پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – توانایی برای روانی (flow) – 8 |
بهزیستی روانشناختی در مفهوم واقعی به عنوان بازتابی از طرز فکر و واکنش های هیجانی و احساسات مثبت به رویدادهای زندگی است(بارترام و بونیول[۲۶]،۲۰۰۷).
بهزیستی روانشناختی مستلزم درک چالشهای وجودی زندگی است. رویکرد بهزیستی روانشناختی رشد و تحول مشاهده شده در برابر چالشهای وجودی زندگی را بررسی میکند و به شدت بر توسعه انسانی تأکید دارد، به عنوان مثال دنبال نمودن اهداف معنادار، تحول و پیشرفت به عنوان یک فرد و برقراری روابط کیفی با دیگران. جمع گستردهای از ادبیات تحقیقی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی به تجزیه و تحلیل چالشها و مشکلات اساسی زندگی پرداخته است (ریف و کیس[۲۷]، ۲۰۰۲).
روان شناختی مثبتنگر به سلامت روانی افراد و کیفیت زندگی آن ها نگاهی میاندازد و میپرسد: «چه میتوانست باشد؟» «سلیگمن و چیک سنت میهالی، ۲۰۰۰؛به نقل از مارشال ریو،۲۰۰۵).
این روانشناسی به دنبال آن است که به افراد کمک کند تواناییها و شایستگیهای خود را پرورش دهند. این روانشناسی از افراد نمیپرسد که چه عینکی بر چشم میزنند یا چه کسی را به عنوان الگوی نقش انتخاب میکنند، بلکه به آن ها میگوید که قوتها به اندازه ضعفها اهمیت دارند، انعطافپذیری به اندازه آسیبپذیری اهمیت دارد. و تکلیف دائمی بذر خوبی پاشیدن به اندازه مداخله کردن برای برطرف کردن آسیب، اهمیت دارد. نمونهای از تواناییهای انسان که موضوع اصلی روانشناسی مثبتنگر را تشکیل میدهد در زیر آمده است (اسنیدر و لوپز[۲۸]، ۲۰۰۲؛به نقل از مارشال ریو۲۰۰۵).
جدول ۱-۱- توانمندیهای شخصی که به عنوان موضوعات اصلی روانشناسی مثبتنگر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
خوشحالی
عشق به دانستن
لذت
خِرد
انعطافپذیری
اصالت
سرسختی
توانایی برای روانی (flow)
کنترل شخصی
خودمختاری
خوشبینی
بخشندگی
سبک تبیینی خوشبینانه
دلسوزی
امید
همدلی
احساس کارایی
نوع دوستی
تعیین هدف
شوخ طبعی
معنی
معنویت
منبع:( مارشال ریو،۲۰۰۵،ترجمه یحی سید محمدی،۱۳۹۱)
پرورش دادن توانمندیهایی که در بالا آمده است دو نتیجه مرتبط به بار میآورد: (۱) پرورش دادن رشد شخصی و سلامتی و (۲) پیشگیری از اینکه بیماری انسان (مثل افسردگی، خودکشی) در شخصیت ریشهدار شود (اسنیدر و لوپز، ۲۰۰۲؛به نقل از مارشال ریو،۲۰۰۵).
روانشناسی مثبتنگر و بهزیستی روانشناختی
روانشناسی بالینی به شکل سنتیاش بر کمبودها و ناتوانیهای روانی تأکید داشت و انعطافپذیری، تدبیرمندی و توان مراجعان را برای بازیابی به ندرت مد نظر قرار داده است. در ایالات متحده مارتین سلیگمن و همکارانش بنیانهای روانشناسی مثبتنگر را به عنوان متمم رویکردهای کمبود مدار شروع کردهاند، روانشناسی مثبتنگر چیزی بیش از مطالعه علمی فضیلتها و تواناییهای معمولی انسان نیست. این حیطه در چشمانداز علمی خود علاقمند به تحقیقات علمی به منظور فهم کامل و گسترده تجارب انسان از کمبود، رنج، بیماری تا شکوفایی، سلامتی، بهزیستی و شادابی انسان میباشد (استفان و الکس[۲۹]، ۲۰۰۶؛به نقل از حسینی،۱۳۹۲).
