کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 نشانه‌های عشق در مردان
 درآمد از محتوای آموزشی برای معلمان
 انتخاب باکس مناسب گربه
 درآمد از انیمیشن‌سازی با هوش مصنوعی
 بیماری بامبل فوت در پرندگان
 انتخاب باکس مناسب سگ
 بازاریابی خلاصه در شبکه‌های اجتماعی
 راهنمای استفاده از Copilot
 انتخاب نژاد مناسب گربه برای خانه
 از بین بردن شک در رابطه
 ایجاد امنیت روانی در رابطه
 درآمد از ترجمه با هوش مصنوعی
 درآمد از تولید و فروش محصولات غذایی خانگی
 راهنمای نگهداری از ایگوانا
 شناخت طوطی اسکندر (شاه طوطی)
 دلایل احساس عدم پیشرفت در روابط عاشقانه
 درآمد از اجاره وسایل خانه آنلاین
 انتخاب شغل پردرآمد در ایران و اشتباهات رایج
 اشتباهات درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی مهارت‌های نرم
 کسب درآمد از نوشتن مقاله آنلاین
 فروش محصولات فیزیکی آنلاین
 تکنیک‌های سئو برای فروشگاه آنلاین
 معرفی محبوب‌ترین نژادهای سگ
 درآمد از نوشتن و فروش کتاب الکترونیکی
 انتخاب حیوان خانگی کم‌دردسر
 آموزش استفاده از ابزار Jasper
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



انگاره نگاری متکی به خبره معمولاً متشکل از سه گام زیر ‌می‌باشد(کاسکو، ۱۹۸۶؛خان و کوادیس،۲۰۰۴[۳۲]):

    1. شناسایی مفاهیم مهم

    1. شناسایی روابط علّی بین این مفاهیم

  1. تخمین قدرت روابط علّی

در گام اول باید این تصمیم اتخاذ شود که کدام یک از مفاهیم موجود باید در مدل دخیل شوند. روشن­ترین روش این است که فهرستی از مفاهیم مربوط تهیه کنیم و مفاهیم بی­اهمیّت را از آن حذف کنیم. در گام دوم باید همه روابط علت و معلولی مستقیم بین مفاهیم باقی مانده همراه با جهتشان شناسایی شوند. معمولا این مهم با تمرکز کردن بر یک جفت مفهوم در زمان واحد انجام می­ شود پس از آن خبره با وظیفه یافتن روابط علّی و معلولی پنهان یا غیرمستقیم روبرو می شود. این روابط بعداً از طریق تحلیل هایی با بهره گرفتن از نقشه کامل شده صورت ‌می‌گیرد، آشکار می­شوند. این دو مرحله به یک طرح ساختاری منجر می‌شوند که متشکل از گرافی با گره­ ها و یالهای جهت­دار ‌می‌باشد(کاسکو، ۱۹۸۶؛خان و کوادیس،۲۰۰۴ ).

آبرنتی و همکارانش[۳۳] بیان ‌می‌کنند نقشه­های شناخت متکی بر خبرگان را ‌می‌توان به چند طریق تهیه کرد از جمله:

روش کشف کامپیوتری روابط علّی: یکی از ابداعات عمده برای محققان روش کیفی نرم افزار منعطف و کارآمد پایگاه داده کیفی ‌می‌باشد. در درجه اول محققان از این نرم افزار برای خلق پایگاه داده­ای از طریق کدگذاری سیستماتیک داده کیفی استفاده ‌می‌کنند. استفاده دوم این است که محققان کیفی از نرم­افزار پایگاه داده برای تحلیل روابط در پایگاه داده حاصل از رونوشت مصاحبه استفاده ‌می‌کنند. محقق می ­تواند از نرم­افزار برای ایجاد و آزمون نقشه­های رابطه­ای استفاده کند که به توسعه مدل­های نظری و ارزیابی قدرت نسبی روابط بین متغیر­های مدل کمک می­ کند.

روش تحلیل علمی داده ­های مصاحبه: این روش ایجاد نقشه­های علّی متغیر علمی سنتی از مصاحبه­ ها و زمینه مصاحبه به دست می ­آید. این روش متداول­ترین روش در تحلیل داده ­های کیفی می­ باشد. در این روش محقق به واسطه درک خود از زمینه مورد نظر و استفاده از رونوشت کامل مصاحبه، روابط علّی را شناسایی ‌می‌کنند. در این روش ممکن است روابطی کشف شود که نرم افزار قادر به شناسایی آن نباشد. و همچنین نقشه­ای که ارائه می­دهد به واقعیت نزدیک­تر است تا نقشه­ای که از نرم افزار حاصل می­ شود. عیب این روش تمایل به تمرکز بر شواهد تأیید کننده ‌می‌باشد همچنین به دلیل پیچیدگی شناختی مسئله، ریسک ناقص بودن تحلیل­ها وجود دارد.

روش انگاره نگاری دو جانبه با مشارکت نخبگان: این روش به طور فعالانه خبرگان را در فعالیت انگاره نگاری درگیر می­­سازد. در این روش از خبرگان خواسته می­ شود تا نقشه روابط علّی بین آیتم­ها یا ساخت­های مجزای استخراج شده از مصاحبه های قبلی­شان را ترسیم کنند. مزیت ویژه این روش ایجاد نقشه­های علّی در مراحل اولیه بررسی فرایند­های پیچیده ‌می‌باشد.

