کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



اغلب کارشناسان بحث از سیاست‌گذاری فرهنگی و حضور دولت در فرهـنگ را به اوایل سال ۱۹۶۷ بازمـی‌گردانند. «رنه مائـو دبیر کل وقـت یونسکو (به عنوان بازوی فرهنگی جامعه ملل) بر ضرورت مداخله دولت در فراهم آوردن امکان حضور و شرکت همه افراد جامعه برای استفاده از فرهنگ، تأکید کرد. اگرچه او تأکید کرده بود که دولت نباید جهت تلاش‌های آفرینندگان مذهبی را تعیین کند یا بر تلاش‌ها محدودیت‌هایی را تحمیل کند. به عقیده او دولت باید با وسایل عظیم و قدرت در همه جا حضور خود را در خدمت توسعه فرهنگی و فراهم‌آوری بیشترین میزان شرکت مردم در دستاوردهای فرهنگ قرار دهد».[۱۰]

«رنه مائو که در کنفرانس ونیز در مراسم افتتاحیه آن سخنرانی می‌کرد مداخله مسؤولان دولتی ـ در تمام سطوح ـ در امور فرهنگی را ‌بر اساس دو موضوع اساسی استوار دانست:

۱-حق دستیابی به فرهنگ این وظیفه را برعهده مسؤولان قرار می‌دهد که اطمینان یابند افراد وسایل لازم برای اعمال این حق را دارند.۲-پیوند بین توسعه فرهنگ و توسعه عمومی»[۱۱]

از این‌رو دولت موظف به حضور در عرصه فرهنگ است. ‌بنابرین‏ ضرورت حضور دولت را باید در چند موضوع دید که در ذیل به بررسی آن‌ ها پرداخته خواهد شد:

الف: «حق استفاده از فرهنگ:حق برای فرهنگ یک کلید بنیادین در سیاست‌گذاری فرهنگی است. در سال ۱۹۴۸ زمانی که جامعه ملل تأسیس شد، اعضای آن بیانیه‌ای را تحت عنوان بیانیه جهانی حقوق بشر منتشر کردند، که بیان می‌داشت: “هر کس به صورت آزاد حق مشارکت در زندگی فرهنگی جامعه را دارد”.چنان‌که پیش‌تر ذکر شد، رنه مائو دبیر کل وقت یونسکو ،این حق را در حوزه های نهادی، مدیریتی و مالی سیاست‌گذاری فرهنگی وسعت بخشید.این سخن بدین معنا نیست که حق بشری جدیدی (حق فرهنگی) را اظهار کرده باشند بلکه نشان دهنده آن است که به صورت فراگیری بر ارزش و منزلت آن طی زمان افزوده شده است. اگر هر کس به عنوان بخشی حساس در جایگاه خود به ‌عنوان یک انسان، حق سهیم شدن در میراث فرهنگی و فعالیت‌های فرهنگی جامعه را داشته باشد وظیفه ‌پاسخ‌گویی‌ را برای حاکمان این جوامع در پی خواهد داشت و یکی از وظایف حاکمان، فراهم آوردن زمینه‌ها و ابزار مناسبی برای مشارکت انسان‌ها در این حوزه است.

بر این اساس هر کس حقی نسبت به فرهنگ دارد. همان گونه که حقی برای آموزش دیدن و کار کردن دارد. این امر و فهم این‌گونه ‌به این موضوع ،وظیفه فراهم‌آوری زمینه‌ها و ابزار مشارکت فرهنگی را ایجاد می‌کند که خود زمینه‌ساز تلاش جهت وضع قوانینی از سوی حاکمان در سطح جهان در دهه های‌اخیر، به ‌منظور حفظ منافع عمومی در توسعه فرهنگی را به دنبال داشته است. محق بودن نسبت به فرهنگ و استفاده از آن‌طبق تعریف بیانیه ی‌ حقوق بشر، اساساً درباره حفظ و پاسداشت خلاقیت‌ها و سنن‌بشری است. حق یک فرد برای فرهنگ آن است که او حق دارد از فرهـنگ ‌و فرآورده‌های آن که مبتنی بر ارزش‌هـای‌ او است، لذت ببرد و این‌که او بخواهد این فرهنگ ‌و علم ‌او‌ بدون‌دخالت دولت پیشرفت‌ کند، از حقوق بشری ‌اوست. طبق‌ قانون ‌بین ‌المللی ‌حقوق بشر، حکومت‌ ها ملزم به پیشبرد و حفظ فعالیت‌ های فرهنگی و مصنوعات بشری به‌ خصوص،آن‌ هایی که دربردارنده ارزش‌های جهانی هستند ، می‌باشند.[۱۲]»از جمله حقوقی که یک انسان نسبت به فرهنگ دارد را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

۱-«حق شرکت در زندگی فرهنگی: در تعریف زندگی فرهنگی باید گفت که زندگی فرهنگی آن زمان و هزینه‌ای است که از سوی افراد برای استفاده از کالاهای فرهنگی و خدمات فرهنگی و شرکت در فعالیت‌های فرهنگی صرف می‌کنند. از جمله این کالاها، خدمات و فعالیت‌ها را می‌توان به رادیو، تلویزیون، نمایش‌ها، برنامه های تفریحی، نشریات، کارکردهای مذهبی، گذران اوقات فراغت و … اشاره کرد.«آگوستین ژیرارد در تعریف زندگی فرهنگی می‌آورد: منظور از زندگی فرهنگی، نحوه‌ای است که مردم از وقت روزانه و پول خود استفاده می‌کنند. تمامی زندگی فرهنگی را می‌توان جزو وقت آزاد افراد به حساب آورد. ‌بنابرین‏ زندگی فرهنگی مفهومی اقتصادی پیدا می‌کند و در مصرف خانوار به آن بودجه اوقات فراغت می‌گویند.[۱۳]»

۲- «حق بهره‌بردن از منفعت‌های توسعه علمی.۳- حق فردی جهت حفظ و بهره‌برداری از منافع مادی و معنوی برآمده از تولیدات علمی، ادبی و هنری که خود او ایجاد ‌کرده‌است.۴- حق آزادی از دخالت دولت در فعالیت‌های علمی و ابتکار.۵- حق حفاظت از آثار و نتایج به جای مانده از گذشته .حفظ فرهنگ که در قانون حقوق بشر دربردارنده دو مفهوم است، نخست؛ حق مردم جهت فعالیت و ادامه دادن به سهیم بودن در سنت‌ها و فعالیت‌ها. دوم؛ حفظ فرهنگ در قانون بین‌المللی که دربردارنده تعقیبات علمی، ادبی و هنری جامعه است.۶- حق نسبت ‌به این که یک فرد از توسعه فرهنگ مطمئن باشد.دولت‌ها دارای این الزام هستند که قدم‌های اساسی را در جهت توسعه، انتشار و ترویج علم و فرهنگ بردارند تا بتوانند فهم عمومی را از این حق مطمئن سازند.۷- حق مصون ماندن از اعمال مضر فرهنگی.[۱۴]»

