طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۲-۳-۲-۳- علل اجتماعی- اقتصادی سرقت: – 8 |
– تجربه های دوران کودکی: حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است از فرد شخصیتی جامعه ستیز بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضد اجتماعی سوق دهد. چنین فردی دارای کجروی هایی است و از آزار و اذیت دیگران و نیز سرقت اموال شان لذت میبرند، زیرا گمان میکند با دست زدن به چنین کاری، انتقام خود را از دنیای بی رحم گرفته است.
– احساس ناامنی: وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و … اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونت آمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرو میبرد و به کناره گیری از دیگران به ویژه پدر و مادر می کشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود با والدین بر هم زده، گاه در نتیجه فشار یا درخواست درونی ناچار می شود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا برای انتقام گرفتن از والدین به خاطر محدودیت ها و سخت گیری های نابجای آنان، دست به سرقت بزند.
– خود نمایی: برخی از جوانان برای نشان دادن صفت “کله شقی” و جرئت حادثه جویی که برای آنان بسیار ارزشمند است، به بزهکاری روی می آورند و ظاهراًً مصرف مواد مخدر یا دست زدن به سرقت آنان را در چشم همسالان شان “کسی” میسازد. از این رو فرد با موقعیت های مساعدی برای ارتکاب جرم رو به رو می شود و به دزدی و غارت اموال دیگران دست می زند.
– محبت زیاد: زیاده روی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت کودک می شود. در نتیجه ترسو، خود خواه، پر مدعا و پر توقع بوده و با عضویت در باندهای مختلف سرقت، می خواهند از جامعه انتقام بگیرند.
پ
۲-۳-۲-۳- علل اجتماعی- اقتصادی سرقت:
– فقر مادی: فقر و محرومیت مالی را شاید بتوان گفت از مهم ترین عوامل به وجود آورندۀ سرقت است. فردی که دچار این آسیب اجتماعی است از یک سو از لحاظ روانی احساس حقارت و مغبون بودن میکند و از جامعه طلب کار می شود و از سوی دیگر چون جامعه را مسئول محرومیت و فقر خود می پندارد، نوعی احساس انتقام جویی در او پرورش مییابد. به این ترتیب کوشش او برای فقرزدایی چه بسا در مجاری غیر قانونی و ضد اجتماعی افتاده، به سرقت یا جنایت کشیده می شود.
– فقر فرهنگی: فقر فرهنگی نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثراً بی سواد و بی سوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوه های دیگر فرهنگی مثلاً از توانمندی های جسمانی بهره می گیرند (ستوده، ۱۳۸۶،۱۶۴-۱۶۱)
– طبقاتی بودن جامعه و نابرابری های اجتماعی: نظریه تضاد بر پیامدهای شخصی و اجتماعی تمرکز ثروت و قدرت در دست عده ای معدود در جامعه تکیه دارد. کوهن، آسیب شناس اجتماعی خرده فرهنگ ها را از مشخصه های اصلی جوامع طبقاتی میداند که احتمال کجروی های اجتماعی را فزونی می بخشد، زیرا عملی چون سرقت در بین برخی از گروههای نوجوان و جوان، ممکن است به صورت هنجار در آمده باشد، در حالی که همین عمل از نظر دیگران غیر عادی و نابهنجار تلقی شود.
– شهر نشینی و زاغه نشینی: گسترش بی رویه شهرها و انبوهی جمعیت، هر دو از عوامل جرم زا هستند. از این رو سرقت و دیگر آسیب های اجتماعی در مکان های شلوغ و فقیر نشین شهری رواج مییابند.
– از هم پاشیدگی خانواده و عدم امنیت عاطفی فرزندان: یکی از عمده ترین علل بزهکاری کودکان، ستیز در خانواده است و جدایی والدین نقش بسیار منفی و ویران گری در شخصیت آن ها دارد و زمینه را برای ارتکاب بزهکاری در آنان فراهم می آورد. از این رو این افراد دست خود را به انواع بزهکاری و از جمله سرقت آلوده میسازند.
– معاشرت با دوستان ناباب: ساترلند میگوید رفتار مجرمانه مانند هر نوع رفتار دیگری آموختنی است. از این رو داشتن دوستان ناباب و تأثیر معاشرت با آن ها در کشیده شدن فرد به سوی سرقت نقش اساسی دارد (ستوده، ۱۳۸۶، ۱۶۵-۱۶۴).
