* عملی خلاق است که به وسیله آن چیزی که در گذشته وجود نداشته است ایجاد می شود.

* نوآوری مبتنی بر درک و یافتن فرصت از یک محیط نامشخص.

* ساخت و ایجاد فرصت با بهره گرفتن از منابع یا جستجوی منابع جدید.

* فعالیت در برگیرنده خطر به دلیل نو بودن که امکان محاسبه ارزش افزوده آن مشکل است.

* کارآفرینی منجر به ایجاد ارزش در شخص، گروه و جامعه می شود.

* کارآفرینی در برگیرنده فعالیت های مخرب خلاق است.

از نظر برنز(۲۰۰۱)، کارآفرینی عبارت است از هدایت خطر پذیرانه نوآوری در جهت ایجاد تغییرات بهینه، خلق فرصت‌های کاری، افزایش بهره وری منابع و دستیابی به نتایج ارزشمند معنوی و مادی.

کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق هر نوع پدیده جدید با ارزش همراه با خطرپذیری های مالی، روانی و اجتماعی برای رسیدن به نتایج مطلوب و پاداش دهنده، رضایت خاطر و استقلال مالی(هیسریچ و پیترز،۲۰۰۲: ۱۰). بنابر آنچه گفته شد، رابرت هیسریچ (۲۰۰۲)یکی از بهترین تعاریف را در زمینه کارآفرینی ارائه ‌کرده‌است :” کارآفرینی فرایند خلق چیزی متفاوت و با ارزش از طریق اختصاص زمان و تلاش لازم برای آن است، با فرض همراه بودن ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی و نیز دریافت پاداش‌های مالی و رضایت فردی”.

تعریف فوق به چهار جنبه اساسی از رفتار کارآفرین اشاره می‌کند: اول، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و ارزشمند است، در نتیجه این فرایند باید برای کارآفرین و افرادی که این کار برای آن ها صورت گرفته، ارزشمند باشد.دوم، کارآفرینی نیازمند تخصیص زمان و انرژی لازم است. در این فرایند، میزان مناسبی از انرژی و زمان لازم است تا چیز جدیدی بتواند خلق شود و به شکل عملیاتی درآید.ریسکهای ضروری، جنبه سوم کارآفرینی است. این ریسک‌ها اشکال متعددی دارند و معمولا مرکز این ریسک‌ها مربوط به حوزه های مالی، اجتماعی و روانی است. آخرین بخش از تعریف،‌ مربوط به پاداش‌های کارآفرین می‌باشد.غالب این پاداشها مربوط به ” استقلال ” است که به دنبال آن “رضایت فردی ” نیز حاصل می شود.برای بسیاری از کارآفرینان پاداش‌های مالی نیز اهمیت دارد اما پول معمولا به عنوان شاخصی برای سنجش میزان موفقیت به شمار می‌آید(پرداختچی و شفیع زاده، ۱۳۸۵: ۱۵). در تعریف کمیسیون جامعه اروپا از کارآفرینی آمده است: کارآفرینی پارادایم و فرایند ایجاد و توسعه فعالیت اقتصادی از طریق در هم آمیختن ریسک پذیری، خلاقیت و یا نوآوری با مدیریت صحیح در درون یک سازمان جدید و یا سازمان موجود است(جامعه اروپا[۱۲۰]، ۲۰۰۳ب : ۵).

ترنر(۲۰۰۵) کارآفرینی را فرایند جستجو و پی گیری فرصت و حداکثر سازی ارزش منتج شده از آن می‌داند(قیدر و فراستی، ۱۳۸۹: ۲۱).

استانلی (۲۰۰۵) کارآفرینی را درک و دیدن فرصت‌ها و تغییر آن ها به موفقیت‌های کاری و تجاری می‌داند.

بنابر عقیده هلم[۱۲۱] (۲۰۰۶) کارآفرینی قدرت عمل سازمان‌های حرفه ای و غیر حرفه ای و طرز رفتار آن ها در تغییر ساختارهایشان در بخش صنعتی و ارتباطی به وسیله کمک گرفتن از کارآفرین، خطر کردن و پشتکار است.

کارسراد[۱۲۲] (۲۰۰۷) کارآفرینی را چنین تعریف می‌کند: کارآفرینی تعقیب و شناسایی فرصت، تغییر سریع وضع اخیر، استفاده از منابع و افراد دیگر، تصمیم گیری چند مرحله ای و تلاش برای خلق ارزش‌های جدید است.وی می‌گوید کارآفرین فرد مستقل، نوآور، ایده آل گرای و خلاق است.او همکاری کننده است و انگیزه بالا برای سخت کار کردن، آموختن و تجربه کردن مسائل جدید و متفاوت دارد.همچنین قدرت ریسک یک کارآفرین بیشتر از افراد متخصص در رشته‌های دیگر است و در این زمینه هرگز نباید عنصر اصلی، یعنی ضمیر و طبیعت کارآفرین را که اصلی ترین عامل متمایز بودن وی از افراد دیگر است را فراموش کرد.

