کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 نشانه‌های عشق در مردان
 درآمد از محتوای آموزشی برای معلمان
 انتخاب باکس مناسب گربه
 درآمد از انیمیشن‌سازی با هوش مصنوعی
 بیماری بامبل فوت در پرندگان
 انتخاب باکس مناسب سگ
 بازاریابی خلاصه در شبکه‌های اجتماعی
 راهنمای استفاده از Copilot
 انتخاب نژاد مناسب گربه برای خانه
 از بین بردن شک در رابطه
 ایجاد امنیت روانی در رابطه
 درآمد از ترجمه با هوش مصنوعی
 درآمد از تولید و فروش محصولات غذایی خانگی
 راهنمای نگهداری از ایگوانا
 شناخت طوطی اسکندر (شاه طوطی)
 دلایل احساس عدم پیشرفت در روابط عاشقانه
 درآمد از اجاره وسایل خانه آنلاین
 انتخاب شغل پردرآمد در ایران و اشتباهات رایج
 اشتباهات درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی مهارت‌های نرم
 کسب درآمد از نوشتن مقاله آنلاین
 فروش محصولات فیزیکی آنلاین
 تکنیک‌های سئو برای فروشگاه آنلاین
 معرفی محبوب‌ترین نژادهای سگ
 درآمد از نوشتن و فروش کتاب الکترونیکی
 انتخاب حیوان خانگی کم‌دردسر
 آموزش استفاده از ابزار Jasper
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۴٫۶۱

کل۱۰۲۸٫۸۸۲۱۶

میزان آماره آزمون (F) برابر ۳٫۳۶ و میزان سطح معنی داری برابر ۰۲/۰ است. چون میزان سطح معنی داری متغیرها از ۰۵/۰ کوچک تر است (۰۵/۰p<)؛ لذا رابطه ی معنی دار بین متغیرهای پیش بین و متغیر ملاک انتقال خودباوری به زیردستان با ۹۵ درصد اطمینان تأیید می شود. جهت تأیید بیشتر به بررسی ضرایب مدل رگرسیونی پرداخته می شود، در اینجا می توان به جهت رابطه نیز اشاره کرد.

جدول ۴-۱۵٫ ضرایب استاندارد، غیراستاندارد به روش گام‌به‌گام

انتقال خودباوری به زیردستان
متغیر ملاک

متغیرهای پیش بین

ضرایب استاندارد
ضرایب غیراستاندارد

سطح معنی­داری

T

ضریب بتا

خطای استاندارد

ضریب B

.۰۰۰۱

۶٫۹۶

۳٫۱۱

۲۱٫۷۲

ثابت

.۲۰

۱٫۲۷

.۱۹

.۸۱

۱٫۰۳

مهارت فنی

.۰۱

۲٫۳۶

.۳۷

.۷۶

۱٫۸۱

مهارت انسانی

.۴۹

.۶۷

.۰۶

.۵۴

.۳۶

مهارت ادراکی

جدول ۴-۱۴ رابطه ی بین مهارت‌های سه‌گانه مدیران و انتقال خودباوری به زیردستان را نشان می‌دهد. میزان سطح معنی داری مهارت انسانی مدیران از ۰۵/۰ کوچک تر است (۰۵/۰p<)؛ ‌بنابرین‏ با احتمال ۹۵ درصد مهارت انسانی مدیران پیش‌بینی کننده‌ معنی دار انتقال خودباوری به زیردستان است. بر اساس این یافته، بین مهارت انسانی مدیران و انتقال خودباوری به زیردستان رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. به‌ عبارت‌ دیگر، با افزایش مهارت انسانی مدیران، انتقال خودباوری به زیردستان افزایش خواهد یافت.

فرضیه ی چهارم: بین مهارت‌های سه‌گانه مدیران و انتقال تفکر منطقی و آینده‌نگری به زیردستان رابطه معنی دار وجود دارد.

جدول ۴-۱۶٫ ضرایب استاندارد، غیراستاندارد به روش گام ‌به ‌گام

انتقال تفکر منطقی و آینده‌نگری به زیردستان
متغیر ملاک

متغیرهای پیش بین

ضرایب استاندارد
ضرایب غیراستاندارد

سطح معنی­داری

T

ضریب بتا

خطای استاندارد

ضریب B

.۰۰۰۱

۵٫۱۰

۴٫۲۸

۲۱٫۸۵

ثابت

.۸۴

.۱۹

.۰۳

۱٫۱۱

.۲۲

مهارت فنی

.۸۹

-.۱۳

-.۰۲

۱٫۰۵

-.۱۴

مهارت انسانی

.۱۸

-۱٫۳۴

-.۱۲

.۷۴

-۱٫۰۰۶

مهارت ادراکی

جدول ۴-۱۶ رابطه ی بین مهارت‌های سه‌گانه مدیران و انتقال تفکر منطقی و آینده‌نگری به زیردستان را نشان می‌دهد. میزان سطح معنی داری مهارت‌های سه‌گانه مدیران (فنی، انسانی، ادراکی) از ۰۵/۰