حفظ آثار فرهنگی، حفظ حقوق معنوی و مادی آثار هنری و علمی افراد و سایر مواردی که ذکر آن‌ ها رفت از جمله مسایلی هستند که نیازمند دستگاه و سامانه‌ای است که توانایی آن را داشته باشد این وضعیت را تداوم بخشد، هزینه مورد نیاز آن‌ ها را تأمین کند و از همه مهم‌تر خط‌مشی‌هایی را تدوین کند که دربردارنده همه حقوق بالا باشد. لذا حضور دولت را به عنوان قدرت برتر در بین گروه‌ها و سازمان‌های اجتماعی و دارنده ابزار عمل، توجیه می‌کند.
ب: توسعه فرهنگی: یکی دیگر از موضوعاتی که ضرورت حضور دولت در عرصه فرهنگ را ایجاب می‌کند، توسعه فرهنگی است.توسعه فرهنگی نماد تحول و نشانه دگرگون شدن در زندگی فرهنگی و روابط آن با سایر شکل‌های توسعه است. توسعه فرهنگی «فرآیندی است که طی آن با ایجاد تغییراتی در حوزه های ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی انسان‌ها، قابلیت‌ها و باورهای او شخصیت ویژه‌ای را از آن‌ ها به وجود می‌آورد که حاصل این باورها و قابلیت‌ها، رفتارها و کنش‌های خاصی است که مناسب توسعه است. از سوی دیگر توسعه فرآیندی است که در آن سنت‌ها و تجارب گذشته از نو و ‌بر اساس نیازها و شرایط تازه بازاندیشی و بازسازی می‌شوند.[۱۵]»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:12:00 ب.ظ ]




۲-۱۴ ﺑﺎورﻫﺎی اﻋﺘﻘﺎدی

از آن ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻈﺎم ﻣﻘﺪّس ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﻓﻘﻂ وﻓﻘـﻂ از ﻃﺮﯾﻖ اﻋﺘﻘﺎد ﻋﻤﯿﻖ اﻗﺸﺎر ﻣﻠّﺖ ﺑﻪ اﺳـﻼم ﻋﺰﯾـﺰ ﻣﺴـﺘﺪام و ﭘﺎﯾـﺪار ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ و از ﻃﺮﻓﯽ ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﭼﯿﺰی ﺟﺰ ﻧﺤﻮۀ ﺣﯿﺎت اﺳﻼﻣﯽ در ﻋﺮﺻﮥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﻓﺮدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﯿﺴﺖ و اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ در واﻗﻊ ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺣﯿﺎت اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﺑﺮ روی زﻣﯿﻦ ﻧﯿﺰ ﻫﺴـﺖ، ﺑﻨـﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻻزم اﺳﺖ ﮐـﻪ ﺑـﯿﺶ از ﻫـﺮ ﭼﯿـﺰی در راﺳـﺘﺎی رﯾﺸـﻪ دار ﮐـﺮدن اﻋﺘﻘﺎدات دﯾﻨﯽ ﻫﻤّﺖ ﮔﻤﺎرد ﺗﺎ ﺻﺤﯿﺢﺗﺮﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه ﺑﻪ ﻧﺴـﻞ ﺟـﻮان ﺑﺮﺳﺪ. از اﯾﻦ رو، در اداﻣﻪ ﺑﺮﺧﯽ از اﺻﻮل و ﻣﺒﺎﻧﯽ ﺷﺮﯾﻌﺖ اﺳﻼم ﮐﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺷﮕﺮﻓﯽ ﺑﺮ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﺳﺒﮏ زﻧـﺪﮔﯽ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧـﻪ دارﻧـﺪ، ﺑﯿـﺎن ﻣﯽ ﺷﻮد. ﯾﮑﯽ از ﻣﺒﺎﻧﯽ ﺑﺎ اﻫﻤﯿﺖ در ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ، ﺗﻠﻘﯽ و ﺗﻌﺮﯾﻔـﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از اﻧﺴﺎن اراﺋﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد. از ﺗﻌﺎرﯾﻔﯽ ﮐﻪ در آﯾﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺧﺼﻮص اﻧﺴﺎن ﺑﯿﺎن ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﺮﻣﯽآﯾﺪ:

    • اﻧﺴﺎن ﻣﻮﺟﻮدی دو ﺳﺎﺣﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺰون ﺑﺮ ﺟﺴﻢ، دارای روح ﻣﺠﺮد و ﻏﯿﺮ ﻣﺎدی اﺳﺖ (ﺳﻮره ﺣﺠﺮ، آﯾﺎت ۲۸ و (۲۹ اﯾﻦ دو ﺑﻌﺪی ﺑﻮدن اﻧﺴﺎن، اﻗﺘﻀﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮔﺮاﯾﺶﻫﺎ و ﺗﻤﺎﯾﻼت دوﮔﺎﻧـﻪای داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺷﺮﯾﻌﺖ اﺳﻼﻣﯽ از اﻧﺴﺎن ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺮاﯾﺶ ﻫﺎی روﺣـﺎﻧﯽ را در اﻟﻮﯾﺖ و اﻣﯿﺎل ﻧﻔﺴﺎﻧﯽ را در ﺧـﺪﻣﺖ ﺣﻘﯿﻘـﺖ اﻧﺴـﺎﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨـﯽ روح ﻗﺮار دﻫﺪ (ﺳﻮره ﺷﻤﺲ، آﯾﺎت ۱۰ـ (۷ – از ﺑﺮﺟﺴــﺘﻪﺗــﺮﯾﻦ اﻣﺘﯿــﺎزات روح اﻟﻬــﯽ در اﻧﺴــﺎن، ﺗﻌﻘــﻞ و ﺧﺮد ورزی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺒﺪأ ﻫﻤﻪ ﻣﻌﺎرف، ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﻫﺎ و ﮔﺮاﯾﺶ ﻫـﺎی اﺻﯿﻞ اﺳﺖ (ﻣﻠﮏ، ۱۰؛ اﻧﻔﺎل، (۲۲ و ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ دﺳﺘﺎورد ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ، در اﯾﻤﺎن و ﺗﻌﺒﺪ ﺧﺮد ورزاﻧﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﻣـﺎم ﻋﻠـﯽ(ع)، ﻋﻘﻞ، دﯾﻦ و ﺣﯿﺎ ﻗﺮﯾﻦ و ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

