دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ۲-۳-۳ قضاوت درباره مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان – 3 |
![]() |
قانون آموزش و پرورش برای تمام کودکان معلول، اصطلاح «آشفتگی عاطفی جدی» را پیشنهاد کرده و آن را چنین تعریف میکند : این اصطلاح به معنای حالتی است که در آن کودک، خصوصیاتی را در مدتی طولانی و با درجهای شدید از خود نشان میدهد. بهطوری که آن رفتار تأثیر ناگواری بر پیشرفت تحصیلی او باقی میگذارد. این خصوصیات عبارتند از :
– ناتوانی در یادگیری در صورتی که نتوان آن را معلول عوامل هوشی، حسی و یا بهداشتی دانست.
– ناتوانی در ایجاد ارتباطی رضایتبخش با همسالان و معلمان.
– رفتار یا احساساتی نامتناسب در موقعیتهای طبیعی و عادی.
– نشان دادن ناشادی و یا افسردگی مداوم گرایش به نشان دادن علایم جسمانی و یا ترس در رابطه با مسائل شخصی و یا درسی(ای.کرک، ۱۳۷۶).
۲-۳-۲ رفتار بهنجار[۲۶] و نابهنجار[۲۷]
نکته مهم در تعاریف اختلالات رفتاری، تعریفی از رفتار و بهنجاری و نابهنجاری آن است. منظور از رفتار به گونهای که در روانشناسی تعریف شده آن دسته از حالات، عادات، اعمال و گفتار است که همواره قابلمشاهده، اندازهگیری، ارزیابی و بررسی و پیشبینی باشد. اما تمییز مفهوم نابهنجار از بهنجار کار دشواری است اگرچه ملاکهای متعددی برای این تمییز مطرح شده، ولی کافی نیستند. در واقع میتوان گفت که بهنجاری و نابهنجاری روی یک پیوستار قرار دارند و همین امر است که تمایز روشن بین این دو مقوله را دشوار میسازد. نابهنجاری، همان بهنجاری است اما دچار افراط یا تفریط شده است. با وجود مسائل مطرحشده، معیارهایی وجود دارد که اگرچه ناکافی هستند ولی به این تمایز کمک میکنند. یکی از ملاکها این است که آیا رفتار باعث درد و رنج میشود یا خیر. معمولا رفتار نابهنجار باعث ناشادی افراد میشود. ملاک دیگر این است که بررسی شود یک رفتار تا چه حد ناسازگارانه است، به این معنا که آیا این رفتار با بهروزی فرد و جامعه تداخل میکند یا خیر. ملاک سوم، بررسی این وضعیت است که آیا رفتار بر اساس زمان و مکان قابل توجیه عقلانی است یا خیر.ملاک چهارم، بررسی میزانکنترلی است که فرد بر رفتارش دارد. معمولا رفتارهای نابهنجار در کنترل و احاطه فرد قرار ندارند. ملاک بررسی این موضوع این است که آیا رفتار حاضر، از جمله رفتارهایی است که با قراردادهای اجتماعی(هنجار اجتماعی) در تضاد است و این رفتار توسط گروه اقلیت یا اکثریت مورد توجه است یا نه. رفتارهایی که با ارزشهای جامعه تطابق ندارند و توسط اقلیتی از جامعه بروز میکنند، میتوانند نابهنجار تلقی شوند.همچنین در تعریف اختلال رفتاری باید به میزان[۲۸]، شدت[۲۹]، طول مدت[۳۰]، تناسب سن[۳۱] و موقعیتی[۳۲] که رفتار در آن بروز میکند توجه داشت.
میزان : به این نکته که رفتار در یک دوره زمانی چقدر رخ میدهد، اشاره دارد. گاهی بیشتر کودکان بدون اجازه از جای خود بلند میشوند، کتککاری میکنند اما کودکی که هر روز نزاع میکند یا هر دو دقیقه از جایش برمیخیزد، میزان بالا و غیرعادی از اینگونه رفتارها را نشان میدهد.
شدت : به نیرومندی یا بزرگی رفتار اشاره دارد. برای مثال چنانچه کودکی به خاطر ناکام شدن در رسیدن به هدف با مشت بر روی میز بزند، ممکن است ضربهای که به میز میزند به گونهای باشد که سر و صدای زیادی ایجاد کند و یا اینکه به قدری شدید باشد که به دست یا میز آسیب وارد کند. مورد اول پاسخی عادی در نظر گرفته میشود، اما مورد دوم رفتار شدیدتر به عنوان واکنشی غیرعادی تلقی میگردد.
