به طور کلی بر اساس نظریه میدانی لوین سلامت و کمال روان شناختی موجب افتراق و تمایز یافتگی بیشتر شخص و محیط روان شناختی او می شود، استحکام و استواری مرزهای سیستم روانی فرد را افزایش میدهد و نوعی ارتباط سلسله مرتبه ای و انتخابی پیچیده ای در بین سیستم های روانی فرد به وجود می آورد. بنابرین فرد سالم کسی است که بین خودش و محیط روان شناختی خود تمایز و افتراق قایل می شود( خدارحیمی، ۱۳۸۴).
- فریتس پرلز[۲۵]
پرلز مبتکر روش گشتالت درمانی[۲۶] است که شخصیت او برای بسیاری از روان شناسان معاصر جالب و در عین حال شگفت انگیز بوده است. بنا بر نظریه پرلز اشخاص سالم بدون مداخله نیروهای خارجی قادر به تنظیم خودشان هستند و به نظر وی تنها اگاهی از خود میتواند موجب رشد و کمال شخصیت گردد. با آگاه یکامل از خویشتن، تنظیم و رهبری رفتار ممکن می شود. به عقیده پرلز سلامت روان مستلزم این است که بدانیم دارای این فرافکنی های نیازهای درونی خودمان هستیم یا خیر.شخص دارای سلامت روان بدون تنظیم شدن از سوی عوامل بیرونی، توانایی بیان آزادانه آرزوهایش را دارد. باید عبارت “من تو هستم” پرلز را فرا بگیریم. به عبارت دیگر یعنی، “من از نیازهایی برخوردارم که تو را به خاطر ان ها محکوم می کنم و از همه مهم تر این که بر اساس این اصل زندگانی کنیم”. به عقیده وی، شخصی که دارای سلامت روان است در زمان حال و برای حال زندگی میکند و یا اینکه میتواند برای آینده برنامه ریزی کند، دچار اضطراب ناشی از اینکه فردا چه خواهد شد نمی شود. خشم نیز یکی از تعیین کننده های مهم سلامت روان شناختی است، زیرا تجربه ای است که معمولاً بیان نمی شود. .
۱-۴-۱ -۲ تنظیم شناختی هیجان
استراتژی تنظیم شناختی هیجان استخراج آگاهانه یا ناآگاهانه پاسخ شناختی به وقایع هیجان هستند. برای رویدادهای خود به خودی و یا تجربه عاطفی در افراد میباشد( کمپیل، سیلیس، ۲۰۰۷؛ به نقل از آلداو، تولن، هوکسما[۲۷]، ۲۰۱۰). در سال های اخیر مقدار قابل توجهی از رابطه بین منش و اختلالات روان به استفاده از استراتژی تنظیم هیجان باز میگردد. از جمله می توان به افسردگی( گارنفسکی و کرایج، ۲۰۰۶)، و اضطراب فراگیر( آلداو ، تولن و هوکسما، ۲۰۱۰) اشاره کرد. به طور کلی چند استراتژی تنظیم هیجان شناختی استدلال شده است که ارتباط منفی با آسیب شناسی روانی دارد. در حالی که دیگر استراتژی ها به حالت و نگهداری اختلالات روانی همراه شده است. نظریه استرس و مقابله( بیلینگز و موس، ۱۹۸۱)، و رویکردهای شناختی و رفتاری در اوایل درباره آسیب شناسی روانی پیشنهاد شد. ارزیابی و حل مسئله در سراسر بافت اختلالات وجود دارد. ارزیابی مجدد شامل تفسیر مثبت از یک موقعیت استرس زا به عنوان راهی برای کاهش پریشانی است( آلداو همکاران، ۲۰۱۰).
