات دعوی عوامل، ابزار، اسباب و اوضاع واحوالی است که قانون آن ها را معرفی کرده و تحت شرایط و ضوابطی دادگاه را برای رسیدن به حق و حل و فصل دعوی هدایت مینمایند. حقوق افراد با همین ادله محفوظ میماند.[۷۵]»
مبحث دوم: نظامهای ادله در قوانین
اثبات گاهی برپایهی ادلهای استوار می شود که قانونگذار تعداد و ارزش آن ها را تعیین کردهاست که نظام «اثبات مقیّد یا ادله قانونی» نامیده می شود و گاهی تعداد و ارزش ادله به نظر قاضی واگذار میگردد که «نظام اثبات آزاد یا ادلهی معنوی» نامیده میشود. علت تفاوت نظامها به هدف دادرسی برمیگردد؛ زیرا اگر هدف، احراز واقعیت و کشف حقیقت باشد پس باید از هر راهی به حقیقت رسید و اگر هدف، فصل خصومت و پایان دادن به دعاوی باشد باید به ادله محدودی که ارائه می شود اکتفا نمود. بر همین اساس، گروهی نظام آزاد ادله و عدهای نظام ادله قانونی و بعضی نیز نظام مختلط را برگزیدهاند که ارزش این نظامها در دادرسیهای کیفری و مدنی متفاوت است.[۷۶]
گفتار نخست: نظام ادّله قانونی
در نظام ادلهی قانونی، قانون راه هایی را که دادرس می تواند یا باید به وسیله آن ها قناعت وجدان یابد به او تحمیل می نماید؛ بدین گونه که دادرس در تشخیص واقع، از یک سو مکلف است تنها دلایلی را که در قانون شمارش شده بپذیرد و از سوی دیگر باید هر یک از ادلهی مذبور را با توجه به توان اثباتی آن در قانون تصریح شده، مورد استناد قرار دهد. برای مثال در دعوایی که خواهان به استناد سند عادی، مالکیت ملک ثبت شدهای را ادعا و درخواست خلع ید خوانده را از آن نموده، دادرس نمیتواند برای احراز مالکیت وی به آن سند استناد نماید؛ زیرا به موجب ماده ۴۸ قانون ثبت[۷۷]، سند عادی در اثبات ادعای مذبور توان اثباتی ندارد[۷۸].
گفتار دوم: نظام ادلهی اخلاقی (معنوی)
در این نظام هیچگونه درجهبندی و ارزشگذاری و تقدّم و تأخری در اثبات ادّله وجود ندارد و به قاضی اجازه میدهد که با توسل به هر امری که او را به حقیقت رهبری میکند و موجب علم میگردد و در نهایت، وجدان او را قانع و آرامش میدهد، رأی بدهد. به عبارت دیگر ادلهای اخلاقی هر امری است که دادرس را به حقیقت برساند و او را معتقد به وجود مورد ادعا بنماید و دادرس می تواند برای رسیدن و کشف واقع از هر گونه دلیلی استفاده کند.[۷۹]
گفتار سوم: نظام مختلط
پذیرش نظام آزاد و قانونی ادله به صورت مطلق همواره مورد تأمل و مناقشه قرار گرفته و به همین جهت نظام دیگری پیشنهاد شده است تا شاید فاقد عیوب این دو نظام بوده و با عدالت سازگارتر باشد. نام این نظام را، نظام مختلط، نهادهاند و مهمترین ویژگی این نظام آن است که میان اثبات «اعمال حقوقی» و «وقایع حقوقی» تفکیک می کند.
برای اثبات اعمال حقوقی، اصل بر نظام قانونی ادله است؛ زیرا اشخاصی که خالق این اعمال حقوقی بوده و آنها را انشاء میکنند، از قبل دلایل آن ها را نیز مطابق قانون فراهم ساخته و اعمال خود را بر مبنای ادلهی قانونی آراستهاند مگر در مواردی که نتوان دلایل را از قبل فراهم کرد. بنابرین ادله را باید به گونه ای که قانون پیش بینی کردهاست، ارائه داد. اما در اثبات وقایع حقوقی، وضع به گونه دیگری است؛ زیرا واقعهی حقوقی اگرچه عملی ارادی است، اما تطبیق آثار و نتایج آن با مقررات اثبات، برخلاف اعمال حقوقی در اختیار شخص نیست تا بتواند دلایل آن را نیز از قبل فراهم و پیش بینی کند. باید برای اثبات این وقایع، مسامحه کرد و از تحمیل مقررات اثبات مدنی پرهیز نمود که در اصطلاح حقوقی از شیوهای که برای اثبات این وقایع، مورد استفاده قرار میگیرد، به عنوان «نظام آزاد ادله» یاد می شود.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:41:00 ب.ظ ]
|