مقالات و پایان نامه ها | قسمت 20 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
نتایج پژوهش مویدفر و همکاران (۲۰۰۷)، در مورد رابطۀ بین سبکهای دلبستگی و عزت نفس بر روی ۸۴ نفر دانشجو نشان داد که افزایش سبک دلبستگی ایمن باعث افزایش عزت نفس اجتماعی و افزایش سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی مضطرب – دوسوگرا باعث کاهش عزت نفس اجتماعی می شود.
هومفری و همکاران[۱۱۲] (۲۰۰۷)، در پژوهشی دیگر تحت عنوان “قربانی شدن همگنان در میان کودکان با اختلال کمبود توجه/فزون کنشی”، به بررسی ارتباط بین قربانی شدن توسط همگنان و سازگاری روانی اجتماعی در کودکان با اختلال مذکور، دریافتند که ارتباط مثبت معناداری میان قربانی شدن توسط همگنان و گزارشهای والدین آنها از اضطراب، افسردگی، مشکلات اجتماعی، رفتارهای پرخاشگرانه، آزاردهنده و خرابکارانه ایشان برقرار است.
هولمبرگ و جرن[۱۱۳] (۲۰۰۸)، دو مقولۀ زورگوئی و اختلال کمبود توجه/فزونکنشی را در۵۷۷ کودک ۱۰ سالۀ سودانی مورد بررسی قرار دادند و رابطۀ مثبت معناداری را میان این دو، بین گروه های همگن در مدارس یافتند و توصیه داشتند که برای ارزیابی دقیق و درمان اختلال کمبود توجه/فزونکنشی و مشکلات رفتاری نباید از تأثیر زورگوئی در منزلت اجتماعی و مهار آن غافل ماند.
برینان و همکاران[۱۱۴] (۲۰۰۹)، در پژوهشی نشان دادند که بین ۴ تا ۴۵ درصد کودکان، زورگو و یا قربانی زورگویان هستند. مطابق با نتایج مطالعه آنها، زورگویی همراه با تجارب زیادی از ناهنجاریهای روانی و مشکلات هیجانی و اجتماعی است و زورگویان اغلب، سطوح بالاتری از مشکلات سلوک را از خود نشان می دهند و نزد همکلاسیهایشان منزلت اجتماعی پائینی دارند و نظردهی نسبت به آنها منفی است.
فانگ و همکاران[۱۱۵] (۲۰۰۹)، در مطالعه ای به بررسی عوامل مؤثر در اختلالهای رفتاری پرخاشگرانه در نوجوانی پرداختند. آنها در بررسی ۱۶۴ پسر و ۱۸۰ دختر ۱۴-۱۱ ساله دارای رفتارهای ضد اجتماعی دریافتند که عنصر انسجام در خانواده، تعدیل کنندۀ نقش عامل هورمون تستسترون است. به این ترتیب اگر میزان انسجام محیط خانواده بالا باشد، بالا بودن میزان این هورمون به رفتار ضد اجتماعی نیانجامیده است در حالیکه وقتی میزان پیوستگی محیط خانواده پایین است، بالا بودن میزان این هورمون با بروز رفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگارانه رابطه داشته است.
لوبر[۱۱۶] و همکاران (۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان “نگاهی به اختلال نافرمانی مقابلهای، اختلال سلوک و ویژگیهای جامعهستیزی” مطالبی را در مورد اختلال نافرمانی مقابلهای، اختلال سلوک و شکلهای زودرس جامعهستیزی ارائه داده و تغییرات و ثبات رشدی هر یک، ارتباط و همبستگی درونی بین آنها و همچنین مداخلات درمانی مؤثر برای هر یک از این سه وضعیت را بررسی کرده و نشان دادند که اعمال مثبت والدین و تأکید بر روابط گرم و محبتآمیز، ممکن است برای کودکان با خلق و خوی در معرض خطر ویژگیهای عاطفی جامعهستیزی به عنوان یک سپر دفاعی عمل کند.
