ماژول ارزیابی[۲۴] : در این فاز، مدل‌های طراحی شده در مرحله قبل مورد ارزیابی قرار می گیرند تا احتمال موفقیت آن ها در بازار بررسی شود ، سپس مدل‌های طراحی شده با توجه به عملکردشان در سناریوهای فرض شده بازار ، درجه بندی می‌شوند. در این ماژول توجه به منطبق کردن مدل‌های کسب و کار با سناریوهای بازار و مکانیسم درجه بندی ، مد نظرقراردادن تمام ابعاد مدل‌ها در درجه بندی و انتخاب مدلهایی که شماره احتمال موفقیت دارند و تجزیه و تحلیل آن ها الزامی است.

ماژول تجمیع[۲۵] : این چارچوب حاصل تلاش صاحبنظرانی چون اسلوتزکی، استاهلر،آفوا وتوکی و پورتراست. در این ماژول ، مدل‌های کسب وکار در زنجیره ارزش جمع‌ آوری و یکپارچه می‌شوند . مبنای قرارگرفتن مدل‌ها در زنجیره ارزش ، ارزشی است که توسط آن ها ایجاد می شود . نکته قابل توجه در استفاده از این چارچوب این است که فرایند با ۴ ماژول فوق باید به طور مستمر تکرار شود ، هرتمرین و تکرار به درک بهتر صنعت جدید و زنجیره ارزش آن کمک می‌کند . برخلاف چارچوبهای تولید ایده آل ، این چارچوب به دنبال جستجوی یک راه حل ایده ال یا تلاش جهت حل یک مشکل واقعی نیست. بلکه تمرکز این چارچوب ‌بر کشف فضای جدیدی از نوآوری برای مدل‌های کسب و کار است که به پیروی از فناوری‌های جدید ایجاد می شود. به طور کلی هر نوع صنعت و مدل‌های کسب و کار آن ‌بر اساس مفروضات خاصی که درباره مکانیسم‌های آن صنعت وجود دارد ، ساخته می شود و در نتیجه تا این مفروضات تغییر نکند نیازی به پیاده سازی مدل‌های کسب وکار جدید نیز نیست( شوبر[۲۶] ، ۲۰۰۴ ) .

الگوی[۲۷]VISOR :

این الگو که توسط امرالساوی ارائه شده مبتنی براصل مشتری مداری بوده و دارای ۵ عنصراست . این الگو یکی از الگوهای ارزشمند در طراحی مدل کسب و کار است که سعی در یکپارچه سازی رویکردهای مختلف توسعه مدل کسب و کار و توجه به مواردی چون تجارب کاربر و فاکتورهای اینترفیس دارد. عناصراین الگو شامل زنجیره ارزش ، مشتری ، خدمات ، مدل درآمد و مدل سازماندهی است و روش ‌پاسخ‌گویی‌ شرکت به نیازهای پنهان وآشکار مشتریان را به منظور ارائه بالاترین ارزش به مشتریان ، با روشی سود آور و مستمرکه ارزش را بهینه می کند ، تعیین می‌کند . با توجه ‌به این الگو موفقترین مدل کسب وکار ، مدلی است که با هماهنگ کردن عناصر الگو بیشترین ارزش ممکن را به منظور بر آورده نمودن آرزوها و نیازهای کاربران تا بالاترین حد ممکن فراهم نماید و از سویی دیگر بتواند هزینه های واقعی محسوس و نا محسوس ، ارائه این خدمات را تا آخرین حد ممکن کاهش دهد . البته این کاهش هزینه از طریق ترکیب بهینه تجربه اینترفیس، پلتفرم خدمات و مدل سازماندهی امکانپذیرمی گردد ( فیف[۲۸] ، ۲۰۰۶ ) .

