|
|
-
- . Botzen, W., Aerts, J., & Van Den Bergh, J. ↑
-
- . Riding, R., & Craig, O. ↑
-
- . Ünal, A. B. ↑
-
- . Groeger, J. A ↑
-
- . Buche, T., & Ochs, R. ↑
-
- . Haworth, N. L., Rowden, P. J., Watson, B. C., Wishart, D. E., Buckley, L., & Greig, K. ↑
-
- . Poulsen, A. A., Horswill, M. S., Wetton, M. A., Hill, A., & Lim, S. M. ↑
-
- . Stichting Wetenschappelijk Onderzoek Verkeersveiligheid (Sheet.s.f) ↑
-
- . Haworth, N., Symmons, M., & Kowadlo, N. ↑
-
- . video-based ↑
-
- . Logan, G.D. & Cowan, W.B. ↑
-
- . Newman, J.P., Patterson, C.M. & Kosson, D. ↑
-
- . United States General Accounting Office ↑
-
- . Barkley, R. A. & Cox, D. ↑
-
- . Falk, B. & Montgomery, H. ↑
-
- . Hyder, A. A., Amach, O. H., Garg, N., & Labinjo M. T. ↑
-
- . McIlvenny, S., Al Mahrouqi, F., Al Busaidi, T., Al Nabhani, A., Al Hikmani, F., Al Kharousi, Z., Al Lawati, A. ↑
-
- . Montazeri, A. ↑
-
- . Life style ↑
-
- . Pfister,.o. ↑
-
- . Psych-dynamic theory ↑
-
- . Arthor, W., & Graziano W. G. ↑
-
- . Five-factor molel ↑
-
- . Mercer, G. W., & Wayne, J. K. ↑
-
- . Groeger, J. A., & Rothengatter, J. A. ↑
-
- . Evans, L. ↑
-
- . Bucchi, A., Sangiorgi, C., Vignali, V. ↑
-
- . Nasar, J. L. ↑
-
- . role of driver affect ↑
-
- . Gibson, JJ. & Crooks, LE ↑
-
- . accident proneness ↑
-
- . Blasco, R.D. ↑
-
- . Roelofs, E., Vissers, J., Onna, M. V. & Nägele, R. ↑
-
- . Anstey, K. J., Wood, J., Lord, S., & Walker, J. G. ↑
-
- . Sümer, N. ↑
-
- . Shinar, D. ↑
-
- . Brodsky, W. & Kizner, M. ↑
-
- . Hughes, M., Rudin-Brown, C., M. & Young, K. L. ↑
-
- Ranney, T. A. ↑
-
- Bliokas, V.V., Taylor, J.E., Leung, J., & Deane, F.P. ↑
-
- . Keh, H. T., Foo, M. D. Lim, B. C. ↑
-
- . risk ↑
-
- . hazard ↑
-
- . safeguards ↑
-
- . Kaplan, S. & Garrick, B.J. ↑
-
- . Millstein, S. G. & Halpern-Felsher, B. L. ↑
-
- . disaster ↑
-
- . Social Cognitive Theory ↑
-
- . Bandura, A. ↑
-
- . The Health Belief Model ↑
-
- . Rosenstock I. M. ↑
-
- . The Theory of Reasoned Action ↑
-
- . Fishbein, M. & Ajzen, I. ↑
-
- . The Theory of Planned Behavior ↑
-
- . Self-Regulation Theory ↑
-
- . Kanfer, F. H. ↑
-
- . Subjective Culture and Interpersonal Relations Theory ↑
-
- . Triandis, H. C. ↑
-
- . Alexander, C. S. ↑
-
- . Feldman, W., Hodgson, C., Corber, S., & Quinn, A. ↑
-
- . Sobal, J., Klein, H., Graham, D., & Black, J. ↑
-
- . University Minnesota ↑
-
- . Gochman, D. S. & Saucier, J. F. ↑
-
- . Michielutte, R & Diseker, R. A. ↑
-
- . hazard ↑
-
- . risk ↑
-
- . risk assessment ↑
-
- . hazard assessment ↑
-
- . hazard identification ↑
-
- . risk assessment and analysis ↑
-
- . risk perception ↑
-
- . vulnerability assessment ↑
-
- . physical ↑
-
- . social-economic ↑
-
- . Nott, J. ↑
-
- . hazard probability ↑
-
- . exposure ↑
-
- . vulnerability ↑
-
- . expected losses ↑
-
- . risk perception ↑
-
- . perception of hazard risk ↑
-
- . the judgment of risk ↑
-
- . Kates, R. W. & Kasperson, J. X. ↑
-
- . personal estimate of probable fatalities ↑
-
- . Stallen, P. J. M. & Tomas, A. ↑
-
- . individual’s hazard recognition ↑
-