  • از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ اﻣﺘﯿﺎزات اﻧﺴﺎن در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﺟﻮدات دﯾﮕـﺮ، اراده و آزادی اوﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد آﻧﮑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ و ﭘﯿﺎﻣﺒﺮان، اﻧﺴـﺎن را ﺑـﻪ راه راﺳﺖ دﻋﻮت و ﻫﺪاﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، اﯾﻦ ﺧﻮد اﻧﺴﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ اﻧﺘﺨـﺎب ﻣﯽﮐﻨﺪ (ﺳﻮره اﻧﺴﺎن، ۳؛ ﺳﻮره ﯾﻮﻧﺲ، (۹۹

ـ ﭘﺲ از آﻧﮑﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ اراده و ﺧﻮاﺳﺖ (ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ) ﺧـﻮد وارد ﺳﺮزﻣﯿﻦ اﯾﻤﺎن ﺷﺪ و وﻻﯾﺖ اﻟﻬﯽ را ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ، ﺑﻪ اﻗﺘﻀﺎی ﻋﻘﻞ و ﻗﺎﻧﻮن »اﻟﺘﺰام ﺑﻪ ﺷﯽ اﻟﺘﺰام ﺑﻪ ﻟﻮازم آن ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ« از او ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﻄﯿﻊ دﺳﺘﻮرات و ﻫـﺪاﯾﺖ ﻫـﺎی دﯾﻨـﯽ ﺑﺎﺷـﺪ (ﺳـﻮره اﺣﺰاب، (۳۶

ـ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اراده و اﺧﺘﯿﺎری ﮐﻪ در وﺟﻮد اﻧﺴﺎن ﻧﻬﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ، او در ﻗﺒﺎل رﻓﺘﺎر و اﻋﻤﺎل اﺧﺘﯿﺎری ﺧﻮد ﻣﺴـﺌﻮل اﺳـﺖ و ﺑﺎﯾـﺪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﭘﺬﯾﺮش اﻣﺎﻧﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ وی اﻋﻄـﺎ ﺷـﺪه ﭘﺎﺳـﺨﮕﻮ ﺑﺎﺷـﺪ(ﺳـﻮره اﺣﺰاب، (۷۲

ـ اﻧﺴﺎن ﻣﻮﺟﻮدی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺟﺎوداﻧﮕﯽ در ﻓﻄـﺮت او ﻧﻬـﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس اﺳﻼم در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﯿﻞ ﻓﻄﺮی، ﻣﺮگ را ﭘﺎﯾﺎن زﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ داﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ آن را ﻣﺒـﺪأ ﺣﯿـﺎت واﻗﻌـﯽ ﻣﻌﺮﻓـﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ (ﺳﻮره ﻋﻨﮑﺒﻮت، (۶۴

ـ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ واﺳﻄﻪ دﻣﯿﺪه ﺷﺪن روح اﻟﻬﯽ، ﻫﻤﻮاره ﮐﻤﺎل ﻣﻄﻠـﻖ و ﻧﺎﻣﺤﺪود را ﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨـﺪ و در راﻫـﯽ ﮐـﻪ ﺣﺮﮐـﺖ ﮐﻨـﺪ، ﻣﺘﻮﻗـﻒ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد و اﺷﺒﺎع ﭘﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﺮای ﺳﯿﺮاﺑﯽ اﯾﻦ روح ﺗﺸـﻨﻪ، ﻫـﯿﭻ ﭼﺸﻤﻪ ای ﺟﺰ ﯾﺎد ﺧﺪا آرام ﺑﺨﺶ ﻧﯿﺴﺖ زﯾـﺮا ﻏﯿـﺮ او ﻣﺤﺪودﻧـﺪ و وﺟﻮد ﻧﺎﻣﺤﺪود، ﻓﻘﻂ ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ (ﺳﻮره ﻃﻪ، ۱۲۴؛ ﺳـﻮره رﻋـﺪ، ۲۸؛ ﺳﻮره اﺷﺘﻘﺎق، (۶

ـ اﻧﺴﺎن، ﺧﻠﯿﻔﻪ و ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﺪا ﺑﺮ روی زﻣﯿﻦ اﺳﺖ (ﺳـﻮره ﺑﻘـﺮه، و ﻫﻤﻪ ﻧﻈﺎم آﻓﺮﯾﻨﺶ ﺑﺮای اﻧﺴﺎن و ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪی او آﻓﺮﯾﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ (ﺳﻮره ﺑﻘﺮه، (۲۹ ﺑﻪ اﻧﺴـﺎن ﺗﻮاﻧـﺎﯾﯽ آن داد ﺷـﺪه ﮐـﻪ ﻫﻤـﻪ ﭘﺪﯾﺪهﻫﺎ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﻮد (ﺳﻮره اﺑﺮاﻫﯿﻢ، ۳۴ ـ (۳۳

ـ از دﯾﺪﮔﺎه ﺷﺮﯾﻌﺖ اﺳﻼﻣﯽ، اﻧﺴـﺎن ﻣﻮﺟـﻮدی اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ اﺳـﺖ و ﺧﻄﺎب ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑـﻪ او در اﻏﻠـﺐ آﯾـﺎت ﻗـﺮآن، ﺑـﺎ ﺗﻌﺒﯿـﺮ »ﯾـﺎ اﯾّﻬـﺎ اﻻﻧﺴﺎن…» «اﻟﻤﺆﻣﻨﻮن…« ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻋﺎم و ﺟﻤﻊ ﺑﯿـﺎن ﺷـﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺧﻮد ﻧﺸﺎن از روﯾﮑﺮد و ﻧﮕﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﻼم ﺑﻪ اﻧﺴﺎن دارد. اﺳﻼم، ﯾﮑﯽ از ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ راه ﻫﺎی ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺧﺪا و ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﺑـﻪ او را ﺑﺮادری و ﺗﻼش ﺑﺮای رﻓﻊ ﻧﯿﺎز اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﻣﻌﺮﻓـﯽ ﻣـﯽ ﮐﻨـﺪ »اﻧﻤـﺎ اﻟﻤﺆﻣﻨﻮن اﺧـﻮه« (ﺳـﻮره ﺣﺠـﺮات، (۱۰؛ از ﺳـﻮی دﯾﮕـﺮ، اﻣﮑـﺎن ﺗﺤﻘﻖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺒـﺎدات و ﺗﻮﺻـﯿﻪ ﻫـﺎی اﺧﻼﻗـﯽ اﺳـﻼم را ﻓﻘـﻂ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﯽﺗﻮان ﯾﺎﻓﺖ.

ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﺷﺒﮑﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎی ﻧﻈـﺎم ﺳـﻠﻄﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺎور و اﻋﺘﻘﺎدات دﯾﻨﯽ ﻣﺴـﻠﻤﺎﻧﺎن را ﺗﻀـﻌﯿﻒ و آﻧﺎن را دﭼﺎر ﺑﺤﺮان ﻫﻮﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ. ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ ﺑـﻪ واﺳـﻄﻪ ﮔﺴـﺘﺮدﮔﯽ، ﻓﺮاﮔﯿـﺮ ﺷـﺪن و ﺟـﺬاﺑﯿﺖ ﻧـﺰد ﺗﻤـﺎم اﻗﺸـﺎر ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﻧﺪ وﻟﯽ ﻫﺮ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﻣـﻮرد اﻓـﺮاط و ﺗﻔـﺮﯾﻂ ﻗﺮار ﺑﮕﯿﺮد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ اﻧﺴﺎن را دﭼﺎر آﺳﯿﺐﻫﺎی زﯾﺎدی ﮐﻨﺪ.

۲-۱۵ ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی و ﺑﺎورﻫﺎی اﻋﺘﻘﺎدی

ﻇﺮﻓﯿﺖ و ﻏﻨﺎی ﺑﯽ ﮐﺮان دﯾـﻦ ﻣﺒـﯿﻦ اﺳـﻼم ﮐـﻪ ﺗﻌـﺎﻟﯿﻢ آن ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻗﺮآن، ﺳﯿﺮه و ﺳﺨﻨﺎن اﺋﻤـﻪ ﻣﻌﺼـﻮم(ع) و ﻋﻘـﻞ اﺳـﺖ، ﺣﺎوی ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﺑﺎورﻫـﺎ و ﻣﻌـﺎرف ﺑﻨﯿـﺎدﯾﻦ ﻫﺴـﺘﯽ ﺷـﻨﺎﺧﺘﯽ، اﻧﺴـﺎن ﺷـﻨﺎﺧﺘﯽ و راﻫﻨﻤـﺎ ﺷـﻨﺎﺧﺘﯽ(ﻧﺒﻮت و اﻣﺎت) اﺳﺖ و در ﺣﻮزه ﻫﺎﯾﯽ ﭼﻮن اﻋﺘﻘـﺎدات، اﺧﻼﻗﯿـﺎت، ﻓﻘﻪ و اﺣﮑﺎم، ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺑﺨﺶ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ، ﺳﯿﺎﺳـﯽ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﺣﺘﯽ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻪ ای را ﺑﺮای ﭘﯿﺮوان ﺧﻮد ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن آورده اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮاد ﻣـﯽﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﺑـﺎ آﺷﻨﺎﯾﯽ و ﭘﺎﯾﺒﻨﺪی ﺑﻪ ﺑﺎورﻫﺎی اﻋﺘﻘﺎدی، در ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑـﺎ ﺷـﺒﮑﻪﻫـﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺳﺎﻟﻤﺘﺮی از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ.

ﻓﺮد در دوره ﻣﺪرﻧﯿﺘﻪ از ﺟﺎ ﮐﻨﺪه ﻣﯽﺷﻮد و اﺿﻄﺮابﻫـﺎی وی اﻓﺰاﯾﺶ ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﯾﻦ وﺿﻊ را ﻣﺘﺤﻮل ﮐﺮد؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ آن ﺷﺪت ﺑﺨﺸﯿﺪ. در اﯾﻦ ﺟﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎر و ﻓﺮدﯾﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽرﺳﻨﺪ و ﺗﻮاﻣﺎً ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺟﻨﺒـﻪ ﭘﺴـﺖ ﻣﺪرﻧﯿﺴـﺘﯽ اﯾﻨﺘﺮﻧـﺖ را ﻣـﯽﺳـﺎزﻧﺪ.

اﻣﮑﺎﻧﺎت ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺮای اﻧﺘﺨﺎب اﻧﻮاع ﻣﺘﻔﺎوت ﺧﺮوﺟﯽﻫﺎی اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮدﯾﺖ ﮐﺎرﺑﺮان را ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ؛ ﺑﻠﮑـﻪ ﻣﻮﺟـﺐ ﺗﮑﺜـﺮ ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮد. در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل، ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯿﺰان ﺗﻔﺎوتﻫـﺎ در اﺛـﺮ رﺷﺪ، اﺳﺘﻔﺎده ﻋﻤﻮﻣﯽ از اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ، ﺟﻬﺎن ﺑﯿﻨـﯽﻫـﺎی اﻓـﺮاد واﮔﺮاﺗـﺮ (Divergence) ﻣﯽﺷﻮد .[۳] اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﺑﺎزار ارﺗﺒﺎﻃﯽ اﺳﺖ و ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻪ رﺷﺪ ﻓﺮدﯾﺖ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ و اﺷﮑﺎل اﺑﺮاز وﺟﻮد ﺷﺨﺼﯽ را ﻣﺘﻨﻮعﺗﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ، اﻣﺎ در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﻧﻤﯽﺗﻮان از اﯾـﻦ اﯾـﺮاد ﭼﺸـﻢ ﭘﻮﺷﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ وﺳﺎﯾﻞ ارﺗﺒـﺎﻃﯽ ﺑـﻪ ﺗـﺪرﯾﺞ ﻧﻘـﺶ ﻓﺰاﯾﻨـﺪه ای در ﺳﺴﺖ ﮐﺮدن اﻧﺴـﺠﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋـﺎت واﻗﻌـﯽ و ذرهای ﮐـﺮدن ﺟﻮاﻣـﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ دارد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﺎﻋﺚ رﺷﺪ ﯾـﮏ ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺷﺨﺼـﯽ ﺷﺪه و ﺣﺎﺻﻞ ﺗﺨﯿﻼت و ﺗﺼﻮرات و ﭘﻨﺪارﻫﺎی ﻓﺮدی اﺳﺖ. اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﺎﻫﺶ ﻧﻔﻮذ ﮐﻠﯿﺖﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳـﯽ ﺑـﺮ ﻫﻮﯾـﺖ ﺳـﺎزیﻫـﺎی ﻓﺮدی ﺗﻤﺎم ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺟﺪﯾﺪ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد .[۴]

ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻨﺘﺮﻧﺖ، ﺷـﺒﮑﻪﻫـﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﯽ ﻣﺠـﺎزی ﻫـﻢ ﭼـﻮن ﻓﯿﺲ ﺑﻮک، ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﯾﺠﺎد ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺠـﺎزی ﻫﺴـﺘﻨﺪ. اﯾـﻦ ﺟﻮاﻣـﻊ ﻣﺠﺎزی ﺑﺮ اﺳﺎس ﺳﺎﺧﺘﺎر و ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﺧﻮد ﺑﻪ ﻃﺒـﻊ دارای ارزشﻫـﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﮔﺮﭼﻪ ﮐﺎرﺑﺮان ﺧﻮد در ﺷﮑﻞ دﻫﯽ اﯾﻦ ﺟﻮاﻣﻊ ﻧﻘﺶ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮی اﯾﻔﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ ﻗﻮاﻧﯿﻦاﯾـﻦ ﺟﻮاﻣـﻊ ﻣﺠـﺎزی و ﮔﻔﺘﻤـﺎن ﺣـﺎﮐﻢ ﺑـﺮ آﻧـﺎن در ﺗﺄﺛﯿﺮﮔـﺬاری و ﺷﮑﻞ دﻫﯽ ﺑﺎورﻫﺎی اﻋﺘﻘﺎدی ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﯽ اﯾﻔﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:12:00 ب.ظ ]




برای صدور احکام بر مبنای انصاف، ذوق دادرس دخیل است و داوری و سلیقه انسان ها به اندازه ای متفاوت است که برای آن قاعده ای نمی توان شناخت. در واقع، از آرایی که به طور کد خدامنشی صادر می شود یک سلسله داوری های خصوصی و پراکنده به وجود می‌آید که با اوضاع و احوال هر دعوی آمیخته است و از آن قاعده کلی به دست نمی آید. [۶]

قواعدی که در آن ها رجوع به انصاف شده است، برای ملایم ساختن قوانین هنگام اجرای آن ها‌ است، زیرا حکم دادگاه قاعده به وجود نمی آورد. دادرس مأمور اجرای قواعد حقوق است و می‌تواند در پاره ای امور، آن هم به اجازه قانون، انصاف را در نظر بگیرد.

منظور این نیست که انصاف هیچ سهمی در ایجاد قواعد حقوق و اجرای آن ها ندارد. رعایت انصاف حکم اخلاق است و نفوذ اخلاق را در حقوق پیش از این دیده ایم، ولی به استناد مقررات خاصی که در قوانین آمده نمی توان انصاف را از منابع حقوق آورد. [۷]

بند دوم: جایگاه انصاف و نظریه قراردادهای غیرمنصفانه در نظام حقوق کامن لا

با استقرار کامن لا در نظام حقوقی انگلستان در قرن های ۱۳ و ۱۴ میلادی، به تدریج قواعد آن غیر منعطف و سخت گردید، و این امر نارضایتی از تصمیمات قضات دادگاه های کامن لا و قواعد حاکم بر آن ها و در نتیجه مراجعات به شاه را افزایش داد. پادشاه در انگلستان مظهر دادگستری و اجرای عدالت بود. پس، در هرجا که دادگاه های سلطنتی نمی توانستند راه حل عادلانه ای برای دعاوی بیابند یا دادرسی را به خوبی اداره نمی کردند یا حکمی که می‌دادند با انصاف مخالف می نمود، اشخاص حق داشتند از شاه بخواهند که با رجوع به وجدان خویش عدالت را اجرا کند. این امر در نهایت سبب مداخله مجدد شاه و به دنبال آن وزیر ارشد او، که مسؤل خزانه شاهی نیز بود، در امور قضایی و رسیدگی ‌به این دعاوی و شکایات شد. این مداخله، در نهایت منجر به ایجاد یک حقوق موازی با کامن لا در قرن ۱۵ شد. که در ابتدا واجد قواعد مشخص نبود و بیشتر مبتنی بر تعالیم کلیسا و یافته های وجدانی وزیر ارشد بود و پس از تثبیت نیز به عنوان رقیب کامن لا شناخته شده و قواعد انصاف نامیده می شد. این رقابت حتی در برهه ای چنان افزایش یافت که بسیاری احتمال حذف کامن لا از حقوق انگلستان و جایگزین شدن انصاف بجای آن، که همان پیروزی حقوق رومی – ژرمنی در جزیره انگلستان باشد را می‌دادند. نتیجه این کشمکش در نیمه دوم قرن ۱۷ به صدور فرمانی از سوی شاه انگلستان منجر شد و در اثر این فرمان سازش میان دو حقوق برقرار گردید و برای هریک شرایطی مقرر شد. این مصالحه سبب شد انصاف در انگلستان تثبیت شده و روز به روز بر استحکام قواعد خود بیفزاید. [۸]

با وجود این نباید تصور کرد که تفاوت انصاف و کامن لا به کلی از بین رفته و قواعد آن دو مخلوط شده است. زیرا در عمل دادگاه های دعاوی راجع ‌به این دو نظام را از هم جدا ساختند. پاره ای از شعب اختصاص به اجرای کامن لا داده شدند و بعض دیگر منحصراً به دعاوی مربوط به انصاف رسیدگی کردند. حقوق ‌دانان انگلیسی نیز به دو گروه متخصص در کامن لا و انصاف تقسیم شده اند و طرز دفاع از دعاوی و وکالت در این دو شعبه متفاوت است. ‌بنابرین‏ برخلاف گذشته که دو راه حل گوناگون در یک موضوع اجرا می شد، امروز تقسیم دعاوی که باید موافق انصاف یا کامن لا رسیدگی شود بر حسب موضوع آن ها انجام می شود، یعنی پاره ای از آن ها به دادگاه انصاف وپاره ای دیگر به شعبه کامن لا ارجاع می‌گردد. امروز انصاف و کامن لا به صورت دو رشته ممتاز از حقوق در آمده و در همین راستا انصاف قواعدی را در حقوق انگلیس ایجاد و تثبیت نموده است که امروزه در چهارچوب این قواعد قضات انگلیسی برای اصدار حکم به انصاف متوسل می‌شوند. چکیده این قواعد عبارتند از:

۱- انصاف ناظر به شخص است نه حقوق

۲- انصاف تحمل نمی کند که یک تجاوز بدون علاج بماند.

