بر اساس نظر ”لاک و والاس[۱]“، سازگاری زناشویی برون سازی هر یک از زوجین در موقعیت زمان معین تعریف‌شده است. به نظر سین رضایت زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از یکدیگر و از ازدواجشان دارند یکی از بهترین تعاریف زناشویی توسط «هاپکینز»[۲] ارائه شده است او رضایت زناشویی را اطاعت عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه‌شده توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه‌های ازدواجشان را در نظر می‌گیرند تعریف می‌کند رضایت یک متغیر نگرشی است و خصوصیت گروهی زن و شوهر محسوب می‌شود طبق تعریف فوق رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت‌بخش است که زن و شوهر از جنبه‌های مختلف روابط زناشویی دارند.

    1. بیان مسئله

انسان‌ها با ازدواج استقلال می‌یابند و با تشکیل زندگی، یک واحد کوچک اجتماعی را به وجود می‌آورند، مسئولیت می‌پذیرند و به استقلال می‌رسند، زندگی آن‌ ها هدف‌دار می‌شود و با پذیرش مسئولیت اداری خانواده خود، تصمیم‌گیرنده می‌شوند . آن‌ ها در کنار هم آرامش می‌یابند. چنانچه خداوند در قرآن کریم (روم، ۲) می‌فرماید : “برای شما از جنس خودتان جفتی بیافریدیم تا با او انس‌گیرید و آرامش یابید و در بین شما دوستی و مهربانی قراردادیم، در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند آیات و نشانه هایی وجود دارد” (صالحی فرد، ۱۳۷۹). از مفاهیم رایج برای نشان دادن میزان شادی و پایداری در خانواده، مفهوم رضایت زناشویی است . در واقع رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می‌دهد. برای افزایش رضایت زناشویی تلاش‌های علمی فراوانی صورت گرفته است. این تلاش‌ها به تدوین راهبردهای مداخله‌ای منجر شده است که می‌توان آن‌ ها را به سه دسته تقسیم کرد: الف) برنامه های آماده‌سازی همسران قبل ازدواج (السون و السون[۳]،۱۹۹۷)؛ ب) برنامه های غنی‌سازی پس از ازدواج (نیکولز و بکوار[۴]،۲۰۰۰)؛ ج) مشاوره ازدواج برای همسران ناسازگار (احمدی، ۱۳۸۳). برای اکثر بزرگسالان، شادمانی در زندگی، بیشتر به ازدواجی موفق و روابط زناشویی توام با رضایت وابسته است تا سایر جنبه‌های زندگی. رضایت زناشویی می‌تواند به طور کامل بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تحقیقات انجام‌شده اهمیت این موضوع را بر انواع نتایج بالینی مانند. بهداشت روانی، بهداشت جهانی و حتی طول عمر تأیید نموده‌اند، «وارینگ» و همکاران[۵] (۱۹۸۱)در مطالعه‌ای دریافتند که نابسامانی ازدواج و عدم خشنودی در زندگی زناشویی به طور معناداری با شیوع اختلالات عاطفی و هیجانی در جمعیت عمومی رابطه دارد، ‌در صورتیکه ازدواج‌های رضایت‌بخش باعث سلامت همسران و مانع رویدادهای منفی زندگی و مشکلات روان‌شناختی در آن‌ ها می‌شود. بعضی از موضوع‌های شناخته‌شده‌ای که می‌تواند پدیدآورنده اختلاف‌های زناشویی باشد چنین است پول، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، خیانت جنسی، مشکلات عاطفی، مشکلات مالی، مشکلات ارتباطی (گفت‌‌و شنود)، درگیری‌های کاری و مانند این‌ها (ثنایی و ذاکر، ۱۳۷۸)