در مدل تنظیم هیجان استراتژی ارزیابی، منجر به واکنش های احساسی و فیزیکی مثبت به هیجانات و محرک ها میباشد و در درمان شناختی و رفتاری در اضطراب و افسردگی سعی می شود که بر روی مهارت های ارزیابی تمرکز شود. پاسخ حل مسئله تلاش آگاهانه برای تغیر یک موقیت استرس زا یا حاوی پیامدهای آن میباشد. اقدامات حل مسئله میتواند شامل شناخت یک مشکل و با جهت گیری به سمت حل مسئله به عنوان راه مداخله با شرایط استرس زا باشد. حل مسئله میتواند اثرات مفیدی بر روی هیجانات یا تغییر و یا از بین بردن عوامل استرس زا، گرایش کم حل مشکل، مهارت ضعیف حل مشکل که میتواند با افسردگی و اضطراب همراه باشد.آموزش مهارت حل مسئله یک حل درمان شناختی و رفتاری برای این اختلالات است، در مقابل این استراتژی های ناسازگارانه سرکوب افکار ناراحت کننده ، مدت طولانی است که به عنوان یک پاسخ ناسازگارانه به عنوان یک پاسخ ناسازگارانه به انواع عوامل استرس زا و یک عامل خطرزای آسیب شناسی روانی مطرح شده است( کاوار و همکاران، ۱۹۸۹؛ به نقل از آلداو و همکاران، ۲۰۱۰).
۲-۴-۱-۲ تنظیم هیجان و سلامت
تنظیم هیجان شناختی به شیوه شناختی، مدیریت و دست کاری ورود اطلاعات فراخوانده اشاره دارد( وکسنر، گروس، ۲۰۰۵؛ به نقل از حسنی و میر آقایی، ۱۳۹۱) به عبارت دیگر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا آسیب زا برای آن ها اطلاق می شود( حسنی و همکاران، ۱۳۸۷). در سال های اخیر گارنفسکی و کرایج( ۲۰۰۳)با بازنگری انتقادی پیشینه پژوهش در زمینه راهبردهای مقابله شناختی، نه راهبرد متفاوت تنظیم شناختی هیجان از جمله خودسرزنش گری، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، کم اهمیت شماری، فاجعه نمایی و سرزنش گری را به صورت مفهومی شناسایی کردهاند( حسنی و همکاران، ۱۳۹۱).
به لحاظ نظری راهبردهایی شناسایی کردهاند، راهبردهای خود سرزنش گری، نشخوارگری، فاجعه نمایی، سرزنش گری به عنوان راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان در نظر گرفته میشوند. در حالی که راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و کم اهمیت شماری تحت عنوان راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان مطرح میشوند( حسنی و همکاران، ۱۳۹۱). تنظیم هیجان به طور گسترده ای با آسیب شناسی روانی هم بسته شده است. اختلالات اضطراب و افسردگی به طور گسترده ای به عنوان نتیجه مشکلات در تنظیم هیجان پذیرفته شده است( آلداو و همکاران، ۲۰۱۰). نظریه پردازان استدلال میکنند که افرادی که به طور مؤثر نمی تو.انند مدیریت هیجانی در پاسخ به حوادث روزمره خود را به دست گیرند در صورت تشخیص ابتلا به افسردگی و اضطراب تجربه طولانی تر و شدیدتر دوره های پریشانی را دارند( مثین و همکاران، ۲۰۰۷).
تنظیم هیجان به عنوان پردازش آگاهانه یا نا آگاهانه هیجانات تعریف شده است که به تناسب خواسته های زیست محیطی افراد پاسخ میدهند( کمپل، مارس، بارلو، ۲۰۰۷). افراد استراتژی های متفاوتی برای تغییر اندازه و یا نوع تجربه هیجان و یا رویداد هیجانات خود استفاده میکنند، روند تنظیم هیجانات متمایز از روند ایجاد هیجان تعریف می شود( گراس و تامپسون، ۲۰۰۷؛ به نقل از آلداو و همکاران، ۲۰۱۰).
۳-۴-۱-۲ مفهوم واکنش هیجانی و تنظیم هیجانی
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:23:00 ب.ظ ]
|