چالش عمده در انگاره نگاری شناختی فازی متکی بر خبره این است که قدرت روابط به دقت تخمین زده شود. یک اقدام رایج برای تسهیل تخمین مقدار وزن ها این است که ابتدا هر رابطه را بر حسب متغیرهای زبانی توصیف کنیم و سپس این عبارات را به ارزش های عددی تبدیل کنیم. استفاده از متغیرهای زبانی برای توصیف درجه علیّت در روابط، به خبرگان این امکان را می‌دهد که از کار سخت تعیین مقادیر دقیق عددی قبل از ایجاد مدل اولیه در امان باشند. علاوه بر این فرایندهای تحلیلی نظیر فرایند تحلیل سلسله مراتبی(ساعتی[۳۴]، ۱۹۸۰) می‌تواند در یافتن مقادیر عددی مورد استفاده در آخرین گام فرایند تخمین وزن مؤثر واقع شود.

روش های محاسباتی برای انگاره نگاری شناختی فازی از داده موجود و نوعی الگوریتم یادگیری برای ایجاد یا پشتیبانی از ایجاد مدل متناظر، استفاده می‌کنند. به دلیل آنکه این روش ها از داده ­های موجود برای یادگیری مدل استفاده می‌کنند، در دسته مدل سازی استقرایی قرار می گیرند.

۲-۱-۳-۴-۳ روش های یکپارچه سازی نقشه های شناخت فازی

نقشه های شناخت فازی به صورت نسبتا ساده امکان یکپارچه سازی دانش به دست آمده از چندین خبره را فراهم می ­آورند. هدف از یکپارچه سازی نقشه­های شناخت بهبود اعتبار مدل نهایی ‌می‌باشد

دو روش برای ترکیب نقشه های شناخت چندگانه وجود دارد. این روش ها از عملیات ساده ماتریسی نظیر جمع و ضرب (کاسکو، ۱۹۸۸) استفاده ‌می‌کنند که این محاسبات با بهره گرفتن از ماتریس­های ارتباط فردی مربوط به خبرگان مختلف انجام می­ شود. ممکن است خبرگان تعداد متفاوتی از مفاهیم را در نقشه­هایشان لحاظ کنند، در نتیجه اندازه ماتریس­های متناظر یکسان نخواهد بود. در این حالت اولین قدم برای ترکیب ماتریس­ها، برابر کردن اندازه­ آن­ها است، بدین منظور ماتریس­های ارتباط با هم مقایسه می‌شوند و با افزودن سطرها و ستون های مورد نیاز تکمیل می­گردند به طوری که همه مقادیر سطرها و ستون­های جدید صفر خواهد بود. به عبارت دیگر مفاهیم مصنوعی به مدل اضافه می­شوند(خان و کوادیوس، ۲۰۰۴).

از نظر تاریخی اولین رویکرد به ترکیب نقشه­های شناخت فازی توسط کاسکو مطرح شده است(کاسکو، ۱۹۸۸). این رویکرد برای هر رابطه از نقشه های فردی میانگین ‌می‌گیرد. لذا ماتریس ارتباط مربوط به نقشه نهایی از طریق عملیات ماتریس ساده زیر به دست می‌آید.

که E ماتریس ارتباط مربوط به مدل یکپارچه شده می‌باشد، ماتریس ارتباط ایجاد شده توسط خبره K ام می‌باشد و K تعداد خبرگان است.

در این رویکرد همه ی خبرگان سهم یکسانی در مدل نهایی دارند. این رویکرد به جز دانش ماتریس های ارتباط، به هیچ اطلاعات دیگری نیاز ندارد.

کاسکو(۱۹۸۸ ) میانگین موزون را جایگزین میانگین ساده کرده و روش پایه را با در نظر گرفتن ضرایب اعتبار خبرگان، توسعه داده است. وزن ها ( ) به نسبت اعتبار خبرگان به آن ها تخصیص می‌یابد و در دامنه [۰ , ۱] مقدار می‌گیرد.

با به کارگیری این فرمول خبرگانی که از اعتبار بالاتری برخوردارند، تاثیر بیشتری در ساختار نقشه ترکیبی خواهند داشت. به کارگیری این روش با مشکل تخمین زدن ضرایب اعتبار روبرو است(استچ و دیگران، ۲۰۰۵ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:16:00 ب.ظ ]




از جمله ویژگی های روانی دیگر که در سازگاری موثرند عبارتند از: مهارت های اجتماعی، میزان انعطاف پذیری، سازگاری فردی و اجتماعی که در محبوبیت کودک و پذیرش افراد از سوی همسالانش نقش مهمی دارند. (خدایاری فرد، ۱۳۸۵)

عوامل خانوادگی. اولین و مهم ترین نقش را در رشد شخصیتی و اجتماعی شدن فرد، خانواده به عهده دارد زیرا ادراکی که فرد از خود دارد نقش مهمی در رشد شخصیتی و تعادل روانی او بازی می‌کند و زیربنای این مفهوم نیز در خانواده و در نخستین سال های زندگی بر اثر نگرش و طرز رفتار پدر و مادر نسبت به کودک ایجاد می شود.

