کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



فقهای اهل سنت در این مسأله دو نظر را مطرح کرد ه اند که بر اساس آن فقهای شافعیه، مالکیه و حنابله معتقدند که ولی می‌تواند منفرداً، دخترباکره را به ازدواج کسی در آورد، البته به شرط آن که باکره باشد و فقهای حنفیه معتقدند که باکر ه بالغه و رشیده در امر ازدواج مستقل است برای توضیح بیشتر نظر هر یک را همراه با استدلاتشان بیان می‌کنیم.

گفتارنخست: فقه شافعی

اینان معتقد به استقلال ولی می‌باشد که می‌تواند باکره را اجبار به تزویج نماید، خواه صغیره باشد، خواه کبیره، و استدلال کرده‌اند به آیه ها و روایتها از جمله:

الف: آیه ۳۲ از سور ه ی بقره : عام است و شامل صغیره و کبیره می شود، چرا که به کسی گفته می شود که شوهر نداشته باشد و وقتی که ولایت بر باکره ثابت شد خودش نمی تواند ولی خودش باشد.

ب: روایت( لانکاح الاّبولی ) که عایشه از پیامبر نقل ‌کرده‌است که حضرت فرمودند:

((هیچ نکاحی بدون ولی منعقد نمی شود))

ازاین رو استنباط شده است که اگر زنی عقد نکاح منعقد کند عقد صحیح نیست.

و هم چنین روایت زهدی از عایشه نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمودند(( زن بدون اذن ولیش ازدواج نماید نکاحش باطل است، نکاحش باطل است، نکاحش باطل است و اگر مرد با او آمیزش کند باید در مقابل استحلال فرج، مهر وی را بپردازد و در صورت اختلاف در مقدار مهریه، حاکم شرع ولی کسی است که ولی ندارد))

در نتیجه نکاح بدون اذن ولی را با سه بار تأکید باطل دانسته اند.

ج : انواع ضرر برای نکاح دخترنکاح برای دختر از چند نظر ضرر دارد ضرر نفسی و ضرر حکمی. ضرر نفسی ‌به این خاطر که زن با تزویج برده می شود و اسیر می‌گردد بردگی هم نوعی ضرر است یعنی اراده و اختیار خود را از دست می‌دهد.

اما ضرر حکمی بدین جهت که زن با تزویج به تملک در می‌آید چون زوج با تزویج مالک منافع بضع می شود و می‌تواند استیفای حق نماید با وطی و هم با طلاق اسقاط حق نماید و این ضررها جز با مصلحتی که توجیه کننده باشد نمی توان بدان اقدام کردتا بتوان این ضررها را جبران ساخت و این مصلحت جز با یک نظر کامل مورد تشخیص قرار نمی‌گیرد و چون رأی زن ناقص است رآی وی نمیتواند معیار باشد.

گفتار دوم: فقه حنبلی و مالکی

در فقه حنبلی و مالکی نیز مشهور فقها به استقلال پدر درتزویج باکره بالغه رشیده هستند با استدلاتی که در فقه شافعیه آمده است، تنها تفاوتی که بین مذهب شافعی و مذهب حنبلی و مالکی در این زمینه وجود دارد این است که شافعی حق اجبار دختر را بر نکاح هم برای پدر هم برای جد پدر قائل هستند اما دومذهب حنبلی و مالکی فقط برای پدر حق را قائل شد ه اند چرا که شافعیه معتقدند که جد علاوه بر این که ولایت عصبه دارد، ولایت ناشی از ولادت نیز دارد

گفتارسوم: فقه حنفی

مشهور فقهای حنفیه معتقدند به استقلال دختر در امر ازدواج هستند و فقط مستحب می دانند که دختر در این امر از پدر خود متابعت نماید و برای اثبات این نظریه به آیه ها و روایتها استدلال کرده‌اند:

الف- آیه شریفه ۲۳۲ از سوره بقره:

که منع اولیا از تزویج زنان نسبت به خویشتن به معنای این است که آنان حق انتخاب داشته و می‌توانند در آن نظر دهند

ب- روایتی که از ابن عباس نقل شده که پیامبر(ص) فرمودند:

که دختر در باره ی تصمیم گیری در حق خویشتن سزاوارتر است و پدر هم قدرت بر آن دارد، ‌بنابرین‏ برای پدر ثابت است و اگر دختر بالغ شد حقیقتاًعجز از بین می رود و خودش ولی خودش می‌گردد چرا که ولایت به سبب وجودضرورت ثابت بوده است و پس از دفع ضرورت دلالت نیز از بین می رود

‌بنابرین‏ در بین فقهای اهل سنت فقط فقهای حنفیه قائل به استقلال دختر باکره در امر ازدواج هستند ولی فقهای مالکی و شافعی و حنبلی معتقدند که ولی بردختر باکره ولایت دارد و می‌تواند بدون اذن و رضایت دختر او را به عقد دیگر پدر آورد که اصطلاحاً ‌به این ولی ولی مجبر گفته می شود.