طول مدت : مقدار زمانی است که یک رفتار دوام یابد. هر کودکی ممکن است گاهی به دلیل آسیب دیدن احساساتش بهانهگیری و گریه و زاری کند. اما قشقرق و گریه و زاری که یک ساعت یا دو ساعت ادامه مییابد با طغیان ده دقیقهای کاملا متفاوت است.
تناسب سنی : رفتارهای متناسب با سن به این واقعیت اشاره دارند که برخی از رفتارها در کودکان سنین معین، کاملا بهنجار است اما همان رفتارها اگر به سنین بعدی ادامه یابند یا اینکه قبل از سن مورد انتظار بروز کنند، میتواند مشکلساز و نابهنجار تلقی شوند. مثلا ترسیدن از هیولا در خانه و چسبیدن به والدین رفتارهایی هستند که اگر از سوی کودکان ۵ یا ۶ ساله دیده شوند متناسب با سن هستند اما اگر در سنین بالاتر مشاهده شوند، غیرطبیعی تلقی میشوند. البته نکته مهمی که باید به خاطر سپرد این است که وجود دوره واحدی از آنچه نابهنجار به نظر میرسد، به معنی وجود آشفتگی و اختلال رفتاری در کودک نیست. حوادثی که در زندگی کودک رخ میدهند، همینطور فشارها و تغییرات بشری او میتوانند منجر به بروز مشکل رفتاری شده یا باعث شوند او چندین هفته رفتارهای جدید و مشکل رفتاری نشان دهد (کاکاوند، ۱۳۸۵).
رفتارهایی نابهنجار در نظر گرفته میشود که چندین ماه ادامه پیدا کند و علت قابل شناسایی بلافاصله نداشته باشند مثل جدایی والدین، مرگ یکی از بستگان و …. با توجه به مطالب یاد شده شاید به توان اختلالات رفتاری را این چنین تعریف کرد : رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن، انحرافی که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی، اعمالاً افسردهگونه و گوشهگیرانه میباشد و بروز آن ها به دور از انتظار مشاهدهکننده است، بهطوری که وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد (کاکاوند، ۱۳۸۵).
۲-۳-۳ قضاوت درباره مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان
والدین و معلمان، اغلب رفتاری از کودکان و نوجوانان را که مخل نظم و کارایی در خانه و مدرسه است، رفتار دشوار یا مشکل رفتاری توصیف میکنند. مثلاً کودکی که مانند بزرگسالان به خواب بعد از ظهر علاقمند نیست، و یا به محض آن که او را در رختخواب یا تختش میگذارند، یک لیوان آب میخواهد، کودک دشوار مینامند زیرا رفتارش مزاحم است. مطالعات نشان داده است دزدی های کوچک در بین بچه های کلاس های اول و دوم، و دروغگویی در سنین قبل از دبستان، و خرابکاری و ناسزا گفتن و بیتوجهی به سرو وضع و کار مدرسه، در کلاس های ابتدائی بسیار رایج است، و در رابطه با تغییرات موجود در کودک، کاملاً طبیعی و هنجار به نظر میرسد، جز آن که معیارهای اخلاقی و یا تعلیمات دینی خانواده احتمالاً مانع از ارتکاب برخی از آنان می شود. هر اندازه این رفتارها برای بزرگسالان ناراحت کننده باشد، کاملاً غیرمنصفانه است که آن ها را مشکلات رفتاری کودک بدانند، و او را به خاطر آن و یا رفتاری مشابه آن تنبیه نمایند. متأسفانه عدم درک و شناخت رفتار هنجار کودکان و نوجوانان در سنین مختلف را باید بیشتر اختلافات بین والدین و فرزندان و معلمان و دانش آموزان دانست (نوابی نژاد، ۱۳۸۷).
غالب اشکال رفتار به واقع دشوار، برای سنین پائینتر کاملاً هنجار است. غالباً کودکان به رفتار ناپخته و نادرست تنها به این دلیل دست میزنند، که یاد نگرفتهاند چگونه نیازهای خویش را با شیوه های پخته برآورده کنند. مثلاً کودک هنگامی که از حسادت رنج میبرد به رفتار بچه گانه دست می زند و از توجهی که به بیپناهی او می شود، خشنود میگردد. اگر این الگوی رفتاری را در سنین بالاتر پس از یادگیری الگوهای پختهتر به کار برد، بیشک نشانه و علامت نارسائی و ناراحتی در روابط اجتماعی اوست، و آن وقت است که به راستی با مشکل رفتاری روبرو می شود (نوابی نژاد، ۱۳۸۷).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:32:00 ب.ظ ]
|