پولانی هم ‌در سال‌ ۱۹۶۷ بین دو نوع (دانش) صریح و نهفته تفاوت قائل شده و معتقد است که ما بیش از آنکه می گوییم، می­دانیم. علی رغم بحث­های پراکنده­ای که در زمینه ­های مدیریت دانش صورت گرفته است عملاً تا دهۀ ۱۹۹۰شاهد تحقیقات عمده­ای در زمینه مدیریت دانش نیستیم. به همان اندازه که مبناهای اقتصادی سنتی از منابع طبیعی به سرمایه­ها و منابع فکری تغییرحالت پیداکرده­اند، توجه به دانش نیز به عنوان مهمترین مزیت رقابتی پایدار افزایش یافته است.(فانی،۱۳۸۱،ص۳۸)

ازدهۀ ۱۹۷۰ میلادی با پیشرفت سریع فناوری ­های برتر در جهان، به ویژه در زمینه ­های ارتباطات و رایانه، الگوی رشد اقتصادی جهان به طور اساسی تغییرکرد و به دنبال آن، از دهۀ ۱۹۹۰میلادی دانش به عنوان مهم­ترین سرمایه، جایگزین سرمایه ­های پولی و فیزیکی شد. در اقتصاد صنعتی، سازمان­ها قادر به حفظ موقعیت رقابتی قویِ خود برای سال­ها بودند.(چن و ژو و زی[۴۶] ،۲۰۰۴).

درسال۱۹۷۹، حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سویبی که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. ‌به این صورت که دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبه­های معروف سازمانی که او در آنجا کار می­کرد، تنها یک کُرون ارزش را نشان می­داد. در حالی که ارزش واقعی سازمان به مراتب بیش از این­ها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را که شامل چند میز و ماشین تحریر بود، نمایش می­دهد در حالی که ارزش واقعی سازمان به شایستگی­های کارکنان سازمان و چیزی که جمع کارمندان سازمان را به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل می­ دهند، وابسته است.(افرازه،۱۳۸۶،ص۳۸) در نهایت ‌در سال‌ ۱۹۹۸ در سوئد اصطلاحات سرمایه دانش و دارایی­ های غیرملموس توسط سویبی پیشنهاد شد؛‌ ‌به این معنا که اختراعات، عقاید، برنامه های کامپیوتری، حقوق انحصاری و … جزئی از سرمایه هوشی هستند.(نوناکا،۱۹۹۵)

در امریکا نیز اصطلاح مدیریت دانش به طور رسمی در فرهنگ واژگان در سال ۱۹۸۹ ثبت شد. اولین کتاب درباره یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در سال ۱۹۹۰ منتشر شدند. به عنوان مثال می‌‌توان از کتاب سنگه به نام «پنج اصل» و یا کتاب ساکاایی‌ با عنوان «انقلاب ارزش دانش» نام برد. نوناکا که در سال ۱۹۹۵ کتاب شرکت دانش آفرین را نوشت برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار برد. شاید بتوان گفت: وسیع‌ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال ۱۹۹۵ توسط ایکوجیر و نوناکا، هیروتاکا تاکی‌شی در سازمان خلق دانش به نام «چگونه شرکت های ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می‌آورند؟» صورت پذیرفته است.(نوناکا،۱۹۹۵)

‌در سال‌­های اخیر ، سازمان­ها و شرکت­های مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده ­اند و مفاهیم جدیدی، مانند: کاردانشی، دانشکار (دانشگر) ، مدیریت دانش، و سازمان­ های دانشی، خبر از شدت یافتن این روند می­ دهند. یک تئوری بزرگ که در حیطۀ مدیریت دانش تاکنون پیدا شده است، تئوری خاصی است که توانسته است مجموعه‌ای از تمرینات مرتبطِ بحث مدیریت دانش را گردآوری نماید. باید گفت که تعداد زیادی از تئوریسین‌های مدیریت تکامل بحث مدیریت دانش را به عهده داشته و توزیع نموده‌اند، ‌که در میان آن ها برجستگانی هم چون پیتر دراکر،‌ پاول استراوس ‌مِن و پیتر سنِگه از آمریکا را می‌توان نام برد. دراکر و استراوس من بیشتر در زمینۀ اهمیت ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی، و سنگه با تمرکز بر سازمان­ های یادگیرنده ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را به وجود آورده‌اند. تعداد دیگری از دانشمندان وابسته به مجلّۀ‌ هاروارد حقایق دیگری از مدیریت دانش را آشکار نمودند. در حقیقیت دانشمند معروف لئونارد بارتون توانست مورد کاوی قابل توجهی را از شرکت استیل چاپارل ارائه دهد. در دسته بندی ای که از سوی صاحب نظران کسب و کار ارائه گردیده، دهه ۱۹۸۰ را دهۀ جنبش کیفیت (تأکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر، همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند )، دهۀ ۱۹۹۰ را دهۀ مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه­ ها) و دهۀ ۲۰۰۰ را دهۀ مدیریت دانش لقب داده ­اند. (فتحیان و قوامی فر، ۱۳۸۴)