بخش دوم: بررسی تطبیقی فقهی و وسنی وحقوقی اذن پدروجدپدری

ماده ۱۰۴۳قانون مدنی مقرر می‌دارد((نکاح دختری که هنوز شوهر نکرده،اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد،موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است))

پدر وجد پدری ‌در مورد دختر باکره می‌باشد نه ثیبه،حال به طریق اولی می توان از مفهوم مخالف ماده استفاده نمود وازدواج دختر ثیبه را خارج از ماده فوق دانست وبه طور یقین ادعا نمود که ‌در مورد ثیبه اذن پدر وجد پدری لازم نمی باشد وثیبه در ازدواج خود مستقلا عمل می‌کند اذن پدر وجد پدری در صورتی است که دختر هنوز شوهر نکرده است

حال این سوال به ذهن می‌رسد که وصف باکره چیست وبه چه معنایی حمل می شود

در اینجا لازم می‌باشد که تعریفی از دختر باکره داشته باشیم باکره از دیدگاه علمی دختری است که پرده بکارت سالم باشد و در صورتی که پرده بکارت دختر(به هر علتی)پاره شود آن دختر دیگر باکره محسوب نمی شود واز نظر فقهی دختری است که پرده بکارت آن سالم باشد وقتی اولین نزدیکی صورت گرفت دختر دیگر باکره محسوب نمی شود وحتی اگر از دیدعلمی باکره باقی مانده باشد در این میان تعاریفی از باکره در حقوق بدین صورت ارائه می شود

که دختری است که سابقه ازدواج ثبت شده نداشته باشد وبه محض اینکه اولین ازدواج دختر از لحاظ قانونی ثبت شود دختر دیگر باکره نیست حتی اگر از دیدعلم باکره باشد وقبل از ثبت ازدواج قانونی دختر باکره محسوب می شود،حتی اگر باکره نباشد با تعاریف گوناگونی که از نظر علمی وفقهی وحقوقی از باکره بودن دختر انجام گرفت م توان اذعان داشت که اذن پدر وجد پدری فقط ‌در مورد ازدواج دختری لازم است که باکره باشد ‌بنابرین‏ دختری که ی توان اذعان داشت که اذن پدر وجد پدری فقط ‌در مورد ازدواج دختری لازم است که باکره باشد ‌بنابرین‏ دختری که یک بار ازدواج کرده وبکارت اوزائل شده است برای ازدواج بعدی نیاز به اذن پدر وجد پدری ندارد همچنین اگر بکارت دختر بدون ازدواج براثر ازدواج باطل با عمل جنسی از بین رفته باشد می‌تواند بدون اذن پدر وجد پدری ازدواج کند[۳۲].

‌بنابرین‏ اگر دختری یکبار شوهر کند واین نکاح پس اززنا شویی سببی منحل شود بار دوم آزاد می‌باشد وبدون نیاز به اذن پدر وجد پدری می‌تواند ازدواج کند ومحدودیتی از لحاظ قانونی نمی توان برای آن قائل شد حال این سوال در ذهن متبادر می شود اگر فردی به نکاح دیگری در آید ولی پیش از نزدیکی عقد نکاح به سببی از بین برود تکلیف چیست؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:25:00 ب.ظ ]




۱- بزه ارتکابی در قوانین فعلی باید از جرایم کم اهمیِِِّت باشد

۲- شاکی یا مدعی خصوصی دربین نبوده و یا اگر باشد از شکایت خود صرفه نظر کرده و یا به هر طریق ممکن رضایت او حاصل شده باشد

۳- متهم سابقۀ محکومیت کیفری مؤثر نداشته باشد . چنانچه متهم سابقۀ کیفری غیر مؤثر داشته باشد می‌تواند از تعلیق تعقیب بهره مند شود

۴- متهم به بزه ارتکابی اقرار نماید و اقرار متهم حسب محتویات پرونده مقرون به واقع باشد این بدان معنا است که تنها در صورتی می توان قرار تعلیق تعقیب صادر کرد که هیچ تردیدی در صحت اقرار متهم و جود نداشته باشد

۵- اولین جلسه دادرسی سپری نشده باشد ،دادستان حتی پس از صدور کیفر خواست نیز امکان صدور قرار تعلیق تعقیب را دارد ، منظور از اولین جلسه دادرسی نخستین جلسه ای است که مقدمات رسیدگی فراهم بوده وطی آن قسمتی از دادرسی فراهم نبود و وقت محاکمه بدون اقدام به دادرسی تجدید نظرگردد این امر اطلاق نخستین جلسه ‌را از بین می‌برد پس از صدور قرار تعلیق تعقیب هرگاه متهم زندانی باشد فوراً مرخص می‌گردد واگر درباره متهم قرار تأمین صادرشده باشد ملغی اثر می شود قرار تعلیق تعقیب در دفتر مخصوص در اداره سجل کیفری ثبت می‌گردد ، در صورتی که متهم پس از طی مدت مقرر از تاریخ صدور قرار تعلیق تعقیب مرتکب جنایتی نشود قرار قطعیت خواهد یافت و الا نسبت به اتهام سابق او نیز با رعایت مقررات تعدد جرم رسیدگی خواهد شد )آخوندی ،۱۳۸۶،ص ۱۴۹(

همچنین دادستان به عنوان مقام تعقیب در کنار حقی که در برخی موارد ‌بر اساس قانون برای توسّل به جایگزین های عدالت کیفری سنتی دارد علاوه بر صدور قرار تعلیق تعقیب، از بایگانی کردن پرونده برای متوقف نمودن تعقیبی که آغاز شده است استفاده کند.

در قوانین آ.د.ک ایران بایگانی نمودن پرونده هیچ گاه پیش‌بینی نشده است ، لیکن با مداقه در قوانین متفرقه می توان مواردی را یافت که قانون به دادستان اجازه بایگانی نمودن پرونده را داده است از جمله این موارد می توان به ماده ۱۰ قانون منع خرید و فروش کوپن های کالا های اساسی مصوب ۲۲ فروردین ۶۷ اشاره نمود . طبق این ماده چنانچه متهم برای اولین بار مرتکب یکی از اعمال مذکور در آن قانون شده باشد و دادستان در موارد غیر مهم تشخیص دهد با وعظ یا توبیخ یا تهدید یا أخذ تعهد تأدیب خواهد شد می‌تواند با اعمال یکی از این موارد پرونده را بایگانی نماید . به علاوه این قانون مضاف بر دادستان به دادگاه نیز با حصول شرایط فوق حق بایگانی نمودن پرونده را داده است .

