نخست آنکه، مذهب میتواند به عنوان بخشی از فرایند مقابله تلقی شود و بر نحوه ارزیابی فرد از عامل تهدیدکننده و شدن آن اثر گذارد.
دوم آنکه، مذهب میتواند در فرایند مقابله مداخله کند. بدین معنی که در تعریف مجدد از مشکل به گونه ای قابلحل کمک کند.
سوم آنکه، مذهب میتواند روی نتایج و پیامدهای حاصل از عوامل فشارزا تأثیر گذارد؛ به عبارت دیگر، تفسیر افراد از نتایج و پیامدهای مربوط به رویدادهای زندگی، تحت تأثیر باورهای مذهبی قرار میگیرد (ابراهیمی قوام، ۱۳۷۴، به نقل از خدایاری و همکاران).
ب: تأثیر مذهب در سلامت از طریق تغییر سبک زندگی. والریت و لاری (۱۹۹۵) الگویی ارائه دادهاند که باورهای مذهبی را به دستگاه ایمنی عصبی-روانی پیوند میدهد. این پژوهشگران دیدگاهی روانی-اجتماعی را برای توجیه رابطه بین مذهب و سلامت روان پیشنهاد میکنند. آن ها سلامتی را حالتی تعریف میکنند که دربردارنده مؤلفههایی همچون عمر طولانی، شادمانی، بهبودی بیماریهای حاد و بازگشت به سطح سلامتی پیشین است. تأثیر زیادی بر رفتار و نگرشهای مهم افراد از جمله برنامهریزی، خانواده، کار، سیاست و چگونگی تفسیر رویدادهای زندگی روزانه داشته باشد (خدایاری و همکاران، ۱۳۸۰).
۲-۴-۲٫ بررسی اصطلاحات قرآنی پیرامون سلامت روان
قرآن در سخن گفتن از آدمی، واژه ها و مفاهیم معینی را به کار میگیرد. در مجموع، آنچه درباره آیات و شواهد قرآنی، در مورد «سلامت روان» مورد تفحص قرار گرفت، اصطلاحات «رشد»، «قلب سلیم» و «نفس مطمئنه»، نزدیکترین مفاهیم به «سلامت روان» هستند که مورد ارزیابی و مداقه قرار میگیرند.
رشد
«رشد» در لغت، به معنای راهیابی، هدایت و ثبات در راه حق است و مقابل کلمه «غی» به معنای ضلالت قرار دارد. رشد، رسیدن به راهی است که آدمی را به هدف میرساند (مصطفوی، ۱۳۶۰).
– «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» ﴿البقره، ۲۵۶﴾
واژه رشد در فرهنگ قرآنی، از واژه های حوزه عقل و فکر انسان است و به معنای رشد جسمانی نیست. رشد، کمال عقل است. ازاینرو، نمیتوان کسی را که عاقل است، رشید نامد (شاکر، ۱۳۷۸).
از دیدگاه صاحبنظران روانشناسی اسلامی، در ادبیات قرآنی، واژه «رشد» بهترین اصطلاح برای تبیین مفهوم سلامت روان و مسیر حرکت انسان به سوی کمال است (حسینی، ۱۳۶۴).
– «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ﴿البقره، ۱۸۶﴾، در این آیه، نتیجه ایمان به خدا و اجابت دعوت او، رشد و تکامل عنوان شده است.
در حقیقت، مقصود از دعوت پیامبران الهی و پذیرش آن توسط مردم، دستیابی به تکامل روانی است. دستیابی به حداکثر رشد که به طور مترادف با کمال به کار میرود، در حقیقت، فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن است. به یقین هیچ عاقلی نمیتواند ادعا کند که به حداکثر رشد و تکامل دست یافته و امکان دستیابی به مراحل بالاتر و پیشرفتهتر برای او غیرمقدور است. وقتی جهانبینی اسلامی و فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن را در حرکت تکاملی خلاصه نماییم، انسانی که در این مسیر حرکت میکند، از معیار ایدهآل سلامت روان برخوردار است و به هر مقدار که از این مسیر فاصله داشته باشد، از سلامت روان دور است (حسینی، ۱۳۶۴).