    1. -Katz ↑

    1. -Ravinz ↑

    1. -Griffin ↑

    1. -Jonz ↑

    1. -Technical Skill ↑

    1. -Katz ↑

    1. -Human Skill ↑

    1. -Katz ↑

    1. -Conceptual skills ↑

    1. -Barnard ↑

    1. -Katz ↑

    1. -Hersi ↑

    1. -Belanchard ↑

    1. -Lavi ↑

    1. -Katz ↑

    1. -Mitnezbrg ↑

    1. -Herligel ↑

    1. -Eskloum ↑

    1. -Veten ↑

    1. -Kameron ↑

    1. -Succession planning ↑

    1. -Fayol ↑

    1. -Konser ↑

    1. -Sevra ↑

    1. -Houang ↑

    1. -kevin ↑

    1. -Talent ↑

    1. -Marsy ↑

    1. -Houang ↑

    1. -Lavoi ↑

    1. -Marsy ↑

    1. -Dalton ↑

    1. -Griffiths ↑

    1. -Katz ↑

    1. -Johnson ↑

    1. -Selifer ↑

    1. -Lavi ↑

    1. -Koumar ↑

    1. -Kowalski ↑

    1. -Jon ↑

    1. -Anderson ↑

    1. -Vilson ↑

    1. -Richard ↑

    1. -Neil ↑

    1. -Andrew ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-30] [ 03:46:00 ب.ظ ]




در بند ۹ماده یک قانون اصطلاحات اراضی چنین تعریف شده است:« زمین های بایری است که ملک اشخاص نمی باشد.»[۲] از برخی قوانین وضع شده دیگر در این باره و قوانین یاد شده به دست می‌آید که زمین های موات در قانون عبارت است از:« زمین های غیرآبادی که سابقه احیاء و بهره برداری ندارد و به صورت طبیعی باقی مانده است.»

۱-۴-۱-۲- زمین موات در فقه اهل سنت

فقیهان اهل سنت نیز به نوبه خود زمین موات را تعریف کرده‌اند. در واقع، فقیهان اهل سنت در تعریف «موات» اختلاف نظر اساسی ندارند و تعریف های آن ها به یکدیگر نزدیک است . در مذهب حنفی زمین موات این گونه تعریف شده است:«موات زمینی است که به دلیل آب گرفتگی و یا نرسیدن آب به ان، کشاورزی در ان دشوار و متعذّر است و کسی مالک آن نیست و از حریم آبادی به دور است»(الزحیلی،۱۴۰۹)

فقیهان مالکی مذهب آن را این گونه تعریف کرده‌اند:« زمین موات، زمینی است که به کسی اختصاص نداشته باشد.» فقیهان شافعی تعریف خود را از زمین موات با قیود بیش تری همراه ساخته اند، آنان در این باره چنین نوشته اند:« زمین موات زمینی است که نه آباد است و نه حریم دور و یا نزدیک زمین آباد یا زمینی است که هرگز در کشورها و شهرهای اسلامی آباد نشده است. به عبارت دیگر، موات عبارت است از زمینی که هرگز آباد نشود؛ یعنی آبادی آن در اسلام از سوی مسلمان یا کافر ذمی قطعی نیست و حق آباد کردن مسلمانی به آن تعلق نگرفته است.» فقیهان حنبلی، تعریفی نزدیک به تعریف مالکیان از زمین موات دارند: « زمینی است که نه مالکی دارد و نه آبی بدان تعلق گرفته و نه عمارت و آبادانی در آن صورت گرفته و از آن بهره برداری نمی شود.»

۱-۴-۱-۳- زمین موات در فقه امامیه

کلمه «موات» در لغت به معنای آن چه روح ندارد و زمینی که مالک ندارد و زمین بی مالکی که آباد نیست و در آن کشت نمی شود، آمده است . فخرالدین طریحی در مجمع البحرین در این باره چنین نوشته است:« واژه «موات» به ضم و فتح میم به چیزی که مرده و بی روح است و به زمین که مالک ندارد گفته می شود ؛ ‌به این دلیل که یا نمی توان آن را آبیاری کرد و یا نیزار است و یا محصولی از آن بر نمی آید.»(طریحی،بی تا).

