دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۴-۷- ۱ رضایت شغلی و عملکرد – 10 |
- تنوع کار
با نگاه دیگر، می توان گفت دو جنبه ماهیت کار که بر رضایت شغلی اثر دارد، روش کنترل برکار و تنوع کار است (خدایاری فرد، ۳۲:۱۳۸۸).
هر چه این عوامل وسیع تر باشد، حیطه شغلی افزایش مییابد که آن نیز، خود رضایت شغلی را فراهم می آورد. تحقیقات نشان میدهد تنوع کاری متوسط مؤثرتر است. تنوع وسیع موجب ابهام و استرس می شود و تنوع کم نیز به یکنواختی و خستگی می انجامد که در نهایت نارضایتی شغلی را در پی دارد. ابهام در نقش و تضاد در آن، همواره از سوی کارکنان مورد اجتناب قرار گرفته است، زیرا اگر کارکنان کاری را که انجام میدهند نشناسند و به وظیفه خود آگاهی نداشته باشند، موجبات ناخشنودی آن ها فراهم می شود (سپهری، ۱۳۸۳).
کارگران دوست ندارند شغل هایی را که به تفکر نیاز ندارند، هر روز تکرار کنند. به طور کلی، شغل هایی با تنوع متوسط، بیشترین رضایت شغلی را به همراه دارند. شغل های با تنوع کمتر موجب میشوند که کارکنان احساس رنجش و فرسودگی بکنند. شغل های خیلی متنوع موجب میشوند کارگران از نظر روانی و فیزیکی احساس استرس و کوفتگی کنند. همین طور شغل هایی که به کارکنان اختیار میدهند، رضایت شغلی بیشتری را برای کارکنان فراهم آورند (خدایاری فرد، ۳۲:۱۳۸۸).
هرزبرگ، در کتاب خود که در سال ۱۹۵۹ انتشار یافت، به شغل به عنوان منبع رضایت شغلی توجهی خاص
نشان داده است. دو جنبه مهم شغل که در این مورد به کار گرفته میشوند عبارتند از: روش های کنترل روی کار و چگونگی یا شیوه انجام کار (خدایاری فرد، ۳۲:۱۳۸۸).
بر اساس مکتب مدیریت علمی، کارایی فرد بیشتر به این مسئله بستگی دارد که به وی اجازه داده می شود در مورد شغل خود تصمیم بگیرد نه آنکه برای وی برنامه ریزی کنند. ازاین رو رضایت شغلی ارتباط زیادی با روش های کنترل کار خواهد داشت (خدایاری فرد، ۳۳:۱۳۸۸).
به اعتقاد لاسون و شن[۷۸] (۱۹۹۸)، گسترش و پرمایه ساختن ماهیت کار، از دو جنبه افقی (در آن به افراد وظایف و تکالیف مختلف و متنوع داده می شود، بدون اینکه مسئولیت بیشتری در تصمیم گیری به آن ها تفویض شود) و عمودی (در آن افراد ترغیب میشوند نسبت به مسئولیت های شغلی خود نقش بیشتری در تصمیم گیری داشته باشند) بررسی می شود (خدایاری فرد، ۳۳:۱۳۸۸).
۲-۴-۷ پیامدهای رضایت شغلی
رضایت شغلی به عنوان یک متغیر مستقل بر بسیاری از جنبههای رفتار فردی و عملکرد سازمان تأثیر میگذارد و به این منظور نیز مورد توجه کارکنان و مدیران در سازمان است. در حقیقت، کلید احیا و ابقای فکری و اعتماد به نفس بالا، رضایت شغلی است. این امر مستلزم آن است که نوع کار با نوع شخصیت و فیزیولوژی و روحیه انجام دهنده آن تناسب داشته باشد. وجود انگیزه نیز عامل مؤثری در ثمربخشی و افزایش رضایت شغلی است.گاهی شخصیت حقیقی و حقوقی افراد منطبق نیستند، فردی که دچار این تناقض می شود، از کار خود راضی نیست و در جایگاه کاری خود احساس رضایت و بالندگی نمی کند. ازاین رو با کمی توجه به خصوصیات فردی و تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد و گروه ها، میتوانیم بهبود مؤثری را در عملکرد فردی، گروهی و سازمانی شاهد باشیم. رضایت شغلی موجب می شود بهره وری فرد افزایش یابد، به سازمان متعهد شود، سلامت فیزیکی و ذهنی فرد تضمین شود، رضایت فرد از زندگی افزایش یابد و مهارت های جدید شغلی را به سرعت فرا بگیرد. عدم رضایت شغلی موجب کاهش بهروری، کارایی و روحیه کارکنان می شود که روحیه ضعیف در کار بسیار نامطلوب است. پیامدهای رضایت شغلی و عدم رضایت شغلی در زیر ارائه می شود (خدایاری فرد، ۵۰:۱۳۸۸).