قلب سلیم
در لغت، «سلامه»، به معنای مصون بودن از بیماری ظاهری و باطنی و «قلب سلیم»، به معنای دل و اندیشهای است که از دغل و نادرستی به دور باشد (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲).
در تفاسیر، قلب سلیم، قلبی است که از شرک و شک و فساد و معاصی در امان باشد (طبرسی، ۱۳۷۲؛ طوسی، – و طیب، ۱۳۷۸).
اختصاص قلب به سلامت به این دلیل است که سلامت قلب باعث سلامت باقی اعضا و فساد آن نیز باعث فساد سایر اعضا میگردد (بانوی اصفهانی، ۱۳۶۱).
درباره اهمیت قلب سلیم همین بس که قرآن مجید آن را تنها سرمایه نجات، در روز قیامت معرفی کردهاست:
– «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» ﴿الشعراء، ۸۸﴾
– «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» ﴿الشعراء، ۸۹﴾
در روایتی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه» (مجلسی، ۱۴۰۴)، یعنی: قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که هیچکس جز او در آن نباشد.
حضرت صادق (ع) در روایت دیگری میفرمایند: «صاحب النیه الصادقه صاحب القلب السلیم، لان سلامه القلب من هواجس المذکورات تخلص النیه لله فی الامور کلها» (گیلانی، ۱۳۷۷)، یعنی: کسی که نیت صادقی دارد، صاحب قلب سلیم است، چرا که سلامت قلب از شرک و شک، نیت برای خدا را در همه امور، خالص میکند.
قلب سلیم، قلبی است که از شرک جلی و خفی، اخلاق زشت و آثار گناه و هر گونه تعلق به غیر که توجه انسان را به سوی خدا مختل میگرداند و در ایمان و تصدیق او نسبت به خداوند متعال، خلل وارد میکند، خالی باشد (طباطبایی، ۱۴۱۷).
انسانی که در مسیر رشد و سلامت روان قرار گرفته با اصلاح خویش در دو حوزه اندیشه و رفتار میتواند خود را در این مسیر ارتقا داده و به مراتب بالاتر برساند.
اصطلاح قلب سلیم، میتواند با معنای سلامت روانی، رابطه نزدیکی داشته باشد زیرا فرد دارای قلب سلیم از بیماریهای فکری و رفتاری نجات یافته و به مرحله بالاتری از سلامت رسیده است.
نفس مطمئنه
«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» ﴿الفجر، ۲۷﴾
«مطمئنه» یکی از صفات نفس است که در این حالت نفس، منقاد عقل میگردد. منظور از اطمینان، قوت قلب است، بدین معنا که هیچ گونه تزلزل، اضطراب، شک و شبهه در قلب رسوخ نمیکند (طیب، ۱۳۷۸).
«نفس مطمئنه» نفسی است که با ایمان و یاد خدا سکونت یافته و به مقام رضا رسیده است. خود را بندهای میبیند که مالک هیچ خیر و شر و نفع و ضرری برای خود نیست. دنیا را یک زندگی مجازی و نفع و ضرر آن را امتحان الهی میداند. در نتیجه، نعمتهای دنیا او را به طغیان و استکبار نمیکشاند و تهیدستی و ناملایمات او را به کفر و ترک شکر وانمیدارد؛ بلکه همچنان در عبودیت خود، پابرجاست و با افراط و تفریط از صراط مستقیم منحرف نمیشود. (طباطبایی، ۱۴۱۷).
وصف نفس انسان به اطمینان، نشانگر انسانی است که در مسیر سلامت روان، آلودگیهای فکری و رفتاری را از وجود خود پاک نموده به حالت سکون و آرامش روان دست یافته و از ناراحتیهای روانی مانند تشویش، اندوه، اضطراب و … به دور است. این توصیف میتواند نشانگر انسان دارای مراتب بالایی از سلامت روان باشد.
۲-۴-۳٫ مفهوم سلامت روان در قرآن
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:40:00 ب.ظ ]
|