دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ویژگی های افراد خلاق – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
شرایط عاطفی
چنانچه شرایط فیزیکی و عقلانی مناسب برای فرد به وجود آید ، ولی شرایط عاطفی در خور او مهیا نشود ، امکان ادامۀ پرورش خلاقیت از بین خواهد رفت و در شرایط عاطفی مطلوب ، فرد احساس امنیت میکند (قاسمی ،۱۳۸۰) .
ویژگی های افراد خلاق
سازمان خود به خود خلاق نخواهد شد مگر اینکه افراد خلاق با خصوصیات و ویژگی های خاص ، پیکره ی آن سازمان را تشکیل دهند . آنانند که با تشکیل گروههای مختلف ، مجموعه ای را به وجود خواهند آورد که توسط رهبر و مدیر خلاق ، خوب حمایت شوند و مدیران با شناخت افراد خلاق و به کارگیری آنان در سیستم های مختلف و مناسب میتوانند زمینههای لازم جهت خلاقیت و نوآوری را در سازمان برای همیشه فراهم آورند ( غلامپور ،۱۳۷۹) .
روانشناسان سعی داشته اند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند ،« استیز » عوامل زیر رابرای افراد خلاق بیان داشته است :
سلامت روانی و ادراکی : توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع .
انعطاف پذیری ، ادراک : توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی .
ابتکار : توانایی در ایجاد و ارائۀ پیشنهادهای جدید .
ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی : توجه کردن و در نظر گرفتن چالش های جدید مسائل پیچیده
استقلال رأی و داوری : متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشههای نو .
عده ای دیگر ویژگی های افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی میکنند :
۱- خصوصیات ذهنی – کنجکاوی- دادن ایده های زیاد درباره یک مسأله – ارائه ایده های غیر عادی – توجه جدی به جزئیات – دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار میروند- روحیه انتقادی- علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه – نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی .
۲- خصوصیات عاطفی – آرامش و آسودگی خیال – شوخ طبعی – علاقه به سادگی و بی تکلمی در نوع لباس و جنبههای گوناگون زندگی – دلگرمی و امید به آینده – توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران – اعتماد به نفس و احترام به خود- شهامت .
۳- خصوصیات اجتماعی – پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل- مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون – قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران (محمدی ، ۱۳۸۴).
رشد قضاوت اخلاقی
تعریف اخلاق
از واژه اخلاق در فرهنگ نامه های مختلف تعاریف متعددی آورده شده است که برخی از این تعاریف عبارتنداز:
- اخلاق از دیدگاه معنا شناسی جمع خلق و خلق در لغت به معنی عادت و رویه است(بیات،۱۳۸۷). علامه علی اکبر دهخدا در لغت نامه خود، اخلاق را جمع خلق و خوی ها و علم اخلاق را دانش بدونیک خوبی ها تعریف کردهاست ومعتقد است که اخلاق یکی از سه بخش فلسفه یا حکمت علمیه است که عبارت است از تدبیر انسان نفس خود را یا یک تن خاص را. دایره المعارف مصاحب علم اخلاق را بررسی و تعیین اعمال انسانی بر حسب اصول اخلاقی تعریف کردهاست(همت فر و دیگران،۱۳۸۷).
– واژه انگلیسی اخلاق در لغت نامه وبستر[۴۴]۱ به معنی مالعه راه های درست و غلط در رفتار انسان میباشد. علم اخلاق، رفتار خوب یعنی آن چه که باید رخ دهد، تحت قاهده بیان می کند و در پی دست یافتن به اصول و قواعدی است که به کار بستن آن ها موجب خیر و سعادت انسان می شود. به بیان دیگر علم اخلاق صفات نیک و بد، رفتار پسندیده و نا پسند و هنجارها را مورد مطالعه قرار میدهد(بیات،۱۳۸۴).
اریک کوهلر در فرهنگ حسابداری ، اخلاق را چنین توصیف کردهاست: قواعد واصول معنوی و کاربرد آن ها برای مسائل رفتاری مشخص، به ویژه مقررات حرفه ای که توسط نهاد حرفه ای که توسط نهادی حرفه ای در اعضا تدوین یافته است(حساس یگانه،۱۳۸۴).