- . Hanson, P. O., Vitek, J. D. & Hanson, S. ↑
-
- . public’s understanding of risk ↑
-
- . Hadden, S. G. ↑
-
- . subjective assessment of the probability of a specified type of accident ↑
-
- . Sjöberg, L. ↑
-
- . Hodne, C. J. ↑
-
- . hazard perception ↑
-
- . Simon, M., Houghton, S. M., Aquino, K. ↑
-
- . Cognitive biases ↑
-
- . an illusion of control ↑
-
- . negative by-product of cognitive development ↑
-
- . Beullens, K., & Van den Bulck, J. ↑
-
- . Fischhoff, B., Bostrom, A. and Quadrel, M. J. ↑
-
- . Slovic, P. ↑
-
- . Gardner, G. T. and Gould, L. C. ↑
-
- . Mileti, D. S. ↑
-
- . Haworth, N., Mulvihill, C., & Symmons, M. ↑
-
- . Deery, H. A. & Fildes, B. N. ↑
-
- . McKenna, F., & Crick, J. ↑
-
- . Smith, S. S., Horswill, M. S., Chambers, B., & Wetton, M. ↑
-
- . Mayhew, D.R., & Simpson, H.M. ↑
-
- . Milech, D., Glencross, D., & Hartley, L. ↑
-
- . Horswill, M. S., Marrington, Sh. A., McCullough, C. M. Wood, J. Pachana, N. A., McWilliam, J. & Raikos, M. K. ↑
-
- . Anstey, K. J., Horswill, M. S., Wood, J. M. & Hatherly, C. ↑
-
- . Underwood, G., Crundall, D. & Chapman, P. ↑
-
- . Helman,S. ↑
-
- . ability to read the road ↑
-
- . Mills, K.L., Hall, R.D., McDonald, M., and Rolls, G.W.P., ↑
-
- . Haworth, N., Symmons, M., & Kowadlo, N. ↑
-
- . McKenna, F. P. ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:08:00 ب.ظ ]
|
|
مدل رفتاری اختلال وسواسی جبری که توسط پیاسنتینی[۲۴۶] و لنگلی[۲۴۷] (۲۰۰۴ به نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵) ارائه شده است در شکل ۲-۱ آمده است.
وسواسهای فکری
(افکار، تکانهها، تصاویر تکراری)
اضطراب، آشفتگی
(یا سایر احساسهای منفی)
رفتارهای وسواس
(رفتارها/ کنشهای ذهنی تکراری)
آرامش
(کاهش گذرای درماندگی)
تقویت منفی
شکل۲-۱٫ چرخهی معیوب وسواسی جبری
هر چند نظریه رفتاری نتوانسته است ایجاد پدیدههای وسواسی را به خوبی تبیین کند اما برای تبیین این اختلال تبیین خوبی ارائه داده است و شواهد تجربی قابل توجهی نیز برای آن در دست است. در حقیقیت رویکرد مواجهه و جلوگیری از پاسخ که در دهه ۱۹۷۰معرفی گردید بر پایه مدل یادگیری استوار است (کلارک[۲۴۸] و پوردون[۲۴۹]، ۲۰۰۳). راچمن[۲۵۰] و هاجسون[۲۵۱](۱۹۸۰ به نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵) به بعضی ناهمخوانیها در تبیین رفتاری اختلال وسواسی جبری اشاره کردند. آن ها نشان دادند که: الف) در بسیاری از موارد وسواسها ناشی از یادگیری آسیبزا نیستند. ب) گاهی رفتارهای وسواسی نمیتوانند موجب کاهش اضطراب فرد شوند و حتی ممکن است به افزایش آن منجر شوند. ج) حضور درمانگر به خودی خود میتواند تجربه بیمار را از وسواس تغییر دهد. د) محتوای وسواس دائماً تغییر میکند و ی) گاهی چندین وسواس همزمان وجود دارند. وجود این کاستیها و نیز وجود مؤلفههای شناختی در وسواس موجب ارائه تبیینهای شناختی گردید (کلارک و پوردون، ۲۰۰۳).
۲-۱۳-مدل شناختی
در رفتاردرمانی، عوامل شناختی دخیل در اختلال وسواسی جبری مستقیماً هدف درمان قرار نمیگیرند اما به دلیل این که افکار مزاحم، باورها و فرضهای همراه، در تظاهر اختلال نقش برجستهای دارند، درمانگران به این نتیجه رسیدهاند که هدف قرار دادن شناختهای ناکارآمد میتواند روشدرمانی جامعتری نسبت به رفتاردرمانی صرف باشد (رکتور، ۲۰۰۱ به نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵).