چنانچه نگرش والدین نسبت به کودک مثبت باشد کودک نیز خود را قبول داشته و ادراک مثبتی از خود خواهد داشت و در نتیجه می‌تواند سازنده تر و موثرتر باشد. اگر پدر و مادر پیوسته کودک خود را با سایر کودکان مقایسه نمایند و مورد سرزنش و ملامت قرار دهند، کودک نیز خود را قبول نمی کند و نسبت به خود نگرش منفی پیدا خواهد کرد. همین ادراک موجب عدم تعادل روانی و مشکلات سازگاری او خواهد شد. (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۶)

به تجربه ثابت شده است نوجوانانی که از دوران کودکی در خانه سازگار بوده اند در اجتماع هم سازگاری های مناسبی از خود نشان داده‌اند و قابلیت انعطاف پذیری و تطبیق آن ها با اوضاع مختلف، مطلوب بوده است. (خدایاری فرد، ۱۳۸۵)

ب) عوامل اجتماعی

نقش همسالان. طبق برخی از مطالعات صورت گرفته، تجارب همسالان در دوران کودکی و نوجوانی با سازگاری بعدی آنان ارتباط دارد. همینطور گزارش می‌دهد کودکانی که روابط نامطلوبی با همسالان خود دارند بیشتر از آنهایی که با همسالان خود به خوبی کنار می‌آیند، احتمال دارد در بزرگسالی به روان پریشی، روان نژندی، ناسازگاری های رفتاری، بزهکاری و مشکلاتی در رفتار جنسی مبتلا شوند. هارتاپ[۱۲]گزارش داد که میزان بزهکاری در میان جوانان و نوجوانانی که به دلیل رفتارشان دستگیر شده بودند، در میان افرادی که در دوران کودکی به دشواری با همسالان خود کنار می آمدند بیشتر بود و روابط ضعیف با همسالان به طور کلی در سبب شناسی بسیاری از ناسازگاری های عاطفی و اجتماعی دخالت دارد.

با افزایش نفوذ گروه همسالان نفوذ والدین رو به کاهش می رود. اکثر نوجوانان دوست دارند اوقات فراغت خود را با همسالان بگذرانند. عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار افراد را در فرآیندی قرار می‌دهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به شکل ناخودآگاه و بدون طرح ریزی در آن انجام می پذیرد. در گروه همسالان برخلاف خانواده، رضایت حول محور علایق و منافع قرار دارد. تاثیر گروه همسالان در دوران بلوغ به اوج خود می‌رسد. گروه از طریق اعطای پاداش یا انتقاد و تحریک در مقابل همنوایی[۱۳]به عبارتی سازگاری یا ناسازگاری اعضا با هنجارهای گروه تاثیر بسیار نیرومندی را بر رفتار و شخصیت آن ها اعمال می‌کند. (ستوده، ۱۳۷۸)

سازگاری از دیدگاه های مختلف

دیدگاه روانکاوی: به فردی سازگار گفته می شود که واجد «من» قوی و سالمی باشد تا بتواند میان دو پایگاه دیگر شخصیت یعنی «نهاد» و «فرامن» تعادل و هماهنگی ایجاد کرد تا این ها نیز بتوانند به خوبی عمل کنند. در عین حال «من» زمانی آنقدر قوی و توانمند خواهد بود که فرد را به مقامی برساند که در برخورد با مشکلات از مکانیزم های دفاعی استفاده نکند تا نسبت به آن ها هوشیار باشد. ‌بنابرین‏ سلامت روان که یکی از ویژگی های اصلی و بارز انسان های سازگار می‌باشد و جدا از نبود مرض روانی است. یعنی برای چنین فردی عدم مرض روانی فقط مصداق بارز سازگاری نیست. (مصائبی، ۱۳۸۷)

شخصیت دارای سه مؤلفه‌ است که برای ایجاد مجموعه وسیعی از رفتارها باهم تعامل می‌کنند. این سه جزء کلیت های فیزیکی در بدن نیستند بلکه برچسب های خلاصه برای سه جنبه از عملکرد شخصیت به شمار می‌روند. این مؤلفه‌ ها نهاد، من و فرامن نامیده می‌شوند. نهاد از اصل لذت پیروی می‌کند – تصوری که همه نیازها باید بلافاصله ارضا شوند و از تفکر اولیه که ابتدایی، غریزی و جدای از واقعیت است، استفاده می‌کند. «من» نهایتاًً از نهاد پدیدار می شود زیرا نهاد نمی تواند به گونه ای مؤثر با خواسته های جهان خارج برخورد کند. «من» از اصل واقعیت پیروی می‌کند – تصوری که رفتار بایستی واقعیت خارج را در نظر بگیرد و مراقب است که تکانش های نهاد به شیوه ای واقع گرایانه و مناسب ارضا شود. «من» از فرایند تفکر ثانویه استفاده می‌کند.

«فرامن» سومین مؤلفه‌ شخصیت، تجسم ارزش های والدینی و اجتماعی است. همین مؤلفه‌ است که تعیین می‌کند چه چیزی درست است و چه چیز غلط و بیشتر در پی تکامل است تا اینکه در پی لذت باشد.