«موات» در اصطلاح فقهی نیز به همین معنا آمده و چندان تغییری نکرده است. محقق حلی زمین موات را این گونه تعریف کرده:« زمین موات، زمینی است که به دلیل رها بودن، یا نرسیدن آب به آن، یا آب گرفتگی و یا نیزار بودن و امثال آن ها، از آن بهره برداری نمی شود.»(ابوالقاسم نجم الدین،بی تا) صاحب جواهر ضمن تأیید این تعریف آن را از گروهی از فقیهان نیز گزارش ‌کرده‌است(نجفی،بی تا).

زمین موات زمینی است که بالفعل قابل بهره برداری نیست، مثلاً شوره زار است و یا سنگ و خار فراوان دارد و یا باتلاق است و آب گرفتگی دارد و یا نیزار شده است و یا نیاز به آب دارد و آب بدان نمی رسد و خلاصه نیاز به انجام کاری دارد تا قابل استفاده شود.[۳]

برای آن دیدگاه فقیهان شیعه در تعریف زمین موات روشن تر شود، متن گزارش یکی از فقها (سید محمد جواد حسینی عاملی) را که از جهت آشنایی با دیدگاه فقیهان شهرت به سزایی دارد ، آورده می شود:

«موات بر وزن سَحاب و غراب زمینی است که مالک ندارد و کسی از آن بهره برداری نمی کند. همان طور که در «مصباح» و «صحاح» تعریف لغوی شده است و در کتاب«قاموس» در تعریف آن به نکته اول (بی مالک بودن) بسنده شده است و ابن اثیر در «نهایه» آن را زمینی دانسته است که نه کشت شده و نه آباد است و کسی مالک آن نیست و در کتاب «مصباح» در تعریف آن قید شده، زمینی است که کسی آن را احیاء نکرده باشد.

اگر مقصود از این سخن «قاموس» (که مالکی ندارد) آن است که اصلاً به ملک کسی در نیامده است، میان دیدگاه های لغت پژوهان و فقیهان اختلاف نظری نخواهد بود و از آثار این تعریف ان است که اگر زمینی پیش از تبدیل شدن به موات مالکی داشته باشد، دیگر موات نخواهد بود، گرچه نشانه های آبادی در ان کهنه شده و صاحبان آن زمین کوچ کرده باشند و همین است مقصود ابن براج در کتاب «مهذب» که زمین بایر ان است که مالکیت احدی بر آن جریان نیافته باشد و نیز معنای سخن شیخ در «مبسوط» که ان را زمینی دانسته که مالکیت هیچ مسلمانی بر آن نبوده است. علامه در «تذکره» نوشته است، زمین موات زمینی است مخروبه که صاحبان آن کوچ کرده‌اند و نشانه های آبادی در آن محو شده است . برپایه ی تعریف علامه اگر آثار نهرها و بازارها و یا مرزهای زمین ها باقی مانده باشد، موات نخواهد بود و در کتاب های «شرایع»، «نافع»، «جامع الشرایع»،« تحریر الاحکام»، «دروس»، «مسالک»، «روضه» و «کفایه»، زمین موات چنین تعریف شده است: زمینی که به دلیل واگذار شدن آن و یا نیزار شدن و یا قطع آب از آن و یا آب گرفتگی و یا … قابل بهره برداری نیست. این تعریف از عرف گرفته شده است.»(عاملی،بی تا)

زمین موات، زمینی است که مالک معینی ندارد و این نکته ای است که در میان فقیهان ، مخالفی ندارد. به عنوان نمونه، در کتاب مفتاح الکرامه که برای گزارش نظریه های مختلف و متقابل فقیهان تدوین شده است، پس از نقل این دیدگاه فقیهان به شرح کتاب قواعد الاحکام علامه پرداخته است. در آن جا زمین موات چنین تعریف شد ه است:«مقصود ما از زمین موات، آن است که به کسی اختصاص نداشته باشد و از آن بهره برداری نشود.»

۱-۵- حیازت و قاعده سبق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ب.ظ ]




برای تحقق صلح و سازش بین طرفین دعوا طرق مختلفی پیش‌بینی شده بود ، یکی از روش‌ها این بود که طرفین با تنظیم عرض حالی که به امضای هر دوی آن ها رسیده از محکمه رسیدگی کننده درخواست اصلاح نمایند . در صورتی که صلح خارج از محکمه محقق شده باشد آن را در اداره ثبت اسناد یا محکمه صلح به تصدیق برسانند و یا اینکه با حضور در محکمه رسیدگی کننده نسبت به صحّت صلح نامه عادّی اقرار نمایند. ( مواد ۷۵۲ و ۷۵۳ ق.ا.م.ح )

