فروش اتوماتیک: در این روش برای فروش از ماشین های فروش اتوماتیک استفاده می شود که ‌در همه جا قابل نصب است و تنها ایراد آن هزینه بالای نصب و راه اندازی این دستگاه‌ها است.

در نهایت اینکه با وجود گسترش انفجار آمیز خرده فروشی ها در اینترنت، مغازه های سنتی که با آجر ساخته شده اند، کماکان مشتریان را می‌پذیرند، زیرا این دسته از مشتریان می خواهند پیش از خرید، اجناس را ببینند و مورد بررسی قرار دهند.

مطالعات انجام شده در زمینه خرده فروشی نشان می‌دهد این صنعت در کشورها و فرهنگ ها گونه های مختلفی دارد. مثلا درایالات متحده خرده فروشی ها اغلب به صورت سوپرمارکت، فروشگاه خرده فروشی هایپرمارکت وجود دارد. همچنین خرده فروشی غیر فروشگاهی هم اکنون ۱۴ درصد تمام خریدهای مصرف کنندگان را به خود اختصاص داده است.(http://euromonitor.com/Retailing_in_the_US)

در ایران خرده فروشی اغلب به صورت سوپرمارکت، فروشگاه های راحت (خواربارفروشی)، فروشگاه های زنجیره ای و تعاونی های مصرف وجود دارد و خرده فروشی غیر فروشگاهی تنها ۳ درصد خریدهای مصرف کنندگان را شامل می شود .(صمدی، ۱۳۸۰)

۲-۱۲-۳- اهداف خرده فروشی:

اهداف معیارهای بلند مدت و کوتاه مدتی هستند که یک خرده فروش امیدوار است به آن ها دست یابد. بیان واضح اهداف به شکل گیری استراتژی و تبدیل رسالت به عمل کمک زیادی می‌کند. هر خرده فروشی ممکن است یک یا چند هدف زیر را داشته باشد .(پاراسونز[۷۵]، ۲۰۰۲):

فروش

در هر کسب و کاری امید به بالا رفتن فروش و سود در کنار هم وجود دارد. اما در بسیاری از موارد تحقق هر دو به صورت همزمان میسر نیست.

سودآوری

همه کسب و کارها مایلند درآمد کل بالاتر و هزینه های کمتر داشته و در واقع سود بالاتری داشته باشند.

ذهنیت

ذهنیت عبارت از این است که خرده فروشان چگونه به وسیله مشتریان درک شده اند. خرده فروشان تلاش می‌کنند ذهنیت افراد از آن ها مناسب و مثبت باشد.

رضایت

کسب رضایت مشتری یکی از اهداف خرده فروش است ولی هدف نهایی وی نیست. کسب رضایت مشتری آسان است ولی حفظ آن و تبدیل آن به وفاداری مشتری سخت ولی بسیار ارزشمند است.

۲-۱۲-۴- تصمیمات بازاریابی خرده فروش

خرده فروشان در جستجوی خط مشی های جدید بازاریابی برای جلب و نگهداری مشتریان هستند. آن ها

با بهره گرفتن از کالاهای منحصر به فرد، ارائه خدمات بیشتر یا بهتر از رقبا یا کارت های اعتباری، مشتریان بیشتری را جذب می‌کنند. امروزه تولیدکنندگان کالاهای معتبر و با نام ونشان نیز می کوشند حجم تولید خود را افزایش دهند و لذا کالاهای خود را تقریبا در همه جا برای فروش عرضه می‌کنند. بدین ترتیب در کلیه فروشگاه ها تقریبا ترکیب مشابهی از کالاها برای فروش عرضه می شود. یعنی کالاهای معروف و با نام و نشان نه فقط در فروشگاه های بزرگ بلکه در فروشگاه های زیر قیمت و غیره نیز یافت می‌شوند. در نتیجه فروشگاه ها تقریبا شبیه هم شده اند.

‌بنابرین‏ یک مشتری با فروشگاه های زیاد اما ترکیب محدودی از کالاها را پیش رو دارد. تفاوت در ارائه خدمات نیز بین خرده فروشان از میان رفته است. بعضی فروشگاه های بزرگ ارائه خدمات را محدود می‌کنند و این در حالی است که بسیاری از فروشگاه های تخفیف دار دامنه خدمات را گسترده تر کرده‌اند. مشتریان امروز نسبت به قیمت مطلع تر شده اند و حساسیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. این عوامل و بسیاری عوامل دیگر باعث شده است بسیاری از خرده فروشان درباره خط مشی های بازاریابی خود تجدید نظر کنند. بر این اساس لازم است خرده فروشان عوامل مؤثر بر مشتریان را بشناسند و بهبود بخشند.