– بیکاری: بیکاری عامل مهم دیگری در ایجاد فقر است و فقر نیز از عوامل اصلی سرقت و جرم محسوب می شود. بیکاری از دو جهت در ازدیاد سرقت نقش دارد؛ یکی وجود فرصت های اضافی و خالی بودن اوقات فراغت و دیگر، نداشتن درآمد کافی برای گذراندن زندگی.
– مهاجرت به شهرها و اثرات روانی-اجتماعی آن: مهاجرت مشکلات عدیده ای را در پی دارد. جوانان یا خانواده هایی که به انتظار داشتن زندگی بهتر و با امید یافتن کاری مناسب به شهرهای بزرگ روی می آورند، در مشکلات فراوان تری غرق میشوند و چون به خواسته های خود نمی رسند به کارهای خلاف و غیر قانونی کشیده میشوند (ستوده، ۱۳۸۶، ۱۶۶-۱۶۵).
۲-۴- پیشینه تحقیق :
۲-۴-۱- پیشینه داخلی:
محمد باهوش (۱۳۸۷) در پایان نامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه علوم انتظامی با عنوان «بررسی عوامل محیطی مؤثر بر پیشگیری از سرقت منزل» به نقش بسیار مهم و انکار ناشدنی مکان در وقوع یا پیشگیری از وقوع جرایم اشاره کرده و اظهار میدارد که مجرمین بیشتر مناطقی را برای ارتکاب جرم برمی گزینند که وقوع جرم در آن ها آسان تر بوده و امکان مشاهده و دستگیری آنان در آن مناطق کمتر باشد. این مسئله نشان دهندۀ ضرورت توجه به رویکرد پیشگیری محیطی و شناخت مکان، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد فرصت های جرم زا ویا تسهیل کنندۀ وقوع جرم میباشد. پیشگیری محیطی بر کنترل عوامل محیط فیزیکی مؤثر بر وقوع جرم و یا به عبارتی تسهیل کننده جرم تمرکز داشته و در صدد است، تا با شناسایی و بهینه سازی آن دسته از عواملی که ناخواسته به نفع جرم و بزه کاری طراحی و ایجاد گردیده اند، زمینۀ ارتکاب جرم را کاهش داده و مجرمین بالقوه را از ارتکاب عمل مجرمانه باز دارد.
محقق در خاتمه به این نتیجه رسیده است که ویژگی های خاص محیطی مانند شلوغی و خلوتی، روشنایی و تاریکی خیابان ها و معابر، وجود فضاهای قابل رؤیت و کنترل، چگونگی استفاده و کاربری اماکن مسکونی و تجاری و اداری، کنترل دسترسی و جلوگیری از ورود افراد غیر مجاز به اماکن، نظارت رسمی و نظارت همسایگی، استانداردهای ایمنی ساختمان، نوع طراحی و ساخت اماکن گوناگون مانند منازل مسکونی، ادارات و پارک ها میتواند مجرمین بالقوه را به ارتکاب سرقت ترغیب نموده و یا با دشوار نمودن شرایط ارتکاب جرم و افزایش خطر ناشی از آن و در نتیجه تقلیل سود ناشی از عمل مجرمانه، آنان را از ارتکاب عمل مجرمانه منصرف نماید.
محمد رضا پور جعفر و همکاران (۱۳۸۷)، در مقاله ای با عنوان «ارتقاء امنیت محیطی و کاهش جرایم شهری با تأکید بر رویکرد CPTED» ، به مفهوم امنیت شهروندان و روش های ارتقاء آن، به عنوان یکی از اولویت های اساسی کاری برنامه ریزان و تئوری پردازان شهری می پردازند. محققین بیان می دارند که جدای از اثرات اجتماعی و فرهنگی ناشی از برنامه ریزی و طراحی محیط های امن شهری بر الگوهای رفتار شهروندان و بهبود کیفیت محیطی مناطق، تبیین ویژگی ها و نقش کالبدی شهر بر کاهش جرایم شهری و یا کاستن از وقوع جرم موضوع مستقل و با اهمیتی است که در قالب تئوری های نوین شهرسازی باید به آن توجه نمود.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:36:00 ب.ظ ]
|