در حقوق بین‌المللی کیفری حمایت از افراد و ‌گروه‌های انسانی بر اساس احترام به کرامت انسانی آن ها موضوع ده ها معاهده و کنوانسیون قرار گرفته است که از مهم ترین آن ها می توان به کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۹۶) منع شکنجه و یا سایر رفتارها با مجازات‌های بی رحمانه و غیر انسانی (۱۹۸۴) کنسوانسیون بین‌المللی جلوگیری از کشتار جمعی (۱۹۴۶) رفع هر گونه تبعیض نژادی (۱۹۶۵) منع و مجازات آپارتاید(۱۹۷۳) اشاره نمود. در تمام این کنواسیون ها اعمال چون کشتار و قتل عام، شکنجه، برده داری آزار و اذیت به دلیل سیاسی، قومی، نژادی و مذهبی، تبعیض به دلیل قومی و نژادی و مذهبی باز داشت خودسرانه مجازات‌های بی رحمانه و وحشیانه نسل کشی و جنایت علیه بشریت، که مغایربا کرامت ذاتی انسان است منع گردیده است.

مبحث دوم : اهداف مجازات

موضوع «کنترل رفتاری» از هنگام آفرینش فرزندآدم پدیدار می شود. آدمی از یک طرف، خردمند و مختار است و قدرت ‌گزینش‌گری دارد و از سوی دیگر، به حکم وجدان فطری خود به نیک و بد اعمال باور دارد . زندگی اجتماعی نیز که جزو ضروریات حیات انسان ها به شمار می رود که آدمی با قدرت انتخاب خود، زندگی اجتماعی را به دلیل برآوردن نیازهایش اختیار می‌کند. می‌دانیم که در روند زندگی اجتماعی، تزاحم و تنازع منافع افراد پس از دوران ابتدایی اجتناب ناپذیر است. از این رو، تنظیم و ترتیب روابط اجتماعی مستلزم وضع مقررات لازم الاجرایی است تا در پرتوآن، حیات اجتماعی بشر سامان یابد و تعارض ها و اختلافات به گونه ای عادلانه و منصفانه حل و فصل شوند. هنجارمندی ،نیاز دیرین زندگی فردی و اجتماعی بشر است؛ چه در زندگی بدوی و چه در هنگام بلوغ فرهنگی و مدنی .«نا هنجاری»آزادی مطلق در فعل، ترک و رها کردن بزهکار، با وجدان افراد و فلسفه دوام حیات اجتماعی، ناسازگار است. اگرمجرم جزایی متناسب ‌با جرم را نچشد و به جایگاه کرامت در بارۀ مجرم نگاه یک جانبه داشته باشیم، سبب می شود«کرامت بزه دیده» مخصوصا ‌در مورد قربانی های که حیات خود را از دست می‌دهند یا به قتل می‌رسند یا ناقص العضو می‌شوند، از یاد برود. این امر با وجدان و منطق بشری هم‏خوانی ندارد و به انحلال و نابودی زندگی مدنی می‌ انجامد. اعمال کیفر که نوع ضمانت اجرایی حاکمیت «هنجارها» در جامعه است، از نگاه اسلامی، بارویکرد مادی و الهی برآن تأکید می شود. از نگاه اسلام، انسان، موجودی مرکب از «روح وجسم» است که روح الهی در او دمیده شده [۱۰۳] و مکرّم به کرامت ذاتی الهی است و جانشین خداوند در زمین به حساب می‌آید. او از جنبۀ جسمانی و مادی دارای غرایز و امیال نهفته است که خطر ها و آسیب های او را تهدید می‌کند. کیفر بزهکار در راستای کنترل این خطر ها و آسیب هاست. ‌بنابرین‏، و جود اصل سزادهی مجرمان و هنجارشکنان بزهکار، ضروری است. چنان که اشاره شد، مجازات و کیفر مجرم، واکنش اجتماعی در برابر جرم و بزهکاری است. انسان به انگیزۀ خود دوستی و صیانت از ابزار و امکانات معیشتی خویش، همواره در برابر هرآنچه تهدید علیه جان، مال و حیثیت او تلقی شود، عکس العمل نشان می‌دهد. از این رو می توان گفت اولین هدف از اعمال مجازات در جامعۀ بشری، حفظ خود منافع و رد هر گونه تجاوز و بی احترامی به حیثیت انسان بوده است. چنین واکنشی از حالت انتقام گیری به دلیل نامحدود بودن به مرور زمان چون مشکلاتی را به باور می آورد، با تشکیل جوامع نظام مند و به ویژه در پرتو اعمال آموزه های دینی، اعمال مجازات از افراد به دولت انتقال یافت. سپس تحولات عمیقی در چگونگی و اندازه مجازات ها پدید آمد و تلاش های فراوانی برای قانونمند و هدفمند کردن مجازات ها و تناسب بین جرم و مجازات انجام گرفت. در فرایند این تلاش‌ها مکتب های متعددی پدیدار شد که هر کدام نسبت به نوع مجازات، اندازۀ آن، توجیه و مشروعیت و اهدافی که از آن در نظر است، دیدگاه های متفاوت و جدیدی ارائه کردند. در این قسمت، به بررسی و تبیین فلسفه و اهداف مجازات از دیدگاه اندیشمندان غربی و دیدگاه اسلام می پردازیم. از نظر هردو دیدگاه در جست و جوی این پرسش ها هستیم که مشروعیت و توجیه عقلانی در برابر اعمال مجازات و تحمیل رنج، درد و عذاب بر بزه کار چیست؟ آیا صرف عمل بزهکارانه و اثبات مجرمیت،برای مشروعیت بخشی و توجیه اعمال کیفر، کافی است یا آثار و نتایج عملی و محسوس آن در جامعه نیز در نظر گرفته می شود؟ مجازات‌های بدنی اسلامی، تنها با رویکرد تعبد و تسلیم به اوامر و نواهی الهی اعمال می شود یا علاوه برآن فواید و آثار اجتماعی و فردی آن نیز مورد نظر است؟ آیا مجازات اسلامی با اهداف عالی انسانی و حمایت از حیثیت و کرامت مطابق است یا ممکن است گاهی ناقض کرامت باشد و غیر انسانی تلقی شود. به نظر می‌رسد دست یابی به حکمت و اهداف مجازات، تاحدودی، پاسخ این پرسش ها را روشن کند. هرچند تشخیص ضرر یا سودمندی اجرای حکم شرعی نسبت به فرد، چندان مشکل و ‌پیچیده نیست، احکام اجتماعی اسلام که متکفل مدیریت جامعه در ابعاد مختلف آن، از جمله حقوق جزایی است، پیچیدگی زیادی دارند. به راستی چه گونه می توان احرازکرد که اجرایی علنی حدود یا تعزیرات، به مصلحت است یا به ضرر؟ چگونه می توان احراز کرد، مجازات حبس، بازدارندگی بیشتری دارد یا جریمۀ نقدی وشلاق؟ اعمال مجازات بدنی، در اسلام درپی چه اهداف است و امروزا اجرای آن به نفع چهرۀ کلی ترسیم شده از اسلام است یا به ضرر آن؟

گفتار اول: اهداف مجازات در نظام جزایی اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...