در موردی که صلح می بایست در محکمه رسیدگی کننده انجام شود ، ابتدا سوالات لازم از طرفین پرسیده شده و در صورت رضایت طرفین نسبت به صلح ، با توجه به توافق های انجام شده صورت جلسه ای تنظیم و به امضای طرفین و اعضای محکمه می رسید و بعد، عقد صلح جاری می گردید .( ماده ۷۵۴ ق.ا.م.ح ) همچنین در صورت عدم تحقق صلح بین طرفین اختلاف ، گذشت هایی که در هنگام تراضی به صلح شده بود لازم الرعایه نبود ( ماده ۷۵۵ ق.ا.م.ح ). در عین حال در پایان مقرر شده بود که در صورت تحقق صلح بین طرفین، دعوا به کلی قطع و تمام شده محسوب و طرفین، ورّاث و قائم مقام آنان حق از سرگرفتن امور را نداشتند ( ماده ۷۵۶ ق.ا.م.ح). که این موضوع نشان دهنده اثر مختوم کننده صلح و سازش نسبت به اختلافات بود .

بند دوم : سازش در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸

در قانون آیین دادرسی مدنی( مصوب ۱۳۱۸ ) بحث سازش در دو قسمت به چشم می‌خورد :

اوّلین قسمتی که به بحث سازش و مصالحه می پرداخت ، مبحث سوم از فصل نهم این قانون بود که به موضوع سازش در دادگاه بخش با عنوان « در خواست سازش» اختصاص یافته بود .

دوّمین قسمتی که در این قانون ردپایی از سازش در آن مشهود بود، باب هفتم این قانون بود که مقررات مربوط به سازش را ‌در مورد تمام دادگاه ها تحت عنوان « در سازش » بیان می نمود .

در ادامه به بررسی این موارد خواهیم پرداخت :

الف) سازش در دادگاه های بخش

در قانون آیین دادرسی مدنی قدیم(۱۳۱۸) برای دادگاه بخش دو نو ع صلاحیت ذاتی در نظر گرفته شده بود؛ یکی صلاحیت رسیدگی و صدور حکم در خصوص برخی دعاوی خاص که در بند های ۱ الی ۹ ماده ۱۳ آن قانون مقرر شده بود و دوّمین صلاحیت در خصوص رسیدگی به درخواست سازش بین طرفین در هر دعوایی و تا هر مقداری که میزان خواسته باشد .

۱ ) جایگاه سازش در موردی که رسیدگی وصدور حکم می شد .

در موردی که دادگاه بخش صلاحیت رسیدگی و صدور حکم در موارد مصرّحه را داشت، مقنن بر ایجاد صلح و سازش بین طرفین اختلاف تأکید داشت؛ به گونه ای که ابتدا در ماده ۱۳۲ این قانون مقرر داشته بود :« دادگاه در جلسه رسیدگی به طرفین تکلیف سازش می‌کند هر گاه سازش کردند مراتب در صورت مجلس نوشته شده به امضای طرفین می‌رسد و در صورتی که حاضر برای سازش نباشند دادگاه شروع به رسیدگی می کند .» همچنین ماده ۳۴۸ این قانون[۲] نیز دادرس داگاه بخش را موظّف کرده بود که در اوّلین جلسه، بدواً به طرفین تکلیف و سعی نماید که دعوا را به سازش خاتمه دهند و در صورت عدم موفقیت داخل در رسیدگی شود ، در عین حال دادرس موظّف بود در جریان رسیدگی نیز نظر سازش را تعقیب کند .

البتّه این اقدام قانون‌گذار که در خصوص یک دادگاه «بخش» دو بار موضوع سازش را تکرار نموده و از طرف دیگر در ماده ۱۳۲ اشاره ای به تکلیف دادگاه ‌در مورد ارشاد به سازش ننموده بود، ولی در ماده ۳۴۸ این قانون دادگاه را مکلف به ارشاد در ایجاد مصالحه و سازش نموده بود، چندان توجیه پذیر نیست .

۲ ) جایگاه سازش در رسیدگی های اصلاحی دادگاه بخش

قانون آیین دادرسی مدنی (۱۳۱۸) در مبحث سوم از فصل مربوط به قواعد اختصاصی دادگاه بخش ، به موضوع سازش پرداخته بود که مواد ۳۳۵ الی ۳۴۱ این قانون ‌به این مورد اختصاص داشت .

ماده ۳۳۵ این قانون مقرر می داشت :« هر کس می‌تواند ‌در مورد هر ادعایی از دادگاه بخش کتباً و یا شفاهاً درخواست نماید که طرف او را برای سازش احضار کند اگر چه رسیدگی به آن دعوی از صلاحیت دادگاه بخش خارج باشد. اصحاب دعوی نیز می‌توانند متراضیاً از دادرس دادگاه بخش درخواست کنند که بین آن ها سازش دهد.»