الگویFBBM [۲۹] : توسط بومن ، هاکرودیواس (۲۰۰۷) ارائه شده و با تمرکز ‌بر حوزه های خدماتی ، نوع کارگروهی ، محتوا ومسائل مربوط به آن به طراحی مدل کسب وکار می پردازد . این الگو روشی جامع و عملی برای طراحی مدل‌های کسب و کار شبکه های ارزش پیچیدهای است که به ارائه خدمات می پردازند. بر اساس نظرصاحبنظران این الگو ، دنیای امروز به جای مد نظر قرار دادن زنجیره های ارزش سنتی استاتیک وخطی، شبکه های ارزش انعطاف پذیر، باید مورد توجه قرارگیرند . در شبکه های ارزش هر یک از دست اندرکاران ، منابع و قابلیت‌های ویژه ای دارندکه با بهره گرفتن از نوآوری و ترکیب این منابع و قابلیت‌ها ، این شبکه ها می‌توانند به موفقیت برسند. درک ارزش همکاری توسط دست اندرکاران مختلف شبکه ارزش کار راحتی نیست ، دلیل آن این است که هریک از عوامل شبکه ارزش در حوزه های متفاوتی مشغول به کار بوده و در نتیجه مدل‌های کسب و کار متفاوتی را دنبال می نمایندکه در صورت مشارکت در شبکه ارزش ، باید مدل‌های کسب و کار خود را با مدل کسب وکار شبکه ارزش مورد نظر هماهنگ نمایند. به طورکلی با بهره گرفتن از این الگو ، رابطه بین حوزه هایی که در آن خدمات و مدل کسب و کار ارائه می‌شوند ، نوع کار گروهی ، محتوا و در نهایت مسائل مرتبط به فرایند و میزان خلاقیت شرکای گروه و کشف مدل‌های کسب وکار، مشخص می شود ( بوام[۳۰] ، ۲۰۰۷ ) .

الگوی پویا: این الگو با الگوی فابر ،شباهت اندکی دارد. بر اساس این الگو ، طراحی مدل کسب وکار با توجه به عوامل پویای محیطی و درطی فازهای مختلفی صورت می‌گیرد (زعفریان، ۱۳۹۱،ص۸) .

طراحی خدمات: مسأله اصلی در خدمات ارزش است. ارزش از نظر جهت دید ارائه دهنده و دریافت کننده به چهار گروه تقسیم می شود که در طراحی خدمات باید مورد توجه واقع شود: نخست ارزش مورد نظر که منظور از آن ، ارزشی است که تهیه(ارائه)کننده خدمات قصد دارد در بالاترین میزان به مشتریان و یا کاربران نهایی ارائه دهد. این هدف غایی نقطه شروع نوآوری بوده و منجر به ارائه ارزش می‌گردد. ارزشی که ارائه کننده ارزش ، به مشتریان خدمات ارائه می‌دهد ، ارزش ارائه شده ،نام دارد. ارزش مورد انتظار ، ارزشی است که مشتریان انتظار دارند از خدمات دریافت نمایند. این نوع ارزش تحت تأثیر تجارب قبلی مشتری و یا خدمات مشابه قرار می‌گیرد. ارزش گرفته شده ، ارزشی است که مشتری(کاربرنهایی)هنگام استفاده از خدمات ارائه شده ،دریافت می‌کند . این بعد ارزش،خط پایان است و مشتری پسازآن به ارزیابی نوآوری می پردازد (زعفریان، ۱۳۹۱،ص۸) .

طراحی سازمانی: به تشریح شبکه ارزشی می پردازد که برای ازقوه به فعل در آوردن ارزش مورد نظر الزامی است. یک شبکه ارزش شامل دست اندرکاران با منابع و قابلیت‌های ویژه است که در تعامل با یکدیگر وانجام فعالیت‌های ارزشی به ایجاد ارزش برای مشتریان می پردازند تا بتوانند استراتژیها و اهداف خود را از قوه به فعل در بیاورند. دست اندرکاران این شبکه ارزش با توجه به منابع و قابلیت‌ها ممکن است قدرت بیشتر یا کمتری در شبکه ارزش داشته باشند. بر اساس نظر هاوکینز، شرکای هر شبکه ارزش شامل سه گروه شرکای ساختاری که دارایی‌های محسوس و غیرمحسوس غیرقابل جانشین را تهیه می‌کنند، شرکای همکار که به تهیه خدمات و کالاها برای برآوردن نیازهای خاص شبکه می پردازند و شرکای حمایتی که خدمات و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...