۲-۴-۷- ۱ رضایت شغلی و عملکرد
یکی از موضوعات مهم و مورد توجه مدیران، اثر رضایت شغلی برعملکرد سازمان است. تحقیقات زیادی در
این مورد انجام شده است. نتایج بعضی تحقیقات نشان میدهد کارکنانی که رضایت شغلی بیشتری دارند، عملکردشان نیز بهتر است. به نظر میآید رابطه مستقیمی بین این دو وجود دارد، زیرا کسانی که نگرش مثبتی به البته عملکرد تحت تأثیر عوامل زیادی قرار میگیرد، برای مثال عملکرد کارشان دارند، عملکرد آن ها بهتر است کارگری که با دستگاه کار میکند، بیشتر تحت تأثیر سرعت دستگاه است تا رضایت شغلی او،عملکرد فروشنده، تحت تأثیر شرایط اقتصادی است تا رضایت شغلی، اما به طور کلی رضایت شغلی که از عوامل متعدد نظام جبران مالی و غیر مالی حاصل می شود، بر عملکرد تأثیر میگذارد، البته این ارتباط برای مشاغل سطوح بالای سازمان قوی تر است. در واقع، ارتباط بین رضایت شغلی و عملکرد برای افراد در پست های تخصصی، سرپرستی و مدیریتی شدید و محکم است (خدایاری فرد، ۵۰:۱۳۸۸).
نکته دیگر اینکه خود عملکرد، بر رضایت شغلی تأثیر میگذارد، زیرا عملکرد خوب به دریافت های مالی بهتر و همچنین جبران خدمات غیر مالی بیشتر مانند احساس موفقیت، خوداحترامی و پیشرفت منجر می شود، اما کارکنانی که عملکرد ضعیف دارند، احساس میکنند که شایستگی و توانایی لازم را نداشته اند و احتمالا دریافت های آن ها نیز کمتر خواهد بود و طبیعی است که اثر منفی بر رضایت شغلی آن ها دارد (خدایاری فرد، ۵۰:۱۳۸۸).
بررسی های کاتر و هامن (۱۹۵۳) ثابت میکند که بین رضایت از شغل و کارایی رابطه مثبتی وجود دارد، یعنی افرادی که از شغل خود رضایت باطنی بیشتری دارند، دست کم در پاره ای از موقعیت های شغلی پرکارترند. اغلب گمان می رود که روحیه قوی با افزایش تولید همراه است، البته اگر روحیه فقط به معنی داشتن رضایت از شغل و حسن نظر به مدیر باشد، در آن صورت میزان تولید الزاماً افزایش نمی یابد، افراد ممکن است از اینکه عضو سازمان هستند، راضی باشند، ولی انگیزه ای برای کمک به هدف های سازمان و افزایش تولید سازمان نداشته باشند (دیویس و استورم، ترجمه فارسی، ۱۳۷۰).
کیت دیویس (۱۹۷۲) نیز معتقد است که روحیه ضعیف الزاماً موجب کاهش کارایی نمی شود و روحیه قوی
ضامن افزایش بازدهی نیست.از نظر جونز (۱۹۸۴)، روحیه در ۳ حالت رو به زوال می رود و در این صورت کفایت جایگزین کارایی می شود. این ۳ حالت عبارتند از:
-
- وقتی فرد پیشبینی کند، کنش و انگیزه ها برخلاف پندار نخستین، ضعیف تر خواهد بود؛
-
- اگر فرد احساس کند که در صورت انجام دادن سطحی کارها، بهتر میتواند به اهداف و مقاصد شخصی خود برسد
- اگر پیوسته از پاداش استفاده شود، همکاری فرد جزیی و اندک و تنها در حد کفایت و رسیدن به پاداش خواهد شد.
ممکن است عملکرد کارکنان راضی خوب، متوسط یا حتی ضعیف باشد. پیوند میان رضایت شغلی و عملکرد، پیچیده تر از آن است که در باور ساده «رضایت شغلی به عملکرد بهتر می انجامد» بگنجد (دیویس و استورم، ترجمه فارسی، ۱۳۷۰).
تصویر درست تر از پیوند میان تأثیر عملکرد خوب در رضایت شغلی بالا به این شکل است که توالی این دو
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:25:00 ب.ظ ]
|