جونز[۷۶](۱۹۹۹) دو دسته از عواملی را که بر تجربیات ویژه خرید در صنعت خرده فروشی اثر می‌گذارند، معرفی می‌کند. دسته اول فاکتورهای مربوط به خرده فروشانند که آن ها را عوامل خرده فروش[۷۷] می‌نامند، یعنی عواملی که تحت کنترل و اختیار خرده فروش بوده و وی می‌تواند با تغییر آن ها با توجه به بازار هدف و منابع مالی خویش بر مشتری تأثیر گذارد و به طور کلی شامل قیمت ها، گزینش اقلام، محیط مغازه و فروشنده می شود (عوامل تاثیر گذار درون فروشگاهی). دسته دوم دربرگیرنده عواملی است که تحت عنوان عوامل مشتری[۷۸] مطرح می‌شوند و شامل جنبه‌های اجتماعی، هدف خاص مشتری، میزان درگیری با جنس (اجناس) و منابع مالی مشتری هستند. این عوامل به مشتری مربوط است و خرده فروش نمی تواند در آن ها تغیری ایجاد کند. به عنوان مثال بعضی افراد تمایل دارند به تنهایی به خرید بروند و عده ای دیگر رفتن به خرید را دسته جمعی دوست دارند. یا اینکه افراد برای خرید هدیه، لوازم منزل، موادغذایی و غیره به خرید می‌روند و این تحت عنوان هدف خاص مشتری از خرید مطرح می شود. دیگر اینکه میزان درگیری فرد با جنس یا اجناسی خاص می‌تواند تجربیات مختلفی از خرید را برای وی ایجاد کند و در نهایت افراد با منابع یا پشتوانه های مالی گوناگون هریک تفسیری خاص از خرید خواهند داشت. البته این دسته بندی به معنای این نیست که این دو دسته و عوامل کاملا از هم جدا هستند و هیچ ارتباطی با هم ندارند، بلکه در تحقیقات بسیاری ترکیبی از این عوامل و در کنارهم به عنوان عوامل خرده فروشی اثرگذار بر اهداف فروشگاه و خرید مشتری مورد بررسی قرار گرفته اند.(داوسون، بلاچ و ریدوی[۷۹]،۱۹۹۰)

۲-۱۲-۴-۱- عوامل تاثیر گذار درون فروشگاهی

خرده فروشان درباره بازارهای هدف خود، ترکیب کالاها و خدمات، سطح قیمتهای فروش، تبلیغات پیشبردی، مکان خرده فروشی و بسیاری عوامل دیگر با تصمیمات جدی و عمده ای روبرو هستند که در ادامه ‌به این عوامل پرداخته خواهد شد.

تصمیم درباره بازار هدف

وظیفه اول هر خرده فروش تعیین بازار هدف است. پس از آن خرده فروش باید تصمیم بگیرد خود را در کدام جایگاه قراردهد. مادام که خرده فروشان تعریف درستی از بازارهای هدف خود به دست نیاورده اند، محال است بتوانند تصمیمات پایداری درباره ترکیب کالا، خدمات، قیمت گذاری، آگهی تبلیغاتی، و یا هر تصمیم دیگری اتخاذ کنند که جایگاه انتخابی ایشان را مورد حمایت قراردهد. بهترین خرده فروشی ها آنهایی هستند که به طور مرتب تحقیقات بازاریابی انجام می‌دهند تا اطمینان یابند که همواره از نیازها و خواسته های مشتریان خود آگاه هستند و می‌توانند آن ها را راضی نگهدارند. از سوی دیگر، آن ها می کوشند تا وضعی انعطاف پذیر داشته باشند، بویژه اگر در محل هایی قرار گرفته باشند که از نظر عوامل اجتماعی – اقتصادی دارای الگوهای متفاوت باشند.

تصمیم درباره محیط فروشگاه در بررسی ادبیات مربوطه ویژگی های اثر گذار محیط فروشگاه[۸۰] بر مشتری تعدادی از ابعاد عمومی نظیر فضا [۸۱]و زیر مجموعه های آن بیش از دیگر ابعاد مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. (بیکر ۱۹۸۶، سلیوان ۲۰۰۲)[۸۲]

تعریف فضا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...