براین و همکاران[۱۱۷] (۲۰۱۰)، در مطالعه خود به بررسی نقش منزلت اجتماعی در بروز رفتارهای خرابکارانه پرداختند. آنها نشان دادند که تبلور منزلت اجتماعی پایین را میتوان در نقشهایی جستجو کرد که کودکان با توجه به موقعیت و مسائل شخصی خود بر میگزینند. برخی از کودکان در پی غلبه بر دوستانشان به زورگویی آشکار یا زیرکانه میپردازند. زورگویی یکی از این نقشهاست که به تمایل آگاهانه برای کسب امتیازهای روانشناختی و یا اجتماعی و مادی از دیگران اطلاق می شود و از طریق آزار، تهدید، استهزاء و ترساندن صورت میگیرد. اینگونه کودکان، قربانیان را از فعالیتهای گروهی محروم کرده و به طور کلی طرد میکنند و منزوی میسازند.
ترمبلی[۱۱۸] (۲۰۱۰)، در مطالعه ای با عنوان “ریشه های رشد یابندۀ مسائلِ رفتاری خرابکارانه: فرضیۀ گناه اصلی، اپی ژنتیک و نتایج آن برای پیشگیری” به بررسی نشریاتی که در دهۀ گذشته به رشد رفتارهای خرابکارانه پرداختهاند، می پردازد. (رفتارهایی مانند تجاوز، مخالفت گروه های مقاومت، قانونشکنی، و سرقتِ خرابکارانه). وی در این مطالعه از دو مدل نظری یادگیری اجتماعی و بیماری بهره برد. با توجه به این دیدگاه های توسعهای، کودکان، رفتارهای خرابکارانه را یا از محیط خود یاد می گیرند یا به دلیل نوعی بیماری بدان دچار میشوند. وی در این مطالعه نشان میدهد که بررسی های طولی که مسیر رشد و نمو اینگونه رفتارها را از دوران کودکی به بعد بررسی کرده اند، روند رشد و نمو معکوسی را نشان داده اند. نتایج نشان داد رفتار خرابکارانه در اوایل دوران کودکی عمومی است و با افزایش سن، کودکان رفتارهای اجتماعی قابل قبول را از طریق تعامل با محیط خود یاد می گیرند. وضعیت بیماری نیز به کودکانی اشاره داشت که قادر به یادگیری رفتارهای اجتماعی قابل قبول نبودند. ترمبلی همچنین نشان داد که مکانیسمهای که منجر به کاهشِ استفاده از رفتارهای اجتماعی پذیرفته شده میشوند مبتنی بر امور پیچیده ژنتیکی و محیطی، از جمله مکانیسمهای اپی ژنتیک بوده و به شدت بین نسلیاند. پیشنهاد وی برای پیشگیری از این کاهش، پشتیبانی طولانیمدت و فشرده از پدر و مادرِ کودک بود.
رضائی و همکاران[۱۱۹] (۲۰۱۱)، در مقالهای با عنوان “خرابکاری در ایران (تهران) تأثیرگذاریِ برخی فاکتورهای محیطیِ شهر” از خرابکاری به عنوان دشمنخویی، خرابکاری یا آسیب مجنونانه به اموال خصوصی یا عمومی تعریف یاد میکنند و آنرا یکی از اشکالِ آشکار رفتار مجرمانه و از جمله جرمهای بسیار زیانآور برای اموال عمومی محسوب میکنند. آنها معتقدند استمرار رفتار خرابکارانه باعث افزایشِ چشمپوشیِ ساکنین از چنین اعمالی می شود، همچنین اضطراب در مورد جرم و ترس از قربانی شدن را افزایش میدهد. این ها عواقب شناخته شدۀ خرابکاریاند که در همۀ جوامع احساس شده است. هزینه های مالی تعمیر خسارت خرابکاری و همچنین هزینۀ انسانی از ناراحتی و دلخوری آنقدر مهم هستند که تلاش برای پیدا کردن راههای مؤثر جهت کاهش بروز و شیوع خرابکاری در محیط شهری را توجیه کنند. آنها به تجزیه و تحلیل نقش عوامل زیستمحیطی در طراحی شهریِ ویژۀ کلان شهر تهران در بروز خرابکاری پرداختند و عواملی مانند محل سکونت، نوع ساختمان، کیفیت طراحی محیط شهری و ویژگیهای ساختمان، در ارتباط با درجۀ خسارت خرابکاری و رخ دادنِ مداوم خرابکاری در سه ناحیۀ منتخب شهر تهران مورد بررسی قرار دادند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:35:00 ب.ظ ]
|