مقاله های علمی- دانشگاهی | ۲-۲۰- طبقه اجتماعی و سبک فرزندپروری – 7 |
۲-۲۰- طبقه اجتماعی و سبک فرزندپروری
طبقه اجتماعی یا وضعیت اجتماعی- اقتصادی به موقعیت فرد در جامعه یعنی طبقه بندی شدن وضعیت یا قدرت اجتماعی اشاره دارد. برخلاف کشورهای بسیاری مانند هندوستان که جایگاه اجتماعی فرد هنگام تولد به وسیله وضعیت والدین تثبیت شده است، در بسیاری از کشورها این عقیده وجود دارد که هر کس میتواند در صورت تلاش کافی موفق شده و خود را به سطح بالاتر برساند. چنانچه خواهیم دید، بسیاری از افراد طبقه پایین و کارگر با مشکلات بسیار متفاوتی روبرو هستند. اهداف مختلفی را تعقیب میکنند و اغلب با ارزشهای گوناگون انطباق مییابند و این ملاحظات بوم شناختی به خوبی بر روی آوردهایی که آن ها برای تربیت فرزند خود انتخاب میکنند تأثیر میگذارد (هس[۱۷۰]، ۱۹۷۰؛ به نقل از برجعلی، ۱۳۷۸).
فرزندپروری در خانوادههای طبقه بالا و پایین
مکوبی (۱۹۸۰) پیشنهادهای تحقیقی درباره پرورش فرزند را مورد بررسی قرار داده و نتیجه میگیرد که والدین طبقه اجتماعی بالا با والدین طبقه اجتماعی پایین (طبقه کارگر و پایین تر) حداقل در چهار زمینه تفاوت دارند:
-
- والدین متعلق به طبقه اجتماعی- اقتصادی پایین تر، بر اطاعت و احترام، پاکیزگی و ظرافت و پرهیز از مشکل تراشی، گرایش دارند، در حالی که والدین با طبقه اجتماعی- اقتصادی بالاتر بیشتر بر شادمانی، حس کنجکاوی، استقلال و خلاقیت و بلندهمتی تأکید دارند.
-
- والدین با طبقه اجتماعی- اقتصادی پایین بیشتر محدود کننده و سلطه جو هستند و اغلب هنجار دلخواه خود را برقرار میکنند و آن ها را با بهره گرفتن از اعمال قدرت به شکل انضباط به کودکان القا می نمایند. والدین با طبقه اجتماعی- اقتصادی بالاتر، گرایش به سبکهای پذیرندگی دارند و بیشتر از سبکهای استنتاجی استفاده میکنند تا انضباطی.
-
- والدین با طبقه اجتماعی- اقتصادی بالا با فرزندان خود بیشتر صحبت میکنند و از زبان پیچیدهتری استفاده میکنند.
- والدین با طبقه اجتماعی–اقتصادی بالا، تمایل بیشتری به نشان دادن نرمی، صمیمیت و مهربانی با فرزندان خود دارند.
البته باید خاطرنشان کرد که این تفاوتها مربوط به طبقه اجتماعی والدین نشان دهنده یک میانگین گروهی است تا یک اختلاف کلی. بعضی از والدین طبقه متوسط بسیار محدود کننده و تحکمی و رویکردشان نسبت به پرورش فرزند مسامحه کار است، در حالی که بسیاری از والدین طبقه پایین و طبقه کارگر، بیشتر شبیه گروه متوسط عمل میکنند (به نقل از برجعلی، ۱۳۷۸).
۲-۲۱- شکلهای مؤثر کنترل والدین
چهار شکل از کنترل والدین که در زیر ذکر میشود، احتمالا اثرات مثبتی بر رفتار و رشد کودک دارند.