بر پایه کلی منش شناسی از راه تحلیل گری، خصوصیات روان آزردگی نتیجه سازگاری غیرکافی غرایز با واقعیت اجتماعی است. اگر کشاننده های لیبیدویی به کیفیت های سازگار شده اجتماعی و نسبتاً پایدار تغییرات حالت دهند می توان از منش غیر روان آزرده سخن به میان آورد. در هر حالت، تشخیص تفاوت بین منش بهنجار و روان آزرده کاملاً متغیر است و در درجه اول بستگی به میزان کمبودهای سازگاری دارد.

دیدگاه اجتماعی. از نظر آلبرت بندورا رفتار در نتیجه واکنش متقابل بین شناخت عوامل محیطی به وجود می‌آید یعنی مفهومی که تاثیر متقابل نامیده می شود. شخص می‌تواند با مشاهده دیگران چه به طور تصادفی و چه آگاهانه یاد بگیرد. انتخاب مدل توسط شخص تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله سن، جنس و موقعیت و جنبه‌های مشترک صورت می‌گیرد. اگر مدل انتخاب شده بازتاب ارزش ها و هنجارهای سالم باشد، شخص توانایی تطابق با زندگی روزمره و طبیعی و موقعیت های تهدیدآمیز را پیدا می‌کند. (ساعتچی، ۱۳۷۷)

دیدگاه اصالت وجود. زیربنای نگرش راجرز نسبت به شخصیت آدمی آن است که هر فرد سرانجام باید به تجارب خود تکیه کند. او معتقد است که توانایی آن را دارند که استعدادهای وجودی شان را بدون درمان رسمی شکوفا کنند. برای ما این امکان وجود دارد که به جای داشتن صفات متداول نامطلوب، صفات ایده آل را جایگزین کنیم. اگرچه ممکن است در این صورت برآورده ساختن انتظارات، کامل با شکست مواجه شویم. برای رهایی از خود متداول و رسیدن به خود ایده آل باید به ۲ نکته توجه شود:

۱- اگر شما می خواهید به خود ایده آل برسید باید بین تجارب واقعی شما و درک خود، هماهنگی وجود داشته باشد.

۲- باید دارای توجه مثبت[۱۴]به خود باشید. شخصیت همانند آیینه ای است که توجه مثبت را به دیگران منتقل می‌کند. توجه مثبت به خود عبارت است از پذیرفتن خود، اطمینان به خود و بها دادن به خود بدون توجه و تأیید دیگران. (سهرابیان، ۱۳۸۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ب.ظ ]




    1. – خمینی ، سید روح الله . ۱۳۸۷٫ «تحریرالوسیله» . تهران. انتشارات مجد. ج ۲ . ص ۴۴۸ ↑

    1. – جعفری لنگرودی ، محمدجعفر.۱۳۷۳٫ «دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت».تهران. انتشارات گنج دانش.ج۱٫ص ۵۰۸ ↑

    1. – کاتوزیان ، ناصر.۱۳۸۷٫ «حقوق مدنی(عقودمعین)» . تهران. انتشارات شرکت سهامی انتشار.ج ۱٫ ص ۲۷۵ ↑

    1. – ولویون ، رضا.«فروش ‌آپارتمان‌های ساخنه نشده» . دوفصلنامه علمی پژوهشی حقوق وسیاست. سال سوم . ش ۴ . بهار و تابستان ۱۳۸۰ . ص ۳۴ و ۳۶ ↑

    1. – قانون پیش‌فروش ساختمان مصوب ۱۲/۱۰/۱۳۸۹

    1. – عراقی ، عزت اله . بی تا. «جزوه درسی حقوق کار». دانشگاه تهران. ص ۱۸ ↑

    1. – مومن قمی ، محمد. «استصناع» . مجله فقه اهلبیت(ع).ش ۱۲ و۱۱ . پاییز ‌و زمستان ۱۳۷۶٫ ص ۲۳۷ ↑

    1. – سبزواری ، علی. ۱۳۷۹٫ «جامع الخلاف و الوفاق». قم. انتشارات پاسداراسلام . ص ۲۷۰ ↑

    1. – جعفری لنگرودی ، محمدجعفر.۱۳۸۲٫ «فرهنگ عناصر شناسی(حقوق مدنی، حقوق جزا)» . تهران . انتشارات گنج دانش . ص ۴۲۵ ↑

    1. – مومن قمی ، محمد. «استصناع» . مجله فقه اهلبیت(ع).ش ۱۲ و۱۱ . پاییز ‌و زمستان ۱۳۷۶٫ ص ۲۳۷ ↑

    1. – کاتوزیان ، ناصر.۱۳۷۳٫«حقوق مدنی- معاملات معوض ، عقودتملیکی». تهران. انتشارات شرکت سهامی انتشار.ج ۱٫ص ۳۱۵ ↑

      1. – بند ۱ ماده ۱۹ قانون بیع کالای انگلیس مصوب ۱۹۷۹ : «وقتی بیع کالای معین منعقد شده یا کالا متعاقباً به قرارداد تخصیص می‌یابد ، فروشنده میتواندبااستفاده ‌از شروط قراردادی یاتخصیص مشروط ، مالکیت کالا راتا تحقق شروط خاصی برای خود حفظ کندو درچنین حالتی علیرغمتحویل کالا به خریدار یا متصدی حمل یا امین دیگری به منظور ارسال برای خریدار ، مالکیت کالا تازمان تحقق شروط مقررازسوی فروشنده به خریدار منتقل نمی شود.» ↑