شلدز[۱۲۳] (۲۰۰۷) می‌گوید:کارآفرینی هرگز تنها به معنای خلق کار نیست و اگر اینگونه استنباط گردد، اشتباه بزرگی صورت گرفته است. کارآفرینی ایده ای کامل است که با تغییر و دگرگونی ترکیب می شود و نیز جنبه رقابتی بسیار شدیدی را در روح خود دارد زیرا ساختار بازار را دستخوش تغییرات بسیار می‌کند و موفقیت آن بستگی مستقیمی به انرژی و علاقه افرادی دارد که ایده های خود را به طرح های کارآفرینانه تبدیل می‌کنند(قیدر و فراستی،۱۳۸۹: ۲۲).

گلداسمیت[۱۲۴] (۲۰۰۸) اذعان می‌دارد کلمه کارآفرینی از نظر لغوی به معنای ” عبور از میان یا قرار گرفتن در میان چیزی می‌باشد” که در تجارت به معنای عبور از موانع تجاری و پیشبرد اهداف کاری تلقی می‌گردد.

مرکز تحصیلات عالی کارآفرینی (۲۰۰۸) کارآفرینی را اینچنین تعریف کرد.کارآفرینی عبارت است از: توانایی‌های فردی که موجب می‌شوند ایده ها به اعمال تبدیل گردند.این توانایی ها و خصوصیت فردی شامل: خلاقیت، نوآوری، خطرپذیری،‌ توانایی طرح ریزی و مدیریت پروژه برای دستیابی به اهداف است(قیدر و فراستی، ۱۳۸۹: ۲۱).

۲-۲-۲٫ تعریف کارآفرین

کارآفرینان هر مشکل را شامل دو جزء ” خطر و فرصت ” می دانند و معتقدند برای رسیدن به راه حلی خلاق لازم است هم خطرها و هم فرصت‌های مسئله دقیقا شناخته شود (البته کانون توجه شان به سمت فرصت هاست).برای این منظور هم از دیدگاه یک کارآگاه به مسئله نگاه می‌کنند (برای کشف خطرها) و هم از دیدگاه یک محقق (برای کشف فرصت‌ها)(صمدآقایی، ۱۳۷۸: ۳۲).

از نظر اقتصاد دانان، کارآفرین کسی است که منابع، نیروی کار، مواد و سایر دارایی ها را با هم ترکیب می‌کند تا ارزش آن ها را نسبت به قبل بیشتر نماید.همین طور کسی است که تحولات، نوآوری ها و نظم جدیدی را بنیان می نهد (هیسریچ و مایکل پی، ترجمه فیض بخش وتقی یاری، ۱۳۷۹: ۹).

کانتیلون[۱۲۵]، اقتصاد دان و نویسنده برجسته قرن هفدهم، به تدوین نظریه های مرتبط با کارآفرینی پرداخت. وی، کارآفرین را فردی ریسک پذیر معرفی کرد. او معتقد بود:” کارآفرین کالا و محصولات را با قیمت مشخصی می خرد و به قیمت نامشخصی می فروشد، ‌بنابرین‏ در یک جو مخاطره آمیزی کار می‌کند”(پرداختچی و شفیع زاده، ۱۳۸۵: ۱۲).

کارآفرین فردی است که تصور یا ایده ای را اخذ کرده و آن را به واقعیت تبدیل می‌کند.کارآفرینان قهرمانان فرآیندهای جدید هستند و مهندسان تغییر و تحول محسوب می‌شوند. آن ها عاملان تغییر هستند، ایده های نوآورانه برای کسب و کار ارائه می‌کنند و به توسعه و پیشرفت این ایده ها کمک می‌کنند. (پرداختچی و شفیع زاده، ۱۳۸۵: ۱۴).

    1. Lauer ↑

    1. Dale ↑

    1. Bygrave ↑

    1. Khanka ↑

    1. Ismail ↑

    1. Dutcher ↑

    1. Harrison ↑

    1. Hornaday & Aboud ↑

    1. Mckeran & Flannigan ↑

    1. Field & Abelson ↑

    1. Bovee ↑

    1. Ekval ↑

    1. Harrington ↑

    1. Hoyle ↑

    1. Ghiselin ↑

    1. Mednick ↑

    1. Kaiser ↑

    1. Stein ↑

    1. Mayer & Weisberg ↑

    1. Taylor ↑

    1. Vernon ↑

    1. Sterenberg ↑

    1. Edwards ↑

    1. Stoner ↑

    1. Luthans ↑

    1. Oldham & Cumming ↑

    1. Lussier ↑

    1. Preparation ↑

    1. Investigation ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...