قسمت اول ماده مختص زمانی بود که هنوز دعوایی در دادگاه مطرح نشده باشد . بر این اساس دادگاه بخش در خصوص ایجاد صلح و سازش هیچ گونه محدودیتی نداشت و ‌در مورد هر ادعایی حق ایجاد سازش را داشت. نحوه ی درخواست سازش می‌توانست کتبی و یا شفاهی باشد و همچنین می‌توانست توسط یکی از طرفین و یا از سوی هر دو طرف (متراضیاً) تقدیم دادگاه شود .

قسمت دوم ماده راجع به حق درخواست سازش طرفین پس از اقامه دعوا در دادگاه بود و به نظر می‌رسد که منظور از اصحاب دعوا صرفاً طرفین دعوای دادگاه بخش نبوده و شامل اصحاب دعوای دادگاه شهرستان و استان نیز می شد ؛ در عین حال شرط پذیرش درخواست سازش در این قسمت از ماده اتفاق نظر طرفین در سازش است که می بایست با توافق یکدیگر این درخواست را تقدیم دادگاه نمایند .

ماده ۳۳۶ آن قانون ترتیب دعوت طرف برای سازش را بیان نموده بود و آن را همانند احضار مدعی علیه مقرر کرده بود. البته بر اساس این ماده می بایست ذکر شود که طرف برای سازش به دادگاه دعوت می شود تا او در صورت تمایل به سازش، حاضر گردد .

ماده ۳۳۷ ق.آ.د.م (قدیم) ‌در مورد ترتیب رسیدگی دادگاه بعد از حضور طرفین این چنین مقرر می داشت : « بعداز حضور طرفین دادگاه اظهارات آن ها را استماع نموده و تکلیف سازش و سعی در انجام آن را می کند و در صورت عدم موفقیت به سازش، تحقیقات و عدم موفقیت خود را در صورت مجلس نوشته، به امضای طرفین می رساند و هر گاه یکی از طرفین و یا هر دو طرف نخواهند امضا کنند مراتب را دادگاه بخش در صورت مجلس قید می‌کند.»

در مواد مربوط ‌به این مبحث مشخص نشده بود که در صورت سازش دادگاه بخش چه اقدامی باید انجام دهد، ولی در ماده ۳۴۹ این قانون که اختصاص به بحث سازش در موردی که دادگاه بخش صلاحیت رسیدگی و صدور حکم را داشت مقرر شده بود :« در صورت وقوع سازش، دادرس دادگاه بخش موضوع و شرایط سازش را در صورت مجلس نوشته و برای طرفین می‌خواند و پس از امضای آن ها وقوع سازش را تصدیق می کند و رونوشت صورت مجلس را به هر یک از طرفین می‌دهد . صورت سازش نامبرده مثل احکام دادگستری به موقع اجرا گذاشته می شود و هر دعوایی که ‌به این طریق خاتمه یافت در هیچ یک از دادگاه ها قابل رسیدگی نیست .» در این قانون مقرر شده بود که اگر طرفین حاضر شدند ولی مذاکرات آنان منجر به سازش نشد یا در موردی که طرف برای سازش در دادگاه حاضر نشود یا کتباً پاسخ دهد که حاضر به سازش نیست ، همچنین در صورتی که طرف بعداز ابلاغ احضاریه حاضر شده و بعداً از حضور استنکاف نماید؛ دادگاه مراتب را در صورت مجلس قید کرده و در فرضی که طرفین حاضر باشند، به امضای آن ها رسانده و اعلام می کند که می‌توانند دعوا را در دادگاه صالح طرح نمایند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]




سازمان بورس و اوراق بهادار با هدف ساماندهی، حفظ و توسعه بازار شفاف، منصفانه و کارآی اوراق بهادار و با توجه به اهمیت نقش اطلاعات مالی در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران و در چارچوب وظایف و اختیارات قانونی خود به منظور تامین نیازهای اطلاعاتی سرمایه‌گذاران، با توجه به متفاوت بودن ماهیت فعالیت شرکت‌های پذیرفته شده در بورس، تدوین صورت‌های مالی صنعت بانکداری را در دستور کار خود قرار داد(قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۴، ص ۳) .

در صفحه بعد نمونه‌ای از ترازنامه بانک‌ها که به تصویب سازمان بورس اوراق بهادار رسیده است را ملاحظه می‌‌نمایید؛ درادامه به تشریح مختصری از اقلام ترازنامه بانک‌ها و مؤسسات مالی پرداخته خواهد شد.

ترازنامه، وضعیت داراییها، بدهیها و سرمایه یک بانک را در زمانی معین نشان می‌دهد و ‌صورت‌حسابی است که معمولاً در قالب فرم‌هایی نظیر گزارش‌های مالی منتشره پایان سال و یا گزارش‌های ماهانه و هفتگی به منظور تهیه گزارش‌های قانونی در دسترس می‌باشد. بانک‌های بزرگ بین اللملی به منظور کنترل داخلی عملیات خود، ترازنامه روزانه ای را منتشر می‌کنند(جی.بارلتروپ، مک نافتن، ۱۳۸۰، ص۶۵) .