    1. – ماده ۴۵۵ قانون مدنی آلمان : «هرگاه بایع مالکیت مال منقولی را تا تادیه کامل ثمن برای خود حفظ کند ، درحالت تردیدچنین توافقی به معنی انتقال مالکیت ؛ معلق برشرط تعلیقی که عبارت است از دفع کامل ثمن ، همراه باحفظ حق فسخ عقد درصورتیکه مشتری درتادیه تأخیر نماید ، تلقی خواهدشد.» ↑

    1. – ماده ۴۳۰/۱ قانون مدنی مصر: «هرگاه دربیع ثمن موجل باشد ، فروشنده مجازاست شرط کندکه انتقال مالکیت مبیع به مشتری موقوف به پرداخت کامل ثمن است هرچند که مبیع تسلیم مشتری شده باشد.» ↑

    1. – جعفری لنگرودی ، محمدجعفر. ۱۳۹۱٫ «مجموعه محشی قانون مدنی» . تهران . انتشارات گنج دانش . ص ۲۶۵ ↑

    1. – محقق داماد.سیدمصطفی.۱۳۹۲٫«حقوق قراردادها درفقه امامیه».تهران.انتشارات سمت.ج۱٫ص ۱۵۵ ↑

    1. – همان ↑

    1. – کاتوزیان ، ناصر.۱۳۷۳٫«حقوق مدنی- معاملات معوض ، عقودتملیکی». تهران. انتشارات شرکت سهامی انتشار.ج ۱٫ص ۲۷۹ ↑

    1. – ولویون ، رضا.«فروش ‌آپارتمان‌های ساخنه نشده» . دوفصلنامه علمی پژوهشی حقوق وسیاست. سال سوم . ش ۴ . بهار و تابستان ۱۳۸۰ . ص ۳۴ و ۳۶ ↑

    1. – بیگ زاده ، صفر. ۱۳۸۴٫ «شیوه نامه نگارش قوانین». تهران.انتشارات مرکزپژوهشهای مجلس شورای اسلامی.ص۱۲۲ ↑

    1. – معین ، محمد. ۱۳۶۳٫ «فرهنگ فارسی» . تهران . انتشارات امیرکبیر. ج۱٫ص۲۷ ↑

    1. – انوری ، حسن. ۱۳۸۱٫ «فرهنگ بزرگ سخن». تهران. انتشارات سخن.ص ۱۵۱ ↑

    1. – عمید ، حسن. «فرهنگ فارسی» . تهران . انتشارات امیرکبیر. ص۸۵ ↑

    1. – انوری ، حسن. ۱۳۸۱٫ «فرهنگ بزرگ سخن». تهران. انتشارات سخن.ص ۴۱ ↑

    1. – عمید ، حسن. «فرهنگ فارسی» . تهران . انتشارات امیرکبیر. ص۵۴ ↑

    1. – بیگ زاده ، صفر. ۱۳۸۴٫ «شیوه نامه نگارش قوانین». تهران.انتشارات مرکزپژوهشهای مجلس شورای اسلامی.ص۱۲۲ ↑

    1. – بند ۲ اصل ۱۵۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران : «تهیه لوایح قضایی متناسب باجمهوری اسلامی» ↑

    1. – قانون شکلی قانونی است که ناظربه ادله دعاوی و امورحسبی و شیوه رسیدگی به محاکم و سازمان قضایی است. ↑

    1. – قانون ماهوی قانونی است که موضوعی ‌از موضوعات حقوقی رابیان می کندونظری به منازعه و اختلاف وطرز رسیدگی مراجع واثبات واقعه حقوقی ندارد. ↑

  1. www.shora-gc.ir
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ب.ظ ]




۲-۵-۴-۳ مشارکت

در طول مرحله ی اجرا به دلیل بررسی مسائل و موضوعات بسیار عمیق، معمولاً سطح بالایی از هیجانات شخص اول و سایر اعضای گروه، برانگیخته می‌شود. لذا لازم است که پیش از خاتمه ی جلسه، تمامی‌اعضا به سطح مناسبی از آرامش هیجانی دست یابند. یکی از دلایل اصلی وجود مرحله ی مشارکت در ‌هر جلسه ی روان نمایشگری نیز همین نکته است (کارپ، ۱۹۹۸). در واقع مرحله ی مشارکت در روان نمایشگری، به نوعی معادل مرحله ی خاتمه[۱۶۷] در سایر انواع گروه درمانی و مشاوره های گروهی است (کری و کری؛ ترجمه ی سیف و همکاران، ۱۳۹۰). مشارکت، مرحله ای حساس در جریان روان نمایشگری محسوب می‌شود که طی آن سعی می‌شود تمام اعضای گروه به سطح مطلوبی از پالایش روانی و یکپارچگی شناختی و هیجانی دست یابند. در این مرحله، کارگردان باید مانع از ایجاد جوی از تحلیل، نقد و قضاوت ‌در مورد موقعیت اجرا شده شود و به جای آن به اعضا کمک کند که به آن دسته از تجارب خود که توسط موقعیت اجرا شده، برانگیخته شده است رجوع کنند و سعی کنند به وسیله ی آنچه که از مرحله ی اجرا کسب نموده اند، سطح بینش خود را نسبت به تجاربشان افزایش دهند (روسکامب- کینگ، ۱۹۹۸).