تنظیم مجموعهای از انتظارات بالا برای کودکان و آموزش و تربیت کودکان برای به دست آوردن این انتظارات اولین قدم در نظر گرفتن معیارهای بالا برای اجتماعی کردن مؤثر وایجاد رفتارهای مطلوب در کودکان میباشد. والدینی که انتظار ندارند فرزندانشان به سبکهای قابل قبول و مطلوب اجتماعی رفتار نمایند، بایستی منتظر مسائل و مشکلاتی در کودکانشان باشند. قدم بعدی، تربیت و آموزش کودکان جهت دستیابی به معیارهای مورد نظر است. این معیارها بایستی واقعی ومطابق ومناسب با سن کودک وویژگیهای وی در هر مرحله از رشد باشد. مثلا والدین نبایستی انتظار داشته باشند که کودک دو ساله آن ها به مدت دو ساعت بدون اینکه کاری انجام دهد در مطب پزشک ساکت بنشیند. لذا در نظر گرفتن انتظارات بالایی که متناسب با سن و در سطح رشد کودک نیست نمیتواند اثرات مثبتی داشته باشد.
تأکید مستمر بر قوانین
والدینی که قوانین و معیارهایی را برای فرزندانشان در نظر میگیرند، بایستی به طور مداوم بر اجرای این قوانین و معیارها تأکید نمایند. کودکان حتی در سنین ۲ تا ۳ سالگی نیز در صورتی که به طور مداوم بر قوانین تأکید شود، از قوانین و معیارهای مادرانشان اطاعت و پیروی خواهند کرد. همچنین مادرانی که خود در انجام معیارهای رفتار کوشا هستند، کودکانی خواهند داشت که خودگردانی بیشتری را از خود نشان میدهند. اجرای مستمر قوانین و معیارهای رفتارها، به طور مشابه در سنین اواسط کودکی ونوجوانی نیز اهمیت دارد.
برقراری ارتباط باز بین کودکان و والدین
والدینی که برای برقراری ارتباط آزاد ارزش قائلند، دلائل اتخاذ قوانین و معیارها را برای کودکانشان توضیح میدهند و به آن ها اجازه میدهند نظرات خود را پیرامون این معیارها ابراز نمایند. این جنبهای مثبت از کنترل والدین است که غالبا باعث بحثهای بین والدین و کودک درباره معیارهای رفتاری و سایر امور میشود.
اعمال مدیریت موقعیتی
اغلب والدین میتوانند موقعیتهایی را که در آن کنترل فرزندانشان مشکل است، تشخیص وپیشبینی نمایند و شرایط را به گونهای ترتیب دهند که احتمال رفتار مناسب توسط کودک بیشتر شود. مثلا چنانچه مادری به همراه کودکش قصد خرید از یک فروشگاه را دارد بدون اینکه مجبور به خرید مواد غذایی نامرغوب برای کودکش باشد، میتواند با همراه آوردن مواد غذایی، اسباب بازی یا کتاب وغیره، توجه کودک را جلب نماید وبه راحتی خرید خود را انجام دهد (صیاد شیرازی، ۱۳۸۲).
شکلهای غیر مؤثر کنترل والدین
کنترل غیر مؤثر والدین، برعکس شکلهای مؤثر کنترل والدین است. مثلا در نظر گرفتن انتظارات بالا برای رفتار کودکان در عین حال عدم آموزش لازم و فراهم کردن شرایط لازم برای به دست آوردن این انتظارات، نمیتواند باعث اجتماعی شدن موفق و رفتارهای مطلوب در کودکان شود. توقعات بالا، بدون آموزش لازم جهت دستیابی به معیارهای رفتاری، معمولا باعث تنبیههای خشن و ناملایم میشود. اعمال زور، به کار بردن تنبیههای بدنی، خشونت یا محرومیت از مزایا، شکلهایی از تنبیه و کنترل غیر مؤثر است. وقتی والدین برای کنترل فرزندانشان از اعمال زور استفاده میکنند بر تواناییاشان در تنبیه کودکان و ترس کودکان از تنبیه تکیه می نمایند. اینگونه والدین نه دلایلی را برای قوانین و معیارهای رفتاری توضیح میدهند و نه برای تنبیه. این والدین میتوانند، در کوتاه مدت از طریق اعمال زور وخشونت کودکان را وادار به اطاعت نمایند و نتیجه بگیرند. ولی در بلند مدت، کاربرد این روشها اثرات منفی دائمی را در پی خواهد داشت و بخصوص از درونی شدن معیارهای پایدار اخلاقی جلوگیری خواهد کرد. (صیاد شیرازی، ۱۳۸۲).
۲-۲۲- راهبردهای مقابله ای
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 04:22:00 ب.ظ ]
|