خرید متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۱-۱-۴-۲-۱-۳- آموزش مهارتهای اجتماعی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۱-۱-۴-۲-روان درمانی
فروید به عنوان یک روانتحلیلگر دریافت که اگر قرار باشد در کاوش علایم مربوط به اضطراب اجتماعی پیشرفتی حاصل شود، درمانگر باید نقشی فراتر از نقش روانکاوانه خود به عهده گیرد و باید بیمار را فعالانه به جستوجوی موقعیت هراسآور تشویق کند تا اضطراب مورد نظر را احساس کند. پس از او اکثر روانپزشکان پذیرفتند که برای درمان موفق اضطراب هراس آمیز، اغلب لازم است که درمانگر تا حدی فعال باشد. به منظور اینکه درمانگر بفهمد آیا میتواند فنون رواندرمانی سایکوداینامیک مبتنی بر بینش را برای بیمار به کار ببرد یا نه، صرف وجود علایم هراس کافی نیست، بلکه در ساختار ایگو و الگوی زندگی بیمار هم این شیوه درمانی باید وجود داشته باشد. روان درمانی مبتنی بر بینش بیمار را به فهم منشا هراس، پدیده نفع ثانویه ونقش مقاومت قادر میسازد و باعث میشود که بیمار به دنبال روشهای سالمی برای برخورد با محرکهای اضطرابآور برود (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۱).
۲-۱-۱-۴-۲-۱- رفتاردرمانی
در بین الگوهای رفتاری، رایجترین تکنیک استفاده شده برای اختلال اضطراب اجتماعی، حساسیتزدایی تدریجی بوده است که توسط جوزف ولپی معرفی شده است.
۲-۱-۱-۴-۲-۱-۱- حساسیت زدایی تدریجی
در این روش بیمار به طور پیاپی با یک رشته از محرکهای از پیش تعیین شده که سلسله مراتب آن از خفیفترین تا شدیدترین شکل از نظر ایجاد ترس است، رویارویی داده میشود. با بهره گرفتن از داروهای آرامشبخش، هیپنوتیزم و آموزش تمدد ماهیچه ای به بیماران یاد داده میشود که چگونه در خود پاسخ روانی و جسمی ایجاد کنند. پس از تسلط فرد به این روش به بیمار آموخته میشود که در مواجهه با محرک اضطراب برانگیز برای ایجاد آرامش از آن استفاده کند. با از دست دادن حساسیت نسبت به هر یک از محرکهای ردیف شده در فهرست، بیمار به سراغ محرک بعدی میرود تا زمانی که ترسانندهترین محرک هم این عاطفه دردناک را در او ایجاد نکند (سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ ویل[۱۴۹]، ۲۰۰۳).
۲-۱-۱-۴-۲-۱-۲- مواجهه درمانی
تکنیک رفتاری دیگری که مورد استفاده قرار میگیرد، مواجهه است. درمان با مواجهه در صدد است که پاسخهای ترس شرطی شده به علائم اجتماعی را از بین ببرد. این عمل به واسطه داشتن بیماران برای مواجهه مکرر با علائم ترس تا زمانی که اضطرابشان کاهش یابد، انجام میگیرد (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵) و باعث میشود دور باطلی که نشانه ها را حفظ میکند شکسته شود و یادگیری جدید را تسهیل نماید (سالکووسکیس[۱۵۰]، ۱۹۸۹). مشکلاتی در رابطه با مواجهه محض برای اضطراب اجتماعی وجود دارد. برای مثال، تکالیف ممکن است به اندازه کافی طولانی نباشند که اضطراب را فرو نشانند. به علاوه تعداد معناداری از بیماران درمان با مواجهه را رد میکنند یا به زودی از آن دست میکشند. از طرفی آنهایی که درمان را کامل میکنند، تنها در حدود ۵۰ درصد به مشکلشان غلبه میکنند (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵).