۲-۵-۵ عطش اجرا[۱۶۸]

عطش (اشتهای) اجرا مفهومی‌بود که اولین بار توسط مورنو مطرح شد. او بر این اساس بیان داشت که میل مبتنی بر به اجرا در آوردن مسائل درونی در همه ی انسان ها وجود دارد. بر این اساس، هرفردی بیش از این اینکه نیاز داشته باشد که ‌در مورد مسائل خود صحبت کند،‌ نیاز دارد که مسائل خود را در قالب اجرا و به صورت عملی نشان دهد (بلاتنر، ۲۰۰۰). آنچه که مورنو عطش اجرا می‌نامید، به نوعی در دوران کودکی قابل مشاهده است. بازی های وانمودی و مبتنی بر ایفای نقش کودکان که مخصوصاً در اواخر دوران نوپایی و در دوران پیش دبستانی، به طور قابل ملاحظه ای ‌در مورد تمام کودکان دیده می‌شود (برک؛ ترجمه ی سیدمحمدی، ‌۱۳۸۶)، در واقع مصداقی از چیزی است که مورنو عطش اجرا می‌نامید. ‌بر اساس مفهوم عطش اجرای مورنو، این تمایل به اجرا با گذر از سال های کودکی، از بین نمی‌رود بلکه همیشه به طور بالقوه در انسان وجود دارد و به عنوان بهترین شکل بیان و حل مسائل به شمار می‌رود، اما آنچه که باعث غفلت از این تمایل اساسی می‌شود، بازداری و سرکوب خودجوشی و خلاقیت، در دوران بزرگسالی است (بلاتنر، ۲۰۰۰).

۲-۵-۶ خودجوشی و خلاقیت

مورنو و مورنو (۱۹۷۵، به نقل از کارپ، ۱۹۹۴، صفحه ی ۵۰) خود جوشی را اینچنین تعریف می‌کنند: «خودجوشی، پاسخ رضایت بخشی است که فرد به یک موقعیت با درجاتی از نوآوری ارائه می‌کند». این واژه از واژه ی لاتین Sua sponte ریشه می‌گیرد که به معنی «خواسته ی آزاد[۱۶۹]» و یا چیزی است که برخاسته از درون فرد باشد. به زبان ساده، می‌توان خودجوشی را به معنای خودبودن و بیان آزادانه و مناسب خود در موقعیت های مختلف، تعریف کرد. ‌بر اساس رویکرد روان نمایشگری، بسیاری از حالات ناسالم روانشناختی، همچون اضطراب‌ها و برانگیختگی های بیش ازحد، ناشی از سرکوب و بازداری خودجوشی است. به همین دلیل، یکی از اهداف اصلی روان نمایشگری این است که خودجوشی را در اعضا نهادینه کند (کارپ، ۱۹۹۴). خودجوشی یک نیاز و تمایل اساسی انسان است که از دوران کودکی به بعد، به دلیل بسیاری از محافظه کاری ها و ملاحظات بیش از حد خاص جامعه ی بزرگسالان، مورد سرکوب و بازداری قرار می‌گیرد. روان نمایشگری با فراهم آوردن یک جو سرشار از هیجان،‌ تحرک، سرزندگی،‌ شوخ طبعی و در عین حال پذیرش بی قید و شرط و امکان بروز خلاقیت بدون ترس از شکست و توبیخ، به رشد خودجوشی تک تک اعضا کمک می‌کند (بلاتنر،‌۲۰۰۰).

خودجوشی و خلاقیت، مفاهیم بسیار نزدیک و به هم مرتبطی هستند. به طوری که خودجوشی امکان بروز خلاقیت در زمینه‌های مختلف را فراهم می‌آورد. به اعتقاد مورنو خلاقیت بدون خودجوشی، محکوم به نابودی و هدررفتن است. در واقع خودجوشی به منزله ی یک موتور محرکه برای بروز خلاقیت، به شمار می‌آید. مورنو معتقد بود که افراد سرشناس و موفق در طول تاریخ، همانند میکل آنژ و بتهوون، به لحاظ دارا بودن قوه ی خلاقیت،‌ با بسیاری از هم دوره ای های خود، تفاوتی نداشتند، بلکه آنچه که باعث تفاوت این چهره های شاخص با سایر مردم می‌شد، بروز موفق و مناسب خودجوشی توسط این افراد بود که سبب می‌شد نیروی خلاقیت آن ها به فعلیت برسد (کارپ، ۱۹۹۴).

نقطه ی قوت اثربخشی مداخلات روان نمایشگری، ارتقاء خودجوشی و خلاقیت است. از همان ابتدای شکل گیری این رویکرد تا امروز، همواره اعتقاد بر این بوده است که اثر درمانی روان نمایشگری تا حد زیادی به تأثیر قابل توجه آن در ارتقاء خودجوشی و خلاقیت، مربوط می‌شود. در واقع آنچه که افراد در جلسات روان نمایشگری به دست می‌آورند راه حل های خلاقانه برای حل مسائل مختلف یا ارتقاء توانمندی هایشان است که تنها در یک سطح بالا از خودجوشی و خلاقیت، قابل بروز و نمایان شدن است. به علاوه، افراد می‌آموزند که با حفظ خودجوشی و خلاقیت در زندگی روزمره ی خود، به نحو مؤثرتری با مسائل آینده نیز کنار بیایند (کارول و هاویسون[۱۷۰]، ۱۹۷۸).

