دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – سازگاری از دیدگاه های مختلف – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
از جمله ویژگی های روانی دیگر که در سازگاری موثرند عبارتند از: مهارت های اجتماعی، میزان انعطاف پذیری، سازگاری فردی و اجتماعی که در محبوبیت کودک و پذیرش افراد از سوی همسالانش نقش مهمی دارند. (خدایاری فرد، ۱۳۸۵)
– عوامل خانوادگی. اولین و مهم ترین نقش را در رشد شخصیتی و اجتماعی شدن فرد، خانواده به عهده دارد زیرا ادراکی که فرد از خود دارد نقش مهمی در رشد شخصیتی و تعادل روانی او بازی میکند و زیربنای این مفهوم نیز در خانواده و در نخستین سال های زندگی بر اثر نگرش و طرز رفتار پدر و مادر نسبت به کودک ایجاد می شود.
چنانچه نگرش والدین نسبت به کودک مثبت باشد کودک نیز خود را قبول داشته و ادراک مثبتی از خود خواهد داشت و در نتیجه میتواند سازنده تر و موثرتر باشد. اگر پدر و مادر پیوسته کودک خود را با سایر کودکان مقایسه نمایند و مورد سرزنش و ملامت قرار دهند، کودک نیز خود را قبول نمی کند و نسبت به خود نگرش منفی پیدا خواهد کرد. همین ادراک موجب عدم تعادل روانی و مشکلات سازگاری او خواهد شد. (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۶)
به تجربه ثابت شده است نوجوانانی که از دوران کودکی در خانه سازگار بوده اند در اجتماع هم سازگاری های مناسبی از خود نشان دادهاند و قابلیت انعطاف پذیری و تطبیق آن ها با اوضاع مختلف، مطلوب بوده است. (خدایاری فرد، ۱۳۸۵)
ب) عوامل اجتماعی
– نقش همسالان. طبق برخی از مطالعات صورت گرفته، تجارب همسالان در دوران کودکی و نوجوانی با سازگاری بعدی آنان ارتباط دارد. همینطور گزارش میدهد کودکانی که روابط نامطلوبی با همسالان خود دارند بیشتر از آنهایی که با همسالان خود به خوبی کنار میآیند، احتمال دارد در بزرگسالی به روان پریشی، روان نژندی، ناسازگاری های رفتاری، بزهکاری و مشکلاتی در رفتار جنسی مبتلا شوند. هارتاپ[۱۲]گزارش داد که میزان بزهکاری در میان جوانان و نوجوانانی که به دلیل رفتارشان دستگیر شده بودند، در میان افرادی که در دوران کودکی به دشواری با همسالان خود کنار می آمدند بیشتر بود و روابط ضعیف با همسالان به طور کلی در سبب شناسی بسیاری از ناسازگاری های عاطفی و اجتماعی دخالت دارد.
با افزایش نفوذ گروه همسالان نفوذ والدین رو به کاهش می رود. اکثر نوجوانان دوست دارند اوقات فراغت خود را با همسالان بگذرانند. عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار افراد را در فرآیندی قرار میدهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به شکل ناخودآگاه و بدون طرح ریزی در آن انجام می پذیرد. در گروه همسالان برخلاف خانواده، رضایت حول محور علایق و منافع قرار دارد. تاثیر گروه همسالان در دوران بلوغ به اوج خود میرسد. گروه از طریق اعطای پاداش یا انتقاد و تحریک در مقابل همنوایی[۱۳]به عبارتی سازگاری یا ناسازگاری اعضا با هنجارهای گروه تاثیر بسیار نیرومندی را بر رفتار و شخصیت آن ها اعمال میکند. (ستوده، ۱۳۷۸)
سازگاری از دیدگاه های مختلف