در سمت راست ترازنامه داراییها و در سمت چپ ادعای نسبت به آن داراییها قرار گرفته است و موازنه دو طرف معادله نشان می‌دهد که افزایش یا کاهش یکی از طرفین معادله، افزایش یا کاهش طرف دیگر را در پی دارد.

ترازنامه، فهرستی از بدهکار و بستانکار حسابهای بانک در یک تاریخ معین می‌باشد که تا حدود زیادی می‌توان از صحت ثبت عملیات اطمینان داشت، اما طبقه بندی و تجزیه و تحلیل حساب‌ها مثل عدم تشخیص هزینه و منظور نمودن آن به حساب دارایی را مشخص نمی‌کند.

با توجه به ترازنامه مشخص می شود که برخی از اقلام ترازنامه سودآور بوده و نقشی مهم‌تر نسبت به سایر اقلام دارد.به طور مثال، در بخش مصارف عملیاتی کلیه عقود اسلامی و مشارکت‌ها و سرمایه گذاریهای مستقیم جزء دارایی‌های سودآور می‌باشند همچنین در بخش مصارف غیر عملیاتی تسهیلات اعطایی از محل ذخیره ارزی و سپرده قانونی جزو اقلام سودآور می‌باشد، ولی اقلامی مانند حاشیه نقدینگی و سایر داراییها(اموال منقول و غیرمنقول) جزو اقلام سودآور طبقه بندی نمی‌شوند(رضانژاد،۱۳۸۹، ص۳).

بانک‌ها برای ‌پاسخ‌گویی‌ به نیاز مشتریان خود در زمینه پرداخت وجوه بخشی از منابع را نزد خود نگهداری می‌نمایند و بخشی را در تسهیل پرداخت مشتریان خود در دستگاه‌های خودپرداز قرار می‌دهند که این وجوه در سمت راست ترازنامه به ‌عنوان موجودی نقد منظور می‌گردد.

بخشی دیگر از منابع به ‌عنوان سپرده‌های قانونی نزد بانک مرکزی نگهداری می‌شوند. نسبت سپرده قانونی بانک‌ها به مانده سپرده ها به تفکیک نوع سپرده بشرح ذیل تعیین می شود:

نرخ جریمه تأخیر در تودیع سپرده قانونی بانک‌ها برابر با حداکثر نرخ جریمه بدهکار در حساب جاری بانک‌ها نزد بانک مرکزی (در حال حاضر ٣٠ درصد در سال)، تعیین می شود(اداره مطالعات و مقررات بانکی، ۱۳۸۰) .

بانک‌ها برای حفظ اعتبار در نزد بانک‌های دیگر بخشی از سپرده‌های خود به ‌عنوان سپرده در بانک‌های دیگر سرمایه‌گذاری می‌کنند که در قسمت مطالبات از سایر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری منظور می‌شود.

تسهیلات در ترازنامه به دو صورت شناسایی و منظور می‌شود یکی زمانی که بانک‌ها به شرکت‌های زیرمجموع و فرعی خود ارائه تسهیلات می نمایند و دیگری زمانی که تسهیلات به مشتریان خود می‌دهند. لازم به ذکر است بخش عمده‌ای از دارایی ها به تسهیلات تعلق دارد.

سرمایه‌گذاری هایی که بانک‌ها در سهام، اوراق مشارکت، املاک و مستقلات انجام می‌دهند در دارایی ها منظور می‌گردد. املاکی که به ‌عنوان شعب، مدیریت شعب و سایر املاکی که استفاده عملیاتی از آن می شود هم در دارایی ها ثبت می شود سپرده‌های مشتریان به تفکیک نوع در قسمت بدهی‌های ترازنامه شناسایی می‌گرددو سپرده‌هایی که سایر بانک‌ها در بانک سپرده گذاری می نمایند هم به صورت جداگانه در قسمت بدهی به بانک‌ها و مؤسسات اعتباری منظور می‌گردند.

مالیات، ذخایر و سود سهام پرداختنی در قسمت بدهی‌های ترازنامه ثبت می شود همچنین مابه التفات سود پرداختی به سپرده‌گذاران هم در قسمت بدهی‌های ترازنامه ثبت می‌گردد.

حقوق صاحبان سهام همانند صورت‌های مالی شرکت‌های سهامی که در استانداردهای حسابداری مطرح شده است، عمل می‌شود. طبق قوانین بانک مرکزی، سرمایه پایه بانک‌ها و مؤسسات اعتباری عبارتند از: حاصل جمع سرمایه اصلی و سرمایه تکمیلی پس از کسور لازم می‌باشد

اقلام تشکیل دهنده سرمایه اصلی شامل(اداره مطالعات و مقررات بانکی، ۱۳۸۲، ص ۳و۴).