۲-۵-۷ کاربردهای روان نمایشگری

امروزه روان نمایشگری جزء مداخلاتی محسوب می‌شود که در ابعاد مختلف، از گستره ی کاربردی قابل توجهی برخوردار است. به لحاظ نوع موضوعات مورد مداخله، روان نمایشگری از یکسو قابلیت کاربرد بر موضوعات سلامت روان و کار با افراد فاقد اختلالات جدی روانشناختی را دارد و از سوی دیگر قابلیت مداخله بر بعضی از اختلالات روانی در میان جمعیت افراد دارای برچسب های تشخیصی روانپزشکی را نیز دارد. به لحاظ نوع مداخله،‌ روان نمایشگری بیشتر به عنوان یک رویکرد مبتنی بر مشاوره و روان درمانی گروهی، کاربرد دارد ولی از همان سال های ابتدایی شکل گیری این رویکرد، شکل انفرادی آن هم مفهوم سازی شد و تا به امروز نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. ‌بر اساس طول مدت درمان نیز، روان نمایشگری هم قابلیت اجرا به صورت یک درمان کوتاه مدت و حتی مداخله در بحران را دارد و هم قابلیت اجرای بلندمدت را دارا می‌باشد (لوسادا[۱۷۱]، ۱۹۹۸).

۲-۵-۸ انواع شکل های اجرای جلسات روان نمایشگری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ب.ظ ]




بانک های انگلیسی هرگز علاقه ای به شرکت های جدیدالتأسیس و اوراق قرضه ای که توسط آن ها منتشر می شد نشان نمی دادند. در حالی که بانک های آلمانی نظارت دائمی و مستمری بر توسعه شرکت هایی که با پول آن ها تأمین مالی شده بودند، داشتند و همین امر وجه تمایز و مایه امتیاز نظام بانکی آلمان محسوب می شد.(ریسر،۱۹۰۹)

ویژگی های اصلی نظام بانکداری انگلوساکسون واسطه گری میان دارندگان و متقاضیان وجوه (وام گیرندگان)، پرداخت وام های کوتاه مدت و عدم مداخله در کار وام گیرندگان می‌باشد. (الجارحی،۷،۲۰۰۳)

هرچند به لحاظ نظری هر دو سیستم، خود را مجاز به استفاده از روش های تأمین مالی «مبتنی بر بهره» و «مبتنی بر مشارکت» می دانند، اما در عمل، بانکداری انگلوساکسون نسبت به بانکداری یونیورسال بیشتر از شیوه نخست (بهره) و کمتر از شیوه دوم (مشارکت) استفاده می‌کند. به عبارت دیگر، بانکداری انگلوساکسون بر پایه احتراز هرچه بیشتر از دو پدیده انتخاب بد و مخاطرات اخلاقی شکل گرفته و تلاش مدیران بانک هایی که با این سیستم کار می‌کنند این است که حتی المقدور خود را در معرض مخاطرات ناشی از پدیده عدم تقارن اطلاعاتی[۲] قرار ندهند. دقیقاً همین موضوع است که بانکداری انگلوساکسون را وا می‌دارد که از ورود در عرصه های مشارکتی که به طور طبیعی متضمن ریسک ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی است، خودداری کند.

در بانکداری یونیورسال نیز پدیده عدم تقارن اطلاعاتی و به تبع آن، خطر انتخاب بد و مخاطره اخلاقی مورد توجه است. با این تفاوت که استراتژی بانکداری یونیورسال در مواجهه با این پدیده، برخورد منفعلانه و فرار مطلق از ریسک نیست. بانکداری یونیورسال، امکان مشارکت در پروژه های سرمایه گذاری را فرصتی برای بانک و برای اقتصاد جامعه تلقی می‌کند و از طریق برخورد فعال با این موضوع، سعی می‌کند ضمن حداکثر بهره برداری از مزایای روش تأمین مالی مشارکتی، با تمهیدات مدیریتی و نظارتی مناسب، مخاطرات ناشی از آن را به حداقل برساند. مهم ترین کارکرد بانکداری یونیورسال، فراهم نمودن سرمایه مخاطره پذیر در اقتصاد است.(بحرینی،۱۳۸۸)

بانکداری اسلامی در نظریه

بی تردید، بانکداری اسلامی در مبانی نظری خویش با بانکداری یونیورسال قرابت بیشتری دارد تا با بانکداری انگلوساکسون. دلیل آن هم، نوع برخورد این دو سیستم بانکداری غربی با مقوله شیوه تأمین مالی مشارکتی است و در بخش قبلی روشن شد که در سیستم یونیورسال –برخلاف سیستم انگلوساکسون- استفاده از این شیوه تأمین مالی به عنوان یک شیوه پرکاربرد معمول است.