۳- انصاف پیرو قانون است.

۴- در صورت تعادل انصافها تفوق با کامن لو خواهد بود.

۵- اگر انصافها مساوی باشند آنکه از لحاظ زمان مقدم است مرجع خواهد بود.

۶- هرکه خواستار انصاف باشد باید خود نیز مطابق انصاف عمل کند.

۷- با دست پاک می توان به انصاف متوسل شد.

۸- تأخیر انصاف را باطل می‌کند.

۹- انصاف به قصد توجه دارد نه به ظاهر.

۱۰- انصاف آنچه را که باید عملی می شد، عملی شده تلقی می‌کند.

۱۱-قصد انجام تعهد مفروض انصاف است.

۱۲-انصاف قبول نمی کند که یک قانون نوشته وسیله تقلب گردد.

۱۳-انصاف مساوات است [۹]

امروزه قواعد انصاف در تمامی کشور های عضو نظام حقوقی کامن لا وجود دارد. اگر چه ممکن است در کشور های مختلف در حوزه صلاحیت انصاف بر اساس قانون تفاوت وجود داشته باشد اما همه ریشه خود را در انصاف انگلستان جستجو می نمایند.

ماده ۸-۹ قانون رفتارهای تجاری استرالیا مصوب ۱۹۷۴ در مقام بیان رفتارهای غیرمنصفانه، اینگونه مقرر می‌کند: «یک طرف به طور غیرمنصفانه ای از معامله سود برد و این سودمندی به زیان طرف دیگر قرارداد باشد».[۱۰] همچنین در«قانون متحدالشکل تجاری» ایالات متحده آمریکا که به عنوان مهمترین قانون موضوعه که در تمامی ایالات این کشور به استثناء ایالت لویزینیا تصویب و پذیرفته شده است، درخصوص قرارداد و شروط قراردادی غیرمنصفانه در ماده ۲ـ۲ ۳۰ مقرر شده است: «اگر دادگاه به عنوان یک نهاد حقوقی تشخیص دهد، قرارداد یا بندی از قرارداد در زمان انعقاد عقد غیر منصفانه و گزاف بوده‌، دادگاه حق دارد از اجرای آن قرارداد خودداری کند یا سایر شروط قرار داد را به استثنای شرط غیرمنصفانه اجرا نماید یا تنفیذ و اجرای شرط غیرمنصفانه‌ای از یک قرارداد را به منظور جلوگیری از نتیجه‌ای غیرمنصفانه (بر آن قرارداد) محدود سازد. از طرفی چنانچه ادعا شود یا بر دادگاه مشخص شود که قرارداد یا برخی از شروط مندرج در آن غیرمنصفانه و گزاف است، باید به طور متعارف و معقول به طرفین امکان دهد که جهت استمداد در تصمیم گیری دلایلی را در خصوص وضعیت اقتصادی، هدف و تأثیر آن بر دادگاه ارائه نماید». منظور و هدف قانون‌گذار آمریکا در این ماده این موضوع بود که جلوی تعدی و بی‌انصافی غیرمنتظره وحساب نشده گرفته شود و دادگاه بتواند رسما در برابر قراردادها یا شروطی که غیرمنصفانه است، نه از راه اشکال تراشی‌های ادبی در متن قرارداد بلکه از راه به کارگیری قواعد پیشنهاد و قبول یا از راه حکم به اینکه شرط مربوطه مخالف رویه عمومی یا مخالف مقتضای عقد و هدف اصلی آن است، ایستادگی و دخالت کند.

بند سوم: جایگاه انصاف در قوانین و مقررات بین‌المللی

انصاف به عنوان یکی از پایه ای ترین اصول، در اکثریت قریب به اتفاق منابع حقوقی بین‌المللی به رسمت شناخته شده و از جایگاه ویژه ای برخوردار است به همین منظور در این بخش نمونه هایی از اشاره به انصاف در منابع حقوقی بین‌المللی را تبین می نماییم.

۱٫اصول حقوقی قراردادهای تجاری بین‌المللی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:12:00 ب.ظ ]




معمولاًمنظور شما از این توصیف این است که‌آن فرد صمیمی وخوشایند است ،همنشینی با او خوب است وبه راحتی می توان با ا کنار آمد –آدم مهربانی که شاید او را به عنوان رفیق ،هم اتاقی یا همکار انتخاب کنید .اگر مدیر جایی باشید شاید این فرد را استخدام کنید ،اگر برای رفتن به زیر بار تعمد شخصی آماده باشید ،شاید بخواهید با این شخص ازدواج کنید ،شما تصمیم خود را بر مبنای برداشتی که از شخصیت او دارید می گیرید شما همچنین کسانی را می شناسید که آن ها را به داشتن شخصیت وحشتناک تو صیف می کنید . چنین آدمهایی شاید منزوی ،متغاصم ،پرخاشگر ،نامهربان وناخوشایند باشند ‌و کنار آمدن با آن ها دشوار باشد شما آن ها را استخدام نخواهید کرد ،دوست ندارید با‌آن ها همکاری کنید وامکان دارد دیگران نیز آن ها را طرد ومنزوی کنند .

در حالی که شما مشغول قضاوت کردن شخصیت دیگران هستید آن ها نیز درباره شما قضاوت‌های مشابهی می‌کنند این تصمیمات متقابل که زندگی قضاوت کننده ‌و قضاوت شونده را شکل می‌دهند بارها صورت می گیرند ،یعنی هر بار با موقعیتی اجتماعی روبر می‌شویم که ایجاب می‌کند تا با افراد تازه ای تعامل کنیم. البته تعداد تنوع موقعیتهای اجتماعی که دوست دارید در آ»ها مشارکت کنیدنیز به وسیله شخصیت شما تعیین می‌شوند برای مثال ،اجتماعی بودن یا خجالتی بودن شما .

