نوجوانان با انرژی پایین و میزان استرس بالا، به طلاق والدین پاسخ می­ دهند که تلاش برای کنترل

و حفظ کل خانواده است. درک عواملی که به جدایی والدین منجر شده و به یادآوردن استرس طلاق، ممکن است به توانایی نوجوان در حل مشکلات در خانواده صدمه بزند. کینگ[۹۶]، تورسون[۹۷] و آماتو (۲۰۱۴) معتقدند طلاق موجب افسردگی نوجوانان می­ شود، به نحوی که کمتر از زندگی لذت می­برند، بی­اشتهایی بر آنان چیره می­گردد و خسته به نظر می­رسند. روحیه وسواسی واضطراب، پرخاشگری
و عصیان، بی قراری، حسادت، سوء ظن و سماجت از دیگر حالاتی است که در بچه های طلاق از کودکی تا نوجوانی گسترده است.

۲-۱-۸-۵ جوانان[۹۸] (۱۸سال به بالا )

حتی زمانی که کودکان به سن حوانی می‌رسند و دیگر با والدین شان زندگی نمی کنند ممکن است از طلاق والدین در رنج باشند. آن ها نسبت به رفاه والدینشان (بخصوص مادرشان ) نگران هستند و ممکن است دچار افسردگی شوند . احتمال فروپاشی زندگی زناشوئی در این دسته از افراد، زمانی که تشکیل زندگی می‌دهند و همچنین مشکلات مالی و اقتصادی، بیشتر است (کلارک استوارت، و برنتانو، ۲۰۰۶).

طلاق در هر شرایطی برای فرزندان سخت است اما فرزندانی که یک والد طردشان ‌کرده‌است
با چالش های خاصی روبرو هستند. طرد کردن شکلهای گوناگون دارد. آشکارترین شکل، والدی است که از خانه می رود و حاضر نیست هیچ تماسی با فرزندش بگیرد.

پس از آن، پدر و مادرهای غایبی هستند که هر از گاهی کارت تبریک تولد یا هدیه ای می‌فرستند ، تلفنی می‌زنند یا سالی یکبار، یکی دو روز به محل اقامت فرزندشان می‌ایند، شکل سوم طرد کردن به مرور زمان و به تدریج رخ می‌دهد و معمولاً والدی را در بر می‌گیرد که از خانه می رود و ازدواج می‌کند و آرام آرام از زندگی کودک خارج می شود.

احساسات شدیدی که در نتیجه طلاق حادث می شود، اگر با طرد شدگی همراه باشد بسیار شدید تر می شود و گاهی برای والدی که کنار فرزند مانده است، دشوار است تا به شیوه ای که برای کودک مفید است در این باره گفتگو کند. غالبا فرزندان طلاق در دوره جوانی، نمی‌توانند رلبطه صمیمانه‌ای با یک دوست همسر یا همکار خود برقرار کنند(آماتو،۲۰۰۱).

۲-۱-۸-۶ بزرگسالی

تحقیقات نشان می­دهد که مشکلات حاصل از طلاق می ­توانند تا بزرگسالی نیز ادامه یابند. مجموعه بزرگی از مطالعات نشان داده است که تجربه طلاق والدین در کودکی و نوجوانی خطر دامنه وسیعی
از مشکلات را در بزرگسالی پیش‌بینی می­ کند.