۲-۱-۱-۴-۲-۱-۳- آموزش مهارتهای اجتماعی
الگو رفتاری بعدی که برای اختلال اضطراب اجتماعی توصیه میشود این است که افرادی که اختلال را گسترش میدهند در معلوماتشان از مهارتهای اجتماعی نقص دارند. آموزش مهارتهای اجتماعی به عنوان درمانی برای اضطراب اجتماعی بر اساس الگوی نقص مهارتها توسعه یافته است. محتوا از برنامهای به برنامه دیگر متفاوت است (ولیسنکی[۱۵۱]، مارکس[۱۵۲] و ویول[۱۵۳]، ۱۹۸۲؛ ترنر[۱۵۴]، بیدل[۱۵۵]، کولی[۱۵۶]، وودی[۱۵۷] و مسر[۱۵۸]، ۱۹۹۴)؛ اما در کل مهارتهایی شامل معرفی خود، انتخاب موضوعات مناسب برای گفتگو، گوش دادن خوب، احساس یگانگی، خودافشایی، شروع فعالیتهای اجتماعی، شروع و حفظ روابط دوستانه، ابراز مخالفت، جرات ورزی و در بعضی از برنامه ها صحبت در جمع است (لیهی و هالاند، ۱۳۸۵). بارلو و هیمبرگ (۱۹۹۱) گزارش دادند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، با وجود تمایل به شروع و ادامه تمایل به شروع و ادامه تعامل اجتماعی، به علت نداشتن مهارتهای اجتماعی لازم و یا به دلیل خجالتی نمیتوانند تعامل اجتماعی مناسب داشته باشند و بنابرین گوشه گیر میشوند.
۲-۱-۱-۴-۲-۲- شناخت درمانی
در دهه های اخیر به نقش شناخت در اختلالات اضطرابی بسیار توجه شده است. پژوهشگران معتقدند عوامل شناختی در مرکز اختلال اضطراب اجتماعی هستند (باتلر[۱۵۹]، ۱۹۸۵). پاسخهایی که به وسیله برنامه اضطرابی فعال میشوند تناسبی با موقعیت ندارند. این پاسخها به جای آنکه نقش مفیدی را به عهده بگیرند اغلب به عنوان خاستگاههای دیگری از ترس تعبیر میشوند و این خود به یک دور باطلی می انجامد که گرایش به تداوم و تشدید واکنش اضطراب دارد (هاوتون و کلارک، ۱۳۸۶). از دیدگاه شناختی رفتاری مبتلایان به هراس اجتماعی خود را از دید فرد دیگری میبینند. از این رو درمان کارآمد، درمانی است که هدف آن تغییر شناختهای ناکارآمد به کمک مداخلههای شناختی باشد (بارلو، ۲۰۰۳؛ به نقل از معماریان، ۱۳۹۰).
بنابرین پیشرفت درمانی به دنبال تغییر در طرحواره شناختی روی میدهد. به ویژه هنگامی که به طور مستقیم باورهای نادرست بیمار اصلاح گردند و یا با بهرهگیری از طرحوارههای دیگر غیرفعال شوند (راپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷). حمایت پژوهشی قابل ملاحظهای برای عوامل شناختی در اضطراب اجتماعی وجود دارد. بیماران مبتلا به هراس اجتماعی در طول تعاملات اجتماعی تفکرات منفی بیشتر و تفکر مثبت کمتری را گزارش میدهند. آن ها کیفیت عملکرد اجتماعیشان را کمتر تخمین میزنند، تفسیرهای فاجعهآمیزتری از بازخوردهای منفی ناچیز دارند و حافظه بهتری برای بازخوردهای اجتماعی منفی دارند. در نهایت، مطالعات نشان دادند، تغییر در ترس از ارزیابی منفی صرف نظر از نوع درمان بهترین پیشگوی نتیجه درمان در اختلال اضطراب اجتماعی است (کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ لری[۱۶۰] و کوالسکی[۱۶۱]، ۱۹۹۵؛ راپی، ۱۹۹۵؛ هیمبرگ و جاستر[۱۶۲]، ۱۹۹۵)
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:43:00 ب.ظ ]
|