-
- در دایره المعارف بر یتانیکا گفته شده است که اصطلاح اخلاق به سه شاخه یا رشته تقسیم می شود: اخلاق نظری، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی. اخلاق نظری یا فرا اخلاق به موضوعات مرتبط با ماهیت مفاهیم و قضاوت های اخلاقی می پردازد. اخلاق هنجاری یا دستوری ضوابط و معیارهایی برای چگونه زندگی کردن فراهم می آورد و در آن خوب و بد، درست یا نادرست و نظایر آن تعریف و چگونگی انتخاب بین آن ها و راه درست عمل کردن را بر اساس قواعد معین بیان میکند. اخلاق کاربردی در واقع ادامه اخلاق هنجاری است که در آن کاربرد تئوری های اخلاق هنجاری در اخلاقیاتی نظیر حقوق بشر، برابری نژاد و جنسیتی، عدالت و مسائل مشابه مورد بحث واقع می شود(همت فر و دیگران۱۳۸۷).
با توجه به تعاریفی که آورده شد می توان نتیجه گرفت که اخلاق و آیین رفتار حرفه ای در شاخه اخلاق کاربردی جای می گیردو حاوی یک نظام ارزشی است که بر اساس آن بد و خوب، و درست و نادرست رفتار صاحبان یک حرفه تعریف و بیان می شود و قضاوت اخلاقی نیز در شاخه اخلاق نظری جای میگیرد(همت فر و دیگران،۱۳۸۷).
اصول اخلاق حرفه ای
اصول اخلاقی را نیز می توان سیستمی متکل از رهنمودهای اخلاقی در نظر گرفت که به سازگاری افراد در شرایط مختلف با قوانین مشخص و یا در جهت دست یابی به نتیجه های مشخص یاری می رساند. در تعریف اصول اخلاقی یک نکته رابایددر نظر گرفت، گاهی نظام اخلاقی بر مبنای قوانین[۴۵]۱ استوار است و رهنمودهایی چون (همیشه حقیقت را بگو)و هرگز دزدی نکن) همراه خود دارد و گاهی نیز نظام اخلاقی به نیل به نتیجه های[۴۶]۱ مشخصی مانند(بهترین ها برای همه مردم دنیا) تأکید دارد (پوریانسب،۱۳۷۹).
اصول اخلاقی رهنمودهایی رابرای اقدامات مناسب بین افراد و گروههای مختلف در شرایط مشخص مطرح میکند. اصول اخلاق حرفه ای دارای بار و ارزش های والایی است که رعایت آن ها در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی از اصول مذکور است(همت فر و دیگران،۱۳۸۴).
شگل گیری و تولد اصول اخلاق حرفه ای برگرفته از فرهنگ کل جامعه است، به این معنی زمانی که فردی وارد سازمانی می شود به راحتی متوجه می شود در آن سازمان نوعی رفتار ویژه حاکم است که درتک تک افرادش قابل مشاهده است. گرچه این نوع رفتار خاص را فرهنگ سازمانی نامیده اند ولی آن چه مسلم است، این است که همین فرهنگ چارچوب هایی را تعریف میکند که به عنوان اصول اخلاق حرفه ای آن سازمان مطرح است(پوریانسب،۱۳۷۹).
ازمنظری فراگیر، اصول اخلاقی یا اخلاقیات را می توان در مقام مجموعه ای از اصول و ارزش های مهنوی تعریف کرد. یکایک ما چنین مجموعه ای از ارزش ها را در خویشتن خویش داریم، باوجود این ممکن است به وجود آن ها واقف یا جاهل باشیم. فیلسوف ها، سازمان های مذهبی و دیگر گروه ها در مجموعه های آرمانی خود به راه های گوناگون اصول یا ارزش های اخلاقی را تعریف کردهاند. در سطح کاربردی نیز مجموعه هایی از اصول یا ارزش های اخلاقی تجویز شده است. نمونه هایی از این دست عبارت است از: قوانین و مقررات ،تعالیم،آیین ها و شعارهای مذهبی،آیین نامه های اخلاق حرفه ای مانند آیین نامه کردار حرفه ای انجمن حسابداران عمومی آمریکا، و آیین نامه های اخلاقی و کرداری یکایک سازمان ها(پوریانسب،۱۳۷۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:18:00 ب.ظ ]
|