• کارآفرینی باعث تامین رفاه اجتماعی می‌شود.

    • کارآفرینی موجب رقابت صنایع به ویژه صنایع مشابه داخلی با یکدیگر و سرانجام موجب بهبود و بالا رفتن کیفیت کالاها می‌شود.

      • کارآفرینی باعث تقویت و تکامل صنایع داخلی می‌شود و بدین ‌ترتیب زمینه رقابت صنایع داخلی و خارجی فراهم می‌آید و سرانجام به افزایش صادرات و دریافت ارز برای کشور می‌ انجامد.

    • کارآفرینی موجب به وجود آمدن محصولات، خدمات، روش‌ها، سیاست‌ها، افکار و راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه می‌شود[۲۷].

    • کارآفرینی انجام هر فعالیتی است که به آفرینش کار و ایجاد ارزش افزوده در سرمایه یا تولید و عرضه هر گونه کالا یا خدمات جدید منتج شود[۲۸].

    • کارآفرینی به عنوان عامل اصلی خلق کسب و کار جدید توسط افراد یا گروه‌های کوچک محسوب شده و فرایند هدفمند و خلاق برای سود آوری از طریق ایجاد یک شرکت یا سازمان مستقل و رقابت سازمان‌های فعلی به شمار می‌آید[۲۹].

    • عناصر مهم تعریف کارآفرینی عبارت است از: فرصت، مخاطره، منابع و نوآوری[۳۰]

    • کارآفرینی فرایندی است که طی آن محصول یا خدمت جدید با نوآوری و خلاقیت به بازار ارائه شود و این کسب و کار مدام در حال رشد و‌ ترقی باشد[۳۱].

    • کارآفرینی انجام اموری می‌باشد که عموماً در دوره عادی روال تجاری به انجام نمی‌رسند.

    • کارآفرینی اساساً پدیده‌ای است که وجه گسترده‌تر آن رهبری است.

    • کارآفرینی اساساً یک عمل خلاقانه انسانی است، به‌کارگیری انرژی در آغاز و پیاده سازی یک پروژه اقتصادی در یک سازمان، نه صرفاً تماشا یا تحلیل کردن آن

    • کارآفرینی شامل توانایی ساخت یک گروه اقتصادی یا پیاده سازی مهارت‌ها و استعدادها است مانند اینکه بدانید چگونه منابع را بیابیم و آن ها را کنترل کنیم[۳۲].

    • کارآفرینی معاصر، کارآفرینی را تلفیقی از چند معلم می‌داند[۳۳].

  • کارآفرینی اراده عملی کردن فرصت‌ها و موقعیت‌هایی است، بدون اینکه از همان ابتدا امکانات کار موجود باشد[۳۴].

همه این نقل قولها نشان از عدم توافق و گستردگی در تعاریف کارآفرینی است.

گستردگی کارآفرینی

کارآفرینی فراتر از شغل و حرفه است، بلکه یک شیوه زندگی است (Robert Nelson,1982). مکللند در جایی اشاره می‌کند: چنانچه نقشهای[۳۵] افراد را از موقعیتهای[۳۶] آنان جدا کنیم، و فقط نقش را در نظر بگیریم، در آن صورت واژه کارآفرینی و حوزه آن بسیار گسترده می شود و همه ابعاد زندگی وفعالیتهای بشر را در بر می‌گیرد. لذا به سادگی می توان گفت که همه فعالیت‌های انسان می‌توانند به صورتی کارآفرینانه به اجرا در آیند (صمد آقایی ،۱۳۷۸)[۳۷]. اگر بخواهیم به کارآفرینی از این زاویه نگاه کنیم، تعریف کارآفرینی و روش کارآفرینانه بسیار مشکل خواهد بود،‌بنابرین‏ تنها بر فعالیت‌های مربوط به کسب و کار متمرکز می‌شویم، چون بیشتر قابلیت فهم دارند.

تعاریف کارآفرینی بسیار متنوع و گسترده هستند و تعاریف در هر حوزه دارای تفاوتهایی بنیادین هستند. شاید یکی از دلایل چنین گستردگی و تفاوت در تعاریف کارآفرینی، استفاده از شیوه استدلال اسقرایی برای تعریف کارآفرینی بوده است. رسیدن از مجموعه از جزییات (ویژگی افراد موفق در کسب و کار) به یک مفهوم کلی، یعنی تعریف کارآفرینی (صمد آقایی، ۱۳۷۸ ). این روش استدلال باعث از بین رفتن جامعیت تعریف کارآفرینی می شود. همان‌ طور که در طول زمان کارآفرین گاهی یک نظامی جسور، گاهی پیمانکار دولتی و گاهی رییس مؤسسه‌ ملی موزیک: کسی که سرگرمی های موزیکال را تهیه می­ کند(Oxford,1897).