نهایت اینکه مدیریت دانش آمده است تا جایگاه خود را با ارائه راه‌ حل­های متنوع و متفاوت در مقابل مفاهیم مدیریت کیفیت جامع و مهندسی مجدد باز نماید به طوری که امروزه شرکت­های مشاوره‌ای معتبر و بزرگی همچون ارنست، یانگ، بوزآلن و هامیلتون کسب و کار وسیعی در این زمینه به راه انداخته‌اند.

پیتر دراکر[۴۷]، با به کارگیری این واژگان (مدیریت دانش)، خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان­ها می­دهد که در آنجا به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه، در آینده جوامعی می ­توانند انتظار توسعه و پیشرفت را داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. ‌به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمی­تواند به اندازۀ دانش، مهم باشد. در دهه های پیشین با ظهور انقلاب صنعتی، تمامی توجهات معطوف به صنعت و تولید انبوه و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود و توسعه آن بوده است، اما هم‌اکنون با انقلاب دیگری به نام انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات رو‌به‌رو شده‌ایم که دریچۀ جدیدی را به روی ما گشوده و باعث تغییر نگرش ما شده است. در این نگرش، دانش به عنوان یک منبع ارزشمند در کنار منابعی که قبلاً در اقتصاد مورد توجه قرار بود (کار، زمین، سرمایه) به عنوان یک دارایی ارزشمند مطرح می‌شود. در نگرش جدید، صنعت ‌محوری جای خود را به دانش‌ محوری داده است. در دهۀ‏ اخیر دانش و مدیریت آن به طور گسترده‌ای مورد کنکاش و تدقیق قرار گرفته‌اند و در همین راستا زمینه کاری گسترده‏ای هم برای تحقیقات آکادمیک و هم برای کاربردهای عملی ایجاد شده است.(دراکر،۱۹۹۲)

۲۰۰۰

۱۹۸۰

۱۹۵۰

۱۹۰۰

۱۸۵۰

۱۸۰۰

مجازی شدن

شخصی کردن

صنعتی شدن

فناوری حمل و نقل

ارتباطات

رایانه ای شدن

شکل (۲-۳) مراحل توسعه مدیریت دانش (دالکر،۲۰۰۵ص۱۴)

۲-۳-۳) مدل­های مدیریت دانش

مدل­های مدیریت دانش طیف وسیعی از دیدگاه­ های مختلف را توصیف می­ کند، که توصیف این مدل­ها می ­تواند در پژوهش­های ساختاری و کارکردهای سازمانی مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد. مدل­های مدیریت دانش باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد. ‌در مورد مدیریت دانش تاکنون بیست و شش مدل ارائه شده است. این مدل­ها شامل دو تا هشت مرحله هستند و بیشتر آن ها از نظر محتوایی، تقریباً مشابه یکدیگرند، اما دارای واژه ­ها و فازهایی با ترتیبات متفاوت می­باشند.(رفعتی شالدهی و حسنوی و به آذین ، بنی طبا ،۱۳۸۷، ص۲۴۰).

۲-۳-۳-۱) مدل های کلی مدیریت دانش

بطورکلی در برخی از منابع سه نوع از مدل­های کلی برای مدیریت دانش از میان مدل­های مختلف بیان شده که عبارتنداز: (لی وجانگ وگول[۴۸]،۲۰۰۱)

*مدل های طبقه بندی دانش **مدل های سرمایه فکری ***مدل های ساختارهای اجتماعی

۲-۳-۳-۱-۱)مدل­های طبقه ­بندی مدیریت دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...