این مطالعات ادعا ‌می‌کنند افرادی که در کودکی طلاق والدین را تجربه کرده‌اند در بزرگسالی پیشرفت های تحصیلی و شغلی کمتر ( بیلایز[۹۹] و گوتانر[۱۰۰]، ۲۰۰۰)، مشکلات اقتصادی و اجتماعی بیشتر و کیفیت زناشویی پایینتری دارند (ولچیک و دیگران، ۲۰۰۹). همچنین پژوهش‌ها دریافتند میزان شیوع مشکلات روانی در کودکان طلاق در مقایسه با کودکان عادی در سن ۲۳ سالگی، ۳۹درصد و در ۳۳ سالگی ۸۵ درصد بیشتر است (الدارآویدان[۱۰۱]، حاج یحیی[۱۰۲] و گرینبام[۱۰۳]، ۲۰۰۹). برخی از فراتحلیلها نیز نشان می­ دهند که احساس بهزیستی کم، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین، سلامت جسمانی کم، روابط هیجانی ضعیف با والدین مخصوصا پدر و احتمال بیشتر شکست در ازدواج، از پیامدهای بلندمدتی هستند که کودکان طلاق بعدا در بزرگسالی نیز تجربه خواهند کرد ( پدروکارول ،۲۰۱۱). همچنین در این زمینه مطالعه طولی انجام شده توسط والراستین[۱۰۴] و کلی (۱۹۷۰) نشان داد که احساسات خشم، غمگینی و اضطراب و رفتارهای پرخاشگرانه ای که در کودکان طلاق دیده می­ شود، سالها پس از طلاق نیز در آن ها مشاهده می­ شود (هویت[۱۰۵]، کوئن[۱۰۶]، پدروکارول و آلپرت گیلیس[۱۰۷]، ۱۹۹۰). برخی از این مشکلات که بعدها پس از طلاق نیز ادامه می­یابند در تکالیف رشدی دوره نوجوانی مانند خودتنظیمی، رفتار خودمختار، پیشرفت شغلی و تحصیلی و ایجاد روابط صمیمانه دخالت و آن ها را دچار مشکل ‌می‌کنند، لذا پژوهشگران گزارش ‌می‌کنند که کودکان طلاق در نوجوانی ۲تا۳ برابر بیشتر از دیگران مدرسه را ترک ‌می‌کنند و درگیر رفتار های ضداجتماعی و بزه­کارانه و ارتباط با دوستان ناسالم می­شوند(هترینگتون و استنلی هاگان، ۱۹۹۹) .

۲-۱-۹ اثرات طلاق بر کودکان

تجربه طلاق والدین برای اکثر کودکان رنج آور است در رابطه با میزان سازگاری کودکان با طلاق
و جدائی والدینشان از یکدیگر و تاثیرات طولانی مدت که این امر بر روی کودکان می‌گذارد، تا کنون مطالعات مختلفی توسط محققان انجام گرفته است. به عنوان مثال تاثیر طلاق والدین بر روی عواطف کودکان، روابط قبل از ازدواج[۱۰۸] در آن ها، موقعیتهای اجتماعی – اقتصادی، باورهای شناختی و رفتاری آن ها و نیز بی اعتمادی آن ها نسبت به جنس مخالف (ویتون[۱۰۹]، رودز[۱۱۰]، استنلی[۱۱۱] و مارک من[۱۱۲]،۲۰۰۸)اولین مطالعات بالینی در این زمینه نخستین بار توسط والرستین[۱۱۳] و کلی[۱۱۴] صورت گرفت. آن ها نتایج مطالعات طولی خود را در سال ۲۰۰۰ منتشر کردند و نتیجه گرفتند که طلاق می‌تواند در طولانی مدت تاثیرات منفی بر روی کودکان داشته باشد به نحوی که در بیشتر موارد، اثرات منفی طلاق والدین تنها چند سال پس از طلاق در نوجوانی یا جوانی آشکار می شد و بیشتر این دسته از کودکان احساس تنهائی و انزوا می‌کردند و نمی توانستند روابط مطلوبی با دیگران برقرار کنند. اینده تاریک و مبهم این دسته از کودکان، متخصصات بالینی را بر آن داشت تا تمهیداتی در این زمینه بیندیشند(والرستین و کلی، ۱۹۹۸). ناسازگاری کودکان با طلاق والدین می‌تواند خود را در جوانب گوناگون زندگی نشان دهد. نظیر : عملکرد تحصیلی نامطلوب ، مشکلات رفتاری ، ناسازگاری روانشناختی، خود پنداره ی معیوب ، ناسازگاری اجتماعی ، روابط نامطلوب والدین فرزندی .

در جریان بررسی و مطالعه ‌در مورد تاثیر طلاق بر روی کودکان و نوجوانان، توجه ‌به این نکته حائز اهمیت است که تفاوت های فردی را باید در تاثیر پذیری فرزندان از طلاق والدین مد نظر قرا رداد. چنان که در برخی از کودکان و نوجوانان خانواده های طلاق افزایش مشکلات سازگاری دیده می شود اما در بعضی دیگر از آن ها عملکرد خوبی دیده می شود. مطالعات نشان می‌دهد افرادی که والدین شان از هم طلاق گرفته اند نسبت به افرادی که چنین تجربه ای نداشته اند. روابط بین فردی ناکارآمدتری دارند. همچنین برخی از مطالعات نشان داده است که طلاق والدین می‌تواند تاثیرات روانشناختی بلند مدتی
بر روی کودکان بر جای بگذارد. نظیر افزایش بی اعتمادی نسبت به آینده شریک زندگی و یا انتظارات منفی راجع به تعهد سپردن به یک رابطه .(آماتو، ۲۰۰۰، هوزاگ و کنی[۱۱۵]، ۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...