دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | قسمت 7 – 3 |
آخرین عنصر بصری که از آن یاد می شود رنگ است. رنگ از اجزای مهم رسانههای دیداری میباشد که نقش مهمی در انتقال مفاهیم دارد و باعث خوشحالی، دلسردی، هیجان، آرامش و ناآرامی در افراد می شود.
وجود سایه روشن برای دیدن امری حیاتی است و در نتیجه به مسئله بقای انسان مربوط می شود، ولی رنگ بیش از همه با عواطف و احساسات بشر نزدیکی دارد. اگر بگوییم رنگ مثل تزئین غذاست شاید درست باشد، ولی کافی نیست. رنگ در واقع حاوی اخبار و اطلاعات زیادی نیز هست و از این جهت برای کسانی که در کار ارتباط بصری هستند واجد اهمیت است. همه ما به تاثیر و معنای خاصی که از رنگ سبزهزار، آسمان، گلها، دریا و غیره حاصل می شود واقفیم. معانی دیگری نیز از رنگ ها تداعی میشوند که حالت سمبلیک دارند، مثل رنگ قرمز، آبی، سبز یا آبی مثلا قرمز دارای معانی است که در محیط زیست یافت نمی شود نظیر: خطر، فوریت یک امر، انقلاب، مبارزه، و عصبانیت. هر رنگ دارای معانی بسیاری است که برخی از آن ها راه تداعی با یک چیز طبیعی و برخی دیگر از طریق رمزی دارای معنا شده اند. در نتیجه، رنگ در آموزش سواد بصری اهمیت بسیاری مییابد (داندیس، ۱۳۹۱، ص۸۲). با بهره گرفتن از رنگ و کمک به کمک مخاطب در فهم موضوعهای موجود در صفحههای کتاب میتوان میزان کارایی، تصمیم گیری و قدرت تشخیص فرد را افزایش داد. رنگ از جمله عناصری است که می تواند به طور قابل ملاحظهای جهت جلب توجّه، ایجاد حال و هوا، افزایش روشنی و برجستگی، ایجاد یک رمز، برچسبزنی چیزها و تأکید در کتابهای درسی به کار رود (بندر[۳۷]، ۲۰۰۳).
رنگها از سه نظر قابل بررسی و تحقیق هستند: اول از نظر نوع رنگ یا کروما[۳۸]. تعداد رنگها از نظر نوع از صدها نیز تجاوز می کند. رنگهای مربوط به یک گروه یا خانواده دارای خاصیتهای مشابهاند. در میان رنگهای بیشمار سه رنگ را به عنوان رنگ اصلی میتوان معرفی کرد : زرد، قرمز و آبی. هریک از رنگهای اصلی دارای کیفیاتی ویژهاند. زرد، رنگی است که بیش از همه به نور و گرما نزدیک است.
تحرک و حالت عاطفی بیش از همه در رنگ قرمز مشاهده می شود و بالاخره آبی دارای حالتی ملایم و بیحرکت است. در یک اثر بصری، به نظر میرسد که، رنگ قرمز و زرد حالت انبساط و گسترش دارند، حال آنکه رنگ آبی حالت انقباض و سکون دارد. علت برجسته به نظر رسیدن رنگ زرد و قرمز در زمینه یک اثر و تورفتگی عمقدار جلوه کردن آبی همان کیفیت ذکر شده است. حال اگر رنگ قرمز را با آبی مخلوط کنیم از حالت تحرک آن کاسته می شود و زرد نیز در ترکیب با آبی ملایم میگردد، و مخلوط کردن زرد با قرمز به حرارت و تحرک آن می افزاید.
ساختمان کامل رنگها را معمولا با کشیدن چرخه رنگ نمایش می دهند. به این ترتیب که سه رنگ اصلی را به فواصل مساوی روی چرخه قرار می دهندو فواصل بین آنهارا با درجات مختلف مخلوط شده آن ها پر میکنند. به این صورت رنگهای بسیار پدید میآید. رنگهای اصلی را اصطلاحأ رنگهای اولیه مینامند، و حد فاصل بین هر دو رنگ اصلی را رنگهای ثانویه میخوانند. به این ترتیب رنگهای ثانویه عبارتند از نارنجی که حد فاصل زرد و قرمز است و بنفش که بین قرمز و آبی است که سبز میان زرد و آبی قرار گرفته است (شکل۴-۲).