طبق نظریه خود­تعیین­گری[۶] سه نیاز بنیادینِ روان‌شناختی خودمختاری، «شایستگی[۷] و ارتباط[۸]» وجود دارند که ازنظر انگیزشی در دنبال کردن اهداف و هم­چنین محتوای اهدافی که فرد در جستجوی آن‌ ها است نقش دارند و از طریق فرآیندهای نظم دهی باعث انگیزش ذاتی و رفتار خود تعیین‌کننده می­شوند و با عملکرد مؤثر فرد و بهزیستی روان‌شناختی او در ارتباط هستند. به‌بیان‌دیگر، نیازهای ذاتی روان‌شناختی، شرایط خاصی را برای به­زیستیِ روان‌شناختی فراهم ‌می‌کنند که ارضاء این نیازها بستگی به شرایط و محیطی حمایت­کننده دارد (دسی و رایان، ۲۰۰۰). همه افراد در سه نیاز بنیادین روان‌شناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط سهیم هستند (رایان و دسی، ۲۰۰۸). خودمختاری با «خودسازماندهی»[۹]، تأیید رفتار خود و حق انتخاب داشتن در اعمالی که فرد انجام می­دهد (رایان و کنل[۱۰]، ۱۹۸۹؛ به نقل از دسی و رایان، ۲۰۰۸) شایستگی با احساس مؤثر بودن در اعمالی که فرد انجام می­دهد (وایت،[۱۱] ۱۹۵۹، دسی، ۱۹۷۵، اسکینر،[۱۲] ۱۹۹۵؛ به نقل از دسی و رایان، ۲۰۰۰) و ارتباط با احساس مرتبط بودن با دیگران و داشتن حس تعلق به اجتماعی که فرد در آن است (دسی و رایان؛ ۱۹۹۱؛ ریس و پاتریک[۱۳]، ۱۹۹۶؛ به نقل از دسی و رایان، ۲۰۰۰)، تعیین می­ شود. مطالعات گذشته نشان داده ­اند که ارضاء نیازهای بنیادین روان‌شناختی، پیش ­بینی­کننده انگیزش درونی، به­زیستی و دیگر پیامد­های مثبت در حیطه­های گوناگون مانند کار (برای مثال بارد[۱۴]، دسی و رایان، ۲۰۰۴؛ کیسر[۱۵] و رایان، ۱۹۹۹؛ به نقل از ریو، ۲۰۰۵)، آموزش (برای مثال فرر-کاجا و ویس[۱۶]، ۲۰۰۰) تمرین ورزشی (ویلسون و راجر[۱۷]، ۲۰۰۷) شده است.

خودشناسیِ انسجامی است به آگاهی لحظه‌به‌لحظه نسبت به حالات روان‌شناختی و توان تمایز نهادن و تحلیل محتوای تجارب­ کنونی و نیز پردازش فعال ‌در مورد خود و معطوف به رویدادهای گذشته که نتیجه آن ایجاد دیدی وسیع­تر در جهت هدایت رفتار و تشکیل طرح‌واره‌های فردی پیچیده­تر و کامل­تر است، اشاره دارد (قربانی، واتسون، بینگ، دیویسون و لبرتون[۱۸]،۲۰۰۳). پژوهش‌های صورت گرفته نشان داده ­اند که خود­شناسیِ انسجامی با برون­گرایی، پذیرش، وجدان گرایی، ثبات هیجانی و گشودگی به تجربه بیشتر در مدل پنج عاملی شخصیت (طهماسب، قربانی و پورحسین، ۲۰۰۸)، پایداری در برابر نشانه های جسمی بیماری (قربانی، واتسون، کانیگام[۱۹]، ۲۰۱۰)، حرمت خود، همدلی و ابعاد مثبت خودشیفتگی (قربانی، واتسون، حمزوی، ویتینگتون[۲۰]، ۲۰۱۰)، در ارتباط بوده است.

اهمیت رضایت زناشویی در رشد و پیشرفت افراد (برنشتاین و برنشتاین، ۱۹۸۹) و بهبود عملکرد و سلامت خانواده (وارینگ، ۱۹۸۱) و از سوی دیگر اثرات مثبت ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری (آزادی)، شایستگی و ارتباط) و خودشناسی انسجامی در بهتر شدن عملکرد افراد در زمینه‌های مختلف و بهزیستی و سلامت روانی (دسی و رایان، ۲۰۰۰،قربانی و همکاران، ۲۰۰۸)، محقق را بر آن داشت تا مطالعه مورد نظر را به رضایت زناشویی و با موضوع رابطه بین ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی اختصاص دهد. به دلیل اهمیت و نقش اساسی معلمان، در رشد و تربیت دانش آموزان (به عنوان ارکان آینده جامعه) و همچنین، الگوپذیری دانش آموزان از معلمان و از طرفی اهمیت رضایت زناشویی در سلامت روانی و بهبود عملکرد افراد این تحقیق ‌در مورد جامعه­ معلمان صورت گرفته است.

به طور خلاصه در تحقیق حاضرسعی برآن است که ‌به این سوال پاسخ داده شود که آیا ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی درفرهنگیان رابطه دارد؟

    1. اهمیت و ضرورت پژوهش:
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...