    • سرمایه پرداخت شده

    • اندوخته قانونی

    • سایر اندوخته ها (به جز اندوخته / ذخیره تجدید ارزیابی دارائیهای ثابت و سهام متعلق به بانک و مؤسسه‌ اعتباری)

    • صرف سهام

  • سود انباشته (در صورت وجود زیان انباشته، این مبلغ از جمع سرمایه اصلی کسرمی گردد)

اقلام تشکیل دهنده سرمایه تکمیلی شامل:

    • ذخایر مطالبات مشکوک الوصول عمومی

    • اندوخته / ذخیره تجدید ارزیابی دارایی‌های ثابت

  • اندوخته ناشی از تجدید ارزیابی سهام

و اقلام تشکیل دهنده کسورات شامل:

    • سرمایه گذاری در بانک‌ها و مؤسسات اعتباری دیگر که حسابهای آن ها با حسابهای بانک یا مؤسسه‌ اعتباری مادر تلفیق نشده است. این بند در مواردی کاربرد دارد که ‌بر اساس استانداردهای حسابداری ارائه صورت‌های مالی تلفیقی الزامی است.

  • سرمایه گذاری در سایر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری (با صلاحدید بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران)

لازم به ذکر است مجموع سرمایه تکمیلی، حداکثر می‌تواند معادل سرمایه اصلی باشد و مبلغ مازاد در سرمایه پایه منظور نمی شود(اداره مطالعات و مقررات بانکی، ۱۳۸۲، ص۴).

۲-۶صورت سود و زیان بانک‌ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]




بند اول : عملکرد هیات عمومی دیوان در تحکیم اصول حقوق عمومی

مطالعه آرای هیات عمومی دیوان ، بیانگر این واقعیت است که عملکرد هیات مذبور ، در استناد به اصول حقوق عمومی ، یکسان نبوده و علی رغم توجه شایسته به برخی اصول همچون اصل قانونی بودن ، اصل تفکیک قوا ، اصل مستند و مستدل بودن تصمیم اداری احترام به حقوق بنیادین در آرای دیوان ، برخی دیگر از اصول مذکور ، با وجود اهمیت و جایگاه رفیع در قلمرو حقوق عمومی ، کمتر مورد توجه و متعاقباً ، مورد استناد هیات عمومی دیوان قرار گرفته است.

برای نمونه ، اصل تناسب به عنوان یکی از اصول مهم در قلمرو حقوق عمومی که رعایت آن ، در تصمیم گیری مقامات اداری ، به لحاظ تحت تأثیر قرار دادن حقوق شهروندان و ایجاد محدودیت ها ، امری ضروری است، در تعداد معدودی از آرای هیات عمومی و البته به صورت غیر مستقیم ، مورد استناد واقع

شده است.

همچنین ، رد پای اصل تداوم و استمرار خدمات عمومی ، به عنوان یکی از مبانی بنیادین حقوق اداری و فلسفه وجودی دستگاه های اداری ، که بر اساس آن ، در هر شرایطی، فعالیت های سازمان باید به طور مستمر و بلا انقطاع ارائه شود ، کمتر دیده می شود. بند دوم : عملکرد هیات عمومی در شناسایی اصول حقوق عمومی

هرچند دیوان عدالت اداری ، در ایجاد و شناسایی اصول حقوق عمومی ، چندان موفق عمل نکرده ، اما مطالعه آرای هیات عمومی دیوان عدالت اداری ، مبین این نکته است که هیات عمومی دیوان در پاره ای موارد ، با الهام از اصول قانون اساسی و ارائه استدلالات بدیع ، به شناسایی اصولی دست یازیده است که با توجه به مختصات نظام اداری ایران ظهور یافته است.

گفتار دوم : نقش رویه قضایی هیات عمومی در رفع ابهام ، نقص و سکوت قوانین اداری

در مباحث پیشین این نکته مورد اشاره قرار گرفت که ازسویی قانون‌گذار ، درنهایت دور اندیشی قادر به تنظیم قوانینی که به طور جامع ‌و کامل پاسخگوی نیاز ها ومسائل مطروحه باشد،نیست و ازسویی دیگر،وجود نقاط تاریک و مبهم در الفاظ وعبارات قانون ،قانون‌گذار را برآن داشته که (با پذیرش ناتوانی در پیش‌بینی همه وضعیت ها وهمه دشواریهایی که ممکن است در اجرای متونی که وی تصویب ‌کرده‌است ،ایجاد شود ، خود به ضرورت تفسیر قانون گردن نهد) و در قوانین موضوعه متذکر این صلاحیت برای قضات محاکم گردد.