توصیف شخصیت خود شما :

البته سعی در جمع بندی کردن مجموعه ای از ویژگی‌های شخصیت یک نفر با بهره گرفتن از واژه های مبهمی چون عالی وحشتناک کار آسانی است . شخصیت به قدری پیچیده است که نمی توان آن را ‌به این سادگی توصیف کرد ،زیرا انسان‌ها ‌در موقعیت‌های مختلف و در ارتباط با افراد متفاوت ،بسیارپیچیده وتغییر پذیر هستند . برای این که شخصیت را درست توصیف وتعریف کنیم باید در یان خود دقیق تر باشیم . به همین دلیل روان شناسان برای ارزیابی شخصیت تلاش زیادی را صرف ساختن آزمونها کرده‌اند .

شاید معتقد باشید که به هیچ آزمون روان شناختی نیاز ندارید که بگویند شخصیت شما چگونه است و در مجموع شاید حق با شما باشد . هر چه باشد شما بهتر از هرکس دیگری خود را می شناسید اگر از شما بخواهند کلماتی را فهرست کنید که «شخصیت شما را بهتر توصیف کنند ،بی شک می توانید این کار را بدن فکر کردن زیاد انجام دهید . بسیار خوب ،امتحان کنید . تکه ای کاغذ بردارید وبه هر تعداد که بتوانید صفاتی را روی آن بنویسید که شرح دهنده شما واقعاًچگونه هستید –نه اینکه دوست دارید چگونه باشید یا می خواهید استادان ،والدین ،یا دوستان شما تصور کنند که شما چگونه هستید –بلکه خود واقعی شما سعی کنید از کلمه عالی استفاده نکنید حتی اگر درمورد شما صدق کند .

چند کلمه را انتخاب کنید ؟شش تا ؟ده تا ؟قوری بیشتر ؟ازمون شخصیت پر مصرفی که به فهرست صفت معروف است ۳۰۰صفت را برای توصیف شخصیت ارائه می‌دهند . افرادی که این آزمون را انجام می‌دهند صفاتی را انتخاب می‌کنند که آ»ها را بهتر توصیف می‌کنند . (گوف وهیلبرون،۱۹۸۳)

نه ،ما از شما می‌خواهیم تمام ۳۰۰صفت را مرور کنید فقط ۳۰صفت که فهرست شده اند کافی است . کنار صفاتی که ‌در مورد شما مصداق دارند علامت بزنید . اکنون تو صیفی مشروح تر از شخصیت خود در اختیار دارید فراموش نکنید که در آزمون واقعی ،۲۷۰صفت دیگر برای انتخاب کردن دارید .

چگونه شخصیت شکل می‌گیرد :

در اینجا نمی خواهیم روی این موضوع تمرکز کنیم که شخصیت شما چگونه است .شما برای آگاه شدن از آن به درس روان شناسی نیاز ندارید .آنچه می‌خواهیم بررسی کنیم عوامل ونیروهایی هستند که شخصیت شما را شکل می‌دهند . برای مثال آیا ما با نوع خاصی از شخصیت به دنیا آمده ایم یا آن را از والدین خود یا می گیریم ،آیا شخصیت تحت تأثیر نیروهای ناهشیار قرار دارد وآیا شخصیت بعد از سال‌های کودکی ما می‌تواند تغییر کند . ما می‌توانیم هریک از این نظریه پردازان را به صورت قطعه های کمک کننده به معمای بزرگ در نظر بگیریم ،وبه همین دلیل است که می‌خواهیم عقاید آن ها را بررسی کنیم با اینکه برخی از مفاهیم آن ها ده‌ها سال قدمت دارند . روان شناسان دهمچنان سعی می‌کنند که این قطعه ها را کنارهم بچینند تا تصویر روشن تر وکاملتر ی را به وجود آورند که توضیح دهد چه چیزی ما را ‌به این صورت که هستیم در‌آورده است .

جایگاه شخصیت در تاریخ روان شناسی :

چون بررسی شخصیت برای شناختن ماهیت انسان بسیار اهمیت دارد ،شاید تصور کنید که همیشه جایگاه برجسته ای را در روان شناسی اشغال ‌کرده‌است . اما روان شناسان بعد از گذشت زمانی افزون بر نیم قرن از تاریخ روان شناسی به عنوان یک علم ،توجه نسبتاًکمی به شخصیت داشته اند .

روان شناسی به عنوان علمی مستقل ‌و عمدتاتجربی ،از ترکیب عقاید اقتباس شده از فلسفه وفیزیولوژی به وجود آمد تولد روان شناسی در اواخر قرن نوزدهم در آلمان صورت گرفت ‌و عمدتاحاصل کار ویلهلم وونت بود که اولین آزمایشگاه روان شناسی را در سال ۱۸۷۹در دانشگاه لایپزیک دایر کرد .

بررسی هشیاری :

علم جدید روان شناسی روی تجزیه کردن تجربه هشیار به اجزای اساسی آن تمرکز کرد . روش های روان شناسی از شیوه های که در علوم طبیعی استفاده می شد ،الگو گرفتند . به نظر می رسید که شیمی وفیزیک ،اسرار دنیای مادری را با کاهش دادن کل ماده به عناصر اصلی وتجزیه کردن آن ها آشکارکرده اند .

اگر امکان شناختن دنیای مادی با تجزیه کردن آن به عناصر وجود داشت پس چرا نتوان ذهن یا دنیای ذهنی را به همین روش برسی کرد ؟

وونت وروان شناسان دیگر زمان وی که به بررسی ماهیت انسان علاقه مند بودند،عمیقاًتحت تأثیر روش علوم طبیعی قرار گرفته وسعی کردند وآن را در بررسی ذهن به اجرا گذارند . چون این پژوهشگران خودرا به روش آزمایشی محدود کردند ،فقط آن فرآیندهای ذهنی را بررسی نمودند که ممکن بود تحت تأثیر محرک‌های بیرونی قرار داشته باشند وآزمایشگر بتواند آن ها را دستکاری وکنترل کند . در این رویکرد روان شناسی آزمایشی برای موضوع پیچیده وچند وجهی مانند شخصیت جایی وجود نداشت با موضوع یا روش های علم تازه روان شناسی سازگار نبود .