دیدگاه روانکاوی: به فردی سازگار گفته می شود که واجد «من» قوی و سالمی باشد تا بتواند میان دو پایگاه دیگر شخصیت یعنی «نهاد» و «فرامن» تعادل و هماهنگی ایجاد کرد تا این ها نیز بتوانند به خوبی عمل کنند. در عین حال «من» زمانی آنقدر قوی و توانمند خواهد بود که فرد را به مقامی برساند که در برخورد با مشکلات از مکانیزم های دفاعی استفاده نکند تا نسبت به آن ها هوشیار باشد. بنابرین سلامت روان که یکی از ویژگی های اصلی و بارز انسان های سازگار میباشد و جدا از نبود مرض روانی است. یعنی برای چنین فردی عدم مرض روانی فقط مصداق بارز سازگاری نیست. (مصائبی، ۱۳۸۷)
شخصیت دارای سه مؤلفه است که برای ایجاد مجموعه وسیعی از رفتارها باهم تعامل میکنند. این سه جزء کلیت های فیزیکی در بدن نیستند بلکه برچسب های خلاصه برای سه جنبه از عملکرد شخصیت به شمار میروند. این مؤلفه ها نهاد، من و فرامن نامیده میشوند. نهاد از اصل لذت پیروی میکند – تصوری که همه نیازها باید بلافاصله ارضا شوند و از تفکر اولیه که ابتدایی، غریزی و جدای از واقعیت است، استفاده میکند. «من» نهایتاًً از نهاد پدیدار می شود زیرا نهاد نمی تواند به گونه ای مؤثر با خواسته های جهان خارج برخورد کند. «من» از اصل واقعیت پیروی میکند – تصوری که رفتار بایستی واقعیت خارج را در نظر بگیرد و مراقب است که تکانش های نهاد به شیوه ای واقع گرایانه و مناسب ارضا شود. «من» از فرایند تفکر ثانویه استفاده میکند.
«فرامن» سومین مؤلفه شخصیت، تجسم ارزش های والدینی و اجتماعی است. همین مؤلفه است که تعیین میکند چه چیزی درست است و چه چیز غلط و بیشتر در پی تکامل است تا اینکه در پی لذت باشد.
بر پایه کلی منش شناسی از راه تحلیل گری، خصوصیات روان آزردگی نتیجه سازگاری غیرکافی غرایز با واقعیت اجتماعی است. اگر کشاننده های لیبیدویی به کیفیت های سازگار شده اجتماعی و نسبتاً پایدار تغییرات حالت دهند می توان از منش غیر روان آزرده سخن به میان آورد. در هر حالت، تشخیص تفاوت بین منش بهنجار و روان آزرده کاملاً متغیر است و در درجه اول بستگی به میزان کمبودهای سازگاری دارد.
– دیدگاه اجتماعی. از نظر آلبرت بندورا رفتار در نتیجه واکنش متقابل بین شناخت عوامل محیطی به وجود میآید یعنی مفهومی که تاثیر متقابل نامیده می شود. شخص میتواند با مشاهده دیگران چه به طور تصادفی و چه آگاهانه یاد بگیرد. انتخاب مدل توسط شخص تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله سن، جنس و موقعیت و جنبههای مشترک صورت میگیرد. اگر مدل انتخاب شده بازتاب ارزش ها و هنجارهای سالم باشد، شخص توانایی تطابق با زندگی روزمره و طبیعی و موقعیت های تهدیدآمیز را پیدا میکند. (ساعتچی، ۱۳۷۷)
– دیدگاه اصالت وجود. زیربنای نگرش راجرز نسبت به شخصیت آدمی آن است که هر فرد سرانجام باید به تجارب خود تکیه کند. او معتقد است که توانایی آن را دارند که استعدادهای وجودی شان را بدون درمان رسمی شکوفا کنند. برای ما این امکان وجود دارد که به جای داشتن صفات متداول نامطلوب، صفات ایده آل را جایگزین کنیم. اگرچه ممکن است در این صورت برآورده ساختن انتظارات، کامل با شکست مواجه شویم. برای رهایی از خود متداول و رسیدن به خود ایده آل باید به ۲ نکته توجه شود:
۱- اگر شما می خواهید به خود ایده آل برسید باید بین تجارب واقعی شما و درک خود، هماهنگی وجود داشته باشد.
۲- باید دارای توجه مثبت[۱۴]به خود باشید. شخصیت همانند آیینه ای است که توجه مثبت را به دیگران منتقل میکند. توجه مثبت به خود عبارت است از پذیرفتن خود، اطمینان به خود و بها دادن به خود بدون توجه و تأیید دیگران. (سهرابیان، ۱۳۸۰)
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:16:00 ب.ظ ]
|