اصل ۷۳ قانون اساسی در این راستا مقرر می‌دارد: (شرح وتفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است. مفاد این اصل مانع از تفسیری که دادرسان در مقام تمییز حق از قوانین می‌کنند نیست).

همچنین قانون در اصل ۱۶۷ قانون اساسی وماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی، با اعتراف به نقض طبیعی قوانین به قضات اجازه می‌دهد که در صورت ابهام ، نقص ، سکوت وتعارض قوانین به منابع وفتاوای معتبر اسلامی واصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد، حکم دعوا را صادر نماید.

تفسیر قضایی مندرج ‌در آرای قضات که در موارد ابهام ونارسایی قوانین ، ارائه می‌گردد،صرفاً در همان دعوا قادر به ابهام زدایی از چهره قانون است ، اما همین تفسیر در صورت تکرار ازسوی سایر قضات در موارد مشابه و یا ارائه آن در قالب رأی‌ وحدت رویه و در حقیقت تحت عنوان رویه قضایی ، به عنوان قاعده ای کلی ظهور می‌یابد و از این پس علاوه بر قانون‌گذار رویه قضایی نیز قادر است که نقاط مبهم و تاریک قانون را روشن سازد.

مطالعه رویه قضایی هیات عمومی دیوان عدالت اداری نشان می‌دهد دیوان مذبور نیز در مقام اعمال قوانین اداریبر موضوعات تحت رسیدگی خود و درخلال برخی آرای وحدت رویه و همچنین آرای ابطالی عهده دار رفع ابهام و سکوت قوانین در قلمرو حقوق عمومی بوده و در راستای ایفای نقش مذکور منشا صدور آرایی مهم و بی سابقه در طول فعالیت سی ساله خود گردیده است در ادامه به نمونه هایی ازآرای هیات عمومی که با رفع ابهام و نارسایی قانون گامی مثبت در جهت تکمیل قوانین برداشته اند اشاره خواهیم نمود(شاباس:۱۲۳).

بند اول: رفع ابهام

ماده ۱۳ قانون فعلی دیوان درباره حدود صلاحیت و اختیارات دیوان عدالت اداری چنین مقرر می‌دارد:

(رسیدگی به شکایات و تظلمات واعتراضات اشخاص حقیقی و حقوقی از:الف-تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی,اعم از وزارتخانه ها,سازمانهاو مؤسسات و شرکت‌های دولتی و شهرداری ها و تشکیلات و نهادهای انقلابی و مؤسسات وابسته به آن ها…)اطلاق عبارت اشخاص حقیقی و حقوقی در بند۱،بدون ذکر” خصوصی یا عمومی بودن” اشخاص مذکور ، در زمان حکومت قانون سابق دیوان ،همواره این پرسش را در ذهن هر خواننده ایجاد می نمود که آیا اشخاص حقیقی وحقوقی مذکور در ماده ۱۱،شامل اشخاص حقوقی حقوق عمومی نیز می گرددیا خیر. به دنبال تعارض آرای میان چند شعبه مختلف دیوان عدالت اداری۱ در پذیرش شکایات واحدهای دولتی در شعب دیوان که بر اثر ابهام بند ۱ماده ۱۱ قانون سابق دیوان صادر گردیده بود ،هیات عمومی دیوان در مقام حل تعارض به شرح دادنامه ۳۷-۳۸-۳۹ مورخ ۱۰/۷/۶۸ به ابهام موجود پایان بخشیده است :

۱٫تعارض آرا به شرح زیر است :در شکایت وزارت مسکن ‌و شهرسازی به طرفیت شهرداری ،شعبه رسیدگی کننده حکم به ورود شکایت صادر نموده است، در حالی که در شکایت وزارت مسکن علیه هیات حل اختلاف اداره کار ‌و شکایت شهرداری تهران علیه سازمان گوشت شکایت سازمان فنی وحرفه ای علیه بنیاد مستضعفان ،شعب رسیدگی کننده رأی‌ به عدم پذیرش شکایت صادرنموده اند.

(نظر به اینکه در اصل یکصدوهفتاد وسوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ،منظور از تأسيس دیوان عدالت اداری ،رسیدگی به شکایات ،تظلمات واعتراضات واحدهای دولتی ،تصریح گردیده وبا توجه به معنی عرفی ولغوی کلمه “مردم” واحدهای دولتی از شمول مردم خارج و به اشخاص حقیقی یا حقوقی حقوق خصوصی اطلاق می شود ومستفاد از بند ۱ماده ۱۱ دیوان نیز،اشخاص حقیقی و حقوقی حقوق خصوصی می‌باشند علی هذا ، شکایات واعتراضات واحدهای دولتی در هیچ مورد قابل طرح و رسیدگی در شعب دیوان عدالت اداری نمی باشند).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]