بررسی رفتار :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ب.ظ ]




از بُعد دیگر برای اینکه بتوان انسجام اجتماعی عملکرد امنیت پایدار پلیس را تقویت کرد، باید این سازمان نسبت به اینکه برخی از مأموران آن از قدرت و زور به عنوان یک ابزار که جامعه را تحت کنترل دارند؛ و به نفع و سودمندی خود قرار می‌دهند،نگران باشد. شکایت شهروندان از پلیس در بسیاری از مواقع موجب نگرانی این سازمان شده است. استفاده صحیح از زور و قدرت موجب کاهش اعتماد و اطمینان افراد جامعه به پلیس می شود. سازمان،افسرِ پلیس را ‌به این دلیل افسر کرده که، موجب ایجاد اعتماد بین پلیس و شهروندان شود، نه اینکه تضاد بین پلیس و شهروندان را افزایش دهد. بر این اساس« نظارت شهروندان بر اقدامات پلیس از طریق سرمایه اجتماعی باعث می شود که افسران پلیس از قدرت و زور خود کمتر سوء استفاده کرده و پلیس نیز کنترل بیشتری بر نیروهای خود داشته باشد. در نتیجه در جامعه ای که دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی است به جامعه ای که سطح پایینی از سرمایه اجتماعی دارد. تعداد شکایت شهروندان از پلیس به دلیل سوء استفاده از قدرت و اعمال زور نیز کمتر خواهد بود، همچنین به دلیل کنترل پلیس و نیروهای خود درقبال استفاده از زور نیز نرخ شکایت از شهروندان از پلیس کاهش می‌یابد» ( مرادی و همکاران،۱۳۸۹: ۱۰۴)

از منظر دیگر در حوزه تبیین انسجام اجتماعی و عملکرد امنیت پایدار پلیس باید به نرخ جرم و جنایت هم توجه باید کرد. در جوامعی که نرخ محرومیت اقتصادی و ناهمگونی جمعیتی بالا باشد، این شرایط باعث شده که شبکه های اجتماعی اولیه و ثانویه بین شهروندان و جامعه توسعه نیافته شکل نگیرد، در نتیجه جامعه با کاهش ظرفیت برای اعمال کنترل اجتماعی بویژه بر روی رفتار جوانان روبرو می شود، و این ضعف نظارت اجتماعی موجب آسیب زدگی و رشد انحرافات اجتماعی در جامعه به خصوص افزایش میزان جرم و جنایت در بین جوانان شهروند شده و توانمندی ‌گروه‌های اجتماعی حاضر جامعه را برای سازماندهی و حفاظت از نظم کمرنگ تر می‌کند، و بی اعتمادی، سوء ظن، به پلیس را افزایش می‌دهد؛ و در نتیجه زمینه مساعدی برای جرم و جنایت فراهم می‌گردد.

در واقع جوامعی که از سطح بالایی از انسجام اجتماعی برخوردارند، احتمال حل دقیق تعارض هم، سطح میان شخصی و هم سطح اجتماعی را افزایش می‌دهد، و هم چنین جوامعی که سطح اعتماد بین افراد را افزایش می‌دهد، موجب کاهش تخلفات، ، آسیب های اجتماعی وجرم و جنایت می شود. بر عکس در جوامعی که اعتماد کافی به اخلاقیات و عملکرد سازمانی دستگاه‌ها از جمله پلیس وجود نداشته باشد، شهروندان در جهت منافع شخصی عمل می‌کنند و تمایل بیشتری به سوء استفاده از دیگران خواهد شد، در نتیجه جرم و جنایت افزایش می‌یابد.

بند اول- انسجام اجتماعی و امنیت اجتماعی پایدار پلیس

امنیت اجتماعی در رابطه با عملکرد پایدار سازمان پلیس جامعه محور به معنای تحت اختیار در آوردن و کنترل ناهنجاری ها، آسیب های اجتماعی، جرم و جنایت،اعتیاد،خودکشی، فروپاشی خانواده و مانند آن است، سرمایه اجتماعی با فراهم ساختن زمینه نظارت و کنترل اجتماعی غیر اقتدار آمیز در متن عملکرد سازمانی پلیس جامعه محور، شهروندان را برای جامعه پذیری و احترام به عرف و قانون، پایبندی به سنت ها، هنجارها، ارزش های اجتماعی( ملی- اسلامی) از یکسو و با معنایی ساختن زندگی اجتماعی برای شهروندان و زمینه سازی مشارکت فعال در توسعه همه جانبه جامعه از سوی دیگر و رشد پیامدهای جمعی و عمومی، که موجب سلامت کلی جامعه، پایداری و ثبات اجتماعی می شود؛ و آماده بسط و نهادینه کردن امنیت اجتماعی پایدار می شود.« امنیت اجتماعی، به مثابه پیامد مثبت و مطلوب، حاصل اثر گذاری سرمایه اجتماعی بر زندگی فردی در قدم اول و زندگی جمعی به تبع آن است. بدین ترتیب، هرچند اصطلاح امنیت اجتماعی، مفهوم امنیت برای اجتماع را مطابق با نگرشی کل گرایانه در ذهن متبادر می‌سازد؛ اما اساس مفهوم امنیت اجتماعی و وجه ممیز آن از امنیت عمومی، امنیت ملی، امنیت کشور و مانند آن، تأمین امنیت مادی و معنایی فرد است. اگر در تأمین امنیت اجتماعی، تبعات و پیامدهای عمومی آن را در نظر داشته باشیم، منافع جمع بر فرد مقدم دانسته ایم؛ اما اگر صرفاً تحقق حقوق و منافع فرد را صرف نظر از هزینه های آن در ‌نظر بگیریم، تقدم حقوق و منافع فرد بر جمع تأکید کرده ایم.» ( تقی لو،۱۳۸۵: ۲۴۰)

شاخص های سنجش انسجام اجتماعی و ارتباط مفهومی آن با امنیت اجتماعی پایدار در سازمان پلیس جامعه محور با میزان همبستگی گروهی، درجه انسجام، میزان تأثیر ارزش ها و هنجارها بر رفتارها، میزان اعتماد و قاعده مندی رفتاری و شاخص های دقیق کمی چون میزان انحرافات اجتماعی، جرم و جنایت، اعتیاد، فروپاشی خانواده، طرح دعاوی و دادخواهی، خودکشی، فرار پرداخت از مالیات، رشوه و اختلاس و مانند آن مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. هرچه میزان آسیب های اجتماعی بالاتر باشد و همبستگی گروهی و درجه انسجام جامعه پایین تر باشد، پلیس نقش مؤثری در افول سرمایه اجتماعی دارد، که نتیجه آن در قالب ناامنی اجتماعی در جامعه کاملاً مشهود است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ب.ظ ]