یکی از مشکلاتی که باز در زمینه کارآفرینی با آن مواجه هستیم، واژه معادل “Entrepreneurship” یعنی “کارآفرینی” در فارسی است. این واژه به هیچ وجه گویای مفهوم “Entrepreneurship نیست و اکثر افراد آن را معادل با ایجاد کار و شغل می دانند. در این زمینه نیز نیازمند یک واژه سازی زیباتر و گویاتر هستیم (صمد آقایی، ۱۳۷۸)

در زمینه گستردگی تعاریف کارآفرینی شاید نظر مکله لند درست باشد که: رفتار کارآفرینان را باید از رفتار کارآفرینانه جدا دانست، و ‌بنابرین‏ چنانچه محققی بخواهد تنها از طریق پژوهش علمی- تجربی، رفتار کارآفرینان را بدون تحلیل تئوریک نسبت به نقش آن شغل یعنی رفتار کارآفرینانه تعریف کند، یا به مشکل بر می‌خورد و یا نتیجه گیری غلط می‌کند. برای مثال ممکن است متصدیان مشاغل، مطابق با نقشی که برای آن شغل تعریف شده و یا مورد نیاز است، رفتار نکنند ( صمد آقایی،۱۳۷۸[۳۸]).

شاید یکی از دلایلی که وازه کارآفرینی بیشتر در حوزه کسب و کار مورد بحث قرار گرفت، و جنبه‌های دیگر آن چندان مطالعه نشده است، این باشد که تلاش برای تعریف و تحدید واژه کارآفرینی به وسیله اقتصاددانان شروع شد و قائدتا اقتصاددانان بیشتر به جنبه اقتصادی کارآفرین و کارآفرینی توجه متمایل بودند.

با همه این گستردگی در تعارف کارآفرینی و کارآفرین، در تمامی حوزه ها می توان یک ویژگی مشترک را پیدا کرد: ریسک عاملی است که تقریبا تمامی محققان و نظریه پردازان بر روی آن توافق دارند. به عبارتی دیگرک کارآفرینی فرآیندی است که در آن ریسک نهفته و کارآفرین کسی است که این ریسک را می­پذیرد (احمدپور،۱۳۷۸ ( [۳۹]

ضرورت کارآفرینی

هر چند کارآفرینی به معنای اشتغال نیست، ولی یکی از دستاوردهای مهم کارآفرینی در حوزه خاص آن یعنی ایجاد کسب و کارهای جدید، چه در کنار یا داخل یک شرکت موجود و چه به طور مستقل، افزایش اشتغال است. هر چند کارآفرینی مفهومی بسیار گسترده تر از اشتغال دارد: افزایش خلاقیت و نوآوری، تولید ثروت، افزایش رفاه عمومی و به طور کلی توسعه، اما برای کشوری چون ایران، مسئله اشتغال زایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دولت ایران با بیش از دو میلیون و ۳۰۰هزار کارمند بدون احتساب نیروهای مسلح، یکی از حجیم ترین ‌دولت‌های‌ جهان است. به خاطر همین نیروی انسانی عظیم، بخش اعظم درآمدهای نفتی ما به جای اینکه در عمران و آبادانی کشور صرف شود، صرف پرداخت حقوق و مزایای کارمندانی می شود که بنابر آمارهای مستند داخلی در موقعیت بهره وری پایینی قرار دارند.

کارآفرینی سازمانی

یکی از چالش هایی که کسب وکار ها با ان مواجه هستند مسئله جهانی شدن است. رقابت بین‌المللی تشدید شده و تولیدات داخلی در میان برخی از کشورها ی صنعتی رشد داشته و باعث شده که آن ها وارد بازار بین‌المللی شوند.

کارآفرینی روشی است برای انجام کسب و کار به شیوه ای مبتکرانه با تمرکز بر مشتری و پذیرفتن ریسکهای حساب شده (Wright,2002). منظور از کارآفرینی نه یک عامل منحصر به فرد، بلکه کارآفرینی شامل چند جزء است که تعدادی از آن ها شامل: سازمانی که به رشد توجه می‌کند، حالت تهاجمی و رقابتی دارد، دست به خلاقیت و ابتکار می زند، فعالیت‌های خود را بر مشتری متمرکز می‌کند، ریسکهایی را می پذیرد که باعث رشد سازمان می شود، در برابر شکست مقاومت می‌کند و در نهایت کارکنانی دارد که به چشم انداز و موجودیت سازمان اعتقاد کامل دارند. به طور کلی دو نوع استراتژی کلی ‌در مورد کارآفرینی در سازمان وجود دارد:

    1. وجود کارآفرین در سازمان و نشأت گرفتن کلیه مراحل کارآفرین از وی یا به عبارتی همان کارآفرینی درون سازمانی[۴۰]
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...