لازم است اشاره ای هم به تفاوت میان بانکداری یونیورسال با بانکداری اسلامی داشته باشیم. همچنان که می‌دانیم در اسلام نوع خاصی از تأمین مالی یعنی تأمین مالی بر مبنای «قرض ربوی» منع شده است. تفاوت بنیادین بانکداری یونیورسال با بانکداری اسلامی از همین جا ناشی می شود چرا که بانکداری یونیورسال حق استفاده از شیوه مطمئن تأمین مالی، یعنی اعطای وام و دریافت بهره را برای خود محفوظ نگه داشته و در سبد دارایی های خود، دارایی هایی با نرخ بهره ثابت همچون اوراق قرضه با نرخ بهره ثابت، وام های کوتاه مدت با نرخ بهره ثابت (و عنداللزوم دریافت وثیقه) و مانند آن را نگهداری می‌کند برخلاف بانک اسلامی که حق نگهداری دارایی هایی از این نوع را ندارد.(بحرینی، ۱۳۸۸)

بانکداری اسلامی درعمل:

التزام نظری بانکداری اسلامی به پرهیز کامل از نگهداری دارایی های دارای بازده ثابت و از پیش تعیین شده، نباید این گونه تفسیر شود که در سبد دارایی های بانک اسلامی هیچ گونه دارایی مطمئن و عاری از ریسک وجود ندارد. مدیران بانک های اسلامی اکنون کاملاً ‌به این نکته واقف شده اند که در صورت اتکاء بیش از حد بر شیوه تأمین مالی مشارکتی (همچون مضاربه و مانند آن) با خطر ورشکستگی مواجه خواهند شد. به همین دلیل، علی رغم بسته بودن مسیر تأمین مالی از طریق اعطای وام و دریافت بهره، به شیوه های دیگری همچون خرید و فروش اقساطی و اجاره به شرط تملیک، انتشار اوراق صکوک و مانند آن روی آورده اند.

شیوه های تأمین مالی از قبیل شیوه فروش اقساطی، قالب حقوقی کاملاً متفاوتی با قرض ربوی دارند، و به همین دلیل نمی توان آن ها را قرض ربوی نامید. البته تفاوت این معاملات با قرض ربوی از این جهت نیست که ربوی نیستند بلکه از این جهت است که به لحاظ حقوقی، تعریف، احکام و آثار بیع یا اجاره بر آن ها بار می شود نه تعریف آثار و احکام قرض. ‌بنابرین‏، چنین معاملاتی قطعاً در مقوله PLS (مشارکت در سود و زیان) که اساس کار بانکداری اسلامی است، قرار نمی گیرد.

‌بنابرین‏، در بانکداری اسلامی اگرچه قرض ربوی ممنوع شده، اما طراحان و مدیران این بانک ها با استناد به فقه اسلامی، روش های دیگری برای تأمین مالی یافته اند که عملاً آن ها را از درگیر شدن با ریسک ناشی از انتخاب بد و مخاطرات اخلاقی در امان نگه می‌دارد.(میرآخور، محسن خان،۲۹۶،۱۳۷۰)

می توان ویژگی سیستم بانکداری اسلامی، انگلوساکسون و یونیورسال را در نظریه و عمل در جدول زیر خلاصه کرد:

سیستم بانکداری

استفاده از روش تأمین مالی مبتنی بر pls

استفاده از روش مالی مبتنی بر بهره

در نظریه

در عمل

در نظریه

در عمل

انگلوساکسون

مجاز

کم کاربرد

مجاز

پرکاربرد

یونیورسال

مجاز

پرکاربرد

مجاز

پرکاربرد

اسلامی

مجاز

کم کاربرد

غیر مجاز

پر کاربرد (به صورت غیرصریح)

جدول شماره ۲-۲ ویژگی های انواع نظام بانکداری

با توجه ‌به این جدول قادر خواهیم بود سیستم های سه گانه بانکداری را ‌بر اساس مبانی (وتمایلات) نظری آن ها به صورت طیفی تصور کنیم که در یک انتهای آن بانکداری انگلوساکسون و در انتهای دیگر آن، بانکداری اسلامی قرار می‌گیرد. طبیعتاً بانکداری یونیورسال هم با توجه ‌به این که ‌بر اساس مبانی (و تمایلات) نظری اش خود را مجاز به استفاده از هر دو شیوه تأمین مالی می‌داند، در میانه این طیف جای خواهد گرفت. و اما در عرصه عمل، بانکداری انگلوساکسون و بانکداری یونیورسال معمولاً در همان جایی قرار می گیرند که مبانی (و تمایلات) نظری آن ها اقتضا می‌کند و این تنها بانکداری اسلامی است که در عمل از مبانی نظری خویش فاصله می‌گیرد و در مواردی (همچون تجربه بانکداری اسلامی در ایران) کاملاً به مدل بانکداری انگلوساکسون نزدیک می شود. دلیل این امر هم استفاده افراطی از ابزارهایی همچون فروش اقساطی و اجاره به شرط تملیک از یک طرف، و تعبیه بندهایی در قراردادهای مضاربه و مشارکت(که ‌بر اساس آن گیرندگان تسهیلات در عمل ملزم به پرداخت بازده ثابت و از پیش تعیین شده ای می‌شوند) از طرف دیگر می‌باشد.(بحرینی،۱۳۸۸)

احمد ضیاء الدین و محسن خان (۲۰۰۱) انواع ریسک هایی را که متوجه بانکداران است، در چهار نوع فهرست کرده‌اند: ریسک بازار، ریسک اعتباری، ریسک نقدینگی و ریسک عملیاتی. (اکبریان، دیانتی، ۱۵۹،۱۳۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ب.ظ ]