شناختدرمانی وسواس برای کاهش علایم اختلال وسواسی جبری از طریق درمان مستقیم و صریح باورهای ناکارآمد و ارزیابیهای منفی دخیل در ایجاد نشانه های این اختلال شکل گرفت. نظریه شناختی رفتاری اختلال وسواسی جبری مبتنی بر این اندیشه است که افکار وسواسی ریشه در افکار مزاحمی دارند که در افراد بهنجار هم دیده میشوند و از نظر کیفی با آن ها متفاوت نیستند. افکار مزاحم (که از نظر محتوا از وسواسهای بیمارگون قابل افتراق نیستند) تقریباً در ۹۰ درصد از جمعیت عمومی روی میدهند (رکتور، ۲۰۰۱ به نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵). بر اساس نظریه شناختی، تفاوت اساسی بین افکار مزاحم بهنجار و افکار وسواسی، در معنایی است که افراد مبتلا به این بیماری به افکار مزاحم خود میدهند. بیماران مبتلا این افکار را نشانهای از آسیب احتمالی می بینند که ممکن است متوجه آن ها یا دیگران گردد و آن ها خود را در مقابل این آسیب مسئول میدانند (رکتور، ۲۰۰۱ به نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵). در رویکرد شناختی به اختلال وسواسی جبری چند مدل مختلف دیده می شود:
۲-۱۳-۱- مدل شناختی کار
کار[۲۵۲]( ۱۹۷۴) در تلاش برای توجیه و توضیح علایم وسواسی جبری، از مدل ارزیابی خطر لازاروس استفاده نموده. او عقیده دارد که افراد وسواسی به شکلی غیرعادی نتایج حوادث یا فعالیتهای خود را منفی و ناخوشایند پیشبینی میکنند. کار (۱۹۷۴) محتوای افکار وسواسی را معمولاً صورت اغراقآمیز دلواپسیها و مشغلههای ذهنی معمول برای همه افراد میداند. مشغلههایی از قبیل تندرستی، مرگ، سلامت خود و اطرافیان، مسایل جنسی، مسایل دینی، کارکرد شغلی و نظایر آن. این افراد به طور مکرر در تلاش برای کاهش اضطراب خود هستند و اجتنباب میتواند آن ها را از این خطرات بیشبرآورد شده محفوظ نماید. علیرغم توضیح مکانیزم وسواسی جبری در این مدل علت بیش برآورد ذهنی در مورد احتمال وقوع حوادث بد و نتایج نامطلوب آن دارند، توضیح داده نشده است (کار ، ۱۹۷۴).
۲-۱۳-۲- مدل مکفال و ولرزهایم
مکفال[۲۵۳] و ولرزهایم[۲۵۴](۱۹۷۹) نیز در مدل خود از دیدگاه لازاروس[۲۵۵] استفاده کردند با این حال نظریه کار (۱۹۷۴) نیز مورد توجه آن ها قرار گرفت. مدل مکفال و ولرزهایم (۱۹۷۹) برای تبیین علت بیشبرآوردهای ذهنی در مورد رویدادها، فرایند ارزیابی شناختی اولیه است. به این معنا که افراد در مواجهه با موقعیتهای خطرناک از طریق یک فرایند ارزیابی شناختی اولیه فوری، اقدام به تخمین و ارزیابی میزان خطر بر اساس منابع ادارک شده مینمایند تا بتواند خود را برای اتفاق افتادن آن واقعه آماده کند. ارزیابی یک فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری در مواجهه با یک موقعیت خاص بالاتر از حد واقعی است در نتیجه، اضطراب بالا میرود. بالا رفتن اضطراب و تخمین شدت خطر موجب ارزیابی ثانویه از نتیجه احتمالی تلاشها برای آمادگی روبه رو شدن با تهدید میگردد و عموماً خود را در کنترل اضطراب و نگرانی خود ناتوان میبیند. مکفال و ولرزهایم (۱۹۷۹) تعدادی از باورهای نادرستی را که بر ارزیابیهای ثانویه اثر منفی دارند را مشخص نمودند:
۱) اگر چیزی خطرناک است یا امکان دارد که خطرناک باشد، انسان باید شدیداً احساس ناراحتی کند.
۲) انجام بعضی از تشریفات جادوگرانه یا سحرآمیز میتواند از بروز حوادث فاجعهآمیز جلوگیری کند.
۳) نامطمئن بودن و احساس کنترل نداشتن، میتوانند باعث ترس و نگرانی انسان شوند و بایستی دربارهی آن ها اقدام کرد (مکفال و ولرزهایم، ۱۹۷۹).
۲-۱۳-۳- مدل شناختی رفتاری سالکووسکیس
در این مدل فرض بر این است که فکرهای وسواسی بیمارگون، شناختارهای ناخوانده و مزاحمی هستند که بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری، محتوای آن ها را به گونهای تعبیر میکنند که گویی خودشان مسؤل آسیب رساندن به خود یا دیگران هستند، مگر آن که اقدامی برای پیشگیری از آن انجام دهند (کلارک و بک، ۲۰۱۰). به عبارت دیگر بر اساس این مدل که به مدل شناختی مبتنی بر ارزیابی[۲۵۶] معروف است، روی دادن وسواسها کاملاً جدا از ارزیابیهای بعدی افکار وسواسی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب، تمرکز این مدل بر ارزیابی افکار، تصاویر، تردیدها و تکانههای وسواسی به عنوان منبع آشفتگی است و نه بر محتوای خود وسواسها. مدل شناختی مبتنی بر ارزیابی در شکل ۲-۲ ارائه شده است.
پیشفرضهای مربوط به آسیب و مسئولیت
افکار، تصاویر، تکانهها و تردیدهای مزاحم
تعبیرهای مربوط به مسئولیت
خنثیسازی
راهبردهای ناسازگار
تغییرات خلق
تجارب اولیه
رویدادهای آشکار ساز
شکل۲-۲٫ مدل شناختی مبتنی بر ارزیابی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تعریف جامع دیگری از تکنولوژی را آلبتی ارائه داده است: مجموعه ای متشکل از اطلاعات، ابزارها و تکنیکهایی که از علم و تجربه عملی نشأت گرفتهاند و در توسعه، طراحی، تولید و به کارگیری محصولات، فرایندها، سیستمها و خدمات مورد استفاده قرار میگیرند (قاضی نوری و مهدیخانی، ۱۳۸۴).
تعاریف دیگری نیز از تکنولوژی جهت درک بهتر آن در زیر ارائه میگردد:
-
-
- تکنولوژی عبارت است از کاربرد خلاق دانش، مفاهیم و تجارب لازم برای طراحی و ساخت محصولات دارای کیفیت (شورای آموزش ملی انگلستان[۷])
-
- جندرون در سال ۱۹۷۷ تکنولوژی را را چنین تعریف میکند: “تکنولوژی هر گونه دانش کاربردی، سیستماتیک مبنی بر تجربه و یا تئوری که در روشها و مهارتهای تولید، سازمانها و ماشین آلات به کار رفته است.”(حاجی غلام سریزدی و به ورقانی،۱۳۹۰)
-
- بر اساس تعریف یونیدو ” تکنولوژی عبارت است از کاربرد علوم در صنایع با بهره گرفتن از رویه های منظم و جهت دار یا به عبارت دیگر کاربرد علوم در صنایع، استفاده از دانش روز در تولید کالا یا خدمات با بهره گرفتن از شیوه های تدوین شده و استاندارد است.”
-
- تکنولوژی عبارت است از هرچیزی که تجربه علمی یا دانش فرد را افزایش دهد (خواجه نصیری، ۱۳۸۷).
-
- تکنولوژی عبارت است از ترکیب فنونی که برای تولید یک خروجی مورد نیازند (خواجه نصیری، ۱۳۸۷).
-
- شون[۸]، تکنولوژی را هر ابزار یا روش، محصول، فرایند، تجهیزات فیزیکی و یا روشهای انجام یا ساخت میداند که به وسیله آن قابلیتهای بشری توسعه مییابد (خواجه نصیری، ۱۳۸۷).
-
- تکنولوژی، کاربرد مستقیم اصول، قوانین و آگاهیهای علمی در زندگی بشر و یا فرایند تولید میباشد. بنابرین میتوان گفت که تکنولوژی به شناخت چگونگی مربوط میشود، در حالی که علم بر شناخت چراها متمرکز است (عزیزی و همکاران، ۱۳۸۶).
-
- تکنولوژی یعنی دانش مربوط به فعالیتهای علمی و صنعتی مشتمل بر طراحی، طرز کار، طرز ساخت، طرز تهیه و نگهداری و استفاده از وسایل، ابزار و ماشین آلات (عزیزی و همکاران،۱۳۸۶).
- تکنیک در برابر تکنولوژی: تکنیک به معنای ترکیبی از عملیات قابل استفاده در تولید یک کالای معین بوده، در حالی که تکنولوژی به معنای توانایی ایجاد و انتخاب تکنیکهای مختلف و کاربرد و تکمیل احتمالی آن ها است. تکنیک در پایین دست تکنولوژی قرار دارد (خواجه نصیری،۱۳۸۷).
۲-۳- طبقه بندی تکنولوژی
به اعتقاد لال انواع تکنولوژیها عبارتند از (لال[۹]، ۲۰۰۰):
-
- تکنولوژی منبع گر[۱۰]ا: محصولات این نوع تکنولوژی ساده و کاربر[۱۱] هستند، نظیر تولید مواد غذایی ساده و چرب. هرچند بخشهایی از آن میتواند سرمایه بر باشند یا احتیاج به تکنولوژی و مهارتهای پیشرفته داشته باشند، مانند پالایش نفت یا تولید مدرن مواد غذایی. مزیت رقابتی این نوع محصولات از وجود منابع طبیعی محلی یا موجود در یک کشور ناشی میشود.
-
- تکنولوژی ساده[۱۲]: در این نوع تمنولوژی محصولات با تکنولوژی با ثبات تولید میشوند. تکنولوژی در در جه اول در درون تجهیزات سرمایه ای قرار دارند. بخشی از این محصولات احتیاج به مهارتهای کاری نسبتاً ساده دارند. بسیاری از محصولاتی که مبادله میشوند یکسان هستند و رقابت روی قیمت آن ها است. برای این گونه محصولات هزینه نیروی انسانی عامل مهمی در ایجاد مزیت رقابتی ست. مقیاس اقتصادی و موانع ورود این گونه محصولات معمولاً پایین اسن. بازار این گونه محصولات به ارامی رشد میکند و تقاضای آن ها کشش درآمدی کمتر از یک دارد. باید به این نکته توجه کرد که این محصولات بیشتر مورد توجه کشور های در حال توسعه هستند که با بهره گرفتن از تکنولوژی ساده تولید میشوند و مزیت رقابتی آن ها قیمت است نه کیفیت.
-
- تکنولوژی متوسط[۱۳]: محصولات این نوع فرایند بخش اعظم فعالیتهای صنعتی در اقتصاد پیشرفته را تشکیل میدهد. این محصولات احتیاج به سطح نسبتاً بالای تحقیق و توسعه، مهارتهای پیشرفته و دوره یادگیری طولانی دارند. زیر گروهی از این محصولات که در رشته مهندسی و خودرو سازی قرار دارند احتیاج به ارتباط قوی در بین بنگاه های مختلف دارد تا کارایی لازم را پیا کند.
- تکنولوژیهای پیشرفته[۱۴]: این دسته از محصولات احیاج به تکنولوژی پیشرفته و سریع التغییر، هزینه تحقیق و توسعه زیاد و تأکید فراوان بر طراحی محصول جدید دارد. این دسته از محصولات به زیر ساختهای مکفی تکنولوژی، نیروی انسانی بسیار متخصص و ارتباط قوی بین بنگاهها از یک سو و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی از سوی دیگر دارند.
شرکتهای دارای تکنولوژی پیشرفته عموماً جدیدترین فنون را به کار برده و از نظر منابع قابل سنجش، سهم قابل توجهی از سرمایه خود را به تحقیق و توسعه، استخدام مهندسین و کارکنان فنی اختصاص میدهند. در عین حال تکنولوژی برتر به سمت سادگی در کاررد . حداقل کردن مهارتهای انسانی در استغاده از ابزار، امکانات و محصولات پیش میرود. در جایی دیگر برای صنایع High Tech سه وجه ۱) ایجاد مزیت رقابتی، ۲) وجود ابزار های اتوماتیک و ۳) قطعات الکترونیکی در نظر گرفته شده است و آن را مترادف تغییر میدانند. اغلب محصولات تکنولوژی پیشرفته بسیار سریعتر از دیگر گروهها رشد میکنند که این افزایش از نفوذ محصولات این صنایع و کاربردهایشان در دیگر صنایع بوده است.
۲-۴- عناصر اصلی تکنولوژی
تکنولوژی از چهار عنصر اصلی تشکیل شده است. به دلیل اینکه فهم این عناصر به درک وسیع و فراگیر تکنولوژی کمک فراوانی میکند در ذیل به شرح مختصر هر یک از این عناصر پرداخته میشود (خلیل، ۱۳۸۶، زلنی، ۱۹۸۷):
فن افزار (سخت افزار) : در برگیرنده مجموعه ای از ابزارها، ماشین آلات، تأسیسات و تسهیلات فیزیکی است. سرعت رشد و پیشرفت فن افزار از عناصر دیگر تکنولوژی بیشتر است به همین دلیل اغلب اوقات سه عنصر دیگر نمیتواند پاسخگوی رشد شتابان فن افزار باشد.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تکنولوژی مترادف با فن افزار بوده است، به همین دلیل در زمینه انتقال تکنولوژی، آن ها تأکید وافر بر دریافت ماشین آلات و تجهیزات دارند و از توسعه سه عنصر دیگر غفلت ورزیدهاند.
انسان افزار: آن بخش از تکنولوژی که در انسانها تجلی یافته است انسان افزار نامیده میشود و در برگیرنده خرد، نبوغ، تجارت، مهارتها، ابتکار و انگیزه های انسان است. کشورهای در حال توسعه که اغلب وارد کننده تکنولوژی هستند به انسان افزاری نیاز دارند که به آن ها در انتخاب صحیح، انطباق، اصلاح، جذب و توسعه تکنولوژی وارداتی و نیز توسعه تکنولوژی بومی کمک کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
خلاصه
در این فصل ادبیات و پیشینه پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور به تفصیل مفاهیم شهر، شهرداری، وظایف و منابع درآمدی شهرداری و تامین مالی پایدار شرح داده شد و در انتها مروری بر پژوهشهای داخلی و خارجی انجام شده صورت گرفت و شهر جدید بهارستان نیز معرفی گردید..
فصل سوم
روششناسی پژوهش
مقدمه
یکی از قسمت های مهم کار پژوهشی، روششناسی است که به وسیله آن روش انجام کار و ابزار و فنون مورد استفاده در پژوهش مشخص می شود. در این فصل به روش و طرح پژوهش، جامعه و نمونه آماری، روش و ابزار گردآوری داده ها، روایی و پایایی ابزار سنجش و روشهای تجزیه و تحلیل داده ها اشاره می شود.
۳-۱- روش و طرح پژوهش
این پژوهش با توجه به نوع هدف کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است.
۳-۲- جامعه آماری
اولویت بندی روشهای تامین مالی، نیاز به دانش کافی در مسائل مالی و صنایع پایین دستی (به ویژه شهرسازی) دارد و مشخص شدن گزینه ها و شاخص ها برای تصمیمهای پیچیدهای که شاخص های کمی و کیفی متعددی در آن تاثیر گذارند، نیازمند استفاده از قضاوت خبرگان منصف و مطلع میباشد؛ لذا جامعه آماری مورد بررسی، خبرگان و متخصصین مالی و شهرسازی، مشتمل بر مدیران اجرایی طرحهای شهری و شهرسازی شهرهای جدید استان اصفهان میباشند.
۳-۳- روش نمونه گیری و حجم نمونه
برای نمونه گیری از روش نمونهبرداری تصادفی ساده استفاده شد. حجم نمونه نیز در دو مرحله تعیین گردید. در مرحله اول برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد که با توجه به حجم جامعه (۹۶ نفر)، تعداد نمونه ۷۶ نفر به دست آمد. بعد از توزیع پرسشنامه تعداد ۴۲ پرسشنامه صحیح مورد استفاده قرار گرفت.
در مرحله دوم برای پرسشنامه تاپسیس فازی، تعداد ۹ پرسشنامه توزیع شد که از آن تعداد، ۷ پرسشنامه صحیح جمع آوری گردید.
۳-۴- روش گردآوری داده ها
جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای تدوین پیشینه پژوهش و مبانی نظری آن از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده گردیده و همچنین جهت بررسی وضعیت موجود شهر جدید بهارستان و ارتباط آن با موضوع پژوهش از روش میدانی استفاده شده است.
۳-۵- ابزار گردآوری داده ها
در این پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه محقق ساخته است. پرسشنامه اول شامل ۴۳ سوال و پرسشنامه دوم نیز پرسشنامه تاپسیس فازی است که شامل ۹ گزینه و ۷ معیار میباشد.
۳-۵-۱- روایی ابزار سنجش
روایی صوری پرسشنامه با بهره گرفتن از نظر کارشناسان و اساتید دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت.
۳-۵-۲- پایایی ابزار سنجش
برای محاسبه پایایی پرسشنامه اول، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن ۸۸۹/۰ به دست آمد. با توجه به اینکه این مقدار بیشتر از ۷۰/۰ است، بنابرین پایایی پرسشنامه مورد تأیید قرار میگیرد.
۳-۶- روشهای تجزیه و تحلیل داده ها
در این پژوهش برای تحلیل داده ها از ضریب آلفای کرونباخ، آزمون t تک نمونه ای و همچنین تکنیک تصمیم گیری چند معیاره فازی استفاده می شود. نرمافزارهای مورد استفاده نیزSPSS و وEXELL میباشند.
۳-۶-۱- تصمیم گیری با معیارهای چندگانه
در بسیاری از موارد، نتیجه تصمیم گیریها وقتی مطلوب و مورد رضایت تصمیمگیرنده است که تصمیم گیری بر اساس چندین معیار بررسی و تجزیه و تحلیل شده باشد. از مجموعه تکنیکهای تحقیق در عملیات، تکنیکهای تصمیم گیری با معیارهای چندگانه عهدهدار حل این گونه مسائل در تصمیم گیری است. در مدلهایی مانند برنامه ریزی خطی، برنامه ریزی عدد صحیح، برنامه ریزی غیرخطی، تخصیص و عمده مدلهای کلاسیک تحقیق در عملیات فقط یک معیار مانند سود، هزینه، بهره وری، سودآوری، زمان و … مورد توجه قرار میگیرد، حال آنکه در مدلهای تصمیم گیری چندگانه، هم زمان چند معیار با یکدیگر در تعیین بهترین گزینه مورد استفاده قرار میگیرد. معیارها ممکن است کمی یا کیفی بوده و به دلیل وجود مقیاسهای مختلف اندازه گیری، با هم قابل مقایسه نباشند. در بعضی از مسائل معیارها ممکن است با یکدیگر متضاد باشند، یعنی افزایش یک عامل یا معیار موجب کاهش عامل دیگر شود و برعکس. تصمیم گیری با معیارهای چندگانه معمولا به دنبال گزینهای است که بیشترین مزیت را برای تمامی معیارها ارائه می کند. در تعیین گزینه های مختلف تصمیم منظور از معیار، عواملی است که تصمیمگیرنده ها به منظور افزایش مطلوبیت و رضایت خود، مدنظر قرار می دهند. به عبارت دیگر معیار، استانداردها و قوانینی است که برای قضاوت مورد استفاده قرار گرفته و میزان اثربخشی را در تصمیم گیری بیان میدارد. معیار در تصمیم گیری ممکن است به دو صورت شاخص و یا هدف ارائه گردد که با توجه موضوع پژوهش حاضر، شاخص که به عنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری میباشد، شرح داده می شود. شاخص عبارت است از ویژگیها، کیفیات یا پارامترهای عملکردی که برای انتخاب گزینه های تصمیم مطرح است. شاخص ها ممکن است کمی یا کیفی باشند. شاخص های کیفی معمولاً با الفاظ بیان میشوند؛ کلماتی مانند کم، زیاد، ارزان، گران، کند، سریع و … الفاظی است که میزان دستیابی به هر شاخص را بیان می کند. ولی شاخص های کمی با عدد بیان می شود. لازم به ذکر است که برای بررسی یا مقایسه شاخص های کیفی میتوان آن ها را به اعداد تبدیل نمود؛ برای این کار باید توصیفات هر شاخص را با الفاظی مانند کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد مرتب کرده، به نقاط ابتدایی و انتهایی(کم و خیلی زیاد) عدد نسبت داده و نقاطی میانی را نیز بر این اساس مشخص کرد. هدف از مقایسه شاخص ها، تعیین اهمیت هریک در انتخاب جواب است. در نهایت پس از تعیین وزن شاخص ها در تصمیم گیری، انتخاب با توجه به امتیازی که یک گزینه نسبت به سایر گزینه ها دارد، صورت میگیرد. در صورتی که یک تصمیم گیری بر اساس چندین شاخص انجام گیرد، با مسائلی معروف به تصمیم گیری با شاخص های چندگانه مواجه خواهیم شد (مهرگان، ۱۳۹۲).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-تبدیل تعهد به اعتبار دین
۲-تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون
۳-تبدیل تعهد به اعتبار دائن».
در شق دوم ماده ۲۹۲ قانون مدنی میگوید: «وقتی که شخص ثالثی با رضایت متعهد له قبول کند که دین متعهد را ادا نماید» تبدیل تعهد حاصل میگردد. تبدیل تعهد به اعتبار مدیون بر دو قسم است:
اول: با موافقت مدیون، چنانچه مستأجر خانه ای، اجاره خود را در تمامی مدت به دیگری واگذار نماید و با مستأجر جدید قرار دهد در مقابل مالک خانه تعهد کند که مال الاجاره را مستقیماً به او بدهد و تعهد مذبور انجام گیرد. در این فرض تعهد مستأجر اول در مقابل مالک خانه، تبدیل به تعهد مستأجر دوم شده و تعهد او به پرداخت مال الاجاره ساقط میگردد.
دوم: بدون موافقت مدیون، چنانچه کسی به دیگری مدیون است سپس پدر مدیون به طلبکار مراجعه نماید و از او بخواهد که قبول کند به جای پسرش متعهد شود که طلب او را در موعد مقرر بپردازد. پس از قبول طلبکار، سند جدیدی بین او و پدر تنظیم می شود و بدین وسیله تعهد پسر ساقط و تعهد پدر جانشین او میگردد( امامی: پیشین، ۲۳۷).
اطلاق این بند فرضی را شامل می شود که شخص ثالث در قراردادی که با مدیون می بندد قبول میکند تا دین او را ادا نماید. این قرارداد باید با رضای متعهد له باشد.
۱٫ نفوذ قرارداد بین مدیون و ثالث را در دارایی خود بپردازد.
۲٫ اراده او به عنوان یکی از ارکان انتقال مؤثر باشد.
در فرض نخست، چون عقد میان مدیون و ثالث واقع می شود و رضای طلبکار نفوذ آن را تأمین میکند، باید آن را به انتقال دین تعبیر کرد. انتقالی که با رضای طلبکار واقع شده است و مانع مربوط به حق ا را بر سر راه خود ندارد. در فرض دوم، در پیمان مدیون و ثالث و طلبکار، ثالث در برابر طلبکار بر عهده میگیرد که تعهد مدیون را به جا آورد تا او نیز در برابر این اقدام، طلب خود را از مدیون ساقط کند.
این قرارداد سبب می شود که تعهد مدیون ساقط گردد و تعهد ثالث جایگزین شود. یا به بیان دقیق تر، دین متعهد تحول پیدا کند و تبدیل به تعهد جدید ثالث گردد و نتیجه آن با انتقال دین نزدیک است. منتهی تفاوت در این است که در این فرض، بر خلاف ضمتن، تعهد ثالث همان تعهد مدیون نیست که جابجا شده، دین جدیدی است که به جای آن نشسته است( کاتوزیان: ۱۳۷۲، ج۳، ۲۷۱).
با توجه به توضیحات فوق الذکر می توان تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون را با تعهد به ضرر ثالث مقایسه نمود:
۱٫ همان گونه که در بند دوم ماده ۲۹۲ قانون مدنی آمده، نقش متعهد کم رنگ است. به طوری که می توان گفت رضایت یا عدم رضایت او در تبدیل تعهد اثری ندارد. بلکه نقش اصلی بر عهده متعهد له است که رضایت او شرط اصلی تبدیل تعهد است. به این معنی که اگر کسی به دیگری مقدار دو تن کشمش از نوع مشخصی بدهکار و یا مدیون بود و شخص ثالثی به سراغ متعهد له آمد و تعهد را بر عهده گرفت، رضایت متعهد له کفایت خواهد کرد. اما در تعهد به ضرر ثالث نقش متعهد پر رنگ است، به طوری که اگر از سوی متعهد، تعهدی برای ثالث ایجاد نشود فرد ثالث در تعهد به ضرر ثالث نقشی نخواهد داشت و متعهد له است که نقش کم رنگی در تعهد واقع بین متعهد و ثالث دارد.
۲٫ در تبدیل تعهد، تعهد سابق به طور کلی (با تضمینات سابق) از بین خواهد رفت و تعهد جدیدی بین ثالث طلبکار ایجاد خواهد شد، اما در تعهد به ضرر ثالث، با ایجاد تعهد برای ثالث و قبول ثالث، اجرای تعهد با ثالث اجازه کننده است و رابطه او و طرف دیگر قرارداد مانند موردی است که از آغاز بدون واسطه پیمان می بستند( پیشین، ۱۴۷).
۳٫ در تبدیل تعهد، موافقت یا عدم موافقت متعهد ممکن است ایجاد شود (مانند مثال های قبل)، اما در تعهد به ضرر ثالث رضایت ثالث شرط است که در مقابل ایجاب متعهد اصلی حادث می شود. توضیحاً اینکه در تبدیل تعهد، تعهد اصلی از قبل وجود داشته اما برای تبدیل آن به تعهد جدید قبول شخص، با قید اینکه حاضر است تعهد شخصی را بر عهده گیرد و متعهد له هم راضی باشد، موجب ایجاد تعهد جدیدی می شود. یعنی با قبول شخص ثالث مبنی بر پرداخت وجه و پیشنهاد به متعهد له و رضایت او تعهد جدید به وجود میآید و پس از آنکه به وجود آمد به وسیله شخص ثالث ایفا میگردد(رسایی نیا: ۱۳۸۶، ۱۱۷).
گاهی در تبدیل تعهد، رضایت مدیون قدیم (متعهد)، مدیون جدید (ثالث) و داین (متعهد له) نیز ایجاد می شود. به این ترتیب که دین قدیم از بین می رود و به جای آن دین جدید با مدیون جدید قرار میگیرد. بنابرین هرگاه توافق سه گانه ایجاد شود، مدیون اصلی، مدیون جدید را از طریق ایجاد دین جدید به جای دین اصلی نائب خود در ایفای دین قرار داده است( پیشین).
۴٫ در تبدیل تعهد، در صورتی که ثالث با اجازه و اطلاع متعهد اصلی دین او را داده باشد میتواند از او اخذ نماید، اما اگر بدون اجازه و اطلاع و خودسرانه مبادرت به انجام چنین امری کرده حق مراجعه یا مطالبه آن به متعهد اصلی را ندارد. در تعهد به ضرر ثالث، قبول ثالث به عنوان شرط اساسی ایجاد تعهد است و در صورت عدم رضایت ثالث تعهدی ایجاد نخواهد شد. اما با توجه به اصول حقوقی، در صورتی که ثالث تعهد خود که اقدام یا عدم اقدام به امری را به عهده بگیرد میتواند به متعهد اصلی مراجعه نماید. این اصل را می توان از منطوق ماده ۷۵۱ قانون مدنی که مقرر داشته است: «هر گاه کفالت به اذن مکفول بوده و… میتواند به مکفول، رجوع کرده…. و اگر هیچ یک به اذن مکفول نباشد حق رجوع نخواهد داشت».
۵٫ همچنین ماده ۷۲۰ قانون مدنی نیز بیان داشته است: «ضامنی که به قصد تبرع ضمانت کرده باشد، حق رجوع به مضمون عنه را ندارد»، استنتاج کرد.
فصل چهارم: آثار حقوقی متعهد به ضرر ثالث
۴-۱- آثار تعهد به ضرر ثالث
آثار تعهد به ضرر ثالث را می توان در دو فرض مطرح کرد:
فرض اول: در صورت اجازه، هرگاه ثالث تعهدی را که برای او شده است اجازه دهد، متعهد بری می شود، چرا که با تحصیل اجازه مطلوب به عهد خود وفا کردهاست. اجرای تعهد با اجازه کننده است و رابطه او و طرف دیگر قرارداد مانند موردی است که از آغاز بدون واسطه پیمان می بستند. با وجود این متعهد میتواند علاوه بر التزام به تحصیل اجازه، اجرای تعهد را نیز تضمین کند. در این فرض، پس از اجازه و ایفای نخستین تعهد، او بر طبق التزامی که به عهده دارد ضامن اجرای تعهد اصلی نیز هست. برای مثال، هرگاه در عقد آمده باشد که متعهد و ثالث در مورد اجرای فعل مطلوب مسئولیت تضامنی دارند، طرف قرارداد میتواند به هر کدام بخواهد رجوع کند. ولی، در موردی که متعهد جبران خسارت ناشی از پیمان شکنی را به عهده میگیرد اجرای اصل تعهد را از او نمی توان خواست.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|