شکل ۴-۲٫ طیف رنگهای اصلی و فرعی
جنبه دوم قابل بررسی درباره رنگ میزان اشباع[۳۹] بودن آن است. منظور از اشباع بودن رنگ، میزان خلوص نسبی آن است. وجود خاکستری یا سیاه رقیق شده باعث کاهش خلوص می شود، اصطلاحاً به حالت ناخالصی در رنگها، لفظ چرک اطلاق میگردد. رنگهای چرک در مقایسه با رنگ اشباع شده دارای درخشش و وضوح بسیار کمتری هستند. ولی رنگهای اشباع شده یا خالص بسیار ساده و جذاب اند، این نوع رنگ بیشتر مورد توجه کودکان قرار میگیرد و نیز در هنرهای فولکو یا بومی اقوام مختلف، بیشتر از رنگ های تند و خالص یعنی رنگهای اشباع شده استفاده می شود. هرچه درجه اشباع رنگ بالاتر باشد حامل بار عاطفی بیشتر و تندتری است و هرچه از میزان اشباع بودن آن بکاهیم، که در نهایت به یک اثر غیر رنگی سیاه و سفید میرسیم، بار عاطفی رنگ را ملایم تر و آرام تر بیان کردهایم. در نتیجه انتخاب میزان اشباع بودن رنگ بستگی به منظور و غرض خاصی دارد که طراح در ارتباط بصری دنبال می کند.
سومین مطلبی که درباره رنگ باید بررسی شود به جنبه غیر رنگی آن مربوط میگردد، و آن عبارت است از میزان درخشندگی آن. در اینجا باید تأکید کنیم که مقدار وجود یا فقدان درخشندگی رنگ هیچگونه تأثیری در تاریک-روشنی آن ندارد؛ تاریک – روشنی یا رنگمایه همیشه ثابت است، سوای آنکه رنگ در آن با چه درخششی جلوه کند.
بهترین مثال برای نشان دادن این موضوع تصویری است که در تلویزیون رنگی دیده می شود، میدانیم که در این نوع دستگاه، دگمه ای برای افزودن یا کاستن درخشندگی رنگ وجود دارد، و هنگامی که از درخشندگی رنگ تصویر میکاهیم در واقع به نحوی رنگ از روی تصویر میپرد و به جای آن به تدریج تصویری سیاه و سفید با میزان تونالیته یا رنگمایه ثابت جایگزین تصویر رنگی می شود. با مشاهده این پدیده متوجه میشویم که میتوان با حفظ رنگمایه به صورت ثابت بر درخشندگی رنگ در تصویر افزود یا کاست.
هرگاه انسان به تصویری مدتی خیره شود پیامدی بصری و فیزیولوژی به همراه خواهد داشت که منجر به پدید آمدن نوعی تصویر ذهنی خاص میگردد. مثلاً اگر در مکانی روشن برای مدت قابل توجهی به یک شیء بیحرکت خیره شویم، و سپس بلافاصله به یک صفحه ساده نگاه کنیم و یا چشمان خود را ببندیم تصویر منفی همان شیء پیش رویمان ظاهر می شود. چنین پدیدهای در مورد رنگها با سایه – روشنهای مختلف نیز اتفاق می افتد. برای سهولت ادامه بحث، آن تصویر ذهنی را پس – تصویر[۴۰] مینامیم. نظریه معروف مونسل[۴۱]، درباره رنگ بر مبنای همین پدیدۀ بصری قرار گرفته است. رنگِ مخالف یا مکمل هر رنگ در چرخه رنگ دقیقاً همان رنگی است که به هنگام وقوع پَس- تصویر، دیده می شود. برای مثال وقتی برای مدت زمانی کافی به رنگ زرد خیره شوید و سپس به صفحهای ساده و خالی نگاه کنید رنگ بنفش در مقابل چشمانتان ظاهر می شود. (شکل۵-۲).
شکل ۵-۲٫ با خیره شدن به مربع زرد رنگ برای چند ثانیه و سپس نگاه کردن به قسمت سفید صفحه، مکمل آن که رنگ بنفش است ظاهر می شود.
از این پدیده یک نتیجه دیگر نیز میتوان گرفت. میدانیم که رنگ زرد نزدیکترین رنگ به سفید است و رنگ بنفش نزدیکترین رنگ به سیاه، در نتیجه مشاهده می شود که پس- تصویر در این مورد، نه فقط از لحاظ رنگمایه، تیرهتر از تصویر است، بلکه اگر قرار باشد تصویر و پس- تصویر آن را با یکدیگر مخلوط کنیم، و محصول آن را از لحاظ رنگمایه یا تاریک- روشنی بسنجیم ، مشاهده می شود که نتیجه از این نظر برابر است با حد وسط رنگمایه های سیاه و سفید، یا متوسط کامل سیاه و سفیدی، به همین ترتیب پس – تصویر رنگ قرمز، که خود از لحاظ رنگمایه در حد وسط سیاه و سفیدی قرار دارد، رنگ مکمل سبز خواهد بود که از نظر رنگمایه مثل قرمز در همان حد متوسط است. از اینجا به این نتیجه میرسیم که رنگهای مکمل نه فقط از لحاظ رنگی یکدیگر را خنثی میکنند، بلکه مخلوط آن ها از نظر رنگمایه به میزان متوسط و میانه سیاه و سفید خواهد بود، یعنی معادل پنجاه درصد سیاه و پنجاه درصد سفید.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:10:00 ب.ظ ]
|