روانشناسی مثبتنگر به شناسایی عاملهایی میپردازد که سلامت را افزایش میدهند، مأموریت روانشناسی مثبتنگر این است که نتیجهگیری در مورد آنچه را که میتواند دنیای بهتری بسازد به جای توسل به عقاید و معانی بیان بر علم پایهگذاری کند (کار[۳۰]، ۱۹۵۷، ترجمه حسن پاشا شریفی، نجفی زند و ثنایی، ۱۳۸۵).
روانشناسی مثبتنگر رشته تازهای در روانشناسی است که در اواخر دهه ۱۹۹۰ برپا شده است و تمرکز آن بیشتر بر قدرت و تواناییهای فرد است تا جستوجو در ضعفها و نقصهای آن، این رشته به دنبال آن است که تصویری از زندگی خوب را به روشنی بیان کند (البته از لحاظ روانشناختی) و برای اینکه مشخص کند چه چیزی زندگی را برای زیستن با ارزش میکند از روشهای تجربی روانشناسی بهره میبرد.
مکتب روانشناسی مثبتنگر
موضوع اصلی روانشناسی مثبتنگر تحقیق کردن درباره تجربیات ذهنی مثبت مانند: بهروزی، خشنودی، رضایت خاطر، لذت، امید، خوشبینی، روانی شایستگی، عشق، عشق به کار، جرئت، پشتکار، خودمختاری، مهارت میان فردی، استعداد، خلاقیت، ابتکار، دوراندیشی، فرد، مسئولیت میان فردی، نوع دوستی، وجدان کاری و پرورش دیگران است. روانشناسی مثبتنگر رشته فرعی روانشناسی انسانگر نیست، موضوع اصلی این روانشناسی همان است که روانشناسی انسانگرا، را برای خود انتخاب کردهاست. به همین خاطر نیز این دو رشته همپوشی زیادی دارند. اما آنچه روانشناسی مثبتنگر را از روانشناسی انسانگرا متمایز میکند تأکید زیاد آن بر اتکار به پژوهش تجربی برای آزمودن فرضیهها بر اساس داده های به دست آمده است (نینان[۳۱]، ۲۰۰۷؛ به نقل از حسینی،۱۳۹۲).
روانشناسی مثبتنگر به عنوان رویکردی تازه در روانشناسی بر فهم و تشریح شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی و همچنین پیشبینی دقیق عوامل مؤثر بر آن ها متمرکز است. این رویکرد از منظری مثبتگرایانه با ارتقای احساس ذهنی بهزیستی و شادمانی، در عوض درمان نواقص و اختلالات سر و کار دارد. بنابرین روانشناسی مثبتنگر مکمل روانشناسی بالینی سنتی است. فهم و درک و شفافسازی شادمانی و احساس ذهنی بهزیستی، موضوع محوری روانشناسی مثبتنگر مثبتنگر است. روانشناسی مثبتنگر گرا از لحاظ علمی از روانشناسی انسان گرا دقیقتر است. اینگونه روانشناسی به انسان مینگرد و میپرسد «چه میتوانست باشد؟» روانشناسی مثبتنگر به عنوان یک رشته قبول دارد که افراد از آنچه میتوانند باشند کمترند، همچنین از میزان شیوع آسیبهایی نظیر افسردگی، سوء مصرف مواد، بی احساسی و خشونت آگاه است، با این حال عمدتاًً به تقویت کردن تواناییها و شایستگیهای فرد توجه دارد. افراد برای جلوگیری از بیماری باید بتوانند، تواناییهایی چون امید، خوشبینی، مهارت، پشتکار، انگیزش درونی و قابلیت روانی را در خود پروردانده و از آن ها بهره ببرند. مسئله این نیست که چطور میتوانیم ضعفهای افراد را اصلاح کنیم بلکه این است که چگونه میتوانیم تواناییهای افراد را پرورش دهیم و تقویت کنیم.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:45:00 ب.ظ ]
|