همچنین با بررسی بیشتر مواد ۸۰و ۸۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲ ملاحظه می‌گردد شرایطی برای اعمال تعلیق تعقیب و بایگانی نمودن تعقیب و جود دارد :

نخست: تعلیق تعقیب نسبت به جرایم درجه ۶ نیز قابل اعمال است در حالی که بایگانی کردن پرونده تنها در جرایم ۸و۷ ممکن است

دوم : درتعلیق تعقیب دادستان می‌تواند در صورت اقتضا و ضرورت تأمین مناسبی از متهم أخذ نماید در حالی که در بایگانی نمودن پرونده چنین نیست

سوم: تعلیق تعقیب دارای مدت می‌باشد .طبق ماده ۸۱ دادستان تعقیب را از ۶ ماه تا ۲ سال معلق می کند در حالی که بایگانی نمودن پرونده محدود به زمان نمی باشد و پس از صدور قرار بایگانی ، پرونده به بایگانی ارسال می شود .

چهارم:در قانون جدید آ.د.ک تعلیق ساده تعقیب وجود ندارد و تنها تعلیق مراقبتی تعقیب امکان پذیر است .طبق ماده ۸۱ این قانون« مقام قضایی متهم را حسب مورد مکلّف به اجرای برخی از دستورات زیر می‌کند » به عبارت اخری ، باید مقام قضایی حسب شرایط متهم و اوضاع و احوال ارتکاب جرم یکی از دستورات مذکور را صادر نماید و این به معنای تعلیق مراقبتی بودن می‌باشد . در حالی که در بایگانی نمودن پرونده هیچ دستوری صادر نمی شود .

پنجم: تفاوتی دیگر آن است که در ماده قانونی صدور قرار تعلیق تعقیب را منوط به أخذ رضایت متهم نموده است این امر باعث می شود که قرار تعلیق تعقیب به حالت یک قرار داد دوسویه در آید که طرف قرار داد و طرف دیگر مقام قضایی می‌باشد قرار دادی تعهد آور که طبق آن متهم تعهد می کند که از تعقیب متهم خودداری نماید و به عبارت دیگر در تعلیق تعقیب پیش‌بینی شده در لایحه موافقت همه اطراف جرم اعم از بزه دیده ، بزهکار و جامعه با نمایندگی دادستان لازم است . با این تفاوت که قرار داد بین بزهکار ‌و دادستان بوده است ولی شرط انعقاد آن رضایت بزه دیده یا جبران خسارت از وی می‌باشد در حالی که در بایگانی نمودن پرونده شرط أخذ رضایت متهم پیش‌بینی شده است .

این امر این پرسش را مطرح می کند که آیا دادستان و یا بزهکار (متهم) می‌توانند در ضمن مدت قرار تعلیق از آن عدول نمایند ؟

به نظر می‌رسد پاسخ از جانب دادستان منفی باشد زیرا متهم به امید رهایی و با اتکا بر تعهد دادستان دستورات وی را اجرا می کند؛ همچنین این تعلیق به صورت قرار می‌باشد و عدول از قرار به صورت یک جانبه امکان پذیر نمی باشد .

اما از جانب متهم کمی مسأله پیچیده تر می کند ، اگر متهمی که قرار تعلیق تعقیب وی برای ۲ سال صادر شده است پس از ۶ ماه مایل باشد قرار لغو شده و تعقیب آغاز شود آیا می‌تواند یک جانبه قرار را لغو نماید ؟

به نظر می‌رسد با توجه به آنکه اگر متهم دستورات دادگاه را رعایت ننماید قرار لغو خواهد شد ویا حتی در صورت رعایت دستورات باید از دادستان آغاز تعقیب را در خواست نماید در هر دو صورت شروع تعقیب منوط به اقدام دادستان بوده و این معنا ی عدم امکان لغو یک سویه قرار می‌باشد .‌بنابرین‏ مادامی که متهم دستورات دادستان را رعایت نماید لغو قرار تعلیق و تعقیب متهم ممکن نمی باشد.

مورد دیگری که در قانون مصوب ۹۳ آمده که دادستان می‌تواند حتی پس از صدور کیفر خواست تعقیب را معلق نماید . طبق ماده ۲۸۳ همان قانون پس از صدور کیفر خواست و قبل از ارسال به دادگاه هر گاه شاکی در جرایم قابل گذشت ، رضایت قطعی خود را به دادستان اعلام کند در صورت وجود پرونده در دادسرا ،دادستان از کیفر خواست عدول می‌کند در این صورت قرار موقوفی تعقیب توسط بازپرس صادر می شود .)آقایی،۱۳۹۱،۲۱۵-۲۱۶)

۲-۳ تحقیقات مقدماتی و اقدامات تحقیقی دادستان

ما بعد از آنکه به وظایف و اختیارات دادستان در مرحله کشف و تعقیب جرایم پرداختیم به اقداماتی که در مرحله تحقیق بر عهده دادستان قرار دارد خواهیم پرداخت در این قسمت ابتدا به بررسی تعریف تحقیقات مقدماتی ،اصول تحقیقات سپس ویژگی تحقیقات مقدماتی را مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

۲-۳-۱تعریف تحقیقات مقدماتی

تحقیقا ت مقدماتی را می توان در مقابل تحقیقات نهایی قرار داد .عبارت است از مجموعه اقدامات و تحقیقاتی دانست که از سوی ضابطان دادگستری راساً یا به دستور وحسب ارجاع مقامات قضایی و یا از سوی بازپرسان ،دادستان ها یا دادیاران تحقیق به منظور کشف ،تسجیل و تمهید دلایل با توجه به اصل برائت صورت می‌گیرد و هدف اصلی آن آماده سازی پرونده و تسهیل ‌و تسریع رسیدگی در دادگاه است این مرحله افراد زیادی را درگیر خود ‌کرده‌است . جامعه ،شاکی ،متهم ، بازپرس ،ضابط دادگستری ،دادستان بازیگران این مرحله با نقش های مهم ومتفاوت هستند . بدون تردید آشنایی هر یک از اشخاص مذکور با وظایف خود و اعمال آن ها به نحو مطلوب نقش حیاتی را در جهت جلو گیری از تضییع حقوق افراد و جامعه خواهد داشت.) حمزه فر،سال ۱۳۹۲،ص۱(

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ب.ظ ]




۲) اهدافی که از روی هوا بر روی آن ها نشانه گیری می شود باید اهداف نظامی مشخص و مشروع بوده و بتوان آن ها را از سایر اهداف شناسایی کرد

۳) هر گونه حمله بر روی اهداف نظامی مشروع باید به گونه ای انجام شود که جمعیت غیرنظامی مجاور این اهداف به خاطر غفلت آسیب نبینند.[۱۷۲]

پ)کنوانسیون های ژنو و پروتکل های الحاقی

نهایت تلاش کشورها در خصوص قاعده مند کردن جنگ با قوانین قراردادی تصویب کنوانسیون ژنو است این کنوانسیون به طور خاص به قوانین جنگ هوایی نپرداخته است.

در این کنوانسیون از یک طرف به حمایت از اشخاص ‌در کنوانسیون اول و دوم می پردازد چنان که در بند ۴ و بند ۵ ماده ۱۳ هر دو کنوانسیون اعضای غیرنظامی خدمه هواپیماهای جنگی و خدمه هواپیماهای غیرنظامی را که زخمی و بیمار هستند در برمی گیرد.[۱۷۳]

پرسنل بخش هوانوردی نظامی در دسته نیروهای نظامی هستند که ‌بر اساس مفاد اول تا سوم ماده ۱۳ حمایت می شدند.[۱۷۴]

بندهای ۵ و ۶ ماده ۴ سومین کنوانسیون ژنو اسیران جنگی را در دسته نظامیان زندانی قرار می‌دهد و آشکارا از پرسنل نظامی که در مفاد ۱ تا ۳ ماده ۴ مورد حمایت قرار گرفته اند نام نمی برد.[۱۷۵]

بخش دیگری که در این کنوانسیون ها به آن اشاره شده هواپیماهای پزشکی هستند که قوانین مربوط به آن ها در مفاد ۳۶ و ۳۷ کنوانسیون اول، ۳۹ و ۴۰ کنوانسیون دوم و ۲۲ کنوانسیون چهارم آورده شده است.[۱۷۶]

در ماده ۱۸ کنوانسیون ژنو ۱۹۲۹ اولین اصول مربوط به حفاظت از هواپیماهایی که صرفاً کادر پزشکی دارند آورده شده است.[۱۷۷]

کنوانسیون ژنو همچنین به سرحدات بی طرف پرداخته است از آنجا که این مناطق غیرقابل تجاوز هستند هواپیماهای نظامی دولت های متخاصم باید در آن زمان قدرت بی طرف را به رسمیت شناخته، ارتفاع و مسیر پرواز خود را در مناطق مربوط به آن ها تعیین کنند آن ها همچنین می‌توانند در صورت لزوم در مناطق بی طرف فرود بیایند افراد زخمی و بیمار در مناطق بی طرف از هواپیما تخلیه شده ‌بنابرین‏ این افراد پس از درمان نمی توانند مجدداً در جنگ شرکت کنند. این قانون ‌بر اساس توافق بین کشورهای بی طرف و طرفین درگیر کاربرد پیدا می‌کند.[۱۷۸]

پس از کنوانسیون های چهارگانه ژنو که بعضاً به حقوق جنگ هوایی اشاره دارند و البته با توجه به مواد اشاره شده مقررات این کنوانسیون ها بر جنگ های هوایی حاکم می‌باشند پروتکل های الحاقی به کنوانسیون های فوق الذکر هستند که در آن ها قواعدی به جنگ هوایی اختصاص داده شده و بعضاً قواعدی عمومی را ذکر می‌کنند که قابل تعمیم به جنگ هوایی هستند.[۱۷۹]

در مواد ۴۸ تا ۶۷ پروتکل اول محدودیت های قابل توجهی برای طرفین درگیر در نظر می گیرند از جمله اینکه دقت بمباران های مدرن[۱۸۰]باید با توجه ‌به این قوانین افزایش پیدا کند.سایر قواعد مندرج در کنوانسیون های ژنو و پروتکل اول الحاقی همان گونه که بعضاً در متن ذکر شده است باید از سوی کشورها در هنگام جنگ هوایی رعایت شوند از جمله قواعد مندرج در ماده ۳۵ کنوانسیون قواعد اساسی در جنگ هستند و باید رعایت شوند.

مواد ۲۴ تا ۳۱ مجموعه قوانینی در خصوص هواپیماهای پزشکی را مطرح می‌کنند که البته قبلاً در کنوانسیون ژنو پیش‌بینی شده است اما پروتکل با دقت بیشتری ‌به این قوانین پرداخته و بین هواپیماهای پزشکی که بر فراز مناطقی پرواز می‌کنند که در اشغال نیروهای متخاصم قرار دارند و مناطقی که توسط نیروهای متخاصم کنترل نمی شوند تفاوت قایل است. در خصوص مناطقی که در کنترل نیروی متخاصم است در ماده ۲۷ آمده است که هواپیما باید موافقت مقامات ذیصلاح را برای چنین پروازی به دست آورد و برای پرواز در سایر مناطق نیاز به کسب موافقت قبلی از طرف دیگر مخاصمه نیست.

در ماده ۵۳ به حمایت از اموال فرهنگی پرداخته شده است.

ج)تجزیه و تحلیل قواعد اصولی لازم الرعایه در جنگ های هوایی

بعد از بررسی روند شکل‌گیری قوانین در خصوص جنگ های هوایی لازم است به مباحثی که قطعاً نیاز به توجه خاص از سوی کشورها در هنگام انجام عملیات هوایی دارند و بعضاًبه طور خلاصه به آن ها اشاره شده است پرداخته شود.این مباحث بدین شرح است که به تفکیک بیان می شود:در درجه اول حمایت از جمعیت های غیر نظامی و دیگری حمایت از اشیاء غیر نظامی و همچنین ممنوعیت حملات کورکورانه و بمباران منطقه هدف و در نهایت مناطق ممنوعه هوایی در زمان جنگ های هوایی بررسی خواهد شد

۱)حمایت از جمعیت هاواموال غیر نظامی:

جمعیت های غیر نظامی باید در طول جنگ هوایی مورد حمایت همه جانبه قرار گیرند که جسته گریخته در مباحث قبل ‌به این مهم پرداخته شد،طبق آنچه بیان شد ‌بر مبنای‌ ماده ۲۲قواعد ۱۹۰۷لاهه حق طرفین متخاصم برای استفاده از ابزارها جهت آسیب رساندن به دشمن نامحدود نمی باشد.در کنار این قواعد در این خصوص با قواعد ۱۹۲۳لاهه در خصوص جنگ هوایی روبرو هستیم ،این کنوانسیون در ماده۲۲اصول اساسی را بیان می‌کند که در آن ها به ممنوعیت بمباران هوایی اهداف غیرنظامی می پردازد،ماده۲۴ به تعریف بمباران های هوایی قانونی می‌پردازد و در پی بیان این تضمین است که از جمعیت های غیر نظامی محافظت می شود و ماده۲۵ حفاظت اضافه ویژه ای برای مکان‌های غیر نظامی در طول بمباران های هوایی قایل می‌شوند.بسیاری از حقوق ‌دانان بین‌المللی معتقدند که قوانین مربوط به ممنوعیت حملات مستقیم علیه غیر نظامیان دارای ماهیت های همه گیر بوده و اصول ایمنی جمعیت های غیر نظامی به عنوان یک هنجار عمومی قبل از تدوین دستور العمل های متعارف وجود داشته است برخی صاحب نظران تأیید می‌کنند که قانون ممنوعیت حملات مستقیم علیه غیرنظامیان و اهداف غیر نظامی شاید پایه ای ترین اصل نبردهای مسلحانه است بر این اساس ماده ۵۱پروتکل اول الحاقی که اصول عمومی مربوط به حفاظت از جمعیت های غیرنظامی را در برابر حملات مستقیم یا بدون گذینش بیان می‌کند تا حدودی شکل تأیید کننده ای بر قوانین بین‌المللی باشد.[۱۸۱]

و در قواعد جدید برای حفاظت از جمعیت غیرنظامی ماده۵۱پروتکل اول الحاقی را داریم که راهنمای مؤثری در زمان جنگ برای طرفین متخاصمین خواهد بود لازم به ذکر است که در زمان جنگ نه تنها حمایت از افراد غیرنظامی است که جلوه گری می‌کند بلکه در ابعاد گسترده تر حمایت از اموال و اشیاء غیر نظامی را که تا حدودی پیش زمینه ای برای حمایت از غیرنظامی است توجه خاص به خود را می طلبد در ماده ۵۲ پروتکل اول الحاقی به حمایت از اموال غیرنظامی پرداخته شده است.

در درجه اول برای نظامی یا غیر نظامی بودن یک هدف باید ‌به این نکته توجه کرد که آیا آن مال یا آن شیء نقش مؤثری در عملیات نظامی دارد یا خیر؟ تصور عمومی و پایه در خصوص مکان هایی چون پرستشگاه ها،سکونت گاه ها،بیمارستانهاو مدارس این است که این مکان‌ها دارای نقش نظامی نیستند.

یکی از اهداف که در جنگ های هوایی بارها مورد بمباران قرار گرفته اند رسانه ها و ایستگاه های رادیویی و تلوزیونی هستند به عنوان مثال در طول جنگ عراق ایستگاه های تلوزیونی عراق چندین بار مورد حمله قرار گرفت،در صربستان ناتو عمداً دستگاه های رادیو تلوزیون سربستان را بمباران کرد که در پی آن ۱۶نفر غیرنظامی کشته و مجروه شدند.اما همواره این مسئله بحث برانگیز است که آیا رسانه ها نیز جز اهداف نظامی تلقی می‌شوند و یا اهداف غیرنظامی و قابل حمایت.[۱۸۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ب.ظ ]




پولانی هم ‌در سال‌ ۱۹۶۷ بین دو نوع (دانش) صریح و نهفته تفاوت قائل شده و معتقد است که ما بیش از آنکه می گوییم، می­دانیم. علی رغم بحث­های پراکنده­ای که در زمینه ­های مدیریت دانش صورت گرفته است عملاً تا دهۀ ۱۹۹۰شاهد تحقیقات عمده­ای در زمینه مدیریت دانش نیستیم. به همان اندازه که مبناهای اقتصادی سنتی از منابع طبیعی به سرمایه­ها و منابع فکری تغییرحالت پیداکرده­اند، توجه به دانش نیز به عنوان مهمترین مزیت رقابتی پایدار افزایش یافته است.(فانی،۱۳۸۱،ص۳۸)

ازدهۀ ۱۹۷۰ میلادی با پیشرفت سریع فناوری ­های برتر در جهان، به ویژه در زمینه ­های ارتباطات و رایانه، الگوی رشد اقتصادی جهان به طور اساسی تغییرکرد و به دنبال آن، از دهۀ ۱۹۹۰میلادی دانش به عنوان مهم­ترین سرمایه، جایگزین سرمایه ­های پولی و فیزیکی شد. در اقتصاد صنعتی، سازمان­ها قادر به حفظ موقعیت رقابتی قویِ خود برای سال­ها بودند.(چن و ژو و زی[۴۶] ،۲۰۰۴).

درسال۱۹۷۹، حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سویبی که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. ‌به این صورت که دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبه­های معروف سازمانی که او در آنجا کار می­کرد، تنها یک کُرون ارزش را نشان می­داد. در حالی که ارزش واقعی سازمان به مراتب بیش از این­ها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را که شامل چند میز و ماشین تحریر بود، نمایش می­دهد در حالی که ارزش واقعی سازمان به شایستگی­های کارکنان سازمان و چیزی که جمع کارمندان سازمان را به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل می­ دهند، وابسته است.(افرازه،۱۳۸۶،ص۳۸) در نهایت ‌در سال‌ ۱۹۹۸ در سوئد اصطلاحات سرمایه دانش و دارایی­ های غیرملموس توسط سویبی پیشنهاد شد؛‌ ‌به این معنا که اختراعات، عقاید، برنامه های کامپیوتری، حقوق انحصاری و … جزئی از سرمایه هوشی هستند.(نوناکا،۱۹۹۵)

در امریکا نیز اصطلاح مدیریت دانش به طور رسمی در فرهنگ واژگان در سال ۱۹۸۹ ثبت شد. اولین کتاب درباره یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در سال ۱۹۹۰ منتشر شدند. به عنوان مثال می‌‌توان از کتاب سنگه به نام «پنج اصل» و یا کتاب ساکاایی‌ با عنوان «انقلاب ارزش دانش» نام برد. نوناکا که در سال ۱۹۹۵ کتاب شرکت دانش آفرین را نوشت برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار برد. شاید بتوان گفت: وسیع‌ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال ۱۹۹۵ توسط ایکوجیر و نوناکا، هیروتاکا تاکی‌شی در سازمان خلق دانش به نام «چگونه شرکت های ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می‌آورند؟» صورت پذیرفته است.(نوناکا،۱۹۹۵)

‌در سال‌­های اخیر ، سازمان­ها و شرکت­های مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده ­اند و مفاهیم جدیدی، مانند: کاردانشی، دانشکار (دانشگر) ، مدیریت دانش، و سازمان­ های دانشی، خبر از شدت یافتن این روند می­ دهند. یک تئوری بزرگ که در حیطۀ مدیریت دانش تاکنون پیدا شده است، تئوری خاصی است که توانسته است مجموعه‌ای از تمرینات مرتبطِ بحث مدیریت دانش را گردآوری نماید. باید گفت که تعداد زیادی از تئوریسین‌های مدیریت تکامل بحث مدیریت دانش را به عهده داشته و توزیع نموده‌اند، ‌که در میان آن ها برجستگانی هم چون پیتر دراکر،‌ پاول استراوس ‌مِن و پیتر سنِگه از آمریکا را می‌توان نام برد. دراکر و استراوس من بیشتر در زمینۀ اهمیت ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی، و سنگه با تمرکز بر سازمان­ های یادگیرنده ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را به وجود آورده‌اند. تعداد دیگری از دانشمندان وابسته به مجلّۀ‌ هاروارد حقایق دیگری از مدیریت دانش را آشکار نمودند. در حقیقیت دانشمند معروف لئونارد بارتون توانست مورد کاوی قابل توجهی را از شرکت استیل چاپارل ارائه دهد. در دسته بندی ای که از سوی صاحب نظران کسب و کار ارائه گردیده، دهه ۱۹۸۰ را دهۀ جنبش کیفیت (تأکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر، همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند )، دهۀ ۱۹۹۰ را دهۀ مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه­ ها) و دهۀ ۲۰۰۰ را دهۀ مدیریت دانش لقب داده ­اند. (فتحیان و قوامی فر، ۱۳۸۴)

نهایت اینکه مدیریت دانش آمده است تا جایگاه خود را با ارائه راه‌ حل­های متنوع و متفاوت در مقابل مفاهیم مدیریت کیفیت جامع و مهندسی مجدد باز نماید به طوری که امروزه شرکت­های مشاوره‌ای معتبر و بزرگی همچون ارنست، یانگ، بوزآلن و هامیلتون کسب و کار وسیعی در این زمینه به راه انداخته‌اند.

پیتر دراکر[۴۷]، با به کارگیری این واژگان (مدیریت دانش)، خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان­ها می­دهد که در آنجا به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه، در آینده جوامعی می ­توانند انتظار توسعه و پیشرفت را داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. ‌به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمی­تواند به اندازۀ دانش، مهم باشد. در دهه های پیشین با ظهور انقلاب صنعتی، تمامی توجهات معطوف به صنعت و تولید انبوه و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود و توسعه آن بوده است، اما هم‌اکنون با انقلاب دیگری به نام انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات رو‌به‌رو شده‌ایم که دریچۀ جدیدی را به روی ما گشوده و باعث تغییر نگرش ما شده است. در این نگرش، دانش به عنوان یک منبع ارزشمند در کنار منابعی که قبلاً در اقتصاد مورد توجه قرار بود (کار، زمین، سرمایه) به عنوان یک دارایی ارزشمند مطرح می‌شود. در نگرش جدید، صنعت ‌محوری جای خود را به دانش‌ محوری داده است. در دهۀ‏ اخیر دانش و مدیریت آن به طور گسترده‌ای مورد کنکاش و تدقیق قرار گرفته‌اند و در همین راستا زمینه کاری گسترده‏ای هم برای تحقیقات آکادمیک و هم برای کاربردهای عملی ایجاد شده است.(دراکر،۱۹۹۲)

۲۰۰۰

۱۹۸۰

۱۹۵۰

۱۹۰۰

۱۸۵۰

۱۸۰۰

مجازی شدن

شخصی کردن

صنعتی شدن

فناوری حمل و نقل

ارتباطات

رایانه ای شدن

شکل (۲-۳) مراحل توسعه مدیریت دانش (دالکر،۲۰۰۵ص۱۴)

۲-۳-۳) مدل­های مدیریت دانش

مدل­های مدیریت دانش طیف وسیعی از دیدگاه­ های مختلف را توصیف می­ کند، که توصیف این مدل­ها می ­تواند در پژوهش­های ساختاری و کارکردهای سازمانی مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد. مدل­های مدیریت دانش باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد. ‌در مورد مدیریت دانش تاکنون بیست و شش مدل ارائه شده است. این مدل­ها شامل دو تا هشت مرحله هستند و بیشتر آن ها از نظر محتوایی، تقریباً مشابه یکدیگرند، اما دارای واژه ­ها و فازهایی با ترتیبات متفاوت می­باشند.(رفعتی شالدهی و حسنوی و به آذین ، بنی طبا ،۱۳۸۷، ص۲۴۰).

۲-۳-۳-۱) مدل های کلی مدیریت دانش

بطورکلی در برخی از منابع سه نوع از مدل­های کلی برای مدیریت دانش از میان مدل­های مختلف بیان شده که عبارتنداز: (لی وجانگ وگول[۴۸]،۲۰۰۱)

*مدل های طبقه بندی دانش **مدل های سرمایه فکری ***مدل های ساختارهای اجتماعی

۲-۳-۳-۱-۱)مدل­های طبقه ­بندی مدیریت دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ب.ظ ]




  1. محدودیت­های ناشی از اشاعه

با نظر به اینکه ذرات مال مشاع در ملک کلیه شرکای قرار دارد؛ هر نوع تصرف شریک در مال مشاع نیز به تابعیت از عین ملازم با تصرف در مال دیگران است؛ نیاز به اجازه سایر شرکا دارد اما در مقابل تصرف حقوقی که مستلزم تصرف مادی در مال مشاع نباشد نیاز به اجازه دیگر شرکا نخواهد بود. جدای از اشاعه در شرکت های ارادی و یا شرکت قهری همچون شرکت ورثه در مال میت که اصولاً تحدید مالکیت در آن به تبع آمیزش با حقوق دیگران است؛ نمونه های این نوع حدید مالکیت را می توان در:

۲-۱- قانون تملک آپارتمان­ها که خصوصاًً گاه در فضای به ظاهر اختصاصی صورت ‌می‌گیرد؛ ملاحظه نمود. شاهد مثال:

” ماده ۶ – چنانچه قراردادی بین مالکین یک ساختمان وجود نداشته باشد کلیه تصمیمات مربوط به اداره و امور مربوط به قسمت های مشترک به اکثریت آرا مالکینی است که بیش از نصف مساحت تمام قسمت­ های اختصاصی را مالک باشند.

ماده ۹ – … هیچیک از مالکین حق ندارند بدون موافقت اکثریت سایر مالکین تغییراتی در محل یا شکل در یا سردر یا نمای خارجی در قسمت اختصاصی خود که در مریی و منظر باشد بدهند.”

۲-۲- ” حق شفعه ” نیز در محدوده قلمرو خود مالکیت را با تحدید مواجه ساخته است :

ماده ۸۰۸ ق.م : هر گاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی، بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک، حصه­ی خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهد و حصه ی مبیعه را تملک کند. این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع می­­گویند.

  1. حقوق ارتفاقی

هر چند که برخی حق ارتفاق را از مستثنیات قواعد حاکم بر مالکیت عنوان می­نمایند؛ برخی نیزموضوع از این حقوق عینی را به عنوان ” محدودیت­های ناشی از مجاورت املاک “، نام برده ­اند(کاتوزیان، ۱۳۷۶: ۱۱۳) به طور کلی، این نوع از حقوق، ناشی از وضع طبیعی املاک بوده و مختص غیر منقول ذاتی است. یعنی حق مالکیت زمینی را که ارتفاق بر آن تحمیل شده است را محدود کرده به طوری که انتقال مال نیز موجب زوال این تحدید نخواهد بود. نمونه ­هایی از این حق که به اعتباری تحدید مالکیت عنوان می­ شود؛ عبارتند از :

      1. تحمیل قانون به حکم طبیعی وضع زمینی که در ناحیه پایین­تر قرار دارد و مجرای فاضل آب یا آب باران زمین بالاتر(حق ارتفاق مثبت برای زمین بالاتر)[۲۹]

    1. ممنوعیت مالک از باز کردن درب و پنجره در دیوار خود به ملک همسایه(حق ارتفاق منفی)

  1. حق حریم

حقوق ‌دانان، در تقسیمات خود در باب حق ارتفاق، از حیث منشأ این حق و از حیث چگونگی و نحوه اجرای آن، هریک را به سه دسته تقسیم نموده ­اند:

از حیث منشأ حق: ۱٫ ناشی از قانون ۲٫ ناشی از قرارداد ۳٫ ناشی از وضع طبیعی املاک.

از حیث چگونگی و نحوه اجرای آن: ۱٫ حق ارتفاق مثبت و منفی ۲٫ حق ارتفاق مداوم و متناسب ۳٫ حق ارتفاق نمایان و پنهان.(کاتوزیان، ۱۳۷۶ :۲۲۸-۲۲۵)

نتیجه اینکه در این مبحث به طور کلی، همان‌ طور که در ماده ۴ ق.م ملاحظه می­نماییم که ” اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد… . ” محدودیت­هایی که قبل از اعمال و حتی ایجاد مالکیت حاصل و یا بویژه مورد نظر یا تأیید شارع مقدس بوده است؛ قابل پذیرش و اعمال و استقرار بر سرنوشت تابعان حقوق بوده و بالعکس همان‌ طور که در بحث اعمال محدودیت­های قهری ناروا ملاحظه می­ شود؛ این گونه تحدیدات نه تنها به هیچ صورت داخل در قلمروی حقوق در نیامده و بلکه ساحت قدسی آن طرد مایه سخیف و بی­بنیان آن، طریقت کرامی خود را دنبال می کند. به همین دلیل فرضاً چنانچه شخصی با اموال شخصی خود، آذوقه مورد احتیاج روزمره زندگی مردم را برای سودجویی و استثمار دیگران احتکار نماید و به دنبال آن این حقیقت در نزد مقامات عمومی کشف شود؛ این شخص نه تنها زبان به طعن و گلایه از اقدام مسئولین نخواهد پرداخت؛ بلکه شرمگین و خجل از کرده خود ذمه بر فراز عدالت گمارده و به حکم آن تن در می­دهد. لیکن بالعکس مقام عمومی به اعتبار قدرت صوری خود که برخاسته از اراده عموم یک ملت است؛ علیه همان ملت اقدام ناروایی چون تحدید بی اساس مالکیت مستقر نماید؛ نه تنها در روند اجرای خود همان‌ طور تاریخ حقوق صرفنظر از تنبیهات شریعت بدان تذکار نموده؛ موفقیتی حاصل نخواهد کرد؛ بلکه انگیزه و موجب ایجاد جبهه عکس العمل مخالف صاحبان حقوق مکتسبه مالکیت و لامحاله همگان در پی داشته است. لذا باید توجه داشت و اذعان نمود که قسم اخیر ماده ۴ قانون مدنی :” … ، مگر اینکه در خود قانون مقررات خاصی نسبت ‌به این موضوع اتخاذ شده باشد. “در جایی عملکرد مقنن را توجیه و اراده مقنن را اخلاقاً مورد احترام قرار می­دهد که ناقض حقوق مکتسبه قبلی و نظم عمومی و حقوقی نبوده باشد. چنان که در آینده در فصل چهارم با گریزی به رویکرد جامعه شناسی در حقوق نیز مواردی از تخلف از این بحث و متعاقباً واکنش جامعه را در قبال آن شاهد خواهیم بود.

فصل دوم:

مالکیت در آیینه فلسفه حقوق

در این فصل، به دو مبحث کلیات (مفاهیم فلسفه حقوق و مکاتب حقوقی بنیادین) و دیگری حقیقت قواعد حقوقی که در بیان اوصاف، مبانی، منابع و قلمرو حقوق مورد نظر قرار ‌می‌گیرد، خواهیم پرداخت.

مبحث اول: کلیات (مفهوم، رابطه و … فلسفه و حقوق)

فلسفه، واژه­اى است یونانى که متشکل از دو بخش فیلوس[۳۰] به معنى “عشق” و سوفیا[۳۱] یعنى ” فرزانگی و خرد” و فیلوسفیا به معناى عشق به خرد و فرزانگى بوده است و حقوق نیز از سویی جمع حق است که علاوه بر آنچه پیشتر در فصل نخستین از آن تعاریفی به عمل آمد؛ عبارت است از هر امر ثابت اعم از واقعى و نسبى. ‌بنابرین‏ واژه “حق” به معنای ثبوت، ضد باطل و وجود ثابتی است که که انکار آن روا نباشد. و در معنای مصدری به ” ثبوت ” و در معنای وصفی، ” ثابت” و در معنی اصطلاحی، ” حکم مطابق با واقع که بر اقوال، عقاید، مذاهب و ادیان اطلاق شده، که این ها در هر حال در همه موارد ماهیت واحد داشته و مصادیق آن مشترک معنوی است (جوادی آملی، ۱۳۸۴: ۱۰ و۱۱- الفیومی، بی­تا: ۱۴۳- تهانوی، ۱۹۹۶٫م :۶۸۳) و نیز گفته شده معنای اصطلاحی “حق” در فقه، حقوق و سیاست در ترکیب ” حق داشتن ” است نه ” حق بودن ” و ” حق “، امتیازی است اختصاصی برای صاحب آن (نبویان، ۱۳۸۷: ۱۳۱). که البته در اختصاصی بودن آن ‌می‌توان قدری تأمل نمود و آن را از اوصاف گونه ­ای از حقوق چون حق مالکیت، دانست و الا در مطلق حق همچون حق آزادی بیان، توجیه